مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را مردان همیشه مرد میمانند و زنان همیشه زن و آنگاه هر روز ، نه روز "زن" و نه روز "مرد" بلکه روز "انسان" است.


آخرین نظرات

۸ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

در روزگار آق‌ قویونلو‌ها (روزگار فرمانروایی ترکمن‌ها)، و با پشتیبانی سلجوقیان و غزنویان موسیقی ترکمن در اوج و شکوفایی قرار گرفت و تاثیر آن به سرزمین‌های گوناگون از جمله حلب، دیار بکر، شیروان، گنجه، بخشی از ارمنستان، گرجستان و آذربایجان موثر افتاد. بیشتر آثار آدبی پربار چون (دده قورقوت)، (کور اوغلی)، (زهره و طاهر)، (شا‌ه صنم – غریب)، (حویرلیقّاهمراه)، (صایاد – همرا)، (یوسف – احمد) همگی در این روزگار در شکل ادبیات شفاهی (عامه) به وجود آمدند که به دست باغشی‌ها (اوزان) یعنی (نوازندگان) به ترانه تبدیل شده و به دیگر ملت‌های همسایه رسید. به گونه‌ای که کوراوغلی با حماسه شورانگیز خود چنان بر ادبیات دیگر ملت‌ها راه یافت که هر قومی آن را از آن خود می‌داند.
پس از فروپاشی فرمانروایی آق ‌قویونلوها، و دنباله‌ی گسترش دولت صفویه که نادرشاه به روی کار می‌آید. این روزگار نه تنها روزگار سرکوبی قوم ترکمن است، بلکه روزگار سرکوبی موسیقی ترکمن نیز می‌باشد به گونه‌ای که موسیقی ترکمن دچار ایستایی و سرخوردگی می‌شود.
موسیقی و ادبیات این روزگار، برگرفته از شرایط سیاسی- اجتماعی- روانی جامعه، قالبی اندوهگین دارد. از این روی تا روزگار آق قویونلوها، موسیقی ترکمن بیشتر حماسی است و در مرحله دوم، پس از صفویه درون‌مایه‌ای غم ‌بار و یأس ‌آلود دارد. مرحله پس از آن، موسیقی سنتی ترکمن به روزگار پیش از فروپاشی نظام شوروی می‌رسد که در ترکمنستان با درون‌ مایه‌های نوتر و پیشرفته‌تر به شکلی انقلابی بر پایه‌ی ادبیات متعهد پیشرو و پیشتاز، شکل سیاسی – توده‌ای می‌گیرد.


موسیقی سنتی ترکمن بازگو کننده‌ی باورها، دردها، رنج‌ها، شادی‌ها، آرمان‌ها، آداب و سنت‌ها، فرهنگ و تاریخ ترکمن است. زبان این موسیقی بیانگر ادبیات شفاهی گویای قوم ترکمن است. سازها از زبان و دل مردم واز ادراک غم و شادی‌های آن‌ها مایه گرفته و بازتاب شرایط اجتماعی روزگار خود می‌باشد، در مضامین موسیقی ترکمن عشق به آزادی، آگاهی و فرمانروایی محرومین، همبستگی، دلاوری و برادری آکنده است. موسیقی ترکمن از این روی غم‌انگیز است که در روزگاران گذشته، زندگی این قوم در هرج و مرج و کشتار و غارت فرمانروایان گذشت. موسیقی ترکمن زمانی به ناله می‌آمد که قدرت‌ها بر سر تصرف سرزمین ایران به خونریزی می ‌پرداختنند. موسیقی ترکمن آیینه‌ی تمام نمای فرهنگ و تاریخ قوم ستم‌دیده ترکمن است. از این روی موسیقی ترکمن موسیقی لهو و لعب نیست، درون‌مایه‌های موسیقی ترکمن بسیار گسترده و گوناگون است. سازهای باغشی‌های ترکمن همچنان همراه با مردم در سختی‌ها و رخدادهای تلخ این قوم، رنج کشیده است. این موسیقی برای هر کسی پیامی دارد که می‌تواند بر پایه‌ی آن خود آن را برگزیند. زبان موسیقی ترکمن مخاطبان خود را می‌شناسد؛ وقتی که ساز نواخته می‌شود با مردم ساده‌دل صحرا حرف می‌زند

موسیقی سنتی ترکمن جزو ریشه‌دارترین موسیقی‌های جهان به شمار می‌رود. چرا که در هیچ گوشه‌ای از آن، قطعات موسیقی دیگر ملت‌ها راه نیافته است. از دلایل منحصر به فرد بودن این موسیقی این استکه این موسیقی به علت مهاجرت همیشگی ترکمن‌ها و گریز از دست فرمانروایان ستمگر و یکجانشین نبودن زندگی عشایری، دست نخورده مانده است و دیگر این که موسیقی ترکمن تنها موسیقی است که با یک مضراب، دو نت را می‌شود نواخت. ویژگی جدا کننده‌ی دیگر آن این است که ریشه‌ی مضراب سازهای ترکمن ملهم از محیط طبیعی و پیوند آن با زندگی اجتماعی و عشیرتی ترکمن می‌باشد واز صدای پای سم‌های اسب و شانه‌ای که بر دار قالی کوبیده می‌شد، الهام گرفته شده است. از آن جایی که می‌توان گفت که بیشتر اوقات زندگی ترکمن‌ها بر روی اسب سپری می‌شده، ریتم این موسیقی را هم گام با صدای پای اسب و در آلاچیق هنگام نواختن بر اساس هماهنگی ضربه زدن شانه‌های دار قالی زنانشان نواخته می‌شده است، از این روی هر سازی که این ریشه و آهنگ را نداشته باشد از آهنگ موسیقی سنتی ترکمن به دور است. از سویی موسیقی سنتی ترکمن موسیقی لهو لعب نیست، یعنی با سازهای آن نمی‌شود پایکوبی کرد، ضد ضرب است، آهنگین نیست، در بسیاری از سازهایی که اندوهگین نیست و تغزلی است حتی نمی‌توان دست هم زد، لذا در میان این قوم رقص ملی وجود نداشته است. آن مراسمی هم که به نادرستی رقص خنجر نامیده می‌شود، ذکر خنجر است که ریشة ان به تصوف و سماعی برمی‌گردد که به دست صوفیان انجام می‌گرفته است و این خود به روزگار پیش از اسلام به آیین شمن‌ها برمی‌گردد که پس از آن به کیش تصوف وارد شده است، و در جشن‌های دوهزار و پانصد‌ساله‌ی شاهنشاهی بدان رقص خنجر نام نهادند.
درباره‌ی تقدم و تأخر پیدایش آواز و موسیقی، موسیقی سنتی ترکمن به دو دسته بخش می‌شود:
دسته اول: آهنگ‌هایی است که به خاطر رخدادی تاریخی و الهام از طبیعت، نخست سازهای آن ساخته شده است، مانند: «شوردان تاپیلدی (از کویر پیدا شد) یا «حاجی قولاق» (حاجی باغشی دست بریده).
دسته دوم: آوازهاو شعرها، نخست سروده شده. و سپس سازهای آن‌ها به وجود آمده است. مانند: «اِنه»، باغشی‌ها صدایی از گلو هنگام خواندن آواز بیرون می‌کنند که به آن (جوق جوق) می‌گویند و می‌توان گفت، توانمندی و آوازه‌ی خواننده‌ی آواز در ادای هنرمندانه‌ی آن است.
دشوار بودن نواختن سازهای ترکمن یکی از ویژگی‌های موسیقی ترکمن می‌باشد. برای نمونه فن نواختن دوتار بسیار پیچیده و سخت است، چرا که دو سیم را باید در یک زمان به حرکت درآورد. از این روی برخی آن را «بخیل آغاچ» یعنی (چوب بخیل) گفته‌اند.
موسیقی ترکمن یک موسیقی تصویری است و فرد هنگام شنیدن یک مقام اگر داستان آن ساز را بداند میتواند همگی رخدادهای داستان را به راحتی در ذهن تصویر کند. به طور مثال در مقام گوگ‌تپه، اشاره به نبرد خونین و از دست دادن دژ و بخش‌هایی از سرزمین ترکمن به دست ارتش روسی در 1881 میلادی دارد که فرد شنونده به خوبی می‌تواند تجسم کند که چگونه شیرزنان ترکمن شبانه‌روز در آن دژ، جان بر کف از حقوق خویش پشتیبانی کرده و خونشان ریخته شده است.
از سویی موسیقی ترکمن جزو سازهای جهانی کهن به شمار می‌رود. چون از نت جهانی پیروی کرده (دو،ر،می،فا،سل،لا،سی) و 4/1 پرده (سوری کورون) ندارد، این پرده در سازهای سنتی ایران مانند سه‌تار موجود می‌باشد. موسیقی ترکمن برای کسانی که از تاریخ و فرهنگ قوم ترکمن و چگونگی سازها آگاهی نداشته باشند، دریافت شدنی نیست. در جشنواره‌ی موسیقی در سال 66- 1365 شمسی، استاد زنده‌ یاد حنانه می‌گوید: ما از موسیقی سنتی ترکمن چیزی نمی‌دانیم، ولی این را می‌فهمیم که مشحون و متاثر از طبیعت است، اگر ماجرای هر ساز را برایمان بازگویند، ما با شنیدن هر ساز به آسانی می‌توانیم همان گونه که هست آن را در ذهنمان تصویر کنیم.
درباره‌ ی توان موسیقی ترکمن «اوسپنسکی» پژوهشگر روسی که به موسیقی ملل پرداخته، می‌گوید: خاور زمین را گشتم و همه‌ی سازهای آنان را گوش دادم، تنها سازی که تا سحرگاهان مردم را به خود سرگرم می‌کرد موسیقی ترکمن بود. در بررسی‌هایم به این نتیجه رسیدم که دلنشین‌ترین سازها در بین ملت‌ها دوتار ترکمنی است.
موسیقی شناسان در جشنواره فیلم فجر ایران درباره فیلم «عاشیق غریب» می‌گویند: هنرمندان ترکمن قوانین حاکم بر موسیقی را به درستی رعایت کرده و این موسیقی جزو موسیقی کلاسیک به شمار می‌رود. از سویی با کم بودن ابزار موسیقی وسادگی آن، توانا به آفرینش آهنگ‌هایی با پیچیدگی شگفت‌انگیز شده‌اند.

منبع :

فصلنامه یاپراق /سال پنجم / شماره 20/ زمستان 1381

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۵ ، ۱۷:۳۶
aziz ghezel

مهم ترین و رایج ترین ساز در نواحی ترکمن نشین ایران و مهمترین ساز در همراهی آواز های ترکمنی است. دوتار ترکمنی هم به تنهایی و هم با همراهی قیجاق (کمانچه) نواخته می شود.
دوتار یکی از لوازم اصلی مجلس پرخوانی یا آیین ذکر در نواحی ترکمن نشین بوده است. پرخوانی از آیین ها و سنت های بسیار قدیمی مردم ترکمن است که تا چند دهه پیش برگزار می شد، اما امروزه جنبه نمایشی

مهم ترین و رایج ترین ساز در نواحی ترکمن نشین ایران و مهمترین ساز در همراهی آواز های ترکمنی است. دوتار ترکمنی هم به تنهایی و هم با همراهی قیجاق (کمانچه) نواخته می شود.
دوتار یکی از لوازم اصلی مجلس پرخوانی یا آیین ذکر در نواحی ترکمن نشین بوده است. پرخوانی از آیین ها و سنت های بسیار قدیمی مردم ترکمن است که تا چند دهه پیش برگزار می شد، اما امروزه جنبه نمایشییافته است و به صورت ناقص و بی محتوا در چند روستای معدود اجرا می شود. پرخوانی که حاوی جنبه های ویژه ای از روان درمانی است، ریشه عمیقی در شامانیسم دارد. شمن ها که در حکم روحانیان اغوزها در پیش از اسلام بودند، با اجرای آیین ها و رقص های ویژه ای بر بالای بلندی ها و خواندن وردها و ذکرها با روح نیاکان خوش تماس می گرفتند و از آنها استمداد می طلبیدند تا در شفای خسته دلان و بیماران روحی، شمن را یاری کنند. آن ها از تانگری (خدای آسمانی) می خواستند تا برای دفع ارواح خبیث، ارواح نیک را به یاری آن ها بفرستد. این آیین پس از اسلام به پرخوانی معروف شد و پرخوانان به نوعی کار شمن ها را ادامه دادند، اما مضمون آیین در هاله ای از اعتقادات اسلامی قرار گرفت. با گرویدن اغوزها به اسلام بسیاری از وجوه آیین شامانیسم تجزیه شد و در اشکال و نمونه های متنوع با مضامین اسلامی تداوم یافت.
چون اجرا کنندگان این آیین، بسیار ذکر الله می گفتند، پرخوان و به اعتباری دیگر، چون از جن ها، پری ها و ارواح خیر یاری مطلیبدند، پری خوان نامیده شدند.
امروزه از چگونگی اجرای این آیین توسط استادهای متاخری چون تایتی ایشان در گنبد کاووس و کعبه ایشان در روستای کرند اطلاعات محدودی به جا مانده است.
مراسم پرخوانی معمولا در یکی از شب های خوش یمن به ویژه شب های جمعه برگزار می گردید. پس از نماز مغرب، یاران پرخوان، بیمار را یاهو یاهو گویان در حالی که کتف او را بسته بودند، به اتاق مخصوص اجرای آیین می بردند و در کنار اجاقی پر از آتش می نشاندند. گردانندگان آیین از قبل یک شمشیر برنده و یک کف گیر را که از لوازم اصلی جلسه پرخوانی بود در آتش می گذاشتند. یاران پرخوان، هم آوازان و حاضران در جلسه به تدریح فرد بیمار، پرخوان و نوازنده دوتار را در حلقه ای محاصره می کردند تا امکانی برای گریز وجود نداشته باشد.
نوازنده دوتار با اشاره پرخوان، آرام آرام نواختن را آغاز می گرد. پرخوان به تدریج به وجد دوتار می آمد و شروع به خواندن شعرهایی از عارفان و صوفیان ترکمنستان مانند صوفی الله، مشرب و نیز خواجه عبدالله انصاری می کرد و همزمان به دور بیمار می چرخید. نغمه های نوازنده دوتار، هم تسکین دهنده بیمار و هم به وجد آورنده پرخوان بود. مجلس اوج می گرفت و یاران پرخوان در مجلس و زنان آبادی در خارج از مجلس با هم آوایی و همراهی با پرخوان از روح خبیثی که روح و جسم بیمار را تسخیر کرده و آزرده بود، می خواسنتد که کالبد بیمار و قبیله شان را ترک نماید. پرخوان آرام آرام به وجد می آمد و به مرحله ناخودآگاه نزدیک می شد و حالتی جنون آمیز پیدا می کرد. او در دنیای آلام و دردهای بیمار غرق می شد و ذهنش با ذهن بیمار ارتباط می یافت. نوازنده دوتار که یکی از افراد اصلی گروه پرخوانی بود و نبض مراسم را در دست داشت، وقتی می دید که پرخوان در حالتی شگفت انگیز و خارج از محیط پیرامون قرار گرفته است و در دنیای ذهنی بیمار سیر می کند و روی کف گیر آخته قدم می گذارد و شمشیر گداخته می لیسد، با نوای دوتار، بازگشت تدریجی پرخوان را به حالت طبیعی میسر می ساخت. پرخوان سعی می کرد در این بازگشت، بیمار را نیز به دنبال خود بکشد و به دنیای محسوس باز گرداند. مجلس پرخوانی ممکن بود به علت عدم مداوای بیمار در شب های بعد نیز تکرار شود.
بنابراین، بخشی و نوای دوتار او در مراسم پرخوانی نقشی بسار حساس داشت. نوای دوتار بخشی، پرخوان را به مرحله ناخود آگاه سوق می داد و سپس او را همراه با بیمار به دنیای محسوس باز می گرداند. امروزه تعداد پرخوانان در ترکمن صحرا بسیار اندک و مجلس آنان نیز تا حدودی با گذشته متفاوت شده است. رجب پرخوان از معدود پرخوانانی است که هنوز در روستای یلی چشمه علیا تقریبا هر شب به اجرای این آیین می پردازد. بنا به اظهارات او در ناحیه راز و جرگلان، پرخوان دیگری به نام ابراهیم خوجه هنوز مراسم پرخوانی را برگزار می کند، اما نگارنده (کتاب) با وجود جست و جوی فراوان در منطقه، این پرخوان را نیافته است. در ناحیه جرگلان نیز زنی بود بنام سونا قارلی که پرخوانی می کرد. بنا به اظهارات رجب چرخوان، هم آوایی جوانان آبادی با پرخوان در زمان انجام مراسم بیش تر در میان طایفه آتا رایج بوده است. او گاه به جای واژه پرخوان از سبب خوان نیز استفاده می کند. در جلسه پرخوانی رجب پرخوان به جای بخشی و دوتار، بیش تر از نواز ضبط شده استفاده می شود. به اعتقاد او اجرای زنده میوسیقی موثرتر است. مقام نوایی موسیقی ترکمن مهم ترین مقام مورد استفاده در جلسه های پرخوانی است.

منبع : دایرة المعارف سازهای ایرانی – محمد رضا درویشی

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۵ ، ۱۷:۲۲
aziz ghezel

1.محمد بایرام خان(قرن 10 ه.ق.): محمد بایرام خان ابتدا در خدمت شاه اسماعیل صفوی بود و بعد در هند به خدمت «بابر، نوادة پنجم تیمور گورکان» در آمد و در تأسیس دولت گورکانی یا امپراطوری مغول در هند نقش اساسی داشت. محمد بایرام خان اشعاری به فارسی و ترکی دارد که نخستین بار تحت عنوان «منتخبات» در عشق آباد، مرکز ترکمنستان به چاپ رسید

2.برخوردار ترکمن(قرن 12 ه.ق.): اگرچه به فارسی می نوشت اما نوشته های او رنگ و بوی ترکمنی داشت. کتاب های (محفل آرا، محبوب القلوب، رعنا و زیبا)از آثار اوست. کتاب محبوب القلوب او تحت عنوان ( شمس وقهقهه) در کتابخانة مجلس شورای اسلامی موجود است

3.دولت محمد آزادی(1174-1112 ه.ق.): دولت محمد متخلص به «آزادی» فرزند مختوم قلی یوناچی بود و به علت تقارن زمان تولدش با زمان پیری پدر به «قرّی ملّا» شهرت یافت. اشعار او دارای شور و احساسات ملی است.وی مبلغ اتحاد ترکمن و برقراری عدالت و آزادی بود. از آثار اوست:منظومة بهشت نامه- وعظ آزادی- حکایت جابر و انصار- مناجات نامه- اشعاری چند در قالب غزل، قصیده،رباعی

4.مختوم قلی فراغی(1198-1147 ه.ق.): مختومقلی فراغی،شاعر و عارف بزرگ ترکمن در سال 1147 هجری قمری در یکی از روستاهای شهرستان گنبد کاووس به نام حاجی قوشان دیده به جهان گشود.پدرش دولت محمد آزادی خود یکی از شاعران بزرگ آن دوره محسوب می شود. مختومقلی ابتدا علم و ادب را نزد پدرش فرا گرفت و سپس برای ادامه تحصیل به مدرسه ادریس بابای قزل آیاق رفت و بعد راهی بخارا شد. در بخارا با استادی به نام نوری کاظم بن باهر-استادی سوریه ای که برای تدریس به بخارا دعوت شده بود-آشنا شد.مختومقلی همراه نوری کاظم برای سیر و سیاحت به کشورهای افغانستان و هندوستان رفت و با کسب علم و تجربیات فراوان دوباره به بخارا برگشت و سرانجام از مدرسه علوم دینی شیرغازی خیوه فارغ التحصیل شد.

مختومقلی تا پایان عمر در بین ترکمن ها زیست ودر غمها و شادیهای آنان شریک شد و به آموزش و راهنمایی آنان پرداخت و بالاخره در سن 57 سالگی و در سال 1198 ه.ق در کنار چشمه عبا ساری در دامنه کوه سونگی داغ بدرود حیات گفت.پیکر او را بر شتری سفید نهاده به روستای آق توقای-یکی از روستاهای مراوه تپه-آوردند و در جوارآرامگاه پدرش به خاک سپردند. مختومقلی فراغی یکی از شاعران بزرگ ترکمن است که به حق می توان او را پدر ادبیات ترکمن نامید.چرا که ترکمن ها حتی بر این باورند که دیوان مختومقلی فراغی-بدون در نظر گرفتن بعضی از اشعار عاشقانه او که حاصل جوشش ایام جوانی اوست-تفسیری است از قرآن که به زبان ترکمنی نوشته شده است. این کتاب هم اکنون به چندین زبان زنده دنیا مثل روسی، انگلیسی، فارسی،... ترجمه و چاپ شده است.
امروزه آرامگاه این شاعر و عارف شهیر ترکمن در روستای آق توقای زیارتگاه عاشقان پاک باخته و عارفان و ادیبان گشته است

5.آنا قلیچ مأتأجی(متولد 1240 ه.ق.): مأتأجی / محتاجی در روستای کوشی، اطراف عشق آباد متولد شد و به سبب فقر مادی به مأتأجی شهرت یافت. اشعار او به زبان حالّی بخشی (خواننده و نوازندة خلقی ) در بین مردم شهرت یافته است. مأتأجی از آثاری چون: ( کور اوغلی، شاه صنم و غریب و ...) الهام گرفته است. فرزندی ادیب به نام «ملّا دوردی» یادگار اوست

6.ملانفس(قرن 13 ه.ق.): ملانفس، شاعر و نویسنده ای توانا بود. از ترکمن های تکه و متولد مرو می باشد. وی در ادبیات ترکمن «شاه عاشقان» لقب گرفته است. دیوان اشعارش اولین بار در سالهای 1963-1940 میلادی به چاپ رسید

7.محمد ولی کمینه(قرن 13 ه.ق.): کمینه شاعری بذله گو بود و در ناحیة سرخس متولد شد. وی از همان ابتدا با آثار شاعرانی چون ( ملانفس، طالبی، شاه بنده، مختوم قلی) آشنا شد. اشعار او نشان دهندة فقر مادی شاعر است

8.مئللی تأچ مراد: نوازنده و آهنگساز بزرگی است که هنر موسیقی ملی ملت ترکمن را در حد مقدسات خود گرامی داشته و برای کسب اصالت تاریخی و ارائه آن به خلق خود با تمام ظرافت و دلنشینی اش تمامی تجربیات حیات خود را صرف آن نموده است. این شخصیت انسان دوست و انسان پرور، سازهای ترکمنی را خیلی دوست میداشت، وی نه تنها به نواختن استادانه آهنگها بسنده نمیکرد، بلکه انتقال تمامی دانش و تجربیات خود به جوانان و پرورش آنها را وظیفه خود میدانست. او به گروههای بسیاری از جوانان رموز ظریف و سحر آمیز موسیقی ترکمنی را با روحیه ای خستگی ناپذیر آموزش میداد و برای دستیابی آنها به درجات عالی نوازندگی از هیچگونه حمایتی دریغ نمی ورزید.
خود مئللی آقا هم سازهایی را که منطبق با روحیات و روانشناسی دوران معاصر خود بود آفریده است. علاوه بر اینها، وی تمامی تلاش خود را برای آرایش، تکمیل و ترمیم آن و رشد و تکامل صنعت موسیقی ملی ملت ترکمن جهت نائل گردیدن به درجات عالی تر بکار برده است

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۵ ، ۱۶:۵۵
aziz ghezel

این ویژگی ها دیدگاه های روانشناسان مختلف در باره انسان سالم، کامل یا بالغ است که پاره ای از آن ها در من و شما کم و بیش وجود دارد که با کمی تلاش می توان آن ها را تقویت کرد و آنهایی که در ما نیست را می توان ایجاد نمود. کار مشکلی نیست فقط کمی سعی و تلاش می خواهد.

۱- انسان سالم امکانات، خواسته ها، توانایی ها و اهداف و علائق خود را می شناسد.

۲- انسان سالم در برابر وقایع و اتفاقات سخت زندگی احساس یأس و ناامیدی نمی کند.

۳- انسان سالم از زندگی بیشتر احساس رضایت و خوشی می کند و کمتر گرفتار نارضایتی و ناخوشی می شود. به عبارتی دیگر انسان سالم قسمت پر لیوان را هم می بیند.

۴- انسان سالم قادر به برقراری ارتباطات و مناسبات دوستانه و صمیمانه با دیگران است.

۵- انسان سالم خود عهده دار زندگی خویشتن است.

۶- انسان سالم خود و دیگران را دوست می دارد و از محبت کردن به آنها لذت می برد.

۷- انسان سالم پی به ماهیت وجودی خود برده و بد و خوب خود را می شناسد و قبول دارد.

۸- انسان سالم آشفتگی ها و ناراحتی های خود را به نحو قابل قبول و جامعه پسند آشکار می کند.

۹- انسان سالم توانایی خود کنترلی خوبی دارد.

۱۰- انسان سالم هم در تنهایی، هم در جمع احساس شادی و خوشی می کند.

۱۱- انسان سالم واقعیت ها را همانگونه که هست می پذیرد.

۱۲- انسان سالم دیگران را تحقیر نمی کند و برای خود مزیتی قائل نمی شود.

۱۳- انسان سالم اجازه نمی دهد تحت تسلط دیگران قرار گیرد و دیگران را هم تحت تسلط خود در نمی آورد.

۱۴- انسان سالم از هر فرصتی برای شادی و دوری از نگرانی استفاده می کند به گونه ای که بذله گویی او موجب آزار و اذیت دیگران نمی شود.

۱۵- انسان سالم اجازه تقویت به حالت هایی نظیر بدبینی، سوءظن، غرور، نخوت، رشک، حسد، خودخواهی و هیجان های منفی از این قبیل را در خود نمی دهد.

۱۶- انسان سالم دیگران از دست و دل و زبان و پندار و کردارش در امان هستند.

ما چگونه هستیم؟

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۵ ، ۱۶:۰۷
aziz ghezel

1- آگاه باش که دنیا درهرحالی برای انسان فقط برای آزمایش است خواه براو روی آورد و یا پشت نماید.

2- کسی که ازدنیا ایمن وآسوده باشد مانند دارنده آب , برمشت خویش است که شکافهای انگشتانش براوخیانت می کند(آن آب را برزمین میریزد).

3- آرزوها برای انسان رشته عمر را درازمیکنند وحال آنکه تیرمرگ ازنگاه دیدگان اونیزشتابنده تر است.

4- امید به فردا داری درحالی که فردا چون آبستنی درقبیله است که نمی دانند اوچه به دنیا می آورد.

5- روزگارعاریتی بیش نیست پس تا توانی از احسان آن توشه برگیر.

6- نیکی باقی تراست اگرچه زمان بسیاربرآن بگذرد و بدی پلیدترین توشه ای است که درانبان گرفته ای.

7- ستایش پروردگاربهترین سپری است که بدست گرفته ای وپس ازتقوی گرانبهاترین اندوخته هاست .

8- جوانمرد را مال همان است که آن را بدست خویش پیش ازمرگ احسان کرده است نه آن مالی که اندوخته است.

9- انسان پس ازخویش , حدیث وحکایتی بیش نمی باشد , پس سخن نیکوباش برای کسی که آنرابه خاطرمی سپارد.

10- هرگاه مقدری ازامور, پیش تو آید وتواز آن بگریزی درحقیقت سوی آن روانه می شوی .

11- جامه ریا آنچه را که در زیردارد نمایان می کند وهرگاه که توآن را به تن نمودی پس برهنه ای .

12- هرچه بروی زمین است بسنده نباشد وچون قناعت کنی هرچیزی کفایت کند .

13- ازدنیا برهنه بیرون آی زیرا که چون به اینجا آمدی برهنه بوده ای .

14- صاحب قناعت اززندگی خود راضی می باشد و آزمند وحریص باآنکه درثروت و توانگری باشد خشمگین وناراضی است.

15- غم افزون میکنیم هرگاه که به مال و توانگری خویش می افزاییم زیرا همه رنج و اندوه درهمین افزودن است .

16- خانه خوشیها وکامرانیها برای من خانه ای بشمار نمی رود هنگامی که در آن گرامی وبزرگ داشته نشوم .

17- هوی وهوس , آفت عقل است وکسی که خرد را برهوای خویش چیره کند پس رستگار گردد.

18- چون امور مردمان را به خوبی ورق زنی وجستجو کنی , انسانی رانخواهی یافت که به کمال نایل آمده وکامل شده است.

19- کسی که اوقات خویش را ازترس تهیدستی دراندوختن مال صرف میکند پس همین کاری که میکند خود تنگدستی وبینوایی است .

20- عشق جزفریب خوردن و آزمندی نیست و دل خویشتن را نخست درمعرض عشق قرارمیدهد وآنگاه آماج تیرعشق میشود.

21- میان بنی آدم , این بیماری کهنه است که انسان به انسان آزموده شود.

22- انسانی که شب و روزرا به سلامت از شر مردم به پایان برد باسعادت است مگرآنکه گناهی مرتکب شود .

23- زخم زبان , مانند زخم دست وشمشیر است.

24- چون سرایی باتو سرسنگین شود , پس ازآن رخت بربند.

25- چون خواهی برمحبت بیافزایی , پس گاه به گاه زیارت کن .

منبع : امثال و الحکم . تالیف : عبدالقادررازی . ترجمه : فیروزحریرچی

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۵ ، ۰۳:۳۴
aziz ghezel


1- ریزش قطره قطره ادرار :   بابونه +زنجبیل بصورت دم کرده روزی دو تا سه بار- روغن زیتون یاکنجدیا دنبه گوسفند به کمر ومثانه- دوری از استرس وفشارهای روحی

2 - حبس ادرار :    در غلبه سردی: پیاز رنده شده روی مثانه+ روغن زیتون یاکنجدیا دنبه گوسفند به کمر ومثانه+دم کرده دارچین

در غلبه گرمی: اسفناج -با مخلوط نصف فنجان آب اسفناج این ناراحتی را درمان کند

3- سوزش ادرار         در غلبه گرمی:خیار،آب هندوانه و آب انار مفید است چکاندن آب میوه به یا خیاردر مجراى.

در غلبه سردی:پونه-دارچین-گرم نگه داشتن کمر ومثانه

4-  تکرر ادرار مثانه نورولوژیک             در غلبه گرمی:خیار، شربت بنفشه، آب هندوانه و آب انار مفید است چکاندن آب میوه به یا خیاردر مجراى.

در غلبه سردی:بیمار از سردی زاها پرهیز وگرمی بخوردواز استرس ونگرانی دوری جوید چای ننوشد وخود را با اب سرد نشوید.خرما-عسل- دم کردنی های گرم- پونه-دارچین-گرم نگه داشتن کمر ومثانه

5-بی اختیاری ادرار        پرهیز از سردی ها(چای ولبنیات )+روغن مالی+بدم کرده زنجبیل با عسل+اسفند

سعی کنید به مدت حداقل یک هفته قبل از اینکه احساس ادرار کنید بروید دستشویی

-6شب ادراری           پرهیز از سردی ها(چای ولبنیات وخیار...)+ دم کرده زنجبیل با عسل+اسفند ضماد پیاز رنده شده با نوک قاشق چای خوری از مخلوط نمک و دارچین به زیر شکم به مدت 15 دقیقه در چند شب متوالی

از خواب بیدار نمودن اطفال در یک ساعت معین مثلا همیشه 2 بعد از نصف شب. روی بالش عطر گل محمدی بزنیم .

-7عفونت مجاری ادراری      روغن مالی گرم(ر.غن کنجد یا زیتون یا دنبه) +نعنا وپونه دم کرده+ نبات و قند و شکر نخورید و روزی دو بار مجرای ادرار را شستشو دهید

-8ترمیم وپوکی استخوان            پودر پوست تخم مرغ بصورت گرد روی غذاها-پرهییز از غذاهای طبع سرد

-9دلواپسی و استرس                اسفند تا 40 شب هر شب یک قاشق مرباخوری تا غذاخوری- روغن کنجد به ملاج – گلاب یا گل محمدی هر شب قبل از خواب به محل سبیل ودرون بینی بمالدودو قاشق میل نماید.

-10سردرد            آب ولرم + نمک :برای پاشویی وماساژ پا که انحراف طبیعت میشود وسردرد بهتر میشود

سردرد سرد : گلاب را گرفته روی سر ماساژ می دهیم وبو میکنم اگرخوب شد از نوع سرد است .

سردرد گرم: با سر که روی سر ماساژ میدهیم وبو میکنم

-11سرگیجه          شربت زنجفیل باعسل روزی یک تا دو بار (توجه استفاده زنجفیل زیاد در گرم مزاجان ایجاد آل ی می کند(

-12بیخوابی وکم خوابی      علت اصلی آن خشکی مغز است –غذاهای مرطوب بخورید-روزها نخوابید-از غذاهای صنعتی دوری کنید-چای قهوه نوشابه وغذاهای تخریک پذیر مغز نخورید-حتما شام میل کنید-شبها قبل از خواب نعنا وپونه دم کنید وبخورید-وهنگام خواب مقداری گلاب روی لب بالائی وداخل بینی بمالید

-13آب ریزش بینى     از خوردن سردی زا ها پرهیز وبه گرمی روی آورده شود-روغنهای دارای طبع گرم مانند کنجد دنبه زیتون به ملاج مالیده شود

14-ضد عفونی وبانداژ زخمها       شربت عسل یا خود عسل

-15ترمیم زخمها         عسل-که هم ضد عفونی وهم ترمیم را تسریع می کند

16-ترک خوردگی لب         مالیدن روغن کنجدزیتون-کره حیوانی-تعدیل مزاج

-17روشن کردن رنگ صورت       مقداری جعفری را در نیم لیتر آب به مدت 5 دقیقه بجوشانید و صبح و شب صورت خود را با آن بشوئید. بعد از یک هفته پوست صورت شما روشن می‌شود.        یا هر شب پیاز را رنده کنید وروی صورت بگذارید

و از خوردن غذاهاى غلیظ، سرخ کرده ، خیلى چرب و دیر هضم بپرهیزند

18-جلوگیری از تاول سوختگی       اگر سوختگی رخ داد بهتر است که فورا پارچه پنبه ای را با یخ خیس کن و بر محل گذار ، مالیدن سفیده تخم مرغ ، اب پیاز از تاول زدن جلوگیری میکند

-19درد سوختگی          اگر سطحى باشد و قرمزى و سوزش کمى داشته باشد آنرا درجه یک گویند که با تبرید (سرد کردن ) موضع با گلاب سوزش فرو مى نشیند، چون داغ شد دوباره دستمال آلوده به گلاب و آب یخ بکار مى برند تا سوزش بکلى از بین برود.       همچنین برای تسکین درد سوختگی ها ، سیب زمینی خام را رنده کرده و به عنوان ضماد روی قسمت سوختگی بگذارید و هر چند دقیقه آنرا عوض کنید و ضماد تازه روی آن قرار دهید

-20داروی آرام کننده و خنک کننده پوست سوخته در اثر آتش یا آفتاب زدگی: روغن زیتون -روغن زرد- روغن کنجد به محل مالیده شود

-21نازکی پوست به علت سوختگی        عسل بمالد و اصلاً دست کاری نکنید.

-22قارچهای پوستی         سرکه را رقیق کنید وبه محل بمالید

23-گال (قارچ(        جهت درمان گال سرکه انگور را با 4 برابر آب مخلوط کرده و به مدت هفت شب بعد از حمّام به مدت 10 دقیقه کل بدن را با آن آغشته می کنند.

24-تب  آب خیار+پاشویه وبدنشویه با آب ولرم

-25تقویت بدن     عسل -ارده -شیره-گوشت گوسفندی بدون چربی-خرمای رطب7 عدد- نمک دریا

26-سرماخوردگی      پرهیز از سردی جات-دم کرده نعنا-پونه- عسل-استراحت

27-تقویت بینایی یا رفع کم سویی چشم  :   آبلیموی طبیعی بسیار رقیق شده یک روز درمیان چشم چکانده شود-یا عسل طبیعی تا چند شب قبل از خواب در چشم چکانده شود وتا صبح پاک مشود.

28-محلول شستشوی چشم    باچای کم رنگ- عسل یا آبلیموی رقیق شده

-29خارش چشم ، تقویت بینایی و قرمزی چشم

دارو : روغن زیتون  روش ومقدر مصرف  : روزی سه مرتبه هر دفعه دو قطره روغن زیتون را در چشم بچکانید .

یا سفیده تخم مرغ را با نشاسته و گلاب مخلوط کرده و داخل چشم و اطراف چشم خود بمالید.

30-خارش پلک          سفیده تخم مرغ را تا چند روز به پلک بمالید

31-رفع عوارض برق گرفتگی جوشکاری چشم          سفیدی تخم مرغ محلی را از زرده جدا کنید و سفیدی آن را هم داخل چشم بریزید و هم روی چشم بمالید یا اینکه سیب زمینی را پوست بکنید و روی چشمتان تا صبح ببندید.

-32پسر مى خواهید یا دختر؟         برای دارا شدن پسر والدین بیشتر غذای طبع گرم بخورند وبرای دختر غذاهای طبع سرد

-33بهبودی سریع تر عوارض سزارین مانند بزرگی شکم  سزارین عوارض خود را خواهد داشت ولی مصرف روغن خوب، بستن شکم بعد از زایمان، گذاشتن اتوی داغ از روی لباس بر روی شکم و چرب کردن شکم با روغن توصیه می گردد.ومصرف روغن خوب، بستن شکم بعد از زایمان

-34ویار حاملگی           علت عمده غذاهای غلیظ خوردن وسردی معده است از خوردن غذاهای غلیظ وصنعتی اجتناب کنید غذاهای طبع سرد نخوریدوبصورت متناوب از ادوبه جات گرم بصورت دم کردنی ستفاده شود.

-35ورم بدن در مدت بارداری       نمک دریا خورده شود.

بهترین راه رعایت اصول اصلی تغذیه وعدم نوشیدن زیاد مایعات بالاخص شب هنگام قبل از خواب است.

-36خارش واژن در حاملگى            داخل رحم را با عسل طبیعی چرب نمایند.

-37رفع چربیهای زائد شکم یا سایر نقاط بدن  ورزش کنیدغذای سالم بخوریداز روغنهای خوب (کنجد، زیتون یا دنبه) استفاده کنید. حدود 40 روزتا دو ماه ناشتا سرکه خانگی رقیق شده را میل نمایند و گذاشتن اتوی داغ از روی لباس بر روی شکم توصیه می گردد.از رژیم فصل لاغری استفاده شود

38-فشار خون     پرهیز از غذاهای ثقیل وچرب وصنعتی وکم خوری-نمک طبیعی دریا بمدت دو ماه بصورتی که روزی 10-20 بار فقط آنرا بچشد جز درمانهای موثر است

39-قند خون(مرض قند، دیابت( پرهیز از غذاهای ثقیل وچرب وصنعتی-بهترین درمان آن استفاده روزی 2-3 قاشق غذاخوری عسل طبیعی است بهمراه نمک طبیعی دریا

-40زخم پای دیابتی :       مالیدن عسل خالی یا مخلوط عسل ونمک طبیعی دریا

-41چربی خون        پرهیز از چربی ها وغذاهای صنعتی وثقیل وکم خوری-30 عدد سیر را با 6 عدد لیموترش خرد کرده در مخلوط کن مخلوط کنید وبعد یک لیتر آب اضافه کنید وبه محض اینکه یک قل زد از روی گاز بردارید صاف کرده در یک ظرف شیشه ای کدر قرار دهید وهر روز 2-3 بار وهر بار بمقدار 2-5 قاشق غذاخوری مخلوط با اب میل کنید.این دستورالعمل بمدت 14 روز است وپس از آن با یک هفته استراحت تا چند بار قابل انجام است

-42تقویت کننده دندانها:         سرکه 2 + گلاب 5 لثه را ماساژ دهیم،

-43سفیدی وضد عفونی دندان و لثه            عسل + نمک مخلوط شود تا قوام گیرد وبصورت خمیر دندان استفاده شود

-44گلو درد                 مخلوط آب ونمک دریا برای غرغره گلو مفید است.

-45اسهال            دم کرده غلیظ نعنا

اسهال بچه ها          برای برطرف کردن اسهال بچه ها بهترین دارو سوپ هویج است . برای این منظور باید 500 گرم هویج  را رنده کرده و آنرا در یک لیتر آب بجوشانید تا آنکه هویج کاملا پخته و نرم شود سپس آنرا در آسیاب برقی ریخته تا آنکه بصورت شربت در آید بعد بآن آب اضافه کرده تا آنکه حجم آن یک لیتر شود وبرای شیرین کردن آن میتوانید از عسل استفاده کنید

-46استفراغ            دم کرده غلیظ شوید یا نعنا

-47دل درد            اگر بعلت خوردن سردیجات مانند ماست واب یخ وماهی و... باشد عرق غلیظ نعنا با عسل یا دارچین وادویه گرم

اگر بعلت خوردن گرمیجات باشد درمان به ضد میکنیم با سردیجاتی مانند ماست وآب خیار وآب کاهو ..

48-گزیدیگی ها          زنبور:مالیدن پیاز       مار:ایجاد خراش وکشیدن زهر وخون آلوده بهمراه مالیدن عسل وخوردن دم کرده پونه

-49مسمومیتها           در صورت منع استفراغات اول استفراغ به قی می کنیم ومیتوان برای راحتی استفراغ از شیر وآب نمک کمک گرفت (منع استفراغات مانند بیهوشی بیماریا مواد اینکه مواد مسموم کننده از فراورده های نفتی باشند و..) مرحله بعدی اعزام فرد به درمانگاه وپزشک حاذق است اما اگر پزشک در دسترس نبود باید غذای گوناگون فراوان خورد تا سم در اثر کمتر عمل کندوبعد آن نیز از مسهلات استفاده کند مانند روغن کرچک ودیگر روغنها بهمراه آب و در تمام این مراحل از خوابیدن وتحرک زیاد اجتناب کند

50-ضد عفونی کننده مواد غذایی:     جهت ضدعفونی کردن مواد غذایی می توان سرکه را تا 7 بار رقیق کرده و در شستشوی سبزیجات و مواد غذایی بکار برد.

51 - آنتی بیوتیکی             پونه ونعناء -آویشن -هل- اسفند از آنتی بیوتیکهای قوی هستند

52  -  تقویت و تمیز کردن مجراهای قلب وعروق           پرهیز از چربی ها وغذاهای صنعتی وثقیل وکم خوری-30 عدد سیر را با 6 عدد لیموترش خرد کرده در مخلوط کن مخلوط کنید وبعد یک لیتر آب اضافه کنید وبه محض اینکه یک قل زد از روی گاز بردارید صاف کرده در یک ظرف شیشه ای کدر قرار دهید وهر روز 2-3 بار وهر بار بمقدار 2-5 قاشق غذاخوری مخلوط با اب میل کنید.این دستورالعمل بمدت 14 روز است وپس از آن با یک هفته استراحت تا چند بار قابل انجام است

53  - عفونت ودرد گوش         دو قاشق روغن زیتون را با یک قاشق اسفند مخلوط کنید وحرارت دهید تا 1 دقیقه بجوشد سپس انرا صاف کنید وروزی 2-3 بار 2-3 قطره بصورت ولرم در گوش بریزید

54 - کمبود آهن        بجای قطره آهن، حتماً از آب آهن تاب تغلیظ شده استفاده نمایند یعنی یک نعل اسب را کاملا تمیز کرده وداخل ظرف آب بگذارید تا حدود20 دقیقه بجوشد-از ظرفهای آلومینیومی وچای نیز استفاده نکنید که موجب کم خونی هستند

55 -نفخ       نعنا را دم کرده و روزی 1-3 استکان میل نمائید.برای نوزادان دارو را مادر بخورد تا از طریق شیر به نوزاد برسد واگر اثر نکرد به مقدار چند قاشق مربا خوری طی روز به نوزاد می دهیم.

56- زخم ران نوزادان     این زخمها معمولا بعلت ادرار ومدفوع نوزاد ودیر تمیز شدن بدن او می باشد. در درجه اول با روغنهای خانگی سالم مانند زیتون وکنجد روزی چند بار محل را چرب کنید وهنگام چرب کردن زیاد فشار ندهید که موجب اذیت نوزاد نشود.

57- رشد کودکان             روغن مالی(کنجد-زیتون) قسمتهای استخوانها پهن بدن مانند پاها -کمر- قفسه سینه .

استفاده از غذاهای گرم وتر مانند آگوشت-شیره انگور-عسل-ارده و...        پرهیز از غذاهای سودا زا مانند عدس-گوشت گاو-بادمجان –غذاهای صنعتی وهله هوله ها

58 تقویت سیستم ایمنی کودک                     3-7 روز کل بدن را روغن زیتون می مالیدند . واگر اثر بیشتر میخواهید روغن زیتون 1لیوان+ 2لیوان آب + نمک طبیعی 2-3 قاشق را جوشانده تاآب تبخیر شود از این روغن استفاده کنید.

59 - سفیدی موی سر            پرهیز از غذاهای طبع سرد-استفاده از غذاهای طبع گرم- 3قاشق سیاهدانه را کاملا بکوبید وبا 6قاشق روغن زیتون و6 قاشق اب مخلوط کنید وبگذارید روی شعله حرارت ببیندتا اب تبخیر شود این روغن را صاف کنید این روغن سیاهدانه است که هر شب قبل از خواب به پوست قسمتی که موها سفید است بمالیدو تا صبح بماند بمدت 40 روز-از استرس وناراحتی نیز دوری شود

60 - سینوزیت               پرهیز از غذاهای طبع سرد-   استفاده از غذاهای طبع گرم-

3قاشق سیاهدانه را کاملا بکوبید وبا 6قاشق روغن زیتون و6 قاشق آب مخلوط کنید وبگذارید روی شعله حرارت ببیندتا آب تبخیر شوداین روغن را صاف کنید این روغن سیاهدانه است که بدین صورت از آن استفاده نمائید شب اول یک قطره در بینی راست-شب دوم یک قطره در بینی چپ-شب سوم دو قطره در بینی راست-شب چهارم دو قطره در بینی چپ-شب پنجم سه قطره در بینی راست-شب ششم سه قطره در بینی چپ-بعد از آن بمدت چهار روز درمان متوقف می شود وبعد دوباره همان سیکل را تکرار نمائید که مجموعا باید شش بار این سیکل تکرار شود-هر شب ضمن چکاندن روغن در بینی سه قطره آنرا نیز روی سینوسهای دردناک بریزید وکاملا ماساژ دهید.

منبع: شفا طب http://fa.shafateb.ir/

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۵ ، ۰۷:۰۷
aziz ghezel


الف: خوش اخلاق و خوش رفتار و در باطن میانه رو و با همه ملاحظه کند و خونگرم میباشد و با همه کس زود صمیمی میشود ودر زندگی در جنگ و جدال و گفتگو به سر میبرد و پیراهن سیاه بر او نامبارک می باشد و محنت بسیار می کشد و هر چه را طلب کند زود بیابد و مریضی وی همیشه در باد قولنج گردن و پهلو می باشد.

 

ب : فردی خوش قیافه و زیبا وبا محبت و رفیق باز و همیشه مغرور و جیب او خالی و قدر مال دنیا را نداند.

 

ج : فردی باشد زیبا و خوش اخلاق وبا محبت و او همیشه از مریضی شکم رنج میبرد و این مریضی هر چند وقت یکبار اشکار میشود و دو وجه دارد یا سیاه چهره و قوی استخوان یا سفید پوست و بزرگ اندام و همیشه سرگردان و آشفته می باشد و از کار خود حیران است.

 

د: او فردی با دیانت و پر فکر و بشاش و زیبا چهره و جنگجو است و قدر مال دنیا را نمی داند و همیشه در حال ترقی می باشد.

 

ه : او فردی است که همیشه اطرافیان را امر ونهی کند و زیبا چهره وتند خو و آتشی مزاج و طبع او گرم میباشد.

 

و: فردی است که همیشه به دیگران کمک می کند و گاهی مغرور میشود و زبان بد پشت سر او باشد و دیگران بدی او را میگویند.

 

ز : زیبا و خوش اخلاق و با محبت و خونگرم و در هر کاری مقرراتی است و در زندگی برای او سحری می کنند و در زندگی شکست بزرگی می خورد و همیشه از درد سر و زانو در عذاب میباشد و نسبت به زندگی دلسرد می گردد و حیران و سر گردان میشود.

 

ت: او فردی است خوش چهره و خوش اخلاق کم خواب و هرگاه مرتکب گناه میشود سریع توبه میکند و اگر دل کسی را برنجاند بسیار نگران و در پی ان است که دلجویی کند و همیشه احساس تنهایی عجیبی در خود دارد.

 

ث: فردی است ثابت قدم و پر اراده و در هر کاری ثابت قدم می باشد خوش اخلاق و پر عقل است و پیشانی او پهن میباشد و در زندگی هرگز محتاج نخواهد شد.

 

ح: او فردی زیبا و خوش اخلاق و حق گو و کینه ای و حرف را در دل نگه دارد و همیشه در بحث و جدل وجنگ به سر میبرد.

 

خ: فردی است زیبا چهره با چشمانی درشت با محبت و مقرراتی و هر چه سعی میکند رزقش بسیار شود موفق نمی شود و او فردی است عشقی و تنبل و کاهل در کارها و باید این کار را ترک کند تا در زندگی موفق و سر بلند شود.

 

ر: او فردی است خوش اخلاق میانه رو و آتشی و همیشه اطرافیان در پشت سر او بد گویی کنند و او فردی است طمعکار و زیبا چهره وخوش گذران و اگر ایمان خود را حفظ کند به هر مقام و منزلتی که بخواهد میرسد و دست او همیشه از پول دنیا تهی است.

 

س : او فردی میباشد پر استعداد و با ذوق و سلیقه و همیشه بهترین اجناس را انتخاب می کند و بسیار مغرور ومتکبر میباشد و هر کاری که میل داشت انجام میدهد و با اطرافیان خود در نزاع و لجبازی بسر میبرد فردی باشد آتشی مزاج و همیشه در چشم اهل وا عیان پر هیبت به چشم میاید.

 

ش: او فردی است مشفق و مهربان و جنگجو و عصبانی و خونگرم و زبان او تلخ است و هر چه در دنیا به او ضرر برسد از دست و زبان خود میخورد و اگر زبان خود را نگه دارد از بلا محفوظ میماند و بسیار لجباز است.

 

ص : فردی است حرف شنو و دهن بین و هرکس هر حرفی را با او در میان بگذارد سریع باور میکند نترس و خشن و خوش اخلاق و با محبت و همیشه در حال ترقی و فکر میباشد.

 

ض : او فردی است خوش اخلاق و زیرک ودانا وکینه توز و همیشه نگرانی خود را در ظاهر بروز نمیدهد و پیشانی او پهن است و کمان ابرو دارد و در کارها بسیار دقیق میباشد و هرگز یاد خدا را فراموش نمی کند و به دنبال هر کار زشتی توبه می کند و فردی زرنگ است.

 

ط :او فردی است پاک و خوش اخلاق و عشقی و خوش گذران و خو نگرم و پیراهن سیاه براو خوشایند نیست و دوستی بسیار میکند.

 

ظ : او فردی است که ظاهر و باطنش یکی است و خشک ومقرراتی میباشد و اطرافیان پشت سر او بد گویی کنند و قدر مال دنیا را نداند و در سینه و اعضا خالی دارد که نشان اقبال است و دنبال دوست رود و خواهان ان است که با دوستان تفریح کند.

 

ع : او فردی باشد بلند مرتبه و پر گذشت و خوش اخلاق و بخشنده و مقرراتی وخشک و او هرگز قدر مال دنیا را نمیداند و در دوستی با دیگران پاینده و متعصب و در اول زندگی رنج بسیار کشد و قدر مال دنیا را نداند.

 

غ: زیبا چهره با گذشت و خشک و مقرراتی و احساس نا امیدی کند در فکر میرود و به گذشته واینده خود می اندیشد دانا وعالم است و زندگی را با صلح وصداقت دوست دارد.

 

ف : او فردی است اتش مزاج و تند خو و جاهل و زیبا چهره و جنگ جو و خون گرم و نترس از ناحیه هر چند وقت یک بار مریض و رنج میکشد و در زندگی چند بار شکست میخورد ولی در اینده به مقام و منزلت خوبی میرسد.

 

ق: فردی است قادر و توانا و زیرک و دانا و در هر کاری نقشه بسیار میکشد و موفق میشود هم زیباست و هم خوش اخلاق و فردی است خوش گذران و قدر مال دنیا را نداند و گاه گاهی با ملایمت و یا خصومت برخورد میکند.

 

ک: او فردی است زیبا وخوش اخلاق و زیرک و دانا و زیرک و خشک و مقرراتی و زبان او تلخ است و همیشه دیگران از زبان او در عذاب میباشند با یک کلمه حرف دیگران را برنجاند و همیشه در حال ترقی و فعالیت باشد.

 

ل: فردی است زیبا چهره و خوش اخلاق و یکدنده و همیشه جدایی اختیار کند و غرور خاصی دارد قدر مال دنیا را نمی داند و همیشه متعصب اطرا فیان نزدیک خود میباشد.

 

م : خوش اخلاق و با محبت و خون گرم ونترس و همیشه اطرافیان پشت سرش بد گویی کنند و در روبرو از او تعریف و تمجید کنند او فردی باشد خوش چهره و چشمان درشتی دارد و در کارهای خود همیشه کاهلی دارد و زود عصبانی میشود و سریع خاموش میشود عشقی میباشد و در تمام کارها تقاضای کمک کند.

 

ن: او فردی است زیبا و خوش اخلاق و کینه توز و دم دمی مزاج میباشد گاهی اوقات بسیار خوب و گاهی اوقات بسیار بد و مقرراتی وخشک میشود همچون قاضی میباشد ودر حقوق خود ودیگران به میزان برخورد کند.

 

ی: او فردی است پر فکر و زیبا و با هر کس در افتد بر او غالب گردد دم دمی مزاج میباشد و گاهی بسیار خوب و گاهی بسیار خشک ومقرراتی است او فردی است چهار شانه و از مریضی شکم گاه گاهی رنج میبرد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۵ ، ۰۶:۲۹
aziz ghezel
هابیل و قابیل ازجمله فرزندان آدم علیه السلام هستند که خداوند قصه ی آنان را در قرآن پاک، ذکرکرده است. حینی که حوّاء رضی اللّه عنها حامله شد و مدت حمل او بسر رسید یک پسر و یک دختر (دوقلو) به دنیا آورد که نام پسر را «هابیل» و نام دختر را «لیوثا» یا به قولی «لبودا» گذاشتند و باز حینی که حوّاء حمل برداشت و مدت حمل او بسررسید دو طفل دوقلوی دیگری متولد شدندکه یکی پسر و دیگری دختر بود نام پسر را «قابیل» و نام دختر را «اقلیما» گذاشتند. خداوند متعال به آدم علیه السلام فرموده که اگر از حواء در یک شکم، یک پسر و یک دختر و در شکم دیگر نیز یک پسر و یک دختر متولد شوند، دختر شکم اول با پسر شکم دیگر و بالعکس یعنی هابیل با اقلیما و قابیل با لیوثا به نکاح هم درآیند و بین پسر و دختری که دوقلو از یک شکم به دنیا آمدند نکاح درست نیست. از این رو آدم علیه السلام امر نمودکه اقلیما خواهر قابیل به نکاح هابیل درآید و لیوثا خواهر هابیل نیز به نکاح قابیل. چون اقلیما خواهر قابیل از لیوثا خواهر هابیل زیباتر بود، ‌قابیل گفت: من خواهرم اقلیما را به نکاح هابیل در نمی آورم. که در این پیشامد قابیل به راه غلط رفته بود. اما آدم علیه السلام برای دفع این فتنه به ایشان حکم کرد که هرکدام قربانی کنند، خداوند قربانی هرکدام را که قبول کرد، او به حق است و به سخن او عمل میشود وآن دیگری از اراده ی خود منصرف شود

هابیل گوسفند بزرگ و چاقی را به قربانگاه برد. اما قابیل گوسفندی لاغر را برای قربانی آماده کرده بود. به حکم خداوند یک قطعه ابرسفیدآمد وگوسفند هابیل را به آسمان برد و گوسفند قابیل نیز در جای خود ماند، بردن گوسفند نشانه ی قبولی قربانی بود. از این رو بغض و حسدی سخت در دل قابیل پدیدار شد و به هابیل گفت: من هیچگاه خواهر زیبا و حسینه خویش را در اختیار تو نمیگذارم و با خواهر زشت و بد رنگ تو ازدواج نمیکنم و اگر اقلیما خواهر مرا به نکاح درآوری تو را خواهم کشت. بالآخره قابیل اراده ی قتل برادرش هابیل را نمود. اما نمیدانست که چگونه او را بکشد، در این وقت بود که شیطان به صورت انسانی پدیدار شد و یک سنگ را از زمین برداشت و بر سنگ دیگر محکم زد که سنگ دوم شکست، قابیل حرکت او را مشاهده کرد و در دل خود تصمیم گرفت که برادرش را اینگونه از مقابلش بردارد. قابیل در پی قتل هابیل روانه شد. حینی که هابیل را بالای کوهی به خواب دید، سنگ بزرگی را برداشت و بر سر هابیل زد سر او شکست و به اثر آن جان به حق تسلیم کرد. هابیل در این وقت بیست ساله بود، در میان فرزندان آدم علیه اسلام این اولین قتلی بود که رخ داد. قابیل بعد از کشتن برادرش در حیران ماند که جسد او را چکار کند. نعش او را در پوستی پیچاند و مدت زیادی آن را به دوش گرفته وآواره بود. خداوند اراده کرد تا طریقه ی دفن او را به قابیل بیاموزد. دو زاغ را فرستاد که یکی از آن مرده و دیگری زنده بود. زاغ زنده زمین را با منقار و چنگال خویش حفر نمود و زاغ مرده را درآن گذاشت و خاک بر روی آن ریخت. قابیل آن را مشاهده کرد و نعش هابیل را به این طریق دفن نمود. خداوند متعال همان حکایت را در قرآن کریم آورده و میفرمایند: یَوَیلَتِی اَعجَزتُ اَن اَکُونَ مِثلَ هَذَا الغُرَابِ فَاُوَارِی سَوءَةَ اَخِی، فَاَصبَحَ مِنَ النَادِمِین. سوره ی ما‌ئده آیه 31 ترجمه: وای برمن! آیا من نمیتوانم مثل این زاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟! پس سر انجام از ترس رسوایی و بر اثر فشار وجدان، از کرده خود پشیمان شد و از زمره ی افراد پشیمان گردید

مفسرین میگویند: پشیمانی او به خاطر ترس از خدا و ندامت بر کار زشت نبود تا آن تو به بشمار آید. بلکه پشیمانی او بدان خاطر بود که سرزنش پدر و مادر و احتمالا برادران را پیش چشم میداشت، و اینکه بحدی درمانده شده بود که نمیتوانست جسد برادر خود را دفن و او را از دیده ی دیگران پنهان نماید

قابیل بعد از این وقایع، خواهرش اقلیما رابه نکاح خود درآورد. حضرت آدم علیه السلام مدتی که این حوادث رخ داد در سفر بود و هنگامی که برگشت و از اینکه قابیل، هابیل راکشته و خواهرش اقلیما را به نکاح خود در آورده بود، باخبر شدند. حضرتآدم علیه السلام بسیار غمگین شده و گریه کردند و تا مدتی طولانی به حوا نزدیکی نکردند. خداوند متعال به آدم علیه السلام وحی کرد که تا چه مدت غمگین میمانی وگریه میکنی، در عوض ما پسر مبارکی برایت عطا میکنم که از نسل او پیامبران بسیاری برخیزند و او به تنهایی در شکم حوا باشد و حینی که به دنیا آمد نام او را شیث بگذار
منابع و مآخذ: تفسیر نور ـ قصص القرآن ـ لغت نامه دهخدا
۰ موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۹ تیر ۹۵ ، ۰۶:۰۸
aziz ghezel