مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را مردان همیشه مرد میمانند و زنان همیشه زن و آنگاه هر روز ، نه روز "زن" و نه روز "مرد" بلکه روز "انسان" است.


آخرین نظرات

۴۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است


چه کسی می دانست عسلی که در گوشه ای از کابینت آشپزخانه قرار دارد،خاصیت درمانی داشته و می تواند جوش های صورت را از بین ببرد و هم چنین خشکی پوست را برطرف نماید؟

این ماسک به دلیل خاصیت آنتی باکتریایی، به جنگ جوش های سرسخت می رود و بخاطر داشتن خاصیت آنتی اکسیدانتی از ایجاد چین و چروک بر روی پوست جلوگیری می کند .عسل،این ماده ی طبیعی هم چنین برای استفاده ی کسانی که پوست حساسی نیز دارند توصیه می شود.

ترکیبات لازم:
یک تخم مرغ خام
یک قاشق سوپخوری عسل

روش تهیه:
عسل و تخم مرغ را با هم مخلوط کنید.آن را به روی صورت و گردن خود بمالید و بگذارید مدت 20-15 دقیقه بر روی پوست بماند و سپس صورتتان را را آب ولرم بخوبی بشویید.

یک قاشق از عسل را بر روی پوست بمالید و به مدت 15 دقیقه صبر کنید سپس صورت را با آب ولرم بشویید.
برای درمان جای جوش نیز می توان از عسل کمک گرفت به این ترتیب که قطره ای از عسل را با انگشت برداشته و به نواحی مورد نظر می زنیم و سپس با گاز استریل روی آن را می پوشانیم.این کار باعث می شود نواحی اطراف جوش پاکیزه و به دور از هرگونه باکتری بماند و سریع تر جوش ها و جای آن ها از بین بروند.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۰۴
aziz ghezel


1. زغال اخته؛ ضدتیرگی دندان
2. بذر کتان؛ اکسیر جوانی پوست
3. کلم قرمز؛ ضدچین و چروک پوست
4. کیوی؛ میوه دوستدار لثه
5. برگه زردآلو، نگهبان رنگ پوست
6. مرکبات؛ کپسول ضدپیری
7. آلو؛ ضامن ناخن های سفت و محکم
8. سیر؛ جوان کننده پوست
9. تمشک؛ خداحافظی با ورم صورت
10. آووکادو؛ میوه جوانی
11. غلات کامل؛ پاک کننده پوست
12. سنبل هندی؛ مهارکننده استرس
13. انبه و هویج؛ هدیه هایی برای پوست
14. شیرسویا؛ برای داشتن ناخن های بلند
15. لبنیات کم چرب؛ ناخن هایی که نمی شکند
16. گوجه فرنگی برای درخشان شدن پوست.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۵۹
aziz ghezel


 1.سرکه بالزامیک و نان برای کاهش وزن

اگر فکر می کنید که در هنگام رژیم گرفتن نمی توانید کربوهیدرات بخورید، می بایست کمی بیشتر فکر کنید. خوردن نان با کمی سرکه بالزامیک شما را چاق نخواهد کرد. در مقابل، کاهش وزن تان را بیشتر می کند. مواد غذایی پرکربوهیدرات مانند نان، سطح قند خون را در بدن افزایش می دهند و اگر سطح قند خون افت کند، باعث گرسنگی بیشتر می شود. این امر منجر به پرخوری می گردد. سرکه، سطح قند خون را در بدن به حالت طبیعی در می آورد، بنابراین شما به مدت طولانی تری احساس سیری می کنید. این مسأله، احتمال پرخوری یا خوردن هله هوله های ناسالم را در طول روز کاهش می دهد.

 
 2.روغن زیتون و گوجه فرنگی موثر در کاهش وزن

این یک میان وعده سیرکننده و در عین حال بسیار مغذی است. گوجه فرنگی ها سرشار از ویتامین C و بتاکاروتن هستند و روغن زیتون نیز حاوی چربی تک غیراشباع و آنتی اکسیدان ها می باشد. این مواد مغذی در کنار هم به تقویت سیستم ایمنی و افزایش میزان کاهش وزن شما کمک می کنند. دلیلش این است که گوجه فرنگی سرشار از فیبر نیز می باشد. فیبر ترکیبی است که مدفوع را حجیم می کند و مانع پرخوری می شود. همچنین قلب را سالم نگه می دارد و روده ی بزرگ را تمیز می کند. یک مطالعه نشان می دهد که اضافه کردن نصف قاشق چای خوری چربی تک غیراشباع به سبزیجات، به بدن امکان می دهد که ۵ برابر بیشتر بتاکاروتن جذب کند.

 
 3.موز و ماست به کاهش وزن تان کمک می کند

موز، یک رژیم های لاغری ، رژیم های چاقی - غنی از فسفر و اینولین می باشد. همچنین، سرشار از الیگوفروکتوز (ترکیبی که باکتری های خوب از آن ها تغذیه می کنند) است. ماست حاوی پروتئین، پروبیوتیک ها و کلسیم است. موز و ماست با هم یک میان وعده ی کم کالری می سازند که باعث می شود به مدت طولانی تری احساس سیری کنید. این ترکیب مواد غذایی از دردهای گرسنگی نیز جلوگیری خواهد کرد، حتی تمام مشکلات گوارشی را تسکین می دهد. بهتر از آن، موز و ماست سیستم ایمنی بدن را تقویت خواهند کرد.
 
 4.کاهش وزن با ترکیب سرکه سیب و نان شیرینی حلقوی

ترکیب کردن سرکه سیب با نان شیرینی حلقوی مورد علاقه ی شما، درست مانند سرکه بالزامیک و نان میزان کاهش وزن تان را افزایش می دهد. در یک مطالعه، شرکت کنندگانی که ۴ قاشق چایخوری سرکه سیب به همراه مقداری نان شیرینی حلقوی و آبمیوه مصرف کردند، در مقایسه با آن هایی که دقیقا همین ها را به غیر از سرکه سیب خوردند، در طول روز ۲۰۰ کالری کمتر غذا خوردند. این نشان می دهد که چگونه سرکه سیب توانست از پرخوری شرکت کنندگان جلوگیری کند.

 
 5.سالمون و کلم بوک چوی به کاهش وزن تان کمک می کند


بوک چوی، متعلق به گروه خاصی از سبزیجات به نام سبزیجات چلیپایی است. سبزیجات چلیپایی برخلاف سبزی های معمولی، مغذی تر هستند. این سبزیجات سرشار از آنتی اکسیدان ها و مواد شیمیایی گیاهی نیز می باشند. بوک چوی، سرشار از فیبر، آنتی اکسیدان ها و ویتامین های ضروری است.

 6.نخود فرنگی و برنج قهوه ای یک ترکیب عالی برای کاهش وزن

اگر از طرفداران پر و پا قرص برنج سفید هستید، برنج قهوه ای را نیز امتحان کنید. طعم آن، درست مانند برنج سفید است و سالم تر از غلات تصفیه شده می باشد. حتی بهتر از آن، ترکیب برنج قهوه ای و نخود فرنگی سرعت سوخت و ساز بدن را افزایش خواهد داد. برنج به تنهایی فاقد اسیدهای آمینه خاصی است که آن را به پروتئین کامل تبدیل می کنند. آن را با نخود سبز جفت کنید تا غلات را به همراه اسیدهای آمینه بسیار ضروری به بدن تان برسانید.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۵۰
aziz ghezel


سرکه سیب
سرکه راه خود را به سمت روزنه های زیربغل باز می نماید و باکتری تولید کننده بوی طبیعی زیربغل را خنثی می نماید و درنتیجه حالتی در زیربغل ایجاد شده که در آن زیربغل کم تر عرق کرده و خشک تر باقی می ماند.
با سرکه ای که زیربغل مالیده اید، بخوابید و صبح که بیدار شدید سرکه را با آب و صابون از زیربغل خود پاک نمایید.


 قبل از خواب زیربغل خود آبلیمو بمالید

روزانه 15 دقیقه تفاله گوجه فرنگی زیربغل خود مالیده و بعد پاک نمایید و اینکار را برای چندهفته تکرار کنید.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۴۵
aziz ghezel

مدرسه‌ی کوچک روستایی بود که به‌وسیله‌ی بخاری زغالی قدیمی، گرم می‌شد. پسرکی موظف بود هر روز زودتر از همه به مدرسه بیاید و بخاری را روشن کند تا قبل از ورود معلم و هم‌کلاسی‌هایش، کلاس گرم شود. روزی، وقتی شاگردان وارد محوطه‌ی مدرسه شدند، دیدند مدرسه در میان شعله‌های آتش می‌سوزد. آنان بدن نیمه بی‌هوش هم‌کلاسی خود را که دیگر رمقی در او باقی نمانده بود، پیدا کردند و بی‌درنگ به بیمارستان رساندند.
 پسرک با بدنی سوخته و نیمه جان روی تخت بیمارستان دراز کشیده بود ، که ناگهان شنید دکتر به مادرش می‌گفت: «هیچ امیدی به زنده ماندن پسرتان نیست، چون شعله‌های آتش به‌طور عمیق، بدنش را سوزانده و از بین برده است». اما پسرک به هیچوجه نمی‌خواست بمیرد. او با توکل به خدا و طلب یاری از او تصمیم گرفت تا تمام تلاش خود را برای زنده ماندن به کار بندد و زنده بماند و ... چنین هم شد.
او در مقابل چشمان حیرت زده‌ی دکتر به راستی زنده ماند و نمرد. هنگامی که خطر مرگ از بالای سر او رد شد، پسرک دوباره شنید که دکتر به مادرش می‌گفت: «طفلکی به خاطر قابل استفاده نبودن پاهایش، مجبور است تا آخر عمر لنگ‌لنگان راه برود».پسرک بار دیگر تصمیم خود را گرفت. او به هیچ‌وجه نخواهد لنگید. او راه خواهد رفت، اما متاسفانه هیچ تحرکی در پاهای او دیده نمی‌شد. بالاخره روزی فرا رسید که پسرک از بیمارستان مرخص شد. مادرش هر روز پاهای کوچک او را می‌مالید، اما هیچ احساس و حرکتی در آنها به چشم نمی‌خورد. با این حال، هیچ خللی در عزم و اراده‌ی پسرک وارد نشده بود و همچنان قاطعانه عقیده داشت که روزی قادر به راه رفتن خواهد بود
یک روز آفتابی، مادرش او را در صندلی چرخ‌دار قرارداد و برای هواخوری به حیاط برد. آن روز، پسرک بر خلاف دفعه‌های قبل، در صندلی چرخ‌دار نماند. او خود را از آن بیرون کشید و در حالی که پاهایش را می‌کشید، روی چمن شروع به خزیدن کرد. او خزید و خزید تا به نرده‌های چوبی سفیدی که دور تا دور حیاط‌شان کشیده شده بود، رسید.
با هر زحمتی که بود، خود را بالا کشید و از نرده‌ها گرفت و در امتداد نرده‌ها جلو رفت و در نهایت، راه افتاد. او این کار را هر روز انجام می‌داد، به‌طوری که جای پای او در امتداد نرده‌های اطراف خانه دیده می‌شد. او چیزی جز بازگرداندن حیات به پاهای کوچکش نمی‌خواست.
 سرانجام، با خواست خدا و عزم و اراده‌ی پولادینش، توانست روی پاهای خود بایستد و با کمی صبر و تحمل توانست گام بردارد و سپس راه برود و در نهایت، بدود. او دوباره به مدرسه رفت و فاصله‌ی بین خانه و مدرسه را به خاطر لذت، می‌دوید. او حتی در مدرسه یک تیم دو تشکیل داد.
سال‌ها بعد، این پسرکی که هیچ امیدی به زنده ماندن و راه رفتنش نبود، یعنی دکتر «گلن گانینگهام» در باغ چهارگوش «مادیسون» موفق به شکستن رکورد دوی سرعت در مسافت یک مایلی شد!

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۵۸
aziz ghezel


مختومقلی در سال ۱۱۱۲ خورشیدی در روستای حاجی قوشان در شمال شرق شهرستان گنبد کاووس در استان گلستان ایران به دنیا آمد. پدرش دولت محمد آزادی از شاعران سرشناس قرن دوازدهم ترکمن و پدیدآورنده ی آثاری چون وعظ آزادی ، حکایت جابر انصار ، مناجات و اشعاری چند در غالب غزل ، قصیده و رباعی است
تحصیلات ابتدایی و زبانهای فارسی و عربی را نزد پدر خود آموخت، سپس برای تحصیل به مدرسه شیرغازی در خیوه رفت و پس از آن سفرهای دیگری نیز داشت؛ از جمله به بخارا و افغانستان و هندوستان.
او در جوانی عاشق دخترخاله خود منگلی شده بود که نتوانست به او برسد، پس از کشته شدن برادر بزرگتر خود (عبدالله) با بیوه برادر خود به نام آق قیز ازدواج کرد و از اوصاحب دو فرزند به نامهای بابک و ابراهیم شد که اولی درهفت سالگی ودومی دردوازده سالگی دارفانی راوداع میگوید.

مختومقلی در شعر خود مسائل اجتماعی و سیاسی را مورد توجه قرار داده و به اتحاد ترکمنها و تقبیح جنگهای آن دوران بخصوص حمله نادرشاه افشار میپردازد. او در مورد حمله نادرشاه افشار به ترکمنها با وجود کمکهای قبلی ترکمنها در اوایل حکومت او شعری گفته که نادر را فتاح و محکوم به فنا مینامد و از عواقب کشتار آگاه میکند:         بوگون شاه سن ارتیر گدا بولارسنگ ایلده دن گوندن جدا بولارسنگ
بیرگون جانینگ چیقیپ فدا بولارسنگ قازانارسنگ چوخ گناه نی سن فتاح
امروز شاهی فردا گدایی از ایل و زمان جدایی
عاقبت روزی کشته و فدایی خیلی گناهکاری ای فتاح

پیشبینی او بزودی با ترور نادر توسط یکی از اقوام خود به واقعیت تبدیل میشود.

او همچنین مسائل اجتماعی همچون چندهمسری، سوادآموزی و نقش زنان در جامعه، فقر و اختلاف طبقاتی و معضل مواد مخدر را مورد توجه قرار میدهد. او به دلیل اعتراض به ریاکاری دینی عالمان دورو و کنایاتش به روحانیان و صوفیان مورد تحریم قرار گرفته و محاکمه شده و بهطور کلی مورد غضب اغلب خانها و قدرتمندان زمان خود بود.
بیشتر اشعار او در جنگهای آن دوران نابود شده، اشعار باقیمانده او در دهه ۱۸۷۰ توسط آرمینیوس وامبری، سیاح و شرقشناس مجار گردآوری شده و در کتابخانه بریتانیا نگهداری میشود. سه دهه پیش از وامبری هم مختومقلی توسط دو پژوهشگر لهستانی به نامهای بوریهو و آلکساندر شودزکو به دنیا معرفی شدهبود
محمدعلی جمالزاده مختومقلی را فردوسی ترکمانان نامیدهاست.

مختومقلی با تخلص فراغی تقریبا" پس از شصت سال زندگی پرمشقت در سال1204 ه.ق برابر با 1790م در کنار چشمه عباساری در دامنه کوه سونگی داغ حیات رابدرود گفت. پیکرش را بر شتر سپیدی نهاده به روستای آق توقای در نوار مرزی ایران و ترکمنستان بردند و در جوار آرامگاه پدرش به خاک سپردند.
در دهه ۱۳۷۰ در ایران آرامگاهی برای مختومقلی فراغی ساختهشد. ساخت این آرامگاه در سال ۱۳۷۸ هجری خورشیدی پایان یافت و در ۲۸ اردیبهشت همزمان با سالگرد تولد او با حضور و سخنرانی صفر مراد نیازوف رئیس جمهور وقت ترکمنستان و عطاالله مهاجرانی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد ایران افتتاح شد.
سبک و طرح نقشه آرامگاه آمیزه ای از گل وحشی و آلاچیق ترکمن است .سقف مرکزی آن به شکل گنبد وسر پناه آن برداشتی از تواضع آلا چیق ترکمن و معماری با شکوه اسلامی است .در زیر این آرامگاه رفیع بر سکویی به ارتفاع 10متر به ابعاد 30*30متر قبر مختومقلی فراغی وپدرش دولت محمد آزادی قرار دارد .
در زادروز فراغی همواره جمعیت زیادی از مردم منطقه و مقامات دولت ترکمنستان به این آرامگاه میآیند.



۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۲۹
aziz ghezel


رو حیه صحرا نشینی ترکمنها از یک سو وسیاست های نابخردانه حکومت مرکزی از سوی دیگر باعث شد که بین ترکمنها و حکومت مرکزی همیشه جنگ و درگیری وجود داشته باشد .از سویی دیگر استعمار گران روس و انگلیس نیز بر داغ مساله می افزودند .و زمینه را برای جدایی ترکستان از ایران مهیا می کردند .
اولین قدم برای جدایی ترکستان توسط پادشاهان صفوی با دامن زدن به اختلافات مذهبی برداشته شد ، در این زمان در خیوه ، خقند و بخارا حکومتها محلی ایجاد شدند که خانات آسیای میانه معروف شدند . و ترکمنها نیز مایل به وحدت با این خانات بودند . از طرفی دولت ایران نیز می خواست آنها را به خود منضم کند و تنها راه رسیدن به هدف خویش را توسل به راههای نظامی میدانست .
این نحوه برخورد روابط میان ترکمنها و حکومت مرکزی را تیره تر کرد در این میان روسها که خود بر آتش این اختلاف دامن می زدندبرای ماهی گرفتن از آب گل آلود وارد معرکه شدند و شروع به تصرف ترکستان کردند . پایگاههای ترکمنها یک بعد از دیگری سقوط نمود و آخرین پایگاه آنان یعنی گوگ تپه پس از مدتها مقاومت در سال 1880 میلادی سقوط کرد . بدین ترتیب ترکمنستان بطور کلی به تسخیر روس ها در آمد .
به دنبال ادعای مالکیت ایران بر سرزمین ترکمنهایی که تا نزدیکی گرگان ساکن بودند قرار شد تعیین مرز با مذاکرات مستقیم دو کشور انجام گیرداین مذاکرات منجر به انعقاد قرارداد آخال در سال 1881 میلادی برابر با 1299 قمری گردید .
تعیین مرز بدون در نظر گرفتن تقسیم بندی های ناحیه ایی انجام گرفت و لذا ییلاق عشایر ترکمن در روسیه و قشلاق آنها در ایران ماند و به همین جهت آنها هر ساله به حدود خاکها هر دو کشور کوچ می کردند که این مسئله مشکلات عدیده ایی برای دو دولت به وجود آورد
اما به دنبال روی کار آمدن دولت بلشویکی در روسیه تلاش برای بستن مرزها شروع شد و در حدود سالهای 1922 تا 1924 این امرکاملا عملی شد . بسته شدن مرزها علاوه بر تاثیر اقتصادی بر کوچ نشینان ، بر آنها اثرات منفی عاطفی شدیدی گذاشت چه بعضی از فامیلهای دور و نزدیک در دو طرف مرز قرار گرفته و برای همیشه از دیدار هم محروم شدند .
بعد از انعقاد قراردا آخال در سال 1881 میلادی اگرچه ترکمن صحرا از نظر قوانین بین المللی تابع ایران بود ولی ترکمنها به علت اقدامات نسنجیده حکومتی و همچنین روحیه صحرا نشینی شان که همانا سرباز زدن از از هرگونه انقیاد می باشد ، عملاً هیچگونه رابطه حسنه ایی با دولت مرکزی نداشتند و با آنان به صورت یاغی برخورد میشد . حکام قاجار نیز نه آن توان نظامی را داشتند که آرامش را به منطقه باز گردانند ونه از آن زیرکی برخوردار بودند که با اعمال سیاست های بخردانه آنان را رام کنند بلکه گاه به گاه با سرکوب قسمتی ار ترکمنها بر بحران موجود می افزودند .
در سال 1342 قمری / 1924 میلادی اقدامات حکومت در به اطاعت در آوردن ترکمنها شدت یافت . این امر باعث اتحاد قبایل مختلف ترکمن در مقابل حکومت مرکزی گردید . در نشستی که نمایندگان گوگلانها ، آتابای ها و جعفربای ها در روستای امچلی ( سیمین شهر )انجام دادند قرار شد هرگونه نفاق و دو دستگی بین طوایف مختلف کنار گذاشته شود و شورایی از طوایف مختلف ترکمن تشکیل شود .
دو سال بعد از این جریانات یعنی در سال 1344 قمری نیروهای رضاخانی برای سرکوب ترکمنها در چهار ستون به طرف ترکمن صحرا گسیل شدند . ستون اول به فرماندهی سرتیپ زاهدی ، ستون دوم به فرماندهی سرهنگ کریمی ، ستون سوم به فرماندهی علی اصغر جهان بینی و ستون چهارم به فرماندهی سرهنگ جان محمدخان بود . قشون سرتیپ زاهدی ابتدا در بندر گز اطراق کرده و شماری از سران ترکمن نزد خود فرا خواند ولی از مذاکرات نتیجه ایی حاصل نشد و حمله آغاز گردید . اولین جایی که در خط مقدم قشون قرار گرفت روستای خواجه نفس بود که به آسانی تصرف شد . سپس نیروهای زاهدی به طرف سلاخ پیشرویی کردند .
سلاخ محل استقرار نیروهای سردار ترکمن به نام آناگلدی عاج بود . نیروهای آناگلدی در طرفین جاده خواجه نفس - سلاخ کمین کرده و بسیار از نیروهای زاهدی را از پای در آوردند . ولی این مقاومت زیاد دوام نیاورد و بالاخره سلاخ نیز سقوط کرد و نیروهای زاهدی بعد از به توپ بستن سلاخ آنجا را به آتش کشیدند .
نیروهای آنا گلدی به طرف آلتین تخماق عقب نشستند و کارایی خود را از دست دادند بعدها شورش هایی توسط پسرش انجام گرفت که به شدت سرکوب گردیدند .
بعد از فتح صحرا توسط نیروهای رضا خانی ، حکیمی به فرماندار نظامی گرگان و دشت منصوب شد و سپس سرتیپ عبدالله توماج که بعدها وکیل منطقه در مجلس شورای ملی نیز شد فرماندار نظامی دشت شد و مرکز خود را در گومیشان قرار داد . و سرگردمنوچهر پاشایی که در جریان فتح صحرا فرماندهی اکتشافی را به عهده داشت حکومت امچلی را به عهده گرفت .
عمده ترین مسئله ایی که بعد از استقرار نیروهای رضاخانی در ترکمن صحرا پدیدار شد مشکلات ناشی از طرح اسکان اجباری می باشد که به دنبال آن در ترکمن صحرا نیز همانند سایر مناطق کشور از گروههای کوچنده ممانعت به عمل آمد و آنها را به سکونت در مساکن ثابت و به اصطلاح محلی ( تام ) کردند که تا امروز نیز همان رویه باقی است .

نقل از کتاب شناخت ایلات و عشایر ترکمن نوشته : ابراهیم کلته



۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۱۵
aziz ghezel


استان گلستان با بیش از ۲۲ هزار کیلومتر مربع وسعت، دارای ۹ شهرستان است که در همگی آنها، آثار تاریخی و جاذبه های طبیعی به گونه ای نابرابر در مسیر گردشگران و بخصوص زائرانی که قصد عزیمت به مشهد مقدس را از جاده شمال دارند، پراکنده شده است.مهمترین ویژگی استان گلستان را علاوه بر طبیعت بکر و زیبایش، ساکنان بومی و اغلب ترکمن آن با آداب و رسومی خاص تشکیل می دهند.
شگفت انگیزی شیوه زندگی ترکمن ها
معیشت آنها و پیوند دیرینه شان با اسب در نوع خود جاذبه ای را برای گردشگران داخلی و خارجی در استان گلستان فراهم کرده است.فراموش نکنیم که برخلاف دیگر استان ها و شهرهای شمالی کشور، در استان گلستان نباید به دنبال لهجه های گیلکی، مازندرانی، تالشی یا حتی شعباتی از آنها باشیم، چراکه اقوام ساکن در این استان را اکثرا ترکمن های بومی استان یا ترکمن های کوچنده از نقاط دیگر کشور به این منطقه تشکیل می دهند که به زبان ترکمنی سخن می گویند.ترکمن صحرا و شهرستان گنبد کاووس، دو مرکز مهم اقامت ترکمن ها در استان گلستان هستند.
گلستان در یک نگاه:
سامانی که امروزه با نام ترکمن صحرا نامیده می شود، در روزگاران باستان دهستان نام داشت. قوم ده یا داه، یکی از تیره های ایرانی نژاد بودند و به زبان نزدیک به فارسی میانه سخن می گفتند. پارت ها که سده های طولانی بر ایران فرمانروایی کردند به خاندانی به نام پرنی که زیرمجموعه ای از قوم داه بود، تعلق داشتند. مردم امروزی دشت ترکمن صحرا در استان گلستان آمیزه ای از بومیان داه و ترکمن تبارهای آمده از آسیای میانه هستند. زبان ترکمنی، یکی از زبان های ترک تبار است. بزرگترین شهر ترکمن نشین ایران، گنبد کاووس است که البته در شهر گنبد کاووس، مردمانی از فارس های بومی، آذربایجانی ها و کوچیدگانی از دیگر جاها نیز ساکن هستند.شهرستان گنبد کاووس در بخش شرقی استان گلستان واقع شده که از طرف شمال به جمهوری ترکمنستان، از جنوب به استان سمنان، از غرب به شهرستان مینودشت و از طرف شرق به شهرستان علی آباد کتول محدود است.گنبد کاووس دارای زیبایی های طبیعی و تاریخی فراوانی است که از معروف ترین آثار آن می توان به میله گنبد کاووس که بلندترین بنای آجری جهان است، اشاره کرد. میله گنبد کاووس، مقبره قابوس بن وشمگیر و متعلق به سده چهار هجری است. این برج آجری به ارتفاع ۶۰ متر در سال ۳۹۷ هجری قمری به دستور شمس المعالی قابوس بن وشمگیر به شکل استوانه در مرکز شهر گنبد کاووس احداث شد.
از دیگر جاذبه های دیدنی گنبد کاووس، آبشار خان بین در شش کیلومتری جنوب این شهر است که در میان جنگل های انبوه شیرآباد با ارتفاعی بالغ بر ۲۰ متر واقع شده است. در بالای این آبشار، غاری بسیار زیبا وجود دارد که به تفرجگاهی برای ساکنان بومی و گردشگران تبدیل شده است.تالاب های بین المللی آلاگل، آجی گل و آلماگل واقع در ۶۰ کیلومتری گرگان و نزدیک به گنبد کاووس نیز برای گردشگران نامی آشناست.این تالاب های بین المللی در تمامی فصول و بخصوص در زمستان پرندگانی مهاجر از جمله فلامینگو، قو، اردک، پرستوی دریایی و غاز باکلان را در خود جای می دهند.بندرترکمن و بندر گز در غرب استان گلستان، اولین شهرستان هایی هستند که از طریق جاده شمال، گردشگران را به خود جلب می کنند. این دو بندر در سرحد شرقی دریای خزر واقع شده اند و به همین سبب مهمترین جاذبه های طبیعی آنان را جاذبه هایی دریایی بویژه منطقه حفاظت شده میانکاله و جزیره آشوراده تشکیل می دهند. این مناطق بیش از ۱۲۶ گونه پرنده، آبزی و حیوان را در خود جای داده اند، به طوری که بیش از ۴۰ نوع از تنوع حیوانی و پرندگان این مناطق در زمره نادرترین و کمیاب ترین گونه ها شناخته شده اند.گذشته از جاذبه های طبیعی این دو بندر، دوشنبه بازار بندر ترکمن و امکانات تفریح دریایی در بندر گز که توسط شرکت سرمایه گذاری مناطق گردشگری در این محل احداث شده از جمله ویژگی های منحصر به فرد در بندر ترکمن و بندر گز محسوب می شود.بعد از عبور از بندر گز و ترکمن، شهرستان کردکوی و طبیعت پوشیده از جنگل آن، پیش روی مسافران قرار می گیرد. اگر به این شهرستان وارد شدید، حتما از پل تاریخی رادکان دیدن کنید. این پل دارای نوشته ها و کتیبه هایی است که تاریخ آن به سال ۴۰ هجری قمری مربوط می شود.پس از کردکوی، گرگان مرکز استان گلستان قرار گرفته است. شهرستان گرگان که در قدیم استرآباد خوانده می شد، منتسب به استر، همسر خشایارشاه است که محلاتی قدیمی مانند نعلبندان، میدان و سبز مشهد را با انواع آثار و بناهای تاریخی در خود جای داده است. علاوه بر این، بافت قدیم استان گلستان را تنها در شهر گرگان می توانید ببینید.منطقه جنگلی ناهارخوران، روستای زیارت، جنگل شصت کلا و منطقه حفاظت شده جهان نما از جمله مواهب طبیعت شهرستان گرگان به شمار می آیند.در شمال این شهرستان، منطقه یا در واقع شهرستان جدیدالتاسیس آق قلا با مرز گمرکی اینچه برون واقع شده است.شهرستان آق قلا به دلیل نزدیکی به جمهوری ترکمنستان، از گذشته های دور تاکنون محل برگزاری بازارهای متعدد صنایع دستی و لوازم صوتی و تصویری بوده است. اهالی ترکمن این شهرستان، کالاهای خود را در پنج شنبه بازارهایی روی پل قدیمی آق قلا که از زمان صفویه تاکنون باقی مانده است، برگزار می کنند. از این پل هیچ وسیله نقلیه ای حق عبور و مرور ندارد، به همین سبب فروشندگان اجناس خود را با پای پیاده روی پل و مناطق اطراف آن حمل می کنند.مسافران استان گلستان پس از خروج در منطقه آق قلا و گذر از شهرستان گنبد کاووس و بازدید از خرابه های دیوار دفاعی اسکندر از طریق جاده بین المللی گرگان به شهرستان علی آباد کتول و جنگل کبود و دال و پس از آن به جنگل ملی گلستان که نام استان نیز برگرفته از آن است، می رسند و پس از گذر از تفرجگاه های مختلف گلشن، گلستان و کمپینگ گلزار و توقف و استراحت در آنها از استان گلستان به طور کامل خارج می شوند.هرچند پایان یافتن مناظر طبیعی و جنگل های سرسبز استان گلستان بخصوص در فصل بهار و تابستان و آغاز منظره های خشک و شاید هم بیابانی برای گردشگران نوعی از تنوع را به همراه دارد، اما بی شک خاطره ای خوش را برای آنها به جای خواهد گذاشت.
ترکمن ها، اقوامی با سنن دیرین
فرهنگ و رسوم ترکمن ها در هیچ یک از قبایل دیگر کشورها قابل مشاهده نیست و تقریبا تا به امروز دست نخورده باقی مانده است. از جمله این رسوم در میان ترکمن ها می توان به مراسم پررمز و راز عروسی در میان آنها اشاره کرد. این مراسم در میان ترکمن ها سه الی چهار روز به طول می انجامد و شامل مراحلی چون اولی قده، پذیرایی، مصائب (مصاحب)، کجاوه (عروس کشی)، اوجه و اللش دمه یا عقدکنان است. هرکدام از این مراحل با انبوهی از آداب و سنن همراه است که شاید هیچکس جز ترکمن ها از راز و رمز آنها برای آغاز یک زندگی جدید آگاه نشوند. اعیاد و جشن های قبایل ترکمن صحرا نیز به نوبه خود از ویژگی هایی خاص برخوردار است که از گذشته های دور در میان ترکمن ها رواج داشته و دارد. اعیادی مانند عید قربان، عید فطر و جشن آق آشی.ترکمن ها مانند دیگر مسلمانان در عید قربان با تدارکاتی که از سه روز قبل دیده اند، گوسفند قربانی و بعد از ۳۰ روز ماه رمضان، مراسم عید فطر را برگزار می کنند. هر زن و مرد ترکمن که به سن ۶۳ سالگی (سن پیامبر (ص)) می رسد، جشنی و ضیافتی ترتیب می دهد که به جشن آقاآش معروف است.آوازهای دسته جمعی دختران (لاله)، لالایی مادران (هودی)، سویدقازان یا مراسم تمنای باران، ذکر خنجر و آواز و موسیقی ترکمنی از جمله دیگر رسوم مرسوم در میان قبایل ترکمن است.عقاید مذهبی و اعتقادی مردم ترکمن، بخش قابل ملاحظه ای از آداب و رسوم این قوم را با خود همراه کرده است، به طوری که تمامی اعیاد و جشن های مذهبی آنها با مراسمی خاص و اغلب از سه تا چهار روز جلوتر آغاز می شود، مثلا ترکمن ها جشن عید قربان را از سه روز جلوتر و با برگزاری مراسم گرگون، فوفن و قربان شورا در هر روز به انجام می رسانند. آنها در روز اول خانه تکانی و نظافت می کنند، در روز دوم شیرینی پخش می کنند و در روز سوم و شب عید قربان با خواندن اشعاری به نام قربان شورا استحمام می کنند و خود را برای روز عید قربان آماده می کنند.آنها در روز عید قربان، گوسفند یا گاو قربانی را به هفت قسمت مساوی با نام ترکمنی (اوله) تقسیم کرده و آن را میان فقرا پخش می کنند.در ترکمن صحرا نیز مانند نقاط مختلف کشور زیارتگاه هایی وجود دارد که در روزهای مختلف عده ای از ترکمن ها به زیارت آنها می روند. مهمترین زیارتگاه های ترکمن صحرا عبارتند از امامزاده دانشمند (دالیشمان) که مقبره امامزاده ملاعلی بوده و نسب او به یکی از چهار یار پیامبر می رسیده است. زیارتگاه خالد نبی در قله کوه گوکچه داغ، زیارتگاه روستای خواجه لر و قدمگاه خواجه بهاءالدین از دیگر زیارتگاه های منطقه ترکمن صحرا به شمار می روند.ترکمن ها مسلمان و اغلب اهل سنت و پیرو فرقه نقشبندیه هستند که موسس آن خواجه بهاءالدین نقشبندی بخارایی است که زیارت مرقدش در بخارا، آرزوی هر ترکمنی است. ترکمن ها به دلیل دوری از مرقد مراد خویش در شرق بندر ترکمن در روستای خواجه لر، یادبودی ساخته اند و چون معتقدند خواجه بهاءالدین در سفر خود به مکه و گذر از این منطقه در آن محل استراحت کرده است، جمعه هر هفته این مکان را زیارت می کنند.
اسب ها، نماد قدرت ترکمن ها
در میان جاذبه های گردشگری ترکمن ها، ورزش به طور عام و اسب و سوارکاری به طور خاص از اهمیت ویژه ای برخوردار است، به طوری که برگزاری کورس بهاره اسبدوانی در گنبد کاووس، هرساله تعداد بیشماری از گردشگران داخلی و خارجی را مجذوب خود می کند. مهمترین ویژگی کورس های سوارکاری ترکمن صحرا و گنبد کاووس وجود اسب های اصیل ترکمن، یعنی بهترین نژاد اسب در جهان است. عشق و علاقه به اسب و اسبدوانی در بین مردم استان گلستان و بویژه مردم ترکمن، ریشه ای عمیق و تاریخی دارد که ناشی از شرایط خاص جغرافیایی و زیستی این مردم است که در بیشتر سفرنامه های سیاحان به وابستگی این مردم به اسب اشاره شده است، به طوری که محمدعلی قورچانچی صولت نظام در سفرنامه خود با عنوان نخبه سیفیه آورده است: علاقه یموت (ترکمن) در زندگی تنها به سه چیز است؛ اول اسب، دوم تفنگ و سوم آلاچیق (خانواده).در مناطق ترکمن نشین استان گلستان در گذشته مسابقات اسبدوانی به مناسبت های مختلف مانند جشن عروسی، تولد فرزند و ... صورت می گرفته است که به صورت دواندن اسب به دور میدان بوده که به زبان محلی (آیلام) خوانده می شود. بزرگترین آیلام عبارت است از ۱۳ بار دواندن اسب به دور میدان که مخصوص اسب های پرقدرت است. مسابقه دیگر ترکمن ها که امروزه بندرت انجام می شود (دو قری یول) است که شامل دواندن اسب در یک خط مستقیم می شود و در پایان جایزه ای به نام (بایراق) اعم از گوسفند، پارچه ابریشمی و... را نصیب صاحب اسب می کند.نژادهای شناخته شده اسب های ترکمن شامل سه گروه نژاد یاموت، آخال تکه و گوکلان است. تاثیر اسب در هر زاویه از زندگی ترکمن ها به حدی است که کارشناسان معتقدند این تاثیر راحتی در موسیقی این قوم نیز می توان مشاهده کرد، چراکه به اعتقاد آنها علاوه بر وجود ترانه های ترکمنی با مضمون توصیف اسب های چابک و پهلوان، پیدایش مبنای مضراب های ساز در موسیقی ترکمن ها نیز برگرفته از صدای پای اسب است.

منبع: روزنامه همشهری



۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۰۹
aziz ghezel


مردی بود بسیار متمکن و پولدار. روزی به کارگرانی برای کار در باغش نیاز داشت. بنابراین پیشکارش را به میدان شهر فرستاد تا کارگرانی را برای کار اجیر کند. پیشکار رفت و همه‌ی کارگران موجود در میدان شهر را اجیر کرد و آورد و آن ها در باغ به کار مشغول شدند. کارگرانی که آن روز در میدان نبودند، این موضوع را شنیدند و آنها نیز آمدند. روز بعد و روزهای بعد نیز تعدادی دیگر به جمع کارگران اضافه شدند. گر چه این کارگران تازه غروب بود که رسیدند، اما مرد ثروتمند آنها را نیز استخدام کرد. شبانگاه، هنگامی که خورشید فرو نشسته بود، او همه‌ی کارگران را گردآورد و به همه‌ی آنها دستمزدی یکسان داد. بدیهی ست آنانی که از صبح به کار مشغول بودند، آزرده شدند و گفتند: این بی انصافی است. چه می کنید، آقا ؟ ما از صبح کار کرده ایم و اینان غروب رسیدند و بیش از دو ساعت نیست که کار کرده اند. بعضی‌ها هم که چند دقیقه پیش به ما ملحق شدند. آن‌ها که اصلاً کاری نکرده اند.
مرد ثروتمند خندید و گفت: به دیگران کاری نداشته باشید. آیا آنچه که به خود شما داده‌ام کم بوده است؟
کارگران یکصدا گفتند: نه، آنچه که شما به ما پرداخته اید، بیش تر از دستمزد معمولی ما نیز بوده است. با وجود این، انصاف نیست که اینانی که دیر رسیدند و کاری نکردند، همان دستمزدی را بگیرند که ما گرفته ایم.
مرد دارا گفت: من به آنها داده‌ام زیرا بسیار دارم. من اگر چند برابر این نیز بپردازم، چیزی از دارائی من کم نمی‌شود. من ازاستغنای خویش می‌بخشم. شما نگران این موضوع نباشید. شما بیش از توقعتان مزد گرفته اید پس مقایسه نکنید. من در ازای کارشان نیست که به آنها دستمزد می دهم، بلکه می‌دهم چون برای دادن و بخشیدن، بسیار دارم. من از سربی‌نیازی است که می بخشم.
مسیح گفت: بعضی‌ها برای رسیدن به خدا سخت می کوشند. بعضی‌ها درست دم غروب از راه می رسند. بعضی‌ها هم وقتی کار تمام شده است، پیدایشان می شود. اما همه به یکسان زیر چتر لطف و مرحمت الهی قرار می گیرند.
از غنای ذات الهی، جز بهشت نمی شکفد. باید هم اینگونه باشد. بهشت، ظهور بی نیازی و غنای خداوند است. دوزخ را همین خشکه مقدس‌ها و تنگ‌نظرها برپا داشته اند.
زیرا اینان آنقدر بخیل و حسودند که نمی‌توانند جز خود را مشمول لطف الهی ببینند



۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۱۵:۵۵
aziz ghezel


1- شیخ علی حسام الدّین نقشبندی، قدّس سرّه

این پیر حقیقت بین قطب عارفان و فرزند ارشد شیخ محمّد بهاءالدّین است. مادرش «طیبه خاتون» از سادات چور مریوان بوده است.
این پیر بزرگوار در سال 1278 در قریۀ ته‌ویلی چشم به جهان گشود. و هنوز دوران کودکی را پشت سر نگذاشته بود که نیای بزرگوارش شیخ سراج‌الدّین به سرای باقی شتافت. وی قرآن را در کودکی فراگرفت و همزمان با آموختن علوم دینی مراحل طریقت را پیموده، مقامی والا یافت و چون به سن بیست سالگی رسید پدر بزرگوارش شیخ بهاءالدّین به رحلت ایزدی پیوست، وی به جانشینی پدر برگزیده شد و در خانقاه ته‌ویلی به ارشاد پرداخت و تا شصت سال این کار را بر عهده داشت و خانقاهش نیز در دهکده‌های «خورمال» و «باخه کون» برپا و مرکز اجتماع صوفیان و عارفان بود.این شیخ بزرگوار طریقت دانشمندی پرمایه و محضرش همواره مرکز اجتماع فضلا و نام آوران جهان اسلامی بود و مسائل دشوار علمی را که حل آن برای دیگران دشوار می‌نمود، به آسانی پاسخگو و مشگل گشا بود.
وی تابستانها را گاه گاهی به ایران می‌آمد و در محل ییلاقی و خوش آب و هوای «کراویه دول» از کوهستانهای اورامان که ملک شخصی او بود، اقامت می‌گزید و به ارشاد می‌پرداخت.
این وجود گرامی، یگانه فرزند مادر پارسایش بود، همسرش « فیروزه خاتون» نام داشت و سرانجام شمع وجودش در بهار سال 1358 هجری (1318شمسی) به خاموشی گرائید و با رحلت او که از اقطاب بزرگ طریقت بود، جهان اسلام در ماتمش سوگوار شد و تربت پاکش در باخه کون توتیای چشم اهل دل است.
2. شیخ محمّد نجم الدّین نقشبندی، قدّس سرّه
وی فرزند شیخ عمر ضیاءالدّین بن شیخ عثمان سراج‌الدّین نقشبندی است که به سال 1280 هجری در قریۀ ته‌ویلی چشم به جهان گشوده و مادرش «سلمی خاتون» دختر محمود بیگ صاحبقران از امرای مشهور بابان و اهل سلیمانیه بوده است.
شیخ نجم‌الدّین چون سایر فرزندان خانواده در کودکی به خواندن قرآن و سایر علوم متداول پرداخت و از ملا حامد کاتب آموزش گرفت و به اتفاق برادرش شیخ علاءالدّین در خدمت عموی بزرگوار خویش شیخ محمّد بهاءالدین به کسب آداب سلوک و طریقت مشغول شد و چون عمویش چشم از جهان فروبست به همراه برادرش راهی بیاره شد و در آنجا از محضر پدر بزرگوار خویش بهره‌مند گردید و پس از درگذشت او بر مسند ارشاد نشست. شیخ نجم‌الدّین دل از بند تعلقات جهان گسسته داشت و همواره با رجال علم و ادب مصاحبت و همنشینی می‌کرد و خود نیز شاعری توانا بود و «کوکب» تخلص می‌کرد. از اوست:
جهان بی مهر و عالم در تلاطم، یار مستغنی مرا بر آرزوهای دل خود خنده می آید
وی در محرّم الحرام سال 1337 هجری بیمار شده، پس از چند روز روی در نقاب خاک کشید و در بیاره نزدیک آرامگاه پدر بزرگوارش به خاک سپرده شده است.

3. شیخ محمّد علاءالدین نقشبندی، قدّس سرّه
شیخ علاءالدّین فرزند شیخ عمر ضیاءالدّین است. مادرش اسماء خاتون دختر میران آقا برادرزادۀ شیخ عثمان سراج‌الدّین بود که نیای بزرگوار اوست.
شیخ علاءالدّین در روز جمعه 12 ربیع الاول سال1280 هجری در قریۀ ته‌ویلی متولد شد و شش ماه از برادرش شیخ نجم‌الدّین کوچکتر بوده است.
چنانکه گذشت وی به اتفاق برادرش شیخ نجم‌الدّین قرآن و علوم اسلامی را در محیط خانواده فرا گرفت، همزمان با تحصیلات مراتب سیر و سلوک را در محضر پدر پیمود. سپس در سال 1311 هجری همراه وی به سنندج سفر کرده و مدتی در این شهر ماندگار شد. پس از بازگشت به بیاره در سال 1318 هجری چون پدر بزرگوارش دعوت حق را لبیک گفت و برادرش شیخ نجم‌الدّین در بیاره بر مسند ارشاد نشست، شیخ علاءالدّین به ایران آمد در دهکدۀ «دُرود» ساکن شد و در آنجا تکیه و خانقاه ساخته به امر ارشاد پرداخت و چون شیخ نجم الدین وفات یافت، شیخ علاءالدّین به بیاره باز گشت و در آنجا به ارشاد مشغول شد و سرانجام در سنۀ 1372 هجری مطابق با نوروز سال 1333 شمسی وفات یافته، در کنار مزار پدر بزرگوارش به خاک سپرده شد.

4. شیخ محمّدعثمان سراج الدّین ثانی، قدّس سرّه
شیخ محمد عثمان سراج‌الدّین ثانی از مشهورترین مرشدان معاصر نقشبندی فرزند شیخ علاءالدّین است. وی در سال 1314 هجری قمری مطابق با سال 1275 شمسی و 1896 میلادی در صفی آباد جوانرود کرمانشاه از عفیفه زنی به اسم «نوریجان خانم» که دختر «حاج شیخ محمّد صادق وزیری سروآباد ملقب به نایب الحکومت» بود متولد شد.
از همان سنین کودکی به همراه برادرش مولانا خالد به تحصیل علوم دینی پرداخت و از پنج سالگی در حلقۀ ختم صوفیان نیز حاضر بود. ادبیات عرب و فارسی را در مدارس دینی بیاره و دُرود شریف آموخت و قرائت قرآن را از قاری مشهور مصری، شیخ مصطفی اسماعیل و تفسیر قرآن را از علامه سید حسین طاربوغی ساوجبلاغی فرا گرفت. از اساتید بنام و مشهور شیخ می‌توان به ملا عبدالکریم خانه شوری اشاره کرد.
شیخ محمّدعثمان، در عرفان، بیشتر تحت نظر والد عارف خویش بوده، اما چنانکه خود گفته است، شیخ حسام‌الدّین هم به او نظری داشته و شیخ، بودن خود را در یک ماه رمضان با حسام الدین، از بهترین اوقات عمرخود دانسته است.
شیخ پس از اتمام دوران تحصیل، به دستور والد ماجد خویش حضرت شیخ علاءالدین نقشبندی، قدس سرّه، به ادارۀ امور خانقاه‌ها مشغول شد. تا اینکه شیخ علاءالدین بعلت ناتوانی و کسالت، در سال 1332شمسی او را به بیاره شریف باز خواند. پس از مدتی شیخ علاءالدّین در روز یکشنبه 15 رجب سال 1372 قمری دار فانی را وداع گفت و بنابر وصیت ایشان، شیخ محمّدعثمان سراج‌الدّین بر مسند ارشاد نشست.
در سال 1378 هجری قمری مطابق 1337 هجری شمسی و 1958 میلادی به علت آشفتگی اوضاع سیاسی عراق، شیخ دوباره به دُرود ایران باز گشت و تا سال 1400 هجری قمری در کمال محبوبیت به ارشاد و راهنمائی مردم پرداخت. شیخ محمّدعثمان در این مدت، مسافرت‌های متعددی به اطراف داشت که یکی از آنها، سفر پرخیر و برکت ایشان در پائیز سال 1356 هجری شمسی به طوالش و ترکمان صحرا و دیدار وی از مریدان و دلباختگانش بود.
پس از انقلاب اسلامی ایران و به سبب آشفتگی مرزهای غربی کشور شیخ در سال 1358 هجری شمسی دوباره به بیاره بازگشت. با شروع جنگ ایران و عراق، به بغداد و سپس به عمان نقل مکان کرد. مدتی مهمان اردن هاشمی بود. سپس به استانبول ترکیه هجرت کرده و تا زمان رحلت، همانجا مشغول ارشاد و راهنمائی مردم شد. وی، در ایام عمر، چند بار توفیق سفر حجاز و ادای فریضۀ حج را نیز یافته است.
شیخ محمّدعثمان سراج‌الدّین ثانی، سرانجام پس از عمری طولانی در راه ارشاد و تربیت مریدان، در نخستین ساعات بامداد روز پنجشنبه 21 رمضان المبارک سال 1417 هجری قمری مطابق11بهمن 1375 و 31 ژانویه 1997 میلادی در کمال آرامش جان به جان آفرین تسلیم کرده و دار فانی را وداع گفت. وفات او ضایعه‌ای جبران ناپذیر و حادثه‌ای دردناک در قلبهای مشتاقان و مریدان و علاقمندان وی بود. روحش شاد و یادش گرامی باد! شاعران بسیاری در کشورهای مختلف و زبانهای گوناگون در سوگ شیخ مرثیه گفتند، برخی از این مراثی در کتاب «بر پهنۀ یاد» گردآوری شده است.
در مه روزه، ببردش سوی خویش قلب دلداران عرفان کرد ریش
وا اَسَف! سر رشتۀ اظهار، رفت شیخ ما، علامۀ اعصار، رفت
از تألیفات و آثار وی می‌توان به تفسیر سورۀ تین، سراج القلوب و دو دیوان شعر به زبانهای کردی و فارسی اشاره کرد. شیخ در طب سنتی ید طولایی داشت و برای بیماری‌های صعب العلاج نسخه های ابتکاری تجویز می‌نمود.
شیخ، پیشوایی دلسوز،خوش ذوق، عالم، ادیب، شاعر، نویسنده و عارف بزرگی بود. می‌گویند: در ایام سلوک، در طول یک سال جز آب و نان چیز دیگری بر لب نمی‌نهاده است.
ایشان غیر از کردستان ایران و عراق و ترکمان صحرا و تالش، در لبنان، ترکیه، مصر، عربستان سعودی، اردن، سودان و دیگر کشورهای آسیایی، اروپایی و آفریقایی مریدان و منسوبان فراوانی دارد. شیخ محمّدعثمان جانشینی برای خویش تعیین نکرده است.
«والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته»
منبع: سایت حوزه علمیه عرفانی قره بلاغ



۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۱۵:۵۰
aziz ghezel