مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را مردان همیشه مرد میمانند و زنان همیشه زن و آنگاه هر روز ، نه روز "زن" و نه روز "مرد" بلکه روز "انسان" است.


آخرین نظرات

۴۸ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است


در این روز (25 اکتبر) سال 1932 موسولینی در سخنرانی خود معروف به «مهلت 30ساله» گفت که برای تحقق برنامه اصلاحات آجتماعی ــ اقتصادی خود و تجدید عظمت ایتالیا که 15 قرن یک ابر قدرت بزرگ بود به 30 سال زمان نیاز دارد و این مدت را باید بر سرکار باقی بماند؛ زیرا بیم دارد که اگر کنار برود همه رشته ها پنبه شود. وی سپس به عقیده خود مبنی بر نقش نوابغ و نخبگان در پیشبرد یک ملت پرداخت و برای اثبات مجدد ان این بار به ذکر مثالهای متعدد از تاریخ ایران که هگل آن را کاملترین تاریخ دانسته است پرداخت وگفت:
ایران هر زمان که یک رهبر توانا و دلسوز داشته، عظمت و اقتدار هم داشته و مطالعه کارهای کوروش، داریوش، اردشیر پاپکان (ساسانی)، خسروانوشیروان، شاه عباس یکم، نادرشاه و... این واقعیت، و نقش نخبگان و نوابغ را در اعتلای کشور ثابت می کند. نادر شاه ایرانی نمونه یک نابغه نظامی بود و اگر ترور نشده بود، وطن او اینک چیز دیگری بود و ...، من هم اگر در میان راه کنار بروم و یا به ترتیبی، پیش از سی سالی که گفته ام از صحنه خارج شوم به جایی که باید برسیم نخواهیم رسید. نادرشاه ایران درست زمانی که باید از آن همه جنگ و نزاع که هزینه اش بر مردم عادی تحمیل شده بود در جهت رفاه آنان نتیجه بگیرد کشته شد و همه چیز یک شبه بر باد رفت و...
اسناد متعدد در دست است که نشان می دهد موسولینی به ایران علاقه داشت و کمک بسیار کرد تا ایران دارای یک نیروی دریایی موثر شود که بتواند انگلیسی ها را از خلیج فارس به دور اندازد. کشتی هایی را که انگلیسی ها در شهریور 1320 غرق و یا مصادره کردند موسولینی به ایران داده بود و افسران نیروی زمینی ایران محرمانه و به دور از چشم انگلیسی ها به ایتالیا جهت تحصیل فنون دریایی اعزام شده بودند که بعدا نیروی دریایی نوین ایران را به وجود آوردند که این نیرو انگلیسی ها را از بسیاری از پایگاههایشان در خلیج فارس از جمله «باسعیدو» بیرون راند.
نقل از دکتر نوشیروان کیهانی زاده

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۵ ، ۰۲:۱۵
aziz ghezel


روزی فرا خواهد رسید که جسم من آنجا زیر ملحفه سفید پاکیزه ای که از چهار طرفش زیر تشک تخت بیمارستان رفته است، قرار می گیرد و آدم هایی که سخت مشغول زنده ها و مرده ها هستند از کنارم می گذرند.


آن لحظه فرا خواهد رسید که دکتر بگوید مغز من از کار افتاده است و به هزار علت دانسته و ندانسته زندگیم به پایان رسیده است.

در چنین روزی ، تلاش نکنید به شکل مصنوعی و با استفاده از دستگاه زندگیم را به من برگردانید و این را بستر مرگ من ندانید. بگذارید آن را بستر زندگی بنامم. بگذارید جسمم به دیگران کمک کند که به حیات خود ادامه دهند.

چشمهایم را به انسانی بدهید که هرگز طلوع آفتاب ، چهره یک نوزاد و شکوه عشق را در چشم های یک زن ندیده است.

قلبم را به کسی هدیه بدهید که از قلب جز خاطره ی دردهایی پیاپی و آزار دهنده چیزی به یاد ندارد.

خونم را به نوجوانی بدهید که او را از تصادف ماشین بیرون کشیده اند و کمکش کنید تا زنده بماند تا نوه هایش را ببیند.

کلیه هایم را به کسی بدهید که زندگیش به ماشینی بستگی دارد که هر هفته خون او را تصفیه می کند.

استخوان هایم ، عضلاتم ، تک تک سلول هایم و اعصابم را بردارید و راهی پیدا کنید که آنها را به پاهای یک کودک فلج پیوند بزنید.

هر گوشه از مغز مرا بکاوید ، سلول هایم را اگر لازم شد بردارید و بگذارید به رشد خود ادامه دهند تا به کمک آنها پسرک لالی بتواند با صدای دو رگه فریاد بزند و دخترک ناشنوایی زمزمه باران را روی شیشه اتاقش بشنود.


آن چه را که از من باقی می ماند بسوزانید و خاکسترم را به دست باد بسپارید تا گلها بشکفند. اگر قرار است چیزی از وجود مرا دفن کنید بگذارید خطاهایم ، ضعفهایم و تعصباتم نسبت به همنوعانم دفن شوند.

گناهانم را به شیطان و روحم را به خدا بسپارید و اگر گاهی دوست داشتید یادم کنید. عمل خیری انجام دهید یا به کسی که نیازمند شماست ، کلام محبت آمیزی بگویید.


اگر آنچه را که گفتم برایم انجام دهید ، همیشه زنده خواهم ماند …

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۵ ، ۰۱:۳۵
aziz ghezel


تیسپون در دل همان شهر اپیس باستان ساخته شد و تاریخ آن با اپیس و سلوکیه ی بعد از حمله اسکندر گره خورده است.این شهر برای نزدیک به حدود800سال پایتخت ایران اشکانی و ساسانی بوده است.
از سوی دیگر این ناحیه در مسیر راهی قرار داشت که راه شاهی نامیده می‌شد و شوش، پایتخت عیلام را به سرزمین‌های مرکزی آشور و سارد، پایتخت لیدیه متصل می‌کرد. لذا هنگامی که اشکانیان تصمیم گرفتند پایتخت خود را از صددروازه در نزدیکی دامغان به نواحی غربی‌تر امپراتوری منتقل کنند مکانی مناسب‌تر از شهر اُپیس نیافتند.
به این ترتیب پس از انتقال بخش‌های مربوط به نظام اداری و سیاسیِ حکومت اشکانیان به این شهر در دوران پادشاهی مهرداد اول (171 تا 138 پیش از میلاد) نام آن به تیسفون تغییر داده شد و تقریباً از سال 129 پیش از میلاد به بعد رسماً به عنوان پایتخت زمستانی پادشاهان اشکانی برگزیده شد.
در دوران حکومت اشکانیان، تیسفون سه بار به اشغال نیروهای روم در آمد. بار اول در بهار یا تابستان سال 116 میلادی تراژان تیسفون و سلوکیه را فتح کرده و به خاطر این پیروزی لقب پارتیکوس را برای خود انتخاب کرد. او در تصرف تیسفون تاج طلایی و یکی از دختران اوسروئس، شاه اشکانی را به غنیمت گرفت. بار دیگر در طول سلطنت بلاش چهارم در دسامبر 165 میلادی، رومی‌ها به فرماندهی ژنرالی به نام آویدیوس کاسیوس به تیسفون حمله کرده و آن را تصرف کردند. آن‌ها این بار کاخ سلطنتی را ویران کردند. در سال 198 میلادی نیز هنگامی که بلاش پنجم پادشاه ایران بود، سپاهیان امپراتور سپتیمیوس سوروس پس از یک نبرد سنگین تیسفون را برای مرتبه سوم فتح کردند. سپتیمیوس نیز به تقلید از تراژان خود را پارتیکوس ماکسیموس نامید.
اما تیسفون پس از سقوط اشکانیان و آغاز سلسله ساسانی تا زمان سقوط ساسانیان و حمله اعراب به سال 637 میلادی همچنان به صورت پایتخت اداری سیاسی و محل تاجگذاری شاهان ساسانی باقی ماند.
تیسفون اشکانی در واقع به رشد و شکوفایی خود در دوران ساسانیان نیز ادامه داد. کاخی ساسانی به نام کاخ سفید (قصر الابیض) به هنگام ورود فاتحان عرب به این ناحیه هنوز پا بر جا بوده است. این در حالی است که تا کنون اثری از این کاخ کشف نشده است.
به مرور زمان تیسفون به یک کلان شهر تبدیل شد و در سال 230 میلادی اردشیر شهر جدیدی در نزدیکی تیسفون و سلوکیه بنا کرد و آن را «وه اردشیر» و یا «به اردشیر» نامید. این شهر همان شهری است که یونانی‌ها آن را سلوکیة جدید و سریانی‌ها آن را کوخه می‌خواندند. گروه باستان‌شناسان ایتالیایی در حفاری‌هایی که از سال 1964 به بعد انجام دادند موفق به کشف دیواری دایره‌ای شکل در غرب طاق‌کسری شدند که گمان می‌رود حفاظ شهر وه اردشیر بوده باشد. با حفاری‌های این گروه بقایای مربوط به کلیسای جامع این شهر، محله‌های مسکونی و استحکامات اطراف شهر کشف شدند.
بر خلاف سرنوشت تیسفون در دوران اشکانیان، در دوران ساسانیان و تا پیش از حمله اعراب تنها یک بار این شهر در سال 283 میلادی توسط امپراتور مارکوس اورلیوس کاروس مورد تهاجم قرار گرفت. در سال 363 میلادی نیز امپراتور ژولین پس از تلفات بسیار هنگام عقب نشینی از نزدیکی این شهر رد شد. هراکلیوس امپراتور بیزانس نیز در سال 628 در تعقیب خسرو دوم معروف به خسرو پرویز پس از تخریب شیز در تخت سلیمان واقع در آذربایجان و دستگرد اقامتگاه تابستانی خسرو پرویز تا کرانه غربی رود دجله مقابل تیسفون پیش روی کرد اما خسرو پرویز توانست سپاهیان خود را مجدداً گرد کرده و هراکلیوس را باز پس رانده و مجبور به عقب نشینی کند.
تنها چند سال بعد در سال 637 میلادی اعراب به فرماندهی سعد ابی وقاص به مدائن حمله کردند و این ناحیه را به همراه گنجینه عظیمی از غنائم از جمله فرش معروف بهار کسری فتح کردند. اعراب مسلمان تیسفون را تصرف کرده و به غارت این شهر پرداختند. خاندان سلطنتی ساسانیان پس از فتح تیسفون توسط اعراب متواری شده و بدین ترتیب سلسله ساسانیان به پایان رسید.
 در سال 726 میلادی اعراب شهر جدیدی را که بعدها تبدیل به مرکز اداری سیاسی خلافت مسلمانان شد، در 35 کیلومتری شمال مدائن و در کنار رود دجله بنا کرده و در ساخت آن از تیسفون به عنوان انبار مصالح ساختمانی استفاده کردند. این شهر جدید بغداد نام داشت.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۵ ، ۰۱:۲۷
aziz ghezel


در این سرزمین انسانهای زیادی بودند که با دل در راه کشورشان جان دادند.
هارپاگ: سردار و فرمانده بزرگ مادها در زمان آژی دهاک که بعدها به خدمت کوروش در آمد.
کوروش بزرگ: سردار بزرگ ایران که پیش از رسیدن به پادشاهی سپاه پارس و ماد را فرماندهی میکرد.
کریزانتاس پارسی : فرمانده سپرداران ایران در جنگ ماد با آشوریها.
آرتاباز: فرمانده پیادگان و سواران پارسی در جنگ با کلدانیها
هاندامیاس مادی : فرمانده پیادگان ماد در جنگ با کلدانیها
ماداماس پارسی: فرمانده سوار نظام سنگینم اسلحه ایران با کلدانیها
آراسپ: از سرداران کوروش در جنگ تمبره، این نبرد بین کرزوس شاه لیدیه و کوروش انجام شد.
آبرادات: از فرماندهان سپاه کوروش در جنگ تمبره وی شاه شوش بود که فرماندهی ارابه های داس دار را بر عهده داشت
گبریاس: سپهسالار سپاه کوروش در محاصره بابل
گاداتاس: سپهسالار سپاه کوروش در محاصره نینوا
داریوش بزرگ: فرمانده ارشد سپاه کمبوجیه و فرمانده گارد سلطنتی پیش از رسیدن به پادشاهی
واتیس: از فرماندهان ارتش ایران در زمان داریوش بزرگ
آرتافرن: از فرماندهان ارتش ایران در زمان داریوش بزرگ
مگابیز: فرمانده سپاه داریوش بزرگ در اروپا
مردونیه: فرمانده سپاه داریوش بزرگ در یونان و آسیای صغیر
اتانیس: فرمانده سپاه خشایارشاه
تیگران : فرمانده سپاه خشایارشاه
هیتاسپ: پسر داریوش از فرماندهان سپاه خشایارشاه
هرمامیتر: فرمانده سواره نظام سپاه خشایارشاه
آریا بیگنیس: از فرماندهان نیروی دریایی سپاه خشایارشاه که در نبرد سالامیس کشته شد
هخامنش: برادر خشایارشاه و فرمانده ناوگان دریایی که در نبرد سالامیس کشته شد
بانو آرتمیز: بزرگ بانوی ایران و از فرماندهان نیروی دریایی خشایارشاه در نبرد سالامیس
سمردمنس: فرمانده نیروی زمینی ایران در نبرد سالامیس
گرگیس: فرمانده نیروی زمینی ایران در نبرد سالامیس
مگابیز: فرمانده ناوگان ایران در جنگ با آتن در زمان اردشیر اول، جنگی که با صلح کالیاس پایان یافت.
تیسافرن: فرمانده سواران ایران در زمان اردشیر دوم
آرسیت: فرمانده سواره نظام ایران در زمان داریوش سوم
آریو برزن: سردار بزرگ داریوش سوم در نبرد گوگمل، در آستانه شکست ایران از اسکندر با فداکاری و جانبازی با یاران اندک خود از پارسه دفاع کردو کشته شد
اربات: از فرماندهان سپاه داریوش سوم در نبرد گوگمل
ارسی نسی: از فرماندهان سپاه داریوش سوم در نبرد گوگمل
بانو یوتاب: از فرماندهان سپاه ایران، خواهر آریوبرزن که در واپسین لحظات حکومت هخامنشی در کنار برادر خود شجاعانه از پارسه دفاع کرد و در راه ایران زمین جان داد.
تیردادیکم: برای آزاد کردن ایران از دست سلوکیان نبردهای بسیاری با سلوکوس دوم داشت.
اردوان یکم: جنگهای بسیاری با سلوکیان داشت. او آمارد همدان ماد و نواحی زاگرس را گرفت.
سورنا: سپهسالار بزرگ ارتش اشکانی که در نبرد حران فرمانده سوار نظام سبک اسلحه و سنگین اسلحه بود. در این جنگ سورنا با دلاوری بسیار کراسوس را شکست داد
پاکر: پسر ارد، شاهزاده ایران و از سرداران بزرگ جنگ حران در زمان اشکانیان
شاپور: شاپور یکم فرزند اردشیر شاهزاده ایران از سرداران سپاه ساسانی در جنگ علیه حاکم بحرین
سیاوش: فرمانده سپاه قباد ساسانی در جنگ با روم
پیروز: سپهسالار ایران در جنگ نصیبین بین ایران و روم زمان قباد ساسانی
بهرام چوبین: فرمانده سواره نظام ایران زمان انوشیروان و سپهسالار هرمزد چهارم در جنگ با ترکان
یلان سینه: فرمانده ایران در جنگ با روم زمان هرمزد چهارم ساسانی
ایزد گشنسب: فرمانده ایران در جنگ با روم زمان هرمزد چهارم ساسانی
دینوری: فرمانده سپاه ایران در زمان خسرو پرویز
شاهین بهمن زادگان: فرمانده سپاه ایران زمان خسروپرویز که دژ نظامی بیزانس را تصرف کرد
شهربراز: فرمانده سپاه ایران زمان خسروپرویز فاتح انطاکیه دمشق و اورشلیم و مصر
رستم فرخزاد: فرمانده سپاه ایران در جنگهای سلاسل و جسر
هرمزان: سپهسالار سپاه ایران در جنگ نهاوند با اعراب زمان ساسانیان
مردانشاه ابروند: فرمانده سپاه ایران در جنگ با اعراب
پیروزان: سردار ایران در جنگ با اعراب زمان ساسانیان
موتا: فرمانده سپاه ایران در اواخر دوره ساسانیان
اسفندیار : برادر رستم فرخزاد و از فرماندهان زمان ساسانی
فرخان زیبندی: سردار ایران در ری زمان ساسانیان

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۵ ، ۰۱:۲۲
aziz ghezel


تاریخ منطقه اناتولی،تاریخ جدال و برخورد میان مذاهب و اعتقادات است. این روند چشمگیر با ظهور اسلام  در قرن هفتم میلادی اغاز شد و حتی تا الان هم ادامه دارد. پس از ظهور اسلام،امپراطوری روم شرقی(بیزانس) که بر بخش های وسیعی از خاورمیانه_از جمله اناتولی،شام و مصر_چنگ انداخته بود،در موضع دفاعی قرار گرفت.رومی ها مصر و شام را به مسلمانان واگذار کرده،و درمنطقه اناتولی سنگر گرفتند.در ابتدای قرن یازدهم میلادی،ترک های سلجوقی که جهاد را در دستور کار خود قرار داده بودند،رومیان را در نبرد ملازگرد (سال 1071 میلادی) شکست دادند. از ان پس، اکثریت نواحی داخلی اناتولی تحت سلطه قبایل ترک در امد. پادشاهی های محلی یکی پس از دیگری سر براورده و همسایگان مسیحی را تحت فشار قرار دادند. با افول قدرت ترک های سلجوقی در اواخر قرن سیزدهم میلادی، قدرت این قبایل روبه فزونی نهاد. یکی از قبایل ترک اناتولی که فرمانروایان ان،گرایش شدیدی به توسعه طلبی و جنگ با دول همسایه داشتند، قبیله قایی بود که نسب ان ها به ترکمن های شمال عراق باز میگشت. عثمان اول_که او را نخستین فرامانروای عثمانی میدادند_با غلبه بر اخرین بقایای دولت سلجوقی در اناتولی، پادشاهی جدیدی را بنیان نهاد. ترک های عثمانی به تدریج سایر دولت های همسایه را به قلمرو خویش منضم نمودند. تا پایان سلطنت محمد دوم (1451_1481) تمام منطقه اناتولی ،تحت اختیار عثمانی در امد. سلاطین نخست عثمانی _ عثمان اول ، اورخان،مراد اول و بایزید اول_ که داعیه گسترش اسلام را در سر می پروراندند،به بلغارستان، صربستان و امپراطوری روم شرقی یورش بردند. شهر بورسا در سال 1326 م و ادریانوپل (ادرنه کنونی) در 1361 م تحت اختیار ترک ها قرار گرفت. پیروزی های حیرت اور دولت عثمانی در نبرد کوزوو (سال 1389 میلادی) و نبرد نیکوپول (سال 1396 میلادی) بخش اعظم منطقه بالکان را تحت سلطه سلاطین عثمانی قرار داد و اروپاییان را در برابر سیل حملات بعدی ترک ها ، به شدت اسیب پذیر ساخت. روند پیشرفت دولت عثمانی موقتا در سال 1402 میلادی متوقف شد؛ زمانی که تیمور لنگ  توانست در نبرد انکارا ، ارتش عثمانی را شکست دهد و سلطان بایزید را به اسارت بگیرد. پس از چند سال فترت ، سرانجام سلطان محمد اول موفق شد امپراتوری عثمانی را باردیگر احیا کند. جانشینان او _مراد دوم و محمد دوم_جدال با همسایگان مسیحی را از سر گرفتند. در نبرد وارنا(سال 1444میلادی) نیروهای سلطان مراد،ارتش بزرگ شاه لهستان را درهم شکستند.دستاورد بزرگ عثمانی ها، 9 سال بعد بدست امد. پس از یک ماه نبرد سخت،ارتش عثمانی به فرماندهی سلطان محمد دوم، قسطنطنیه (کنستانتینوپل) راتسخیر کرده و به عمر امپراتوری روم شرقی پایان بخشیدند. از ان پس، سلطان محمد دوم را فاتح" نامیدند. پیروزی های شگفت انگیز عثمانی ها، از یک سو، مرهون ضعف و ناتوانی دولت های همسایه بود و از سوی دیگر از نظم و انسجام لشکریان انان نشات میگرفت. امپراطوری در قرن شانزدهم میلادی و در زمان سلطنت سلطان سلیم اول و سلطان سلیمان ، به منتهای قدرت و عظمت خود رسیدند.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۵ ، ۰۱:۰۸
aziz ghezel

آیا میدانید :داریوش در پایئز و زمستان ۵۱۸ – ۵۱۹ قبل از میلاد نقشه ساخت پرسپولیس را طراحی کرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با کمک چندین تن از معماران مصری بروی کاغد آورد

آیا میدانید : کورش بعد از تصرف بابل ۲۵ هزار یهودی برده را که در آن شهر بر زیر یوق بردگی شاه بابل بودند آزاد کرد

آیا میدانید : داریوش در سال دهم پادشاهی خود شاهراه بزرگ کورش را به اتمام رساند و جاده سراسری آسیا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چین میرفت که بعدها جاده ابریشم نام گرفت
آیا میدانید : 

اولین بار پرسپولیس به دستور داریوش بزرگ به صورت ماکت ساخته شد تا از بزرگترین کاخ آسیا شبیه سازی شده باشد که فقط ماکت کاخ پرسپولیس ۳ سال طول کشید و کل ساخت کاخ ۸۰ سال به طول انجامید

آیا میدانید : داریوش برای ساخت کاخ پرسپولیس که نمایشگاه هنر آسیا بوده ۲۵ هزار کارگر به صورت ۱۰ ساعت در تابستان و ۸ ساعت در زمستان به کار گماشته بود و به هر استادکار هر ۵ روز یکبار یک سکه طلا ( داریک ) می داده و به هر خانواده از کارگران به غیر از مزد آنها روزانه ۲۵۰ گرم گوشت همراه با روغن – کره – عسل و پنیر میداده است و هر ۱۰ روز یکبار استراحت داشتند

آیا میدانید : داریوش در هر سال برای ساخت کاخ به کارگران بیش از نیم میلیون طلا مزد می داده است که به گفته مورخان گران ترین کاخ دنیا محسوب میشده . این در حالی است که در همان زمان در مصر کارگران به بیگاری مشغول بوده اند بدون پرداخت مزد که با شلاق نیز همراه بوده است

آیا میدانید : تقویم کنونی ( ماه ۳۰ روز ) به دستور داریوش پایه گذاری شد و او هیاتی را برای اصلاح تقویم ایران به ریاست دانشمند بابلی “دنی تون” بسیج کرده بود . بر طبق تقویم جدید داریوش روز اول و پانزدهم ماه تعطیل بوده و در طول سال دارای ۵ عید مذهبی و ۳۱ روز تعطیلی رسمی که یکی از آنها نوروز و دیگری سوگ سیاوش بوده است
آیا میدانید : داریوش پادگان و نظام وظیفه را در ایران پایه گزاری کرد و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزیر باید به خدمت بروند و تعلیمات نظامی ببینند تا بتوانند از سرزمین پارس دفاع کنند

آیا میدانید : داریوش برای اولین بار در ایران وزارت راه – وزارت آب – سازمان املاک -سازمان اطلاعات – سازمان پست و تلگراف ( چاپارخانه ) را بنیان نهاد

آیا میدانید : اولین راه شوسه و زیر سازی شده در جهان توسط داریوش ساخته شد

آیا میدانید : داریوش برای جلوگیری از قحطی آب در هندوستان که جزوی از امپراطوری ایران بوده سدی عظیم بروی رود سند بنا نهاد

آیا میدانید : فیثاغورث که بدلایل مذهبی از کشور خود گریخته بود و به ایران پناه آورده بود توسط داریوش کبیر دارای یک زندگی خوب همراه با مستمری دائم شد

آیا میدانید : در طول سلطنت داریوش بزرگ ۲۴۲ حکمران بر علیه او شورش کرده بودند و او پادشاهی بوده که با ۲۴۲ مورد شورش مقابله کرد و همه را بر جای خود نشاند و عدالت را در سرتاسر ایران بسط داد . او در سال آخر پادشاهی به اندازه ۱۰ میلیون لیره انگلستان ذخیره مالی در خزانه دولتی بر جای گذاشت

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۵ ، ۰۰:۴۲
aziz ghezel


در شهر وینسبرگ آلمان قلعه ای وجود دارد به نام زنان وفادار که داستان جالبی دارد و مردم آنجا با افتخار آنرا تعریف میکنند

 در سال 1140 میلادی شاه کنراد سوم شهر را تسخیر میکند و مردم به این قلعه پناه می برند و فرمانده دشمن پیام میدهد که حاضر است اجازه بدهد فقط زنان وبچه ها ازقلعه خارج شوند و به رسم جوانمردی با ارزش ترین دارایی خودشان را هم بردارند و بروند
به شرطی که به تنهایی قادر به حمل آن باشند
قیافه فرمانده دیدنی بود وقتی دید
هر زنی شوهر خودش را کول کرده
و دارد از قلعه خارج میشود ...!
زنان مجرد هم پدر یا برادرشان را حمل میکردند
شاه خنده اش میگیرد، اما خلف وعده نمی کند و اجازه میدهد بروند

و این قلعه از آنزمان تا به امروز به نام "قلعه زنان وفادار" شناخته میشود
اینکه با ارزش ترین چیز زندگی مردم آنجا پول و چیزهای مادی نبود
و اینکه اینقدر باهوش بودند
که زندگی عزیزان خود را نجات دادند تحسین برانگیز است


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۵ ، ۰۰:۳۵
aziz ghezel


اصطلاح بربر که در ادبیات کلاسیک اروپا به وفور به چشم می خورد، واژه ای مناسب برای تداعی معانی غریبانه ای همچون فقدان مدنیت و جنگاوری افسارگسیخته بوده است. منشأ این اصطلاح را می توان در یونان باستان پی گرفت. این واژه نخستین بار در آن دوره برای توصیف مردمانی که به زبان یونانی سخن تکلم نمی کردند، به کار برده می شد؛ بدین سان، ایرانی ها، مصریان، فنیقی ها و سایر ملل همسایه ی یونان، در حوزه معنایی این اصطلاح، واقع می شدند. کلمه ی بربر در زبان یونانی، “بارباروس” تلفظ می شد. وجه تسمیه این نامگذاری، اصواتی بود که از زبان مردمان غیریونانی برمی خاست و یونانیان برای تمسخر زبان های غیریونانی، این اصوات را به شکل “بر بر بر” تلفظ می کردند. به همین جهت نیز برای نامیدن اقوام غیریونانی، واژه ی “بربر” متداول گردید.

در زمان امپراتوری روم، اصطلاح بربر برای نامیدن تمامی اقوامی به کار می رفت که فاقد سنن و ارزش های تمدنهای یونان و روم بودند. سرحدات روم همواره در معرض حملات بربرها قرار داشت؛ کسانی که به هیچ وجه متعلق به طایفه یا قومیت واحدی نبودند. گوت ها، وندال ها، ساکسون ها، هون ها، پیکت ها و… عمده ترین قبایلی بودند که در سایه ی نام “بربر” مرزهای روم را مورد تهدید قرار می دادند و یا آنکه در قبال صرف نظر کردن از حمله به مرزهای روم، امتیازات تجاری یا مبالغ گزاف از دولت روم دریافت می کردند. مورخان در سده های بعدی، دایره ی معنایی این اصطلاح را گسترش دادند و آن را برای نامگذاری تمامی اقوامی به کار بردند که در چالشی عمده با تمدن های پیشرفته‌ی آن روزگار، به درگیری های نظامی اقدام می کردند؛ خواه این بربرها در جنگ با تمدن روم باستان بودند و خواه در جدال با تمدنی شرقی مانند ایران و چین.

امروزه اصطلاح بربر در جوامع اروپایی برای اطلاق بر شرایطی به کار می رود که ناظر به رفتارهای ضدفرهنگی یا خلاف مدنیت می باشند. در مقایسه با پیشینه ی کاربرد این اصطلاح در تمدنهای یونان و روم، به نظر می رسد که معنای کنونی این واژه، منفی و حاوی تنفر است؛ حال آنکه در عصر باستان، اصطلاح مزبور برای جداسازی و تمییز ملل یونانی و رومی از همتایان آنها در سرزمین های دیگر، به کار می رفت و طبعاً حامل معنایی مثبت بود.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۵ ، ۲۳:۵۱
aziz ghezel


یزدگرد در سال ۶۳۸ میلادی هنگامی که با اعراب در زد و خورد بود، سفیری به چین فرستاد و از امپراتور چین کمک خواست، ولی دولت چین به سبب دور بودن از ایران از فرستادن کمک خودداری کرد. بعد از فوت یزدگرد، پسر او پیروز سوم -که در آن زمان در دربار فغفور چین اقامت داشت- خود را شاه ایران خواند و امپراتور چین او را بدین سمت به رسمیت شناخت.


پیروز در کوه‌های طخارستان ماند و در صدد جمع‌آوری قشون برای جنگ با اعراب برآمد. پیروز از امپراتور چین به نام کائو تسونگسومین امپراتور سلسله تانگ) کمک خواست، اما امپراتور باز به بهانه دوری راه از کمک به او خودداری کرد، لیکن پادشاه طخارستان به او کمک کرد و او را شاه ایران دانست.

امپراتوری چین در سال ۶۵۸ میلادی ترک‌ها را شکست داد و ممالک غربی خود را سامان بخشید، بعد دولتی به اسم ایران تشکیل داد و پادشاهی آن را به پیروز سوم تفویض نمود. این مملکت احتمالاً در انتهای شمالی سیستان یا در نزدیک سیحون قرار داشته‌است. بعد از حمله اعراب به این منطقه، پیروز فرار کرد و به چین رفت.


در سال ۶۸۴ میلادی امپراتور چین او را به خوبی پذیرفت و به او اجازهٔ تأسیس یک آتشکده در چان کان داده شد. بعد از مرگ پیروز پسر وی نرسی نوه یزدگرد سوم بهطخارستان رفت و مدتی در استرداد ملک کوشید، ولی مأیوس شد و به چین بازگشت و همانند پدر در غربت درگذشت.
دنبالهٔ فرزندان یزدگرد در چین به صورت خاندانی سلطنتی و سرداران نظامی و با احترام از سوی امپراتوران این کشور پذیرفته شدند. ایشان آتشکده‌های چندی را در این کشور برپاداشتند. ساسانیان در کنار جامعه‌ای از ایرانیان کوچنده به چین -تا زمان تحلیل رفتن در مردمان این کشور- سال‌ها زیستند. یکی دیگر از پسران یزدگرد به نام بهرام- که در نوشته‌های چینی به نام آلوئوهان خوانده شده- نیز کوششی نافرجام برای شکست تازیان در پیش گرفت. کوشش‌های او سبب سرایش سرودهٔ پهلویابرآمدن بهرام ورجاوند در میان ایرانیان گردید. این بهرام هم در ۷۱۰ میلادیدرگذشت. پسر بهرام خسرو-در منابع چینیجولوئو- با ترکان هم پیمان شد و به ایران تاخت، ولی او نیز نتوانست کاری از پیش ببرد. خسرو واپسین کس از فرزندان یزدگرد بود که کوشید بر تاج و تخت نیاکان دست یازد.

در میان دودمان‌های ایرانی‌ای که پس از اسلام در ایران به قدرت رسیدند، امیر شجاع بویه ادعا داشت که از تبار یزدگردسوم است.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۵ ، ۲۳:۴۶
aziz ghezel

اعتقادات دینی ترکمن ها قبل از اسلام

اعتقاد به تقدس آب
بر اساس این اعتقاد فرو رفتن در آب را – به منظور پرهیز از آلوده شدن آن- گناهی بزرگ می دانستند. (فروق سومر، اوغز لار ،ص 25)

اعتقاد به تقدس آتش
از این جهت که آتش را مظهر پاکی و نابودکننده ی امراض می دانستند. ابن فضلان نخستین کسی است که از تقدس آتش در بین ترکمن ها سخن می گوید: «در جرجانیه / اورگنج هر کس بخواهد به کسی هدیه بدهد می گوید: من آتش خوبی در خانه دارم. »
احترام به آتش و آب در بین ترکمن ها چنان است که هنوز هم آن دو را با هم نمی آلایند و خاموش کردن آتش را به وسیله ی آب گناه می دانند.

اعتقاد به تقدس ارواح نیاکان
به خصوص روح بزرگان قوم. از این جهت برای مرده های خود احترام خاصی قائلند و همه ساله یاد و خاطره ی عزیز از دست رفته ی خود را گرامی می دارند.

اعتقاد به دنیای بعد از مرگ
بر این اساس لوازم شخصی خود مرده را با خود او دفن می کردند. ابن فضلان می نویسد:« ترکمن ها مرده های خود را در چاله ی بزرگی به شکل اتاق، دفن می کنند در حالی که لباس پوشیده اند، کمربند و کمان و شمشیرش را در کنارش نهاده اند. آنها سقف گور را به شکل گنبدی می سازند که یوسکا نامیده می شود
آرمینوس وامبری نیز دز سفرنامه ی خود به یوسکا اشاره کرده است. (درویش دروغین،ص 401)
ابن فضلان در ادامه ی خاطرات خود می نویسد:« ترکمن ها پس از مراسم خاک سپاری به خانه ی مرده بر می گردند و از گوسفندان او به تعداد حاضرین ذبح کرده می خورند و اعتقاد دارند که این گوسفندان ذبح شده، دام های متوفی هستند در بهشت».
از مراسم دیگر ترکمن ها این بود که اگر متوفی شخص دلیر و جنگاور بود به تعداد کسانی که به دست او کشته شده اند، چوبی تراشیده بر سر قبر می گذاشتند به این معنی که این کشته ها در جهان دیگر نوکران او هستند.

اعتقاد به تقدس آسمان
به این علت که آسمان را مظهر ریزش باران می دانستند.

اعتقاد به خدایان متعدد
ترکمن ها خدای آسمانی را « تانگری» می گفتند و او را برترین خدایان می شمردند و برای «تانگری» مراسم خاصی داشتند. از دیگر خدایان مورد اعتقاد ترکمن ها عبارتند از:« خدای زمستان- خدای تابستان- خدای باران- خدای باد- خدای درخت- خدای مردم – خدای چهارپایان- خدای آب – خدای آب- خدای شب- خدای روز- خدای مرگ- خدای خورشید- خدای ماه – خدای زمین- الهه زمین و فراوانی. »

اعتقاد به اتوگن
الهه ی زمین و فراوانی

اعتقاد به نیروهای طبیعی
کوه ها، رود ها، ارواح سرگردان و

اعتقاد به شامانیسم
آیینی که مبتنی بود بر تصورات مبهم درباره ی خدای آسمان یعنی «تانگری» . ترکمن ها بعد از پذیرش اسلام، بخشی از آیین شمن ها را با تغییراتی در ظاهر و اجرای آن، همچنان حفظ کردند و آن، آیین پر خوانی است. پر خوانی یعنی کسی که برای نجات بیمار روانی از دست موجودات ناپاک، دعای فراوان می خواند و همچون شمن ها در «شامانیسم» با شمشیر آخته و آتشین، حرکاتی جنون آمیز مرتکب می شود. در تمام این مراسم نوازنده ای با « تامدره / دو تار» او را همراهی می کند

اعتقاد به طبقات 17 گانه ی دنیا
که « تانگری » یعنی خدای آسمان در طبقه ی هفدهم آن زندگی می کند.

اعتقاد به نیروهای نامرئی
که بعضی از آن ها نسبت به آدمیزاد کینه و دشمنی دارند. از جمله ی این نیروهای نامرئی «اجنه» هستند که تا همین اواخر نیز ذهن ترکمن ها را به خود مشغول کرده بود و بر چند قسم هستند:
الف- جن سیاه: این جن اگر از سمت چپ بدن ضربه بزند قابل علاج است اما اگر از سمت راست بدن ضربه بزند؛ غیر قابل علاج است.
ب- جن کبوتر سیاه: ضربه ی ناشی از این جن، غیر قابل علاج است.
پ- جن لوث: ضربه ی این جن مرگ آنی است.
ت- جن زنانه: این جن فقط به زن ها ضربه می زند. برای این که آن ها را تحت سلطه ی خود در آورد.
ث- جن تب آور: ضربه ی این جن، آدمی را دچار تب شدید می کند.
ج- جن باد: که ضربه اش صدایی شبیه زوزه ی باد تولید می کند.
چ- جن صحابه / جن مسلمان: که هیچ آزاری ندارد.
ح- جن قاراقرناق / کنیز سیاه: که چهره ای سیاه دارد و در حال شانه کردن موهای پیچ در پیچ خود در ساحل رودخانه ها ظاهر می شود و اگر کسی را بزند، جای ضربه او در بدن او باقی می ماند.
این جن ها- معمولا- به صورت انسان، با قدی کوتاه، بدنی پوشیده از موهای زرد، پاهای سم دار، کمر قوزدار و چشم هایی که شیار آن، عمودی است در هنگام شب ظاهر می شوند و محل تظاهر آن ها؛ حمام های مخروبه، گورستان ها، زیر زمین ها، آب انبارهای کهنه و خانه های خالی است. ترکمن ها اعتقاد دارند که جن از اسلحه ی سرد مثل چاقو و خنجر می ترسد و با دیدن این ابزارها فرار می کند. تنها راه مصونیت از جن رعایت موارد زیر است:
الف- پرهیز از ریختن نجاسات در معابر.
ب- پرهیز از پاشیدن آب داغ به معابر.
تعقل و تأمل درباره ی دو نکته ی فوق نشان می دهد که ترکمن ها به تأمین نظافت در جامعه اهمیت می دادند و مسائلی چون اعتقاد به جن، بهانه ای برای بهتر زیستن بوده است.

اعتقاد به قضا و قدر
ترکمن ها بسیاری از حوادث و اتفاقات را که در زندگی انسان ها اتفاق می افتد ناشی از نیرویی برتر می دانستند که از عواقب آن گریزی نیست. لاجرم با حوادث و اتفاقات به آسانی کنار می آمدند و کاسه ی چه کنم بر سر نمی زدند.

اعتقاد به تقدس باران
به این علت که باران را نمادی از سر سبزی و باروری زمین می دانستند. بر این اساس در خشکسالی ها مراسمی شبه مذهبی داشتند تحت عنوان «سؤیت قازان» یعنی دیگ شیری. این نام گذاری به این علت بود که شیر را نمادی از برکت و نعمت می شمردند.

امروزه به علت بالا رفتن سطح آگاهی مردم و تحصیلات در سطوح مختلف تا دانشگاه، دیگر اعتقادات و باورهای غلط جز در نزد افرادی انگشت شمار، آن هم عامی و بی سواد، جایگاهی در بین مردم ترکمن ندارد. هرچه هست اتکال به خداوند یگانه و پیروی از دستورات مذهبی کسانی است که با آیات الهی آشنا هستند و مردم را به پیروی از دستورات دین مبین اسلام دعوت می کنند از جمله این افراد آخوندها، ملاها، ایشان ها، اولادها و … هستند


منبع :

نگاهی به فرهنگ مادی ومعنوی ترکمنها - دردی اعظمی راد

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۵ ، ۰۶:۳۲
aziz ghezel