مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را مردان همیشه مرد میمانند و زنان همیشه زن و آنگاه هر روز ، نه روز "زن" و نه روز "مرد" بلکه روز "انسان" است.


آخرین نظرات

۸ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

تحته قاپو کردن عشایر از اصطلاحات رایج در اوائل حکومت رضاخان بود و معنی آن، سرکوب کردن تمامی زوایای زندگی عشایری و اسکان آنها در یک منطقه بود.رضاخان برای خلع سلاح ترکمنها، اقادامات وحشیانه ای در ترکمن صحرا اجرا کرد، کشتار اهالی و سوزاندن روستاها مثل آتش زدن روستای سلاخ که مردم آن نواحی را از طرف خوجه نفس به توپ بستند. عده زیادی از سربازان ارتش در عملیات جنگ و گریز در فاصله میان خوجه نفس و سلاخ کشته شدند. در مدت خلع سلاح تا 1305، 5897 قبضه تفنگ های گوناگون، 80 رولور، یک قبضه مسلسل و 19284 عدد فشنگ جمع آوری گردید.
در سراسر ترکمن صحرا حکومت نظامی برقرار گردید. در طی یک اعلامیه که پس از شکست جنبش خطاب به ترکمن ها صادر شد، رفت و آمد به ترکمن صحرا را با کسب اجازه نامه مخصوص از سوی فرماندار نظامی گرگان و یا پادگان های محلی مجاز اعلام می کند.

یاور عبدالله خان توماچ حاکم نظامی جعفربای در کمش تپه گردید و سرتیپ امجد به حکومت نظامی پهلوی دژ (آق قلعه فعلی) انتخاب گردید. هدف آنها تحت فشار قرار دادن ترکمن ها در پرداخت مالیات و دادن سرباز به ارتش بود.
بدستور حاکم نظامی کمش تپه و گنبد و سایر نقاط ترکمن صحرا بیگاری از مردم کشیده شد. مردم نواحی کمش تپه می بایست سنگ های دیوار تاریخی قزل آلان را کنده، در ساختن دوایر دولتی کمک می رساندند و در حومه گنبد به اهالی اینچه برون اعلام کردند که هر خانواده باستی 1000 عدد خشت خام تحویل حکومت بدهد.



در عرصه فرهنگ اوضاع از این هم بدتر بود، رضاخان پا به پای عملیات خشونت آمیز سرکوبی مردم و غصب زمین ها، برای انحراف افکار مردم، مدارس نیز تاسیس کرد، کار این مدارس تدریس برنامه های ویژه ای بودند که هرگونه جلوه ملی و آگاهی های فرهنگی را بزداید. در این مدارس که در واقع به یک اردوگاه نظامی بیشتر شبیه بود، نونهالان ترکمن را به سخت ترین وجه شکنجه می کردند. صحبت کردن به زبان مادری از بزرگترین جرائم محسوب می شد. پا بپای آن حکومت سعی می کرد در تمامی نواحی ترکمن صحرا زبان ترکمنی را از بین ببرد.

به دنبال تخته قاپو کردن ترکمن ها و سوزاندن آلاچیق، خانه هایی را برای آنها در حول و حوش بندر شاه (بندر ترکمن فعلی) شاختند.
غصب زمین از ناحیه ترکمن صحرای غربی آغاز گردید و چون اندازه گیری بوسیله نی انجام می گرفت، این عمل اداره املاک را ترکمن ها نای لاما می گفتند. غصب زمین های گنبد و آی درویش (حومه کلاله) اقدامات بعدی سرسپردگان رضاخان بود.
راه جدید مازندران در 19 مرداد 1304 شمسی بوسیله وزارت فوائد عامه (وزارت اقتصاد ملی آینده) و به کمک وزارت طرق و شوارع خاتمه یافت و مورد بهره برداری قرار گرفت. وجود این راه برای اقدامات نظامی که علیه ترکمن های استرآباد و دشت گرگان آغاز می شد بسیار موثر و ضروری بود.


رضا شاه در 26 مرداد 1305 شخصا از طریق ترکمن صحرا و دشت گرگان وارد بجنورد شد و عده ای از اعضای پادگان مراوه تپه را به جرم ایجاد بلوا اعدام نمود.

اواسط سال 1304 ش سرکوب ترکمن ها در منطقه استرآباد آغاز گردید. در این ایام حاکم استرآباد برای استقرار امنیت صحرا تفنگچیانی از طوایف مختلف تراکمه استخدام کرده بود. دسته ای از آنها که رئیس شان عطا خان نام داشت به دلایل اختلافاتی که پیش آمد به حالت قهر به همراه افراد خانواده خود از استرآباد خارج شدند. ولی تفنگچیان حاکم استرآباد که در بین راه کمین کرده بودند، او و عده ای از ملازمانش را به قتل رساندند، این واقعه موجب شورش عده ای از ترکمن ها شد.
همزمان با حکومت اردلان در استرآباد، رضا شاه وارد این شهر شد. وی پس از چند روز اطراق در استرآباد به هنگام مراجعت به تهران به سرتیپ زاهدی فرمانده تیپ شمال که مرکزش در رشت بود، دستور داد ترکمن های منطقه استرآباد را خلع سلاح کند. سپس عده ای از ترکمن ها را که در خدمت رژیم رضاشاه بودند، از جمله مرجان خان و محمد آخوند از طایفه داز را به مدد طلبیدند. شخص اخیر و فرزندانش از زمان رضا شاه به بعد چندین دوره نماینده ترکمن ها در مجلس بودند. حمله به ترکمن صحرا با چهار ستون (قشون) مجهز آغاز گردید. ستون اول به فرماندهی سرتیپ زاهدی، ستون دوم به فرماندهی سرهنگ کریمی، ستون سوم به فرماندهی سرهنگ علی اصغر جهان بینی و ستون چهارم به فرماندهی سرهنگ جان محمد خان. هواپیماها نیز از راه هوا از این عملیات پشتیبانی کردند.


غیر از این چهار ستون حسنعلی قشقایی هم با واحد تحت فرماندهی خود در عملیات شرکت داشت. وی بعدها در سال 1316 با درجه سرهنگ دومی فرمانده هنگ پیاده گرگان شد.
ستوان زاهدی در بندر گز مستقر گردید و سران ترکمن را فراخواند. عده ای تسلیم گردیدند ولی عده ای دیگر به رهبری آنه گلدی سردار در خواجه نفس با او درگیر شدند.



نیروهای زاهدی بسیاری از آنها را کشتند و روستای سلاخ را به آتش کشیدند. ستون جان محمد خان نیز از راه بجنورد حمله به ترکمن های گوگلان را آغاز نمودند. در نهایت این چهار ستون 12 آبان ماه در گنبد قابوس به هم رسیدند و پیروزی شان را جشن گرفتند.


خلع سلاح ترکمن ها به پایان رسید و سرتاسر ترکمن صحرا به فرماندهی سرتیپ عبدالله توماچ حکومت نظامی اعلام گردید. توماچ بعدها وکیل مجلس شد. رفت و آمد در ترکمن صحرا از این تاریخ به بعد می باید با اجازه فرماندهی نظامی استرآباد انجام می گرفت.

در آق قلا سرتیپ امجد فرمانده نظامی شد. تاسیس تلفن مغناطیسی در همین سال در استرآباد برای عملیات بسیار مفید واقع گردید. ریشه تاریخی سرکوب ترکمنها را باید از زمان عقد قرارداد آخال (1881 م) جستجو کرد. زیرا پس از این قرارداد کمیسریای روس در گنبد قابوس مستقر شدند و در سرکوب ترکمن های دشت گرگان از دولت قاجار حمایت کرد. بعدها اختلاف بین دو طایفه بزرگ ترکمن یعنی جعفربای و آتابای و تزلزل رهبران ترکمن از جمله عثمان آخوند موجب موفقیت رضاشاه در سرکوب آنها گردید.



علت اختلاف طوایف ترکمن

ترکمن ها با بهره گیری از سستی و عدم تحرک مقامات استرآباد، روستاهای ایرانی را مورد تاخت و تاز قرار می دادند، مردم آنجا را اسیر می کردند و دامهایشان را می بردند. بارها این حملات ترکمن ها با یاری و با پشتیبانی حکومت های ایران انجام گرفته بود که با ترکمن ها زبان یکی کرده و بخش معینی از اموال تاراجی را می گرفتند. از جمله بخش معینی از اموالی که ترکمن های گوگلان تاراج می کردند، همواره نصیب حکمران بجنورد می شد. اما کلانتر کردها که در منطقه گوگلان می زیست، بنابر گزارش برجه خان – کلانتر قبیله جعفربای- به رئیس کراسنودسک، یک پنجم شترهای تاراج شده را می گرفت و ترکمن ها را به تاراج تحریک می کرد و به گوگلان ها یادآور می شد که آنها نباید بترسند و آزادانه باید غارت و تاراج کنند و خود او مسئول همه چیز است. خود ترکمن ها بارها شهادت داده اند که حمله به روستاها با اجازه مقامات ایرانی بوده است.
اوضاع استرآباد از این رو، بحرانی تر شده بود که در آنجا در دشت ترکمن همواره میان قبیله های گوناگون ترکمن و حتی طایفه های یک قبیله بر سر زمین و آب و دام درگیری رخ داد. بویژه در سالهای دهه نهم سده گذشته، مبارزه تندی میان جعفربای ها و آتابای ها و میان آتابای ها و گوگلان ها در گرفت. .…

منبع: کتاب "سیری در تاریخ ترکمن"
نویسنده: مایسا ایری

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۵ ، ۱۲:۵۰
aziz ghezel


فیلسوف چک      COMENIUS:
تورک ها ملت قهرمانی هستند که هیچ وقت به دوستان خود زیانی نمی رسانند. تورک دستی  را که فشرده است ول نکرده، قول خود را فراموش نکرده و در روزهای سخت دوستان خویش را تنها نمی گذارد. دست دوستی دادن به چنین ملتی باعث می شود تا از پس هر سختی در دنیا برآیید.

شاعر و رمان نویس ایتالیایی   Edmondo De AMICIS :
صفات انسانی تورکها غیرقابل انکار می باشد. از جمله این صفات قدردانی تورکان در برابر حتی یک کار عادی و پیش پا افتاده است. مهمان نوازی حیوان دوستی و احترام به درگذشتگان از دیگر صفات مثبت تورکها می باشد.
                                           
فیلسوف فرانسوی  Gelland:
یادگیری زبان تورکی برای من سعادتی محسوب می گردد.چرا که برای ارتباط واقعی با یک تورک بایستی به زبان تورکی مسلط باشی. مترجم همانند پرده ای است که نور را می پوشاند.

مورخ آلمانی Hammer:
تاریخ از تورک ها چیزهای زیادی یاد گرفته است. آثار زیادی از تورک ها به جای مانده است که هر کدام زینت مدنیت انسانی محسوب میگردند.                   

فرمانده روس  Charnayev
تورک ها علاوه بر جسارت بیکران خود صاحب نبوغ اراده شکنی می باشند. تورک ها با این نبوغ فتوحات خود را انجام داده، مدنیت ها تشکیل داده و به تاریخ بشریت خدمت نموده اند. در اصل بدون چنین نبوغی حکمرانی بر نصف اروپا برای قرن ها امکانپذیر نبود.

ژنرال پروس-آلمان:
تورک ها نمونه بارز یک ملت جنگجو می باشند. تورک ها چنان با سلاح آشنا هستند که یک کشاورز با داس و یک کاتب با قلم. تورک ها چنان می نشینند که انگار بر روی اسب هستند و چنان قدم بر می دارند که انگار در حال شناسایی دشمن هستند.

 فرمانده آلمانی Mulman:
هیچ سربازی مثل سرباز تورک با خنده از مرگ استقبال نمی کند. کافیست فرماندهی لایق داشته باشند تا دنیا را تسخیر کنند.

فیلسوف آلمانی  Kayzerling:
تورک ها بی تردید اربابان واقعی تاریخ  اروپا و اسیا بوده اند.

Donaldson:
تورک ها 2000 سال است که سرباز حرفه ای می باشند. شغل واقعی تورک ها سربازی می باشد. شغل اصلی تمامی تورک ها سربازی می باشد. از هر ارتشی در دنیا بپرسد جواب خواهند داد که مقاومت در برابر تورک ها به هیچ عنوان کار ساده ای نیست.

نویسنده و همسر سفیر بریتانیا در دربار عثمانی Mary Wortley Montagu:
بهترین آرایش زنان تورک، تورک بودنشان می باشد. زنان تورک با جواهرات زیبا نشده بلکه جواهرات را زیباتر نشان می دهند چرا که هر زن تورک خود یک جواهر بسیار زیبا می باشد.

فرمانده اطریشی   Montecuccoli:
تورک ها شجاعانه مردن را به خوبی یاد گرفته اند و من نیز آنقدر تجربه دارم که  بدانم که چنین ملتی تسلیم را هرگز بر نمی تابد. من می توانم لشکرهای بیشماری را تشکیل داده و به جبهه ها ببرم ولی در برابر تورک ها ناتوان می مانم. تورک ها با تاسی و افتخار به نیاکان خود شکست ناپذیر می گردند. برای شکست دادن تورک ها بایستی ابتدا تاریخ آنها را شکست دهیم.

ناپلئون بناپارت:
عظمت انسان ها از دو عامل نشات می گیرد: جسارت مردان و نجابت زنان. در کنار این دو عامل عنصر دیگری است که انسان را به عظمت واقعی می رساند و آن عشق به وطن و عدم تردید در فدا نمودن جان در راه وطن می باشد. تورک ها دارای تمامی این عناصر بوده و به همین دلیل است که شما می توانید یک تورک را بکشید ولی هرگز نمی توانید وی را شکست دهید.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۵ ، ۱۲:۱۸
aziz ghezel


حرف های کوچکی در زندگی هست
که حسرت های بزرگی بر دلت می گذارند،
جملات ساده ای در زندگی هست، که آرزوی دوباره شنیدنشان،
که حسرتِ یک بار دیگر تکرار شدنشان
اشکت را در می آورد.
دلت می خواهد بشنوی شان، از زبانِ همان کس که میخواهی، بشنوی شان...
اما آن کس نیست که دوباره برایت بگوید:

"صبح بخیر عزیزم"
بگوید: "کجایی؟ چرا دیر کردی؟"
بگوید: "بخور، غذایت سرد شد! "
یا اینکه بگوید: "این رنگی بهم می آید؟!"
حرف های ساده ای هست که آرزوهای بزرگت میشوند.
دوس داری یک بارِ دیگر، فقط یک بارِ دیگر بگوید:
"تابستان برویم سفر؟"
"صدای تلویزیون را کم کن"
بگوید: "با خودت سبزی بیاور"
بگوید: "نان هم فراموش نکنی"
"گلدان ها را آب بده"
بگوید: "راستی امروز کمی دیرتر برمیگردم، گفتم نگران نشوی"
خیلی حرف های ساده را دیگر نمی شنوی،
و حسرت دوباره شنیدن شان، جانت را می گیرد.
دلت می خواهد
در عمق خواب باشی،
نصفه شب با آرنج به پهلویت بزند
و با صدای گرفته بگوید:
"یک لیوان آب برایم میاوری؟"

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۵ ، ۱۱:۲۱
aziz ghezel


قانون اول: اگر فکر می‌کنی کاری اشتباهه، انجامش نده!
قانون دوم: در صحبت‌ها همیشه دقیقا همون چیزی رو بگو که منظورته
قانون سوم: هیچ‌وقت طوری زندگی نکن که سعی کنی همه رو از خودت راضی نگه‌ داری؛ هیج وقت.
قانون چهارم: سعی کن هر روز یاد بگیری و دست از یادگرفتن بر نداری.
قانون پنجم: در صحبت با دیگران هیچ‌وقت راجع به خودت بد حرف نزن.
قانون ششم: هیچ‌وقت دست از تلاش برای رسیدن به رویاهات بر ندار.
قانون هفتم: سعی کن راحت نه بگی، از نه گفتن نترس.
قانون هشتم: از بله گفتن هم نترس.
قانون نهم: با خودت مهربون باش.
قانون دهم: اگه نمی‌تونی چیزی رو کنترل کنی، بزار به حال خودش.

قانون یازدهم: سعی کن از اتفاقات و حالات منفی دوری کنی.
قانون دوازدهم: برای رضایت دیگران، کاری رو انجام نده که دوست نداری.
قانون سیزدهم: سعی کن ببخشی، اما فراموش نکن.
قانون چهاردهم: در هیچ حالتی، سطح خودت رو به اندازه طرف مقابلت پایین نیار.
قانون پانزدهم: حرفی رو که نمی‌پسندی تائید نکن.
قانون شانزدهم: به کسانی لطف کن که استحقاقش رو داشته باشن، لطف تورو وظبفت ندونن و سپاس‌‌گذار باشن.
قانوون هفدهم: با کسی که ازش خوشت نمیاد، همنشینی نکن.
قانون هجدهم: در یاد دادن، بخشنده باش.
قانون نوزدهم: از کسی ناراحت هستی بهش بگو، ناراحتیتو بگو، دلیلش رو بگو و انتظار عذرخواهی داشته باش.
قانون بیستم: عاشقی کن.


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۵ ، ۱۱:۰۹
aziz ghezel


 می‌توانید برای مدت معین مثلاً چهل روز برای گنجشک‌ها غذا بریزید.
 می‌توانید مانده غذایتان را برای گربه‌ها بگذارید. اینطوری هم شکم این حیوانات زبان بسته را سیر می‌کنید و هم رفتگر بابت پاره شدن پاکت زباله اذیت نمی‌شود.
 می‌توانید تا چهل روز گفتار نیک داشته باشید. خود به خود کردار نیک هم می‌آید.
 می‌توانید تا مدت مشخص دروغ نگویید و در جواب سوالاتی که نمی‌دانید، سکوت کنید، لبخند بزنید یا بگویید نمی‌دانم.
 می‌توانید چند هسته میوه در باغچه خانه یا خیابان بکارید و تا سبز شدن آن، از او نگهداری کنید.
 می‌توانید موضوع خاصی را به دیگران آموزش دهید، کسب درآمد، صنایع دستی، رموز موفقیت یا چیزی که زندگی آنها را بهبود ببخشد.
 می‌توانید کتابی مفید را ترجمه کنید و به رایگان در اینترنت از طریق سایتها یا گروهای مرتبط نشر دهید.
 می‌توانید یک سال خرج تحصیل یک کودک را به عهده بگیرید.
 می‌توانید نذر کنید هزینه داروی تهیدستی رو بدهید.
 می‌توانید نذر کنید چند نهال بکارید.
 می‌توانید نذر کنید یک ماه بدون عجله رانندگی کنید و هنگام رانندگی ناسزا نگویید.
 می‌توانید به بقالی یا سوپرمارکت محله برید و بدهی‌های افراد ناتوان را پرداخت کنید.
 می‌توانید هر جا چراغ روشن اضافه دیدید آن را خاموش‌کنید.
 می‌توانید هنگام خریدهای کوچک از دریافت نایلون از خواربارفروشی‌ها خودداری کنید.
 می‌توانید چند گاهی از فرستادن شایعات و خرافات در محیط‌های مجازی خودداری کنید.
 می‌توانید بخشی از زمان خود را به‌جای گشت زنی در دنیای مجازی صرف کودکان خود کنید.
 می‌توانید کتاب‌های بلااستفاده در خانه را به کتابخانه محل کار یا خانه هدیه دهید.
 





۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۵ ، ۱۱:۰۰
aziz ghezel


زن جوانی پیش مادر خود میرود و از مشکلات زندگی خود برای او میگوید و اینکه او از تلاش وجنگ مداوم برای حل کردن مشکلاتش خسته شده است‌.
مادرش او را به آشپزخانه برد و بدون آنکه چیزی بگوید سه تا کتری را آب کرد و گذاشت که بجوشد .سپس توی اولی هویچ ریخت در دومی تخم مرغ ودر سومی دانه های قهوه.
بعداز 20 دقیقه که اب کاملا جوشیده بود گاز هارا خاموش کرد!
اول هویچ هارا در ظرفی گذاشت ٬ سپس تخم مرغ هارا هم در ظرف گذاشت وقهوه راهم در ظرفی ریخت و جلوی دخترش گذاشت سپس از دخترش پرسید که چه میبینی؟
او پاسخ داد:هویچ٬تخم مرغ٬قهوه. مادر از او خواست که هویچ هارا لمس کند وبگوید که چگونه اند ؟! او اینکار را کردو گفت: نرم اند۰ بعد از او خواست تخم مرغ هارا بشکند ٬ بعداز اینکه پوسته آن را جدا کرد ٬ تخم مرغ سفت شده را دید و در آخر از او خواست که قهوه را بچشد .
دختر از مادرش پرسید که: مفهوم اینها چیست؟
مادر به او پاسخ داد: هرسه این مواد در شرایط سخت و یکسان بوده است ٬ آب جوشان٬ اما هرکدام عکس العمل متفاوتی نشان داده اند.هویچ در ابتدا بسیار سخت ومحکم به نظر میرسد اماوقتی در آب جوشان قرار گرفت به راحتی نرم و ضعیف شد.تخم مرغ که در ابتدا شکننده بود و پوسته بیرونی آن از مایع درونی آن محافظت میکرد٬وقتی در آب جوش قرار گرفت مایع درونی آن سفت و محکم شد‌.
دانه های قهوه که یکتا بودند٬بعد از قرار گرفتن در آب جوشان٬آب را تغییر دادند.
مادر از دخترش پرسید:تو کدام یک ازین مواد هستی؟وقتی شرایط بد وسختی پیش می آیدتو چگونه عمل میکنی؟تو هویچ٬تخم مرغ یا دانه های قهوه هستی؟به این فکر کن که من چ هستم؟آیا من هویچ هستم که به نظر محکم می آیم٬ اما در سختی ها خم میشوم و مقاومت خود را از دست میدهم ؟ آیا من تخم مرغ هستم که با یک قلب نرم شروع میکند اما با حرارت محکم میشود؟
یا من دانه قهوه هستم که آب داغ را تغییر داد؟ وقتی آب داغ شد آن دانه بوی خوش وطعم دلپذیری را آزاد کرد. اگر تو مانند دانه های قهوه باشی هرچه شرایط بدتر میشوند تو بهتر میشوی وشرایط را به نفع خودت تغییر میدهی!

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۵ ، ۱۰:۳۳
aziz ghezel


آدم ها سه دسته اند: اولین دسته، آنها که رنجی نمی بینند اما از دنیا می رنجند؛ اینها نازک نارنجی اند، زود افسرده می شوند، بدون رنج کشیدن از دنیا طلبکارند ولی کاری هم برای تغییر دنیا نمی کنند؛

دسته دوم، آنهایند که رنج این دنیا را می بینند و می رنجند؛ اینها لوس و پوک و نازک نارنجی نیستند؛ اما تاب تحمل این همه رنج بی معنا را ندارند، این وضع را نمی فهمند؛ و از زندگی می رنجند؛ اینها هم از دنیا طلبکارند، اما کاری هم برای تغییرش نمی کنند، مثل زندانی ها، مثل آدم های مجبور و در زنجیر می آیند و از دنیا می روند،

اما دسته سوم، آنهایند که رنج فراوان این سیاره را می بینند، اما نمی رنجند؛ اینها به قدرت رنج رسیده اند، قدرت رنج برای تغییر این زندگی پر از سختی، اینها می فهمند، معنای رنج، توانایی جنگیدن برای تغییر همین زندگی پراز واقعیت های تلخ است؛ این ادم ها معنای گشودگی اند؛ معنای گشوده بودن برای بدست اوردن قدرت رنج؛ اینها تنها امید تغییر جهانند؛ هرچند یک امید دور؛ یک امید بدون خوشبینی، بدون ابتذال خوشبینی.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۵ ، ۱۰:۲۵
aziz ghezel

جفری اچ لارسن (Jeffry H Larson) کارشناس مسایل خانواده می نویسد: طی پنج سال گذشته به بررسی و مرور نتایج ۶۰ سال تحقیق درباره عواملی پرداخته ام که به تشکیل یک زندگی مشترک رضایت بخش و استوار می انجامد.
در فهرست زیر به چند موقعیت و چند نوع از افرادی که دارای ویژگی های نه چندان مثبت هستند، اشاره شده است و البته بهترین توصیه در چنین شرایطی، ازدواج نکردن است!

▪️ اگر یکی از شما به طور خستگی ناپذیری چنین سوالاتی را مطرح می کند: «مطمئنی که دوستم داری؟» یا «واقعاً برایت اهمیت دارم؟» (تیپ تایید خواه).
▪️ اگر زمانی که با هم هستید بیشتر وقت شما به جر و بحث و مخالفت می گذرد. (رابطه عشق-تنفر)
▪️ اگر با وجود این که زمان بسیاری را با هم می گذرانید، واقعاً یکدیگر را به عنوان یک فرد نمی شناسید یا با افکار یکدیگر ارتباط برقرار نمی کنید.
▪️ اگر با پدر و مادر خود رابطه خوبی ندارید و همسر آینده شما «درست شبیه» این والد نامطلوب شما است.
▪️ اگر دلیل ازدواج شما، یافتن کسی است که برایتان «مادری» یا «پدری» کند.
▪️ اگر احساس می کنید که تصمیم به ازدواج از طرف پدر یا مادر همسر آینده تان به شما تحمیل شده است.
▪️ اگر مدام جملاتی مانند این در سرتان می چرخد: «شاید همه چیز بعد از ازدواج درست شود.»
▪️ اگر فرد مورد نظرتان می خواهد که همه دوستان قدیمی خود را ترک کنید و یک زندگی اجتماعی تازه برپا کنید. (تیپ مالکیت طلب).
▪️ اگر او همه تصمیم های مهم در رابطه با شما را به تنهایی اتخاذ می کند و شما از این کار او بسیار ناخشنودید. (تیپ فرمانده)
▪️ اگر او بارها «از کوره در می رود» و در کنترل خلق و خوی خود ناموفق است.
▪️ اگر احساس می کنید برای ازدواج، توسط فرد مورد نظرتان تحت فشار قرار گرفته اید.
▪️ اگر این فرد شما را از نظر روحی و عاطفی آزار می دهد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۵ ، ۱۰:۲۱
aziz ghezel