1- شیخ علی حسام الدّین نقشبندی، قدّس سرّه
این پیر حقیقت بین قطب عارفان و فرزند ارشد شیخ محمّد بهاءالدّین است. مادرش «طیبه خاتون» از سادات چور مریوان بوده است.
این
پیر بزرگوار در سال 1278 در قریۀ تهویلی چشم به جهان گشود. و هنوز دوران
کودکی را پشت سر نگذاشته بود که نیای بزرگوارش شیخ سراجالدّین به سرای
باقی شتافت. وی قرآن را در کودکی فراگرفت و همزمان با آموختن علوم دینی
مراحل طریقت را پیموده، مقامی والا یافت و چون به سن بیست سالگی رسید پدر
بزرگوارش شیخ بهاءالدّین به رحلت ایزدی پیوست، وی به جانشینی پدر برگزیده
شد و در خانقاه تهویلی به ارشاد پرداخت و تا شصت سال این کار را بر عهده
داشت و خانقاهش نیز در دهکدههای «خورمال» و «باخه کون» برپا و مرکز اجتماع
صوفیان و عارفان بود.این شیخ بزرگوار طریقت دانشمندی پرمایه و محضرش
همواره مرکز اجتماع فضلا و نام آوران جهان اسلامی بود و مسائل دشوار علمی
را که حل آن برای دیگران دشوار مینمود، به آسانی پاسخگو و مشگل گشا بود.
وی
تابستانها را گاه گاهی به ایران میآمد و در محل ییلاقی و خوش آب و هوای
«کراویه دول» از کوهستانهای اورامان که ملک شخصی او بود، اقامت میگزید و
به ارشاد میپرداخت.
این وجود گرامی، یگانه فرزند مادر پارسایش بود،
همسرش « فیروزه خاتون» نام داشت و سرانجام شمع وجودش در بهار سال 1358 هجری
(1318شمسی) به خاموشی گرائید و با رحلت او که از اقطاب بزرگ طریقت بود،
جهان اسلام در ماتمش سوگوار شد و تربت پاکش در باخه کون توتیای چشم اهل دل
است.
2. شیخ محمّد نجم الدّین نقشبندی، قدّس سرّه
وی فرزند شیخ عمر
ضیاءالدّین بن شیخ عثمان سراجالدّین نقشبندی است که به سال 1280 هجری در
قریۀ تهویلی چشم به جهان گشوده و مادرش «سلمی خاتون» دختر محمود بیگ
صاحبقران از امرای مشهور بابان و اهل سلیمانیه بوده است.
شیخ نجمالدّین
چون سایر فرزندان خانواده در کودکی به خواندن قرآن و سایر علوم متداول
پرداخت و از ملا حامد کاتب آموزش گرفت و به اتفاق برادرش شیخ علاءالدّین در
خدمت عموی بزرگوار خویش شیخ محمّد بهاءالدین به کسب آداب سلوک و طریقت
مشغول شد و چون عمویش چشم از جهان فروبست به همراه برادرش راهی بیاره شد و
در آنجا از محضر پدر بزرگوار خویش بهرهمند گردید و پس از درگذشت او بر
مسند ارشاد نشست. شیخ نجمالدّین دل از بند تعلقات جهان گسسته داشت و
همواره با رجال علم و ادب مصاحبت و همنشینی میکرد و خود نیز شاعری توانا
بود و «کوکب» تخلص میکرد. از اوست:
جهان بی مهر و عالم در تلاطم، یار مستغنی مرا بر آرزوهای دل خود خنده می آید
وی
در محرّم الحرام سال 1337 هجری بیمار شده، پس از چند روز روی در نقاب خاک
کشید و در بیاره نزدیک آرامگاه پدر بزرگوارش به خاک سپرده شده است.
3. شیخ محمّد علاءالدین نقشبندی، قدّس سرّه
شیخ علاءالدّین فرزند شیخ
عمر ضیاءالدّین است. مادرش اسماء خاتون دختر میران آقا برادرزادۀ شیخ
عثمان سراجالدّین بود که نیای بزرگوار اوست.
شیخ علاءالدّین در روز
جمعه 12 ربیع الاول سال1280 هجری در قریۀ تهویلی متولد شد و شش ماه از
برادرش شیخ نجمالدّین کوچکتر بوده است.
چنانکه گذشت وی به اتفاق برادرش
شیخ نجمالدّین قرآن و علوم اسلامی را در محیط خانواده فرا گرفت، همزمان
با تحصیلات مراتب سیر و سلوک را در محضر پدر پیمود. سپس در سال 1311 هجری
همراه وی به سنندج سفر کرده و مدتی در این شهر ماندگار شد. پس از بازگشت به
بیاره در سال 1318 هجری چون پدر بزرگوارش دعوت حق را لبیک گفت و برادرش
شیخ نجمالدّین در بیاره بر مسند ارشاد نشست، شیخ علاءالدّین به ایران آمد
در دهکدۀ «دُرود» ساکن شد و در آنجا تکیه و خانقاه ساخته به امر ارشاد
پرداخت و چون شیخ نجم الدین وفات یافت، شیخ علاءالدّین به بیاره باز گشت و
در آنجا به ارشاد مشغول شد و سرانجام در سنۀ 1372 هجری مطابق با نوروز سال
1333 شمسی وفات یافته، در کنار مزار پدر بزرگوارش به خاک سپرده شد.
4. شیخ محمّدعثمان سراج الدّین ثانی، قدّس سرّه
شیخ محمد عثمان
سراجالدّین ثانی از مشهورترین مرشدان معاصر نقشبندی فرزند شیخ علاءالدّین
است. وی در سال 1314 هجری قمری مطابق با سال 1275 شمسی و 1896 میلادی در
صفی آباد جوانرود کرمانشاه از عفیفه زنی به اسم «نوریجان خانم» که دختر
«حاج شیخ محمّد صادق وزیری سروآباد ملقب به نایب الحکومت» بود متولد شد.
از
همان سنین کودکی به همراه برادرش مولانا خالد به تحصیل علوم دینی پرداخت و
از پنج سالگی در حلقۀ ختم صوفیان نیز حاضر بود. ادبیات عرب و فارسی را در
مدارس دینی بیاره و دُرود شریف آموخت و قرائت قرآن را از قاری مشهور مصری،
شیخ مصطفی اسماعیل و تفسیر قرآن را از علامه سید حسین طاربوغی ساوجبلاغی
فرا گرفت. از اساتید بنام و مشهور شیخ میتوان به ملا عبدالکریم خانه شوری
اشاره کرد.
شیخ محمّدعثمان، در عرفان، بیشتر تحت نظر والد عارف خویش
بوده، اما چنانکه خود گفته است، شیخ حسامالدّین هم به او نظری داشته و
شیخ، بودن خود را در یک ماه رمضان با حسام الدین، از بهترین اوقات عمرخود
دانسته است.
شیخ پس از اتمام دوران تحصیل، به دستور والد ماجد خویش حضرت
شیخ علاءالدین نقشبندی، قدس سرّه، به ادارۀ امور خانقاهها مشغول شد. تا
اینکه شیخ علاءالدین بعلت ناتوانی و کسالت، در سال 1332شمسی او را به بیاره
شریف باز خواند. پس از مدتی شیخ علاءالدّین در روز یکشنبه 15 رجب سال 1372
قمری دار فانی را وداع گفت و بنابر وصیت ایشان، شیخ محمّدعثمان
سراجالدّین بر مسند ارشاد نشست.
در سال 1378 هجری قمری مطابق 1337 هجری
شمسی و 1958 میلادی به علت آشفتگی اوضاع سیاسی عراق، شیخ دوباره به دُرود
ایران باز گشت و تا سال 1400 هجری قمری در کمال محبوبیت به ارشاد و
راهنمائی مردم پرداخت. شیخ محمّدعثمان در این مدت، مسافرتهای متعددی به
اطراف داشت که یکی از آنها، سفر پرخیر و برکت ایشان در پائیز سال 1356 هجری
شمسی به طوالش و ترکمان صحرا و دیدار وی از مریدان و دلباختگانش بود.
پس
از انقلاب اسلامی ایران و به سبب آشفتگی مرزهای غربی کشور شیخ در سال 1358
هجری شمسی دوباره به بیاره بازگشت. با شروع جنگ ایران و عراق، به بغداد و
سپس به عمان نقل مکان کرد. مدتی مهمان اردن هاشمی بود. سپس به استانبول
ترکیه هجرت کرده و تا زمان رحلت، همانجا مشغول ارشاد و راهنمائی مردم شد.
وی، در ایام عمر، چند بار توفیق سفر حجاز و ادای فریضۀ حج را نیز یافته
است.
شیخ محمّدعثمان سراجالدّین ثانی، سرانجام پس از عمری طولانی در
راه ارشاد و تربیت مریدان، در نخستین ساعات بامداد روز پنجشنبه 21 رمضان
المبارک سال 1417 هجری قمری مطابق11بهمن 1375 و 31 ژانویه 1997 میلادی در
کمال آرامش جان به جان آفرین تسلیم کرده و دار فانی را وداع گفت. وفات او
ضایعهای جبران ناپذیر و حادثهای دردناک در قلبهای مشتاقان و مریدان و
علاقمندان وی بود. روحش شاد و یادش گرامی باد! شاعران بسیاری در کشورهای
مختلف و زبانهای گوناگون در سوگ شیخ مرثیه گفتند، برخی از این مراثی در
کتاب «بر پهنۀ یاد» گردآوری شده است.
در مه روزه، ببردش سوی خویش قلب دلداران عرفان کرد ریش
وا اَسَف! سر رشتۀ اظهار، رفت شیخ ما، علامۀ اعصار، رفت
از
تألیفات و آثار وی میتوان به تفسیر سورۀ تین، سراج القلوب و دو دیوان شعر
به زبانهای کردی و فارسی اشاره کرد. شیخ در طب سنتی ید طولایی داشت و برای
بیماریهای صعب العلاج نسخه های ابتکاری تجویز مینمود.
شیخ، پیشوایی
دلسوز،خوش ذوق، عالم، ادیب، شاعر، نویسنده و عارف بزرگی بود. میگویند: در
ایام سلوک، در طول یک سال جز آب و نان چیز دیگری بر لب نمینهاده است.
ایشان
غیر از کردستان ایران و عراق و ترکمان صحرا و تالش، در لبنان، ترکیه، مصر،
عربستان سعودی، اردن، سودان و دیگر کشورهای آسیایی، اروپایی و آفریقایی
مریدان و منسوبان فراوانی دارد. شیخ محمّدعثمان جانشینی برای خویش تعیین
نکرده است.
«والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته»
منبع: سایت حوزه علمیه عرفانی قره بلاغ