مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را مردان همیشه مرد میمانند و زنان همیشه زن و آنگاه هر روز ، نه روز "زن" و نه روز "مرد" بلکه روز "انسان" است.


آخرین نظرات

مناجات با خدا

جمعه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۴۴ ق.ظ


خداوندا
دوباره کلبه ی کوچک و پر خس و خاشاک دل خویش را
درمقابلت قرار داده ام...
تا به امید مهربانیت آن را از گل های محبت و
 شاخه های معرفت و میوه های معصومیت و سادگی مملو سازی
دوباره دستانم را با تمام آسمانی بودنت
در دستانت بگیری و هیچ گاه رهای شان نسازی...
 خداوندا هیچ گاه دستانم را رها مساز
تا امید همراهی، به بزرگی تو
هیچ گاه تنهایم نگذارد...
خداوندا اگر دستانم را رها سازی!!!
همانند نوزاد کوچکی مدام از پا خواهم افتاد
و در راه گمراهی قدم خواهم گذاشت...
خداوندا کلبه ی کوچک دلم را
از ویرانی رها ساز و آن را
با تمام زیباییت زیبا و سپید گردان...



خدایا
 از تو می خواهم که طبع ما را آنقدر بلند کنی که در برابر هیچ چیز جز خدا تسلیم نشویم دنیا ما را نفریبد، خودخواهی ما را کور نکند سیاهی گناه و فساد و تهمت و دروغ وغیبت ، قلب های ما را تیره و تار ننماید
خدایا
به ما آنقدر ظرفیت ده که در برابر پیروزی ها مغرور نشویم
خدایا
به من آنقدر توان ده که کوچکی و بندگی خویش را فراموش نکنم و در برابرعظمت تو خود را نبینم...



الهی ...
چه لحظه هایی که در زندگی تو را گم کردم و تو همیشه همراهم بودی
چه دقیقه ها که حضورت را فراموش کردم اما تو فراموشم نکردی

چه ساعت هایی که غرق در شادی و غرور تو را که پشت همه موفقیت هایم بودی از یاد بردم ... از یاد بردم ... اما تو همیشه به یادم بودی
وقتی خسته از همه جا و همه کس نا امیدانه می گشتم تو پناهم دادی
وقتی از آدمهای دور و بر دلم گرفت و دنیا غم هایش را به من ارزانی کرد تو به قلبم آرامش دادی ...
الله متعال ...
تو با حضورت به خنده هایم هدف دادی ، به گریه هایم دلیل ، به زندگی ام امید ، مرا ببخش رحمان یا رب مرا ببخش ... مرا ببخش ...
اگر بر خلاف خواست تو می روم ، اگر علاقه ام به گناهیست که تو را می آزارد مرا ببخش ...
اگر گناهانم را دوست می دارم . اگر در عبادتم کوتاهی کرده ام . اگر آنگونه که باید تو را نیافتم . اگر آغوشی را که برایم گشوده ای بی توجه از کنار آن گذشته ام . مرا ببخش ... مرا ببخش ...
مرا ببخش که فقط تو بخشنده ای . اگر فراموش کرده ام نام تو را ...
خدایا مرا ببخش ... اگر اینگونه ام ...



خدایا میخواهم بگویم....
هزار سال هم اگر بگذرد از عمرم، محال است حکمت تو را درک کنم!
اصلا عظمت تو در ذهن کوچک من نمی گنجد...
صبر میخواهم و اندکی سکوت...
نکند کاری کنم برنجی از من....
مانده ام.... در برابرت چه حروفی بچینم کنار هم که شایسته تو باشد...
ناتوانم هنوز و دوباره مثل کودکیم باید بگویم:
"خدا خیلی بزرگ و مهربونه"
و هنوز باور دارم که معنای همین دو کلمه اندازه دشت ها وسعت دارد!
آنقدر بزرگ که بدون شک، کوچکی مرا با تمام کاستی ها و اشتباهاتم می بخشی
و می پوشانی....



سلام خدای بزرگم

دلم حرف زدن میخواهد

با کسے که بدانم حرفم را نُقل مجلس نمیکند

با کسی که بدانم از غم هایم شاد نمی شود!

با کسی که بدانم مرهم زخم هایم میشود

با کسے که بدانم روزگاری درد دلم را برای خودم چماق نمیکند!

با کسی که بدانم اصل حرفم را میفهمد نه حاشیه ای که جایے در سخنانم نداشته!

با کسی که بدانم از من به خودم دلسوزتر است

دلم حرف زدن با تــــــــــو را میخواهد

تو همیشه هستے

من کجایم ؟



امشب برای تویی که بغض دلٺ سنگین است میگویم: "الله اکبر"؛ میخواهم برای دلت یادآوری کنم و بگویم خدا بزرگ تر است...

بگذار بزرگترت تصمیم بگیرد، بگذار خدا برایت خدایی کند، گوش بسپار به حرف بزرگترت از ته ته دل، برای تمام اتفاقات زندگی صبر کن، بگذار خدا بشود قرار روزهای بیقراریت! بیا اینبار خلاف دفعات قبل که تا تقی به توقی میخورد زانوی غم بغل میگرفتیم اینبار از ته ته دل، خودمان رو دو دستی بسپاریم به جان جانان! مگـر میشود مایی را که اینجور دل به کرمش بسته ایم دست خالی رد کند؟

بگذار خدا برایت خدایی کندُ بس!


یا رب العالمین:
 
خلوت لحظه هایم را با یاد تو پر می کنم و امیدوارم به الطاف خداوندی ات ...
 
خدایا تویی که گره از بغض های حنجره ام می گشایی و در دشتهای وسیع معرفت جاری ام می کنی...
 
ای که هستی ام را با روشن ترین ثانیه ها رقم می زنی
 
و پنجره های آگاهی را بر چشمهای شب گرفته ام باز می کنی...
 
ای خوب زوال ناپذیر:
 
معاصرم کن با آینه ها تا زاویه های وجودم را به خانه تکانی ببرم...
 
آمده ام تا در فرم آسمانی لبخندت بسوزا نی ام...
 
آمده ام تا قبولم کنی...
 

من به گشودن درهای رحمتت امید دارم...



الهی ...

سه خصلت است ک نمی گذارد از درگاهت چیزی بخواهم ،

و فقط یک خصلت است که مرا به آن ترغیب می کند ؛
آن سه خصلت :
فرمانی ک داده ای و من در انجامش درنگ کرده ام ،
و کاری ک مرا از آن نهی فرمودی ولی من بدان شتافته ام ،
و نعمتی است که عطا فرموده ای ولی من در شکرگزاریش کوتاهی نموده ام ...

و اما مساله ای ک مرا به سویت می خواند :
تفضل و مهربانی تو ب کسی است که به آستانت روی آورده ،
و چشمِ امید ب تو بسته است ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۳۰
aziz ghezel

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی