اصطلاحات موسیقی
سولیست : تکنواز یا تکخوان
سولو : تکنوازی یا تکخوانی
دوئت : قطعه ای برای دو اجرا کننده(خواننده یا نوازنده)
تریو : قطعه ای برای سه اجرا کننده
کوارتت : قطعه ای برای چهار اجراکننده
کوئینتت : قطعه ای برای پنج اجرا کننده
تت : قطعه ای برای شش اجرا کننده
سپتت : قطعه ای برای هفت اجرا کننده
اکتت : قطعه ای برای هشت اجرا کننده
نونت : قطعه ای برای نه اجرا کننده
ارکستر: هر گاه تعداد اجراکنندگان بیشتر از نه نفر باشد،ارکستر را تشکیل می دهند.
ذو الاربع : فاصله ی چهارم درست را در موسیقی قدیم گفته اند
ذوالکل مرتین : فاصله ی پانزدهم یا " اکتاو " درست در موسیقی قدیم را گفته اند.
رامش گر : خنیاگر و نوازنده.
رامشی : سازند ه ی آهنگ و خواننده.
راه زن ( ره زن ): مطرب و سرودگو.
رواشین : آهنگ های ضربی بی سخن در
قدیم که هر کدام نامی ویژه داشته است . این واژه در عربی به صورت " رواسین"
نیز به کار رفته است که مفرد آن " رواسین " و " رواشین " آمده است .
رود : سازی است قدیمی که نام آن در مکتب و اشعار قدمابسیار آمده و نیز به معنی تارهای ساز می باشد.
رود ساز : در موسیقی قدیم مطرب و سازنده را گفته اند.
زائد : فاصله ی نیم پرده در موسیقی قدیم ایران را می گفته اند.
زخمه : نواختن ساز با سر انگشت یا هر وسیله ی دیگر را می گویند.
زهره : ناهید خدای هنر رب النوع موسیقی و هم ردیف " ونوس"و " آفرودیت " در یونان قدیم.
سبابه : انگشت اول و پرده ی اول بر سازهای معمول موسیقی قدیم را می گفتند که انگشت بر روی پرده ی هم نام خود قرار می گرفته است.
سرایش : خواندن نت ها همراه با اسم و آهنگ و کشش های تعیین شده.
دشیفر(Sight-reading) :یعنی قطعه ای را بدون آشنایی و تمرینات قبلی در دم روخوانی و اجرا کنیم.توانایی اجرا کننده در اجرای قطعات موسیقی به صورت دشیفر امتیاز بزرگی محسوب می شود.
آلتره : اصوات اصلی گام(تنالیته)را،که به وسیله علایم تغییر دهنده تغییر صوت یابند"آلتره"گویند.
شاهین(Beam) : خط افقی که پرچم های چند نت چنگ یا دولاچنگ(یا نت های کوتاه)متوالی را به یکدیگر متصل کرده و نت خوانی آن ها را آسان میکند.
عبادت : یک نوع مثنوی در آواز بیات اصفهان بوده است.
عجب رود : عجب رود یکی از ساز های بادی در موسیقی قدیم ایران بوده است.
غنا : به معنی آواز و صوت خوش .
غنا ساز : خواننده و آواز خوان.
فرود : بازگشت از گوشه هایی که در درجات مختلف نواخته می شوند به مایه ی اصلی.
قلندر : نام تار معروف استاد " آقا علی اکبر فراهانی " بوده است.
قمیش : زبانه قطعه ی نی کوچک ساخته و پرداخته شده است که برای ایجاد صدای برخی از ساز های بادی و بر سر آن ساز ها قرار می گیرد.
کاسه : نقاره نواز و کاسه نواز .
کمانه : آرشه ی ساز را گویند چوبی کمانی شکل که موی دم اسب بر آن می بندند و بعضی از سازهای زهی مانند کمانچه و قیچک را با آن می نوازند.
کوک : سامان دادن تارهای ساز سیم های ساز را به مطبوعیت و خوش آیندی رساندن.
کلید : وسیله ای است برای کوک کردن بعضی از سازها مانندسنتور.
گورگه : سازی است کوبه ای از آلات موسیقی نقاره خانه در قدیم.
گوشی: وسیله ای است چوبی یا فلزی در سازها که یک سر سیم به آن بسته می شود و برای کوک کردن تارهای ساز به کار می رود.
لحن : آواز و آهنگ خوش نغمه.
مدگردی : به تغییر مقام و یا تغییر مایه گویند که در موسیقی غرب همان " مدو لاسیون " است .
مِزمَر : نوعی ساز بادی در قدیم.
موسیقار : موسیقار ، موسیقال نام سازی است از دسته سازهای بادی در قدیم.
مطرب: خواننده و نوازنده در موسیقی قدیم ایران.
مطلق : حالت دست باز سیم را در ساز های زهی گویند.
مضراب : ابزاری است که به وسیله ی آن بعضی از سازها را به صدا در می آوردند. در فارسی به آن: زخمه، سکافه، شکافه و سکافره نیز گفته اند.
مقام : به ترتیب قرار گرفتن فاصله های یک " گام " را گویند.
نت ایست : نتی است که معمولاً برای فرود موقت در گوشه هابه کار می رود .
نت متغیر : نتی است که فاصله اش به نسبت مایه ی اصلی تغییر می کند که در موسیقی ایرانی از این تغییر برای رفتن به گوشه های مختلف دستگاه یا آواز استفاده می شود .
نت شاهد : نتی است که در آوازها و گوشه ها بیشتر از سایر نت ها به صدا در می آید و شنیده می شود و در واقع محور اصلی آن آواز یا گوشه است .
نزهت : یکی از ساز های موسیقی قدیم که مانند قانون وسنتور بوده است و اختراع آن را به " صفی الدین ارموی " نسبت داده اند.
نرم و تیز : اصطلاحی در موسیقی قدیم ایران به معنی بم