مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را مردان همیشه مرد میمانند و زنان همیشه زن و آنگاه هر روز ، نه روز "زن" و نه روز "مرد" بلکه روز "انسان" است.


آخرین نظرات

«ترکمن ها در آغاز حکومت رضاخان»

سه شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۵۰ ب.ظ

تحته قاپو کردن عشایر از اصطلاحات رایج در اوائل حکومت رضاخان بود و معنی آن، سرکوب کردن تمامی زوایای زندگی عشایری و اسکان آنها در یک منطقه بود.رضاخان برای خلع سلاح ترکمنها، اقادامات وحشیانه ای در ترکمن صحرا اجرا کرد، کشتار اهالی و سوزاندن روستاها مثل آتش زدن روستای سلاخ که مردم آن نواحی را از طرف خوجه نفس به توپ بستند. عده زیادی از سربازان ارتش در عملیات جنگ و گریز در فاصله میان خوجه نفس و سلاخ کشته شدند. در مدت خلع سلاح تا 1305، 5897 قبضه تفنگ های گوناگون، 80 رولور، یک قبضه مسلسل و 19284 عدد فشنگ جمع آوری گردید.
در سراسر ترکمن صحرا حکومت نظامی برقرار گردید. در طی یک اعلامیه که پس از شکست جنبش خطاب به ترکمن ها صادر شد، رفت و آمد به ترکمن صحرا را با کسب اجازه نامه مخصوص از سوی فرماندار نظامی گرگان و یا پادگان های محلی مجاز اعلام می کند.

یاور عبدالله خان توماچ حاکم نظامی جعفربای در کمش تپه گردید و سرتیپ امجد به حکومت نظامی پهلوی دژ (آق قلعه فعلی) انتخاب گردید. هدف آنها تحت فشار قرار دادن ترکمن ها در پرداخت مالیات و دادن سرباز به ارتش بود.
بدستور حاکم نظامی کمش تپه و گنبد و سایر نقاط ترکمن صحرا بیگاری از مردم کشیده شد. مردم نواحی کمش تپه می بایست سنگ های دیوار تاریخی قزل آلان را کنده، در ساختن دوایر دولتی کمک می رساندند و در حومه گنبد به اهالی اینچه برون اعلام کردند که هر خانواده باستی 1000 عدد خشت خام تحویل حکومت بدهد.



در عرصه فرهنگ اوضاع از این هم بدتر بود، رضاخان پا به پای عملیات خشونت آمیز سرکوبی مردم و غصب زمین ها، برای انحراف افکار مردم، مدارس نیز تاسیس کرد، کار این مدارس تدریس برنامه های ویژه ای بودند که هرگونه جلوه ملی و آگاهی های فرهنگی را بزداید. در این مدارس که در واقع به یک اردوگاه نظامی بیشتر شبیه بود، نونهالان ترکمن را به سخت ترین وجه شکنجه می کردند. صحبت کردن به زبان مادری از بزرگترین جرائم محسوب می شد. پا بپای آن حکومت سعی می کرد در تمامی نواحی ترکمن صحرا زبان ترکمنی را از بین ببرد.

به دنبال تخته قاپو کردن ترکمن ها و سوزاندن آلاچیق، خانه هایی را برای آنها در حول و حوش بندر شاه (بندر ترکمن فعلی) شاختند.
غصب زمین از ناحیه ترکمن صحرای غربی آغاز گردید و چون اندازه گیری بوسیله نی انجام می گرفت، این عمل اداره املاک را ترکمن ها نای لاما می گفتند. غصب زمین های گنبد و آی درویش (حومه کلاله) اقدامات بعدی سرسپردگان رضاخان بود.
راه جدید مازندران در 19 مرداد 1304 شمسی بوسیله وزارت فوائد عامه (وزارت اقتصاد ملی آینده) و به کمک وزارت طرق و شوارع خاتمه یافت و مورد بهره برداری قرار گرفت. وجود این راه برای اقدامات نظامی که علیه ترکمن های استرآباد و دشت گرگان آغاز می شد بسیار موثر و ضروری بود.


رضا شاه در 26 مرداد 1305 شخصا از طریق ترکمن صحرا و دشت گرگان وارد بجنورد شد و عده ای از اعضای پادگان مراوه تپه را به جرم ایجاد بلوا اعدام نمود.

اواسط سال 1304 ش سرکوب ترکمن ها در منطقه استرآباد آغاز گردید. در این ایام حاکم استرآباد برای استقرار امنیت صحرا تفنگچیانی از طوایف مختلف تراکمه استخدام کرده بود. دسته ای از آنها که رئیس شان عطا خان نام داشت به دلایل اختلافاتی که پیش آمد به حالت قهر به همراه افراد خانواده خود از استرآباد خارج شدند. ولی تفنگچیان حاکم استرآباد که در بین راه کمین کرده بودند، او و عده ای از ملازمانش را به قتل رساندند، این واقعه موجب شورش عده ای از ترکمن ها شد.
همزمان با حکومت اردلان در استرآباد، رضا شاه وارد این شهر شد. وی پس از چند روز اطراق در استرآباد به هنگام مراجعت به تهران به سرتیپ زاهدی فرمانده تیپ شمال که مرکزش در رشت بود، دستور داد ترکمن های منطقه استرآباد را خلع سلاح کند. سپس عده ای از ترکمن ها را که در خدمت رژیم رضاشاه بودند، از جمله مرجان خان و محمد آخوند از طایفه داز را به مدد طلبیدند. شخص اخیر و فرزندانش از زمان رضا شاه به بعد چندین دوره نماینده ترکمن ها در مجلس بودند. حمله به ترکمن صحرا با چهار ستون (قشون) مجهز آغاز گردید. ستون اول به فرماندهی سرتیپ زاهدی، ستون دوم به فرماندهی سرهنگ کریمی، ستون سوم به فرماندهی سرهنگ علی اصغر جهان بینی و ستون چهارم به فرماندهی سرهنگ جان محمد خان. هواپیماها نیز از راه هوا از این عملیات پشتیبانی کردند.


غیر از این چهار ستون حسنعلی قشقایی هم با واحد تحت فرماندهی خود در عملیات شرکت داشت. وی بعدها در سال 1316 با درجه سرهنگ دومی فرمانده هنگ پیاده گرگان شد.
ستوان زاهدی در بندر گز مستقر گردید و سران ترکمن را فراخواند. عده ای تسلیم گردیدند ولی عده ای دیگر به رهبری آنه گلدی سردار در خواجه نفس با او درگیر شدند.



نیروهای زاهدی بسیاری از آنها را کشتند و روستای سلاخ را به آتش کشیدند. ستون جان محمد خان نیز از راه بجنورد حمله به ترکمن های گوگلان را آغاز نمودند. در نهایت این چهار ستون 12 آبان ماه در گنبد قابوس به هم رسیدند و پیروزی شان را جشن گرفتند.


خلع سلاح ترکمن ها به پایان رسید و سرتاسر ترکمن صحرا به فرماندهی سرتیپ عبدالله توماچ حکومت نظامی اعلام گردید. توماچ بعدها وکیل مجلس شد. رفت و آمد در ترکمن صحرا از این تاریخ به بعد می باید با اجازه فرماندهی نظامی استرآباد انجام می گرفت.

در آق قلا سرتیپ امجد فرمانده نظامی شد. تاسیس تلفن مغناطیسی در همین سال در استرآباد برای عملیات بسیار مفید واقع گردید. ریشه تاریخی سرکوب ترکمنها را باید از زمان عقد قرارداد آخال (1881 م) جستجو کرد. زیرا پس از این قرارداد کمیسریای روس در گنبد قابوس مستقر شدند و در سرکوب ترکمن های دشت گرگان از دولت قاجار حمایت کرد. بعدها اختلاف بین دو طایفه بزرگ ترکمن یعنی جعفربای و آتابای و تزلزل رهبران ترکمن از جمله عثمان آخوند موجب موفقیت رضاشاه در سرکوب آنها گردید.



علت اختلاف طوایف ترکمن

ترکمن ها با بهره گیری از سستی و عدم تحرک مقامات استرآباد، روستاهای ایرانی را مورد تاخت و تاز قرار می دادند، مردم آنجا را اسیر می کردند و دامهایشان را می بردند. بارها این حملات ترکمن ها با یاری و با پشتیبانی حکومت های ایران انجام گرفته بود که با ترکمن ها زبان یکی کرده و بخش معینی از اموال تاراجی را می گرفتند. از جمله بخش معینی از اموالی که ترکمن های گوگلان تاراج می کردند، همواره نصیب حکمران بجنورد می شد. اما کلانتر کردها که در منطقه گوگلان می زیست، بنابر گزارش برجه خان – کلانتر قبیله جعفربای- به رئیس کراسنودسک، یک پنجم شترهای تاراج شده را می گرفت و ترکمن ها را به تاراج تحریک می کرد و به گوگلان ها یادآور می شد که آنها نباید بترسند و آزادانه باید غارت و تاراج کنند و خود او مسئول همه چیز است. خود ترکمن ها بارها شهادت داده اند که حمله به روستاها با اجازه مقامات ایرانی بوده است.
اوضاع استرآباد از این رو، بحرانی تر شده بود که در آنجا در دشت ترکمن همواره میان قبیله های گوناگون ترکمن و حتی طایفه های یک قبیله بر سر زمین و آب و دام درگیری رخ داد. بویژه در سالهای دهه نهم سده گذشته، مبارزه تندی میان جعفربای ها و آتابای ها و میان آتابای ها و گوگلان ها در گرفت. .…

منبع: کتاب "سیری در تاریخ ترکمن"
نویسنده: مایسا ایری

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۲۷
aziz ghezel

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی