در روزگار آق قویونلوها (روزگار فرمانروایی ترکمنها)،
و با پشتیبانی سلجوقیان و غزنویان موسیقی ترکمن در اوج و شکوفایی قرار گرفت و
تاثیر آن به سرزمینهای گوناگون از جمله حلب، دیار بکر، شیروان، گنجه، بخشی از
ارمنستان، گرجستان و آذربایجان موثر افتاد. بیشتر آثار آدبی پربار چون (دده
قورقوت)، (کور اوغلی)، (زهره و طاهر)، (شاه صنم – غریب)، (حویرلیقّا – همراه)، (صایاد – همرا)، (یوسف – احمد) همگی در این روزگار در شکل ادبیات
شفاهی (عامه) به وجود آمدند که به دست باغشیها (اوزان) یعنی (نوازندگان) به ترانه تبدیل
شده و به دیگر ملتهای همسایه رسید. به گونهای که کوراوغلی با حماسه شورانگیز خود
چنان بر ادبیات دیگر ملتها راه یافت که هر قومی آن را از آن خود میداند.
پس از فروپاشی فرمانروایی آق قویونلوها، و دنبالهی
گسترش دولت صفویه که نادرشاه به روی کار میآید. این روزگار نه تنها روزگار سرکوبی
قوم ترکمن است، بلکه روزگار سرکوبی موسیقی ترکمن نیز میباشد به گونهای که موسیقی
ترکمن دچار ایستایی و سرخوردگی میشود.
موسیقی و ادبیات این روزگار، برگرفته از شرایط سیاسی-
اجتماعی- روانی جامعه، قالبی اندوهگین دارد. از این روی تا روزگار آق قویونلوها،
موسیقی ترکمن بیشتر حماسی است و در مرحله دوم، پس از صفویه درونمایهای غم بار
و یأس آلود دارد. مرحله پس از آن، موسیقی سنتی ترکمن به روزگار پیش از فروپاشی
نظام شوروی میرسد که در ترکمنستان با درون مایههای نوتر و پیشرفتهتر به شکلی
انقلابی بر پایهی ادبیات متعهد پیشرو و پیشتاز، شکل سیاسی – تودهای میگیرد.
موسیقی سنتی ترکمن بازگو کنندهی باورها، دردها، رنجها، شادیها، آرمانها، آداب و سنتها، فرهنگ و تاریخ ترکمن است. زبان این موسیقی بیانگر ادبیات شفاهی گویای قوم ترکمن است. سازها از زبان و دل مردم واز ادراک غم و شادیهای آنها مایه گرفته و بازتاب شرایط اجتماعی روزگار خود میباشد، در مضامین موسیقی ترکمن عشق به آزادی، آگاهی و فرمانروایی محرومین، همبستگی، دلاوری و برادری آکنده است. موسیقی ترکمن از این روی غمانگیز است که در روزگاران گذشته، زندگی این قوم در هرج و مرج و کشتار و غارت فرمانروایان گذشت. موسیقی ترکمن زمانی به ناله میآمد که قدرتها بر سر تصرف سرزمین ایران به خونریزی می پرداختنند. موسیقی ترکمن آیینهی تمام نمای فرهنگ و تاریخ قوم ستمدیده ترکمن است. از این روی موسیقی ترکمن موسیقی لهو و لعب نیست، درونمایههای موسیقی ترکمن بسیار گسترده و گوناگون است. سازهای باغشیهای ترکمن همچنان همراه با مردم در سختیها و رخدادهای تلخ این قوم، رنج کشیده است. این موسیقی برای هر کسی پیامی دارد که میتواند بر پایهی آن خود آن را برگزیند. زبان موسیقی ترکمن مخاطبان خود را میشناسد؛ وقتی که ساز نواخته میشود با مردم سادهدل صحرا حرف میزند
موسیقی سنتی ترکمن جزو ریشهدارترین موسیقیهای جهان به
شمار میرود. چرا که در هیچ گوشهای از آن، قطعات موسیقی دیگر ملتها راه نیافته
است. از دلایل منحصر به فرد بودن این موسیقی این استکه این موسیقی به علت مهاجرت
همیشگی ترکمنها و گریز از دست فرمانروایان ستمگر و یکجانشین نبودن زندگی عشایری،
دست نخورده مانده است و دیگر این که موسیقی ترکمن تنها موسیقی است که با یک مضراب،
دو نت را میشود نواخت. ویژگی جدا کنندهی دیگر آن این است که ریشهی مضراب سازهای
ترکمن ملهم از محیط طبیعی و پیوند آن با زندگی اجتماعی و عشیرتی ترکمن میباشد واز
صدای پای سمهای اسب و شانهای که بر دار قالی کوبیده میشد، الهام گرفته شده است.
از آن جایی که میتوان گفت که بیشتر اوقات زندگی ترکمنها بر روی اسب سپری میشده،
ریتم این موسیقی را هم گام با صدای پای اسب و در آلاچیق هنگام نواختن بر اساس
هماهنگی ضربه زدن شانههای دار قالی زنانشان نواخته میشده است، از این روی هر
سازی که این ریشه و آهنگ را نداشته باشد از آهنگ موسیقی سنتی ترکمن به دور است. از
سویی موسیقی سنتی ترکمن موسیقی لهو لعب نیست، یعنی با سازهای آن نمیشود پایکوبی
کرد، ضد ضرب است، آهنگین نیست، در بسیاری از سازهایی که اندوهگین نیست و تغزلی است
حتی نمیتوان دست هم زد، لذا در میان این قوم رقص ملی وجود نداشته است. آن مراسمی
هم که به نادرستی رقص خنجر نامیده میشود، ذکر خنجر است که ریشة ان به تصوف و
سماعی برمیگردد که به دست صوفیان انجام میگرفته است و این خود به روزگار پیش از
اسلام به آیین شمنها برمیگردد که پس از آن به کیش تصوف وارد شده است، و در جشنهای
دوهزار و پانصدسالهی شاهنشاهی بدان رقص خنجر نام نهادند.
دربارهی تقدم و تأخر پیدایش آواز و موسیقی، موسیقی سنتی
ترکمن به دو دسته بخش میشود:
دسته اول: آهنگهایی است که به خاطر رخدادی تاریخی و
الهام از طبیعت، نخست سازهای آن ساخته شده است، مانند: «شوردان تاپیلدی (از کویر
پیدا شد) یا «حاجی قولاق» (حاجی باغشی دست بریده).
دسته دوم: آوازهاو شعرها، نخست سروده شده. و سپس سازهای
آنها به وجود آمده است. مانند: «اِنه»، باغشیها صدایی از گلو هنگام خواندن آواز
بیرون میکنند که به آن (جوق جوق) میگویند و میتوان گفت، توانمندی و آوازهی
خوانندهی آواز در ادای هنرمندانهی آن است.
دشوار بودن نواختن سازهای ترکمن یکی از ویژگیهای موسیقی
ترکمن میباشد. برای نمونه فن نواختن دوتار بسیار پیچیده و سخت است، چرا که دو سیم
را باید در یک زمان به حرکت درآورد. از این روی برخی آن را «بخیل آغاچ» یعنی (چوب بخیل)
گفتهاند.
موسیقی ترکمن یک موسیقی تصویری است و فرد هنگام شنیدن یک
مقام اگر داستان آن ساز را بداند میتواند همگی رخدادهای داستان را به راحتی در ذهن
تصویر کند. به طور مثال در مقام گوگتپه، اشاره به نبرد خونین و از دست دادن دژ و
بخشهایی از سرزمین ترکمن به دست ارتش روسی در 1881 میلادی دارد که فرد شنونده به
خوبی میتواند تجسم کند که چگونه شیرزنان ترکمن شبانهروز در آن دژ، جان بر کف از
حقوق خویش پشتیبانی کرده و خونشان ریخته شده است.
از سویی موسیقی ترکمن جزو سازهای جهانی کهن به شمار میرود.
چون از نت جهانی پیروی کرده (دو،ر،می،فا،سل،لا،سی) و 4/1 پرده (سوری کورون) ندارد، این پرده
در سازهای سنتی ایران مانند سهتار موجود میباشد. موسیقی ترکمن برای کسانی که از
تاریخ و فرهنگ قوم ترکمن و چگونگی سازها آگاهی نداشته باشند، دریافت شدنی نیست. در
جشنوارهی موسیقی در سال 66- 1365 شمسی، استاد زنده یاد حنانه میگوید: ما از
موسیقی سنتی ترکمن چیزی نمیدانیم، ولی این را میفهمیم که مشحون و متاثر از طبیعت
است، اگر ماجرای هر ساز را برایمان بازگویند، ما با شنیدن هر ساز به آسانی میتوانیم
همان گونه که هست آن را در ذهنمان تصویر کنیم.
درباره ی توان موسیقی ترکمن «اوسپنسکی» پژوهشگر روسی که
به موسیقی ملل پرداخته، میگوید:
خاور زمین را گشتم و همهی سازهای آنان را گوش دادم،
تنها سازی که تا سحرگاهان مردم را به خود سرگرم میکرد موسیقی ترکمن بود. در بررسیهایم
به این نتیجه رسیدم که دلنشینترین سازها در بین ملتها دوتار ترکمنی است.
موسیقی شناسان در جشنواره فیلم فجر ایران درباره فیلم
«عاشیق غریب» میگویند: هنرمندان ترکمن قوانین حاکم بر موسیقی را به درستی رعایت کرده
و این موسیقی جزو موسیقی کلاسیک به شمار میرود. از سویی با کم بودن ابزار موسیقی
وسادگی آن، توانا به آفرینش آهنگهایی با پیچیدگی شگفتانگیز شدهاند.
منبع :
فصلنامه یاپراق /سال پنجم / شماره 20/ زمستان 1381