مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را مردان همیشه مرد میمانند و زنان همیشه زن و آنگاه هر روز ، نه روز "زن" و نه روز "مرد" بلکه روز "انسان" است.


آخرین نظرات

۹۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

ﻏﺮﻭﺭ ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﺗﻨﺪﺭﺳﺘﯽ ﺑﺎﺍﺭﺯﺵ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽ ﺍﺳﺖ
ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﺩﺭﺩﻧﺎﮎ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺍﺳﺖ
ﺁﺳﺎﯾﺶ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﻌﻤﺖ ﺍﺳﺖ
ﻫﺮﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﺩ ﺑﺪﻭﻥ ﻏﻢ ﻭ ﺩﺭﺩ ﻧﯿﺴﺖ
ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﻧﺮﻡ ﺍﺳﺖ، ﺩﻟﺶ ﮔﺮﻡ ﻧﯿﺴﺖ
ﻫﺮﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺳﺖ، ﻟﺰﻭﻣﺄ ﺩﻭﺳﺖ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ .
ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺍﺧﻼﻗﺶ ﺗﻨﺪ ﺍﺳﺖ، ﺟﻨﺴﺶ ﺳﺨﺖ ﻧﯿﺴﺖ
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮﯾﻦ ﺷﺎﻧﺲ ﺗﻮﺳﺖ
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ :
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﻌﺮّﻑ ﺑﺎﻃﻦ ﻧﯿﺴﺖ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻧﻔﺮﺕ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﺴﯽ ﻣﻮﻇﻒ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ
ﺟﻨﮓ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﺤﺾ ﺍﺳﺖ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻧﻤﯽ ﺍﻓﺘﺪ
ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﺷﻠﻮﻏﯽ، ﺗﻨﻬﺎﺗﺮﯾﻦ ﻫﺴﺘﯽ
ﮔﺎﻫﯽ ﺻﻤﯿﻤﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺗﺮﯾﻦ
ﮔﺎﻫﯽ ﺣﺘﻰ ﺑﺎ ﮔﺮﻳﻪ ﻭ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺑﺮﺳﯽ .
ﺗﻨﻔﺮ ﻧﻮﻋﯽ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ! ﺩﻟﺨﻮﺭﯼ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺩﺍﺩﻥ
ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺖ ﺑﺪﺟﻮﺭﯼ ﺗﻨﮓ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﺳﺎﺑﻖ !
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﺪ
ﮔﺎﻫﯽ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﺍﻭّﻝ ﺍﺯﺍﻭ ﺑﺪﺕ ﻣﯿﺎﯾﺪ، ﺭﻭﺯﻯ ﺻﻤﻴﻤﻰ ﺗﺮﻳﻦ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ
ﺑﺮﻋﻜﺲ
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﺬﺷﺖ ﮐﺮﺩ، ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻋﻮﺽ ﺷﺪ، ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﮐﻨﺪ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﺩ
ﺷﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ...

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۱۰
aziz ghezel


صلوات: تنها دعایی هست که حتما مستجاب می شود.
صلوات : بهترین هدیه از طرف خداوند برای انسان است.
صلوات : تحفه‌ای از بهشت است.
صلوات : روح را جلا می‌دهد.
صلوات : عطری است که دهان انسان را خوشبو می‌کند.
صلوات : نوری در بهشت است.
صلوات : نور پل صراط است.
صلوات : شفیع انسان است.
صلوات : ذکر الهی است.
صلوات : موجب کمال نماز می‌شود.
صلوات : موجب کمال دعا و استجابت آن می‌شود.
صلوات : موجب تقرب انسان است.
صلوات : رمز دیدن پیامبر در خواب است.
صلوات : سپری در مقابل آتش جهنم است.
صلوات : انیس انسان در عالم برزخ و قیامت است.
صلوات : جواز عبور انسان به بهشت است.
صلوات : انسان را در سه عالم بیمه می‌کند.
صلوات : از جانب خداوند رحمت است و از سو فرشتگان پاک کردن گناهان و از طرف مردم دعا است.
صلوات : برترین عمل در روز قیامت است.
صلوات : سنگین‌ترین چیزی است که در قیامت بر میزان عرضه می‌شود.
صلوات : محبوب‌ترین عمل است.
صلوات : آتش جهنم را خاموش می‌کند.
صلوات : فقر و نفاق را از بین می‌برد.
صلوات : زینت نماز است.
صلوات : بهترین داروی معنوی است.
صلوات : گناهان را از بین می‌برد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۰۸
aziz ghezel


1- فاتحه👈گشاینده
2- بقره👈گاو ماده
3- آل عمران👈خانواده حضرت عمران علیه السلام
4- نساء👈زنان
5- مائده👈سفره و خوان غذا
6- انعام👈احشام و چهار پایان
7- اعراف👈جائى است میان بهشت و جهنم
8- انفال👈غنائم ؛غنیمت
9- توبه👈بازگشت
10- یونس👈نام یکى از پیامبران
11- هود👈نام یکى از پیامبران
12- یوسف👈نام یکى از پیامبران
13- رعد👈غرش آسمان و ابر
14- ابراهیم👈نام یکى از انبیاء
15- حجر👈نام سرزمین قوم ثمود
16- نحل👈زنبور عسل
17- اسراء👈حرکت شبانه
18- کهف👈غار
19- مریم👈مادر حضرت عیسى
20- طه👈رمزى است خطاب به پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم
21- انبیاء👈پیامبران
22- حجّ👈قصد و آهنگ و نام یکى از عبادات اسلامى که از فروع دین است
23- مؤمنون👈ایمان آوردگان
24- نور👈روشنایی و روشنی
25- فرقان👈جدا کننده
26- شعراء👈شاعران
27- نمل👈مورچه
28- قصص👈قصّه
29- عنکبوت👈نوعی حشره
30- روم👈نام کشورى است
31- لقمان👈نام مردی حکیم که اصلش حبشی بوده و در روزگار داود می زیسته است
32- سجده👈سجده کردن
33- احزاب👈حزب ها و گروه ها
34- سبا👈نام شهری که بلقیس دختر هدهاد در کشور یمن، پادشاه آن بود. او به عقد حضرت سلیمان علیه السلام در آمد
35- فاطر👈شکافنده، پدید آورنده
36- یس👈از حروف رمز قرآن و خطاب به پیامبر
37- صافّات👈به صفّ کشیده ها
38- ص👈از حروف مقطع رمز
39- زمر👈جمع زمره: گروه ها و دسته ها
40- مؤمن👈ایمان آورنده
41- فصّلت👈بخش بخش و فصل فصل شده
42- شورى👈مشورت و هم فکرى و نظر خواهى
43- زخرف👈زینت و زیور
44- دُخان👈دود
45- جاثیه👈به زانو افتاده
46- احقاف👈نام سرزمین قوم عاد در نزدیکى یمن
47- محمّد👈صلی الله عیله وسلم[نام پیامبر بزرگ اسلام
48- فتح👈پیروزى
49- حجرات👈حجره ها و اطاق ها
50- ق👈از حروف رمز اوائل سوره ها
51- ذاریات👈پراکنده کنندگان
52- طور👈نام کوهی که حضرت موسی برای مناجات با خدا به آنجا رفت
53- نجم👈ستاره
54- قمر👈ماه
55- رحمن👈بخشنده
56- واقعه👈پیش آمد، حادثه
57- حدید👈آهن
58- مجادله👈گفت و گو و جَدَل
59- حشر👈بیرون آمدن، بر انگیخته شدن
60- ممتحنه👈زن امتحان شده
61- صفّ👈ردیف و صفّ
62- جمعه👈یکی ازایام هفته
63- منافقون👈دو چهره ها
64- تغابن👈گول خوردگى و حسرت و خسران
65- طلاق👈رها ساختن و طلاق دادن زن
66- تحریم👈حرام و ممنوع ساختن
67- ملک👈فرمانروائى
68- قلم👈وسیله نوشتن
69- حاقّه👈آن چه سزاوار و مسلم و حقّ است
70- معارج 👈نردبان ها، رتبه هاى بالا برنده
71- نوح👈از پیامبران بزرگ
72- جن👈موجودى نامرئى با ویژگیهائى عجیب
73- مزمّل👈گلیم به خود پیچیده
74- مدثّر👈جامه به خود پیچیده
75- قیامت👈برخاستن
76- دهر👈روزگار، دوران
77- مرسلات👈فرستاده شده ها
78- نبا👈خبر
79- نازعات👈آنها که از روى قوت مى کشند
80- عبس👈چهره در هم کشید
81- تکویر👈 هم پیچیده شدن
82- انفطار👈شکافته شدن
83- مطففین👈کم فروشان
84- انشقاق👈دو شقه شدن و شکاف برداشتن
85- بروج👈برج ها
86- طارق👈ستاره ظاهر شونده
87- اعلى👈برتر
88- غاشیه👈فرا گیرنده
89- فجر👈سپیده دم
90- بلد👈شهر
91- شمس👈خورشید
92- لیل👈شب
93- ضحى👈نور و روشنائى
94- انشراح👈گشاده شدن، وسیع شدن
95- تین👈انجیر96- علق👈خون بسته، زالو، کرم
97- قدر👈اندازه، سنجش، ارزش
98- بیّنه👈دلیل روشن و حجت آشکار
99- زلزال👈لرزش و زلزله
100- العادیات 👈دوندگان
101- قارعه👈کوبنده
102- تکاثر👈افتخار به زیادى ثروت و عزّت
103- عصر👈زمان، بعد از ظهر، فشار و ...
104- همزه👈عیب جو و طعنه زن
105- فیل👈نوعی حیوان
106- ایلاف👈الفت دادن
107- ماعون👈ظرف غذا
108- کوثر👈خیر فراوان
109- کافرون👈کافرها
110- نصر👈یارى
111- تبّت👈شکسته باد
112- اخلاص 👈خالص کردن
113- فلق 👈صبح
114- ناس👈مردم


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۰۱
aziz ghezel


معلم پای تخته نوشت یک با یک برابر است....
یکی از دانش آموز ها بلند شد و گفت:
آقا اجازه یک با یک برابر نیست...
معلم که بهش بر خورده بود گفت:
بیا پای تخته ثابت کن یک با یک برابر نیست... اگه ثابت نکنی پیش بچه ها به فلک میبندمت....
دانش آموز با پای لرزون رفت پای تخته و گفت:
آقا من هشت سالمه علی هم هشت سالشه.... شب وقتی پدر علی میاد خونه با علی بازی میکنه اما پدر من شبها هر شب من و کتک میزنه....
چرا علی بعد از اینکه از مدرسه میره خونه میره تو کوچه بازی میکنه اما من بعد از مدرسه باید برم ترازومو بر دارم برم رو پل کار کنم....
محسن مثل من 8سالشه چرا از خونه محسن همیشه بوی برنج میاد اما ما همیشه شب ها گرسنه میخوابیم....
شایان مثل من 8سالشه چرا اون هر 3ماه یک بار کفش میخره و اما من 3سال یه کفش و میپوشم...
حمید مثل من 8سالشه چرا همیشه بعد از مدرسه با مادرش میرن پارک اما من باید برم پاهای مادر مریضم و ماساژ بدم و...

معلم اشکهاش و پاک کردو  رفت پای تخته و تخته رو پاک کردو نوشت...
یک با یک برابر نیست

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۴۹
aziz ghezel


ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ = ﺍﺳﭙﺎﻧﻪ – ﺳﭙﺎﻫﺎﻥ - ﺟﯽ
ﻣﯿﺎﻧﺸﻬﺮ = ﻣﯿﺎﻧﺪﻩ - ﺷﻬﺮ ﺻﻮﺭ
ﺁﺑﺎﺩﺍﻥ = ﻋﺒﺎﺩﺍﻥ
ﺁﺑﺎﺩﻩ = ﺁﻭﺍﺩﯾﺠﻪ _ ﺁﭘﺎﺗﯿﻪ
ﺍﺭﺩﺑﯿﻞ = ﺑﺎﺭﺍﻥ ﭘﯿﺮﻭﺯ
ﺍﺳﻔﺮﺍﯾﻦ = ﻣﯿﺎﻥ ﺁﺑﺎﺩ
ﺍﺷﮑﻨﺎﻥ = ﺳﻮﺩﺍﺑﮕﺮﺩ
ﺍﻧﺰﻟﯽ = ﺑﻨﺪﺭ ﭘﻬﻠﻮﯼ
ﺍﻫﺮ = ﺍﺭﺳﺒﺎﺭﺍﻥ
ﺍﯾﺬﻩ = ﻣﺎﻝ ﺍﻣﯿﺮ
ﺍﯾﻼﻡ = ﺣﺴﯿﻦ ﺁﺑﺎﺩ ﭘﺸﺖ ﮐﻮﻩ
ﺍﻫﻮﺍﺯ = ﻧﺎﺻﺮﯼ
ﺁﺫﺭﺷﻬﺮ = ﺩﻫﺨﻮﺍﺭﻗﺎﻥ
ﺁﻣﻞ = ﻣﺤﻤﻮﺩﺁﺑﺎﺩ
ﺍﺭﺍﮎ = ﻋﺮﺍﻕ ﻋﺠﻢ - ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺁﺑﺎﺩ
ﺍﻧﺪﯾﻤﺸﮏ = ﺻﺎﻟﺢ ﺁﺑﺎﺩ
ﺍﯾﺮﺍﻧﺸﻬﺮ = ﭘﻬﺮﻩ
ﺍﺭﻭﻣﯿﻪ = ﺭﺿﺎﺋﯿﻪ
ﺑﺠﻨﻮﺭﺩ = ﺑﯿﮋﻧﮕﺮﺩ - ﭼﺮﻣﻐﺎﻥ
ﺑﺮﺩﺳﯿﺮ = ﻣﺸﯿﺰ
ﺑﻬﺒﻬﺎﻥ = ﮐﻮﺭﻩ ﻗﺒﺎﺩ
ﺑﻮﺷﻬﺮ = ﺭﯼ ﺷﻬﺮ
ﺑﺎﺑﻞ = ﺑﺎﺭ ﻓﺮﻭﺷﺎﻥ
ﺑﺎﺑﻠﺴﺮ = ﻣﺸﻬﺪ ﺳﺮ
ﺑﻨﺪﺭ ﺍﻣﺎﻡ = ﺑﻨﺪﺭ ﺷﺎﻫﭙﻮﺭ
ﺑﻨﺪﺭ ﺗﺮﮐﻤﻦ = ﺑﻨﺪﺭ ﺷﺎﻩ
ﺑﻨﺪﺭ ﻋﺒﺎﺱ = ﮔﻤﺒﺮﻭﻥ
ﺑﻬﺸﻬﺮ = ﺍﺷﺮﻑ
ﺑﯿﺮﺟﻨﺪ = ﻣﻬﺴﺘﺎﻥ
ﺑﯿﺠﺎﺭ = ﮔﺮﻭﺱ
ﭘﺎﻭﻩ = ﺍﻭﺭﺍﻣﺎﻧﺎﺕ
ﺧﺮﻡ ﺍﺑﺎﺩ = ﺷﺎﭘﻮﺭﺧﻮﺍﺳﺖ
ﭘﻠﺪﺧﺘﺮ = ﭘﺎﭘﯿﻞ
ﭘﻠﺪﺷﺖ = ﻋﺮﺏ ﻣﺎﮐﻮ
ﭘﯿﺮﺍﻧﺸﻬﺮ = ﺧﺎﻧﻪ
ﺗﺎﮐﺴﺘﺎﻥ = ﺿﯿﺎﺀﺁﺑﺎﺩ
ﺗﺎﯾﺒﺎﺩ = ﺑﺎﺧﺰﺭ
ﺗﺒﺮﯾﺰ = ﺩﺍﻭﺭﯾﮋ
ﺗﻨﮑﺎﺑﻦ = ﺷﻬﺴﻮﺍﺭ
ﺟﯿﺮﻓﺖ = ﺳﺒﺰﻭﺍﺭﺍﻥ
ﭼﻨﺎﺭﺍﻥ = ﺭﺍﺩﮐﺎﻥ
ﺧﺪﺍﺑﻨﺪﻩ = ﻗﯿﺪﺍﺭ
ﺧﺮﻣﺸﻬﺮ = ﻣﺤﻤﺮﻩ
ﺧﻠﺨﺎﻝ = ﻫﺮﻭﺁﺑﺎﺩ
ﺧﻮﯼ = ﺳﻮﻟﺪﻭﺯ ﺩﺍﺭﺍﺏ = ﺩﺍﺭﺍﺑﮕﺮﺩ .. ﻗﺪﯾﻤﯿﺘﺮﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻫﺨﺎﻣﻨﺶ
ﺩﺍﻣﻐﺎﻥ = ﺻﺪ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ
ﺩﺭﻩ ﺷﻬﺮ = ﺑﺪﺭﻩ
ﺩﺭﻩ ﮔﺰ = ﻣﺤﻤﻮﺩﺁﺑﺎﺩ
ﺩﺯﻓﻮﻝ = ﺩﮊﭘﻞ
ﺩﺳﺘﮕﺮﺩ = ﺧﻠﺠﺴﺘﺎﻥ
ﺩﺷﺖ ﺁﺯﺍﺩﮔﺎﻥ = ﺳﻮﺳﻨﮕﺮﺩ - ﺩﺷﺖ
ﺩﻫﺪﺷﺖ = ﺑﻼﺩﺷﺎﻫﭙﻮﺭ
ﺩﻭﺩﺍﻧﮕﻪ = ﮐﻬﻨﻪ ﺩﻩ
ﺩﯾﻮﺍﻧﺪﺭﻩ = ﻣﯿﺮﺍﻧﺸﺎﻩ
ﻣﯿﺸﺎﻥ = ﻫﻔﺎﭼﯿﻪ
ﺭﺍﻣﺴﺮ = ﺳﺨﺖ ﺳﺮ
ﺭﺷﺖ = ﺑﯿﻪ ﭘﺲ
ﺭﯼ = ﺭﺍﻗﺲ - ﺭﮐﺲ
ﺯﺍﻫﺪﺍﻥ = ﺩﺯﺩﺍﺏ
ﺯﻧﺠﺎﻥ = ﺧﻤﺴﻪ
سیرجان=سمنگان
ﺳﺎﺭﯼ = ﻃﻮﺳﺎﻥ
 ﺳﺎﺭﺩﻭﺋﯿﻪ = ﺍﺳﻔﻨﺪﻗﻪ ﺟﯿﺮﻓﺖ ....
ﺳﺒﺰﻭﺍﺭ = ﺑﯿﻬﻖ
ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺁﺑﺎﺩ = ﺣﺎﺟﯽ ﺁﺑﺎﺩ
ﺳﻠﻤﺎﺱ = ﺷﺎﭘﻮﺭ
ﺳﻤﻨﺎﻥ = ﻗﻮﻣﺲ
ﺳﻨﻨﺪﺝ = ﺳﻨﻪ ﺩﮊ
ﺷﺎﺩﮔﺎﻥ = ﻓﻼﺣﯿﻪ
ﺷﺎﻩ ﺁﺑﺎﺩ = ﻏﺮﺏ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﺁﺑﺎﺩ
ﺷهرضا = قمشه
ﺷﻬﺮ ﮐﺮﺩ = ﺩﻩ ﮐﺮﺩ
ﺷﻬﺪﺍﺩ = ﺧﺒﯿﺾ
ﺷﻮﺵ= ﺳﻮﺳﺎﻧﺎ
ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ = ﻋﻠﯿﺸﺎﻩ ﻋﻮﺽ
ﺷﯿﺮﺍﺯ = ﺷﯿﺮﺍﻥ ﺁﺯ
ﻃﺎﺭﻡ ﺳﻔﻠﯽ = ﺳﯿﺮﺩﺍﻥ
ﻃﺎﺭﻡ ﻋﻠﯿﺎ = ﺟﻮﺭﺯﻕ
ﻃﺎﻟﻘﺎﻥ = ﺷﻬﺮﮎ
ﻃﺒﺲ = ﮔﻠﺸﻦ
ﻋﻠﯽ ﺁﺑﺎﺩ = ﺷﺎﻫﯽ
ﻓﺮﺩﻭﺱ = ﺗﻮﻥ
ﻓﺮﯾﺪﻥ = ﺩﺍﺭﺍﻥ
ﻓﺴﺎ = ﭘﺴﺎ
ﻗﺎﺋﻢ ﺷﻬﺮ = ﺷﺎﻫﯽ - ﻋﻠﯽ ﺁﺑﺎﺩ
ﻗﺮﻭﻩ = ﯾﯿﻼﻕ
ﻗﺰﻭﯾﻦ = ﮐﮋﯾﻦ
ﻗﻢ = ﮐﻤﻨﺪﺍﻥ
ﻗﻮﭼﺎﻥ = ﺧﯿﺒﻮ ﺷﺎﻩ
ﮐﺎﺯﺭﻭﻥ ﺷﻬﺮ = ﺷﺎﻫﭙﻮﺭ
ﮐﺎﺷﻤﺮ = ﺗﺮﺷﯿﺰ
ﮐﺮﻣﺎﻥ = گﻮﺍﺷﯿﺭ
ﮐﺮﻣﺎﻧﺸﺎﻩ = ﮐﺎﻣﺒﺎﺩﻥ
ﮐﻼﺭﺩﺷﺖ = ﺣﺴﻦ ﮐﯿﻒ
ﮐﻼﻟﻪ = ﮐﻮﮐﻼﻥ
ﮐﻠﯿﺒﺮ = ﺑﺮﺑﺮ
ﮔﭽﺴﺎﺭﺍﻥ = ﮐﺎﺭﻭﺍﻧﺴﺮﺍ
ﮔﺮﮔﺎﻥ = ﺍﺳﺘﺮ ﺁﺑﺎﺩ
ﮔﺮﻣﺴﺎﺭ = ﻗﺸﻼﻕ
ﮔﻨﺒﺪ ﮐﺎﻭﻭﺱ = ﺩﺷﺖ ﮔﺮﮔﺎﻥ
ﻻﺭﯾﺠﺎﻥ = ﺭﯾﻨﻪ ﺁﻣﻞ
ﻻﻫﯿﺠﺎﻥ = ﺭﯾﻪ
ﻟﻨﺠﺎﻥ = ﻓﻼﻭﺭﺟﺎﻥ
ﻟﻮﺍﺳﺎﻧﺎﺕ = ﮐﻠﻨﺪﻭﮎ
ﻣﺮﯾﻮﺍﻥ = ﺩﮊﺷﺎﻫﭙﻮﺭ
ﻣﻼﯾﺮ = ﺩﻭﻟﺖ ﺁﺑﺎﺩ
ﻣﻠﮑﺎﻥ = ﻣﻠﮏ ﮐﻨﺪﯼ
ﻣﺸﮑﯿﻦ ﺷﻬﺮ = ﺧﯿﺎﻭ
ﺟﻬﺮﻡ = ﮔﻬﺮﻡ
ﻣﻤﺴﻨﯽ = ﻧﻮﺭﺁﺑﺎﺩ،مالکی
ﻣﯿﺎﻧﻪ = ﻣﯿﺎﻧﺞ
ﻧﻮﺭ = ﺳﻮﻟﺪﻩ
ﻧﻬﺒﻨﺪﺍﻥ = ﺷﻮﺳﻒ
ﻧﻰ ﺭﻳﺰ = ﻧﻴﺰﻩ ﺭﻳﺰ ‏( ﺳﻼﺡ ﺧﺎﻧﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﺒﻴﺮ ‏) ﻣﺤﻞ ﺳﺎﺧﺖ ﻧﻴﺰﻩ
ﻧﯿﮑﺸﻬﺮ = ﻗﺼﺮ ﻗﻨﺪ
ﻧﻮﺷﻬﺮ = ﺧﻮﺍﺟﮏ
ﻫﺸﺘﺮﻭﺩ = ﺁﺫﺭﺍﻥ
ﻫﻤﺪﺍﻥ = ﻫﮑﻤﺘﺎﻧﻪ - ﺍﮐﺒﺎﺗﺎﻥ
ﻫﺎﺩﯼ ﺷﻬﺮ = ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ ﮔﺭﮔﺮ
ﻫﺸﺘﭙﺮ = ﺍﻣﯿﺮﺁﺑﺎﺩ ﺩﺍﻣﻐﺎﻥ
ﻫﻮﯾﺰﻩ = ﺣﺬﯾﺮﻩ
ﯾﺎﺳﻮﺝ = ﺗﻞ ﺧﺴﺮﻭ
ﯾﺰﺩ = ﺍﯾﺴﺎﺗﯿﺲ،ﮔﺖ
ﺯﺍﺑﻞ = ﺳﮕﺴﺖ

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۲۸
aziz ghezel


نوشته ای که می خوانید نامه ای است که” مرحوم میرزا محمد الویری” به مرحوم احمدخان امیر حسینی سیف الممالک فرمانده فوج قاهر خلج نوشته که شروع تا پایان نامه از حروف بی نقطه الفبا انتخاب و در نوع خود از شاهکارهای ادب زبان پارسی به شمار می آید.   انگیزه نامه و موضوع آن کمی در آمد و کثرت عائله و تنگی معیشت بوده است. این نامه در زمان ناصرالدین شاه بوده.

متن نامه :  سر سلسله امرا را کردگار احد، امر و عمر سرمد دهاد. دعا گو محمد ساوه ای در کلک و مداد ساحرم و در علم و سواد ماهر. ملک الملوک کلامم و معلم مسائل حلال و حرام. در کل ممالک محروسه اسم و رسم دارم. درهرعلم معلم و در هراصل موسسم .در کلک عماد دومم درعالم، درعلم وحکم مسلم کل امم سرسلسله اهل کمالم اما کوطالع کامکار و کو مرد کرم؟ دلمرده آلام دهرم. کوه کوه دردها در دل دارم. مدام در دام وام، و علی الدوام در ورطه آلام دهرم هر سحر و مسا در واهمه و وسواس که مداح که گردم و کرا واسطه کار آرم که مهامم را اصلاح دهد و دو سه ماهم آسوده دارد. مکرر داد کمال دادم و در هر مورد مدح معرکه ها کردم. همه گوهر همه در، همه لاله همه گل، همه عطار روح همه سرور دل، اما لال را مکالمه و کررا سامعه و کور را مطالعه آمد. همه را طلا سوده در محک ادراک آورده احساس مس کردم و لامساس گو آمدم. اما علامه دهرم، ملولم و محسود و عوام کالحمار محمود و مسرور … لا اله الا الله وحده وحده دلا در گله مسدود دار در همه حال که کارهای همه عکس مدعا آمد علاوه همه دردها و سرآمد کل معرکه ها عروس مهر در آرامگاه حمل در آمد. عالم و عام لام و کرام، صالح و طالح، صادر و وارد، کودک و سالدار، گدا و مالدار، همه در اصلاح اهل و اولاد و هر کس هر هوس در معامله و سودا دارد آماده و اطعمه و هر سماط گرد آورده، حلوا و کاک، سرکه و ساک، کره و عسل، سمک و حمل، گرمک و کاهو، دلمه و کوکو، امرود و آلو، الی کلم کدو، همه در راه، مکر دعاگو که در کل محرومم و در حکم کاالمعدوم. اگر موهوم و معلول معدل سه صاع و دو درم ارده گردد حامد و مسرورم. مگر کرم سر کار اعلی که سرالولد و سرالوالد در او طلوع کرده و دادرس آمده، درد ها دوا، وامها ادا و کامها روا گردد . . .

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۵۶
aziz ghezel


انسان ها از اواخر دوران پارینه سنگی قدیم در فلات ایران ساکن شده اند. دوره پارینه سنگی قدیم از حدود 200000 تا 2500000 سال قبل را در بر می گیرد. شواهد حضور انسان در این دوران با انجام کشفیات در غار دربندرشی گیلان به دست آمده که تاریخ سکونت در ایران را به 200000 سال قبل می رساند. انسان‌های اواخر دوره پارینه ‌سنگی قدیم ایران از غار دربند برای سکونت کوتاه‌ مدت استفاده می‌کردند و سنگ‌ های آذرین و چخماق را برای ساخت ابزارهای سنگی همچون خراشنده و درفش مورد استفاده قرار می دادند.
غارهایی که انسان‌های پارینه سنگی 200 تا 300 هزار سال پیش انتخاب می‌کردند درب ورودی خاصی داشت و رو به شرق قرار داشت تا هم از گرمای آفتاب استفاده کنند و هم در فصل زمستان آثار یخبندان به داخل غار نفوذ پیدا نکند.
شواهدی که حاکی از حضور انسان در فلات ایران در دوره پارینه سنگی میانه است مربوط به چند غار و پناهگاه صخره ای، بیشتر در کوه های زاگرس در غرب ایران است. دوره پارینه سنگی میانه با عصر موستری (دوره صنایع ساخت ابزار سنگی در 100000 سال قبل از میلاد) همزمان است.
سطح اقتصادی و اجتماعی مرتبط با صنعت موستری نسبتاً کوچک است. در این دوران انسان های ساکن ایران با سفر از جایی به جایی دیگر به شکار می پرداختند و به صورت گروه های جمع آوری غذا حرکت می کردند. در این دوران به طور کلی هنوز چشم انداز برای سکونت بسیار اندک بود. به دنبال عصر موستری صنعت سنگ چخماق پالئوتیک جدیدتر به وجود می آید که ممکن است از 36000 قبل از میلاد شروع شده باشد.
عصر نوسنگی با رشد کشاورزی و آبیاری همراه است. چراکه در عصر نوسنگی دما و بارندگی برای کشاورزی مناسب می شود. عصر نوسنگی در ایران از حدود 8000 سال پیش از میلاد آغاز شد و حدود 5500 سال پیش از میلاد به پایان رسید. مشخصه این عصر در ایران رشد سکونت گاه های کوچکی است که در آنها 50-100 نفر ساکن می شوند. این افراد یا در خانه های ساخته شده از آجر نپخته و یا چادر و یا سرپناه هایی از علف زندگی می کردند. حفاری های بیشتری برای شناخت تفاوت طبقات، شکل معابد و دیگر سازه های خاص آن زمان مورد نیاز است.
دوره نوسنگی اولیه (8000-7300 قبل از میلاد) زمان شروع استفاده از سفال بوده است. انسان ها در این دوران استفاده از خاک رس برای ساخت سفال را شروع کردند و این در نتیجه آشنا شدن آنها با کشاورزی و توسعه روستاها بوده است.
ابزار دوره نوسنگی بیشتر از جنس سنگ چخماق، چوب و یا بافت های گیاهی بوده. اشکالی از گوسفند، گاو، سگ، خوک و انسان ها که از خاک رس درست می شده اند هم کشف شده اند. دستبندها و آویزها هم اغلب به وسیله ساکنان روستاها مورد استفاده قرار می گرفته است.
در این دوران ابزاری برای برداشت محصولات کشاورزی، قصابی، چرم کاری و دیگر چیزها از سنگ چخماق ساخته شد. در حالی که سنگ های آسیاب، هاون و دسته هاون از سنگ آهک ساخته می شد. مس خالص بومی فلات مرکزی ایران هم برای ساخت مهره و سنجاق چکش کاری شد مورد استفاده قرار گرفت.

منبع : دانشنامهٔ ایرانیکا، سرواژهٔ "ARYANS"، نوشتهٔ رودیگر اشمیت

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۵۳
aziz ghezel

راه کج بود نشد تا به دیارم برسم
فال من خوب نیامد که به یارم برسم

بی‌قراری رسیدن رمق از پایم برد
نشد آخر سر ساعت به قرارم برسم

شهریاری پر از اندوه ثریا هستم
شاید آخر سر پیری به نگارم برسم

استخوان سوز سیاهی زمستان شده‌ام
بلکه نوروز بیاید به بهارم برسم

عشق هرروز دلم را به کناری می‌برد
عشق نگذاشت سرانجام به کارم برسم

مرگ دل‌بستگی آخر دنیای من است
می‌روم شاید روزی به مزارم برسم
استاد شهریار

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۵۴
aziz ghezel


جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: «چه می‌بینی؟»
گفت: «آدم‌هایی که می‌آیند و می‌روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می‌گیرد.»
بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: «در آینه نگاه کن و بعد بگو چه می‌بینی؟»
گفت: «خودم را می‌بینم!»
عارف گفت: «دیگر دیگران را نمی‌بینی، در حالی که آینه و پنجره هر دو از یک ماده اولیه ساخته شده‌اند. اما در آینه لایه نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی‌بینی. این دو شی شیشه‌ای را با هم مقایسه کن؛ وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می‌بیند و به آنها احساس محبت می‌کند. اما وقتی از جیوه (یعنی ثروت، کبر، غرور، پلیدی یا ...) پوشیده می‌شود، تنها خودش را می‌بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش جیوه‌ای را از جلو چشم‌هایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۴۹
aziz ghezel


ملانفس که در ادبیات ترکمن به عنوان «سلطان سرزمین عشق» شهرت یافته، در اوایل قرن 19 میلادی (1810م) در میان ترکمن های تکه از طایفه وکیل و تیره یازی در حوالی شهر سرخس به دنیا آمد. در مورد سال ولادت و حتی زادگاه وی اختلاف نظر بسیار است.
پدرش قادیر بردی (ملا قاراش)، ملایی مکتب خوانده بود، ملانفس نیز در مکتب خانه محلی سواد آموخت و با تشویق پدر در مدارس مرو و سپس در بخارا تحصیلات خود را ادامه داد. در آغاز او در یکی از دهات ناحیه مرو معلم مدرسه بود و بعدها بازرس مدارس شد.
مطالعات ملانفس در ادبیات ترکی، باعث انس و آشنایی وی با آثار نوایی، فضولی و صیادی گردید. همچنین تحصیل در شهر بخارا وی را با ادبیات فارسی و بویژه سروده های امیر خسرو دهلوی، مولوی و حافظ آشنا ساخت.
ملانفس با دختری به نام «بوستان تاج» ازدواج کرده، صاحب دو پسر به نامهای محمد رحیم و رسول می گردد.
ملانفس در اشعار اولیه و اشعاری که بعدها به عنوان «اشعار تازه یاب» از او منتشر شد. دو شخصیت کاملا متفاوت از خود برجای گذاشته است، چرا که اشعار اولیه وی غنایی است و در خدمت وصف یار و عشق و دلبر، به این خاطر او را در ادبیات ترکمن«سلطان سرزمین عشق» لقب داده اند. اثر مشهور او به نام زهره طاهیر نیز از این دست است که در میان ترکمن ها از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد. اثر دیگر ملانفس مجموعه اشعار وی می باشد.
او در نخستین آثار شعری، نبوغ خود را با مهارت کافی در صورخیال به کار گرفته برده و تسلط خود را بر اوزان عروضی به نمایش گذاشته، تصور می رود که در سبک شعری پیرو با استعداد و کامل کننده سبک شعرای سلف باشد. در این مرحله او به توصیف عشق پرداخته و در دایره بسته قوس و کمان، ابرو و لب و زلف یار چنبر زده و در حد افراط پیش رفته است. لیکن همین شاعر در گذر زمان با مشاهده جریانات و حوادث سیاسی - اجتماعی آن زمان چون تهدید روس و انگلیس متحول گردید و پس از آن در خدمت سرداران و قهرمانانی بود که از ایل در برابر هجوم اغیار دفاع کرده، قاصدان عزت و سربلندی به شمار رفته اند. ملانفس در این دوران همانند کمینه، درد و رنج فقرا و بی عدالتی های بیگ ها و رؤسا را در اشعارش منعکس می کند.
غلبه بر خان خیوه و کشته شدنش بدست سرداران تکه و اتحاد با ایرانیان در این جنگ (1854 م / 1271 ه.ق)، پیروزی در جنگ قاری قلعه (1853 م / 1270 ه.ق) و نمایش قدرت تکه به رهبری نوربردی خان و نیز غلبه در جنگ مرو از عمده ترین وقایعی بود که ملانفس را در آخرین دهه عمر خود متحول ساخت و شاعر در این دوره از زندگی خود با چهره ای انقلابی وارد میدان می شود. همچنین شاعر به سردارها و شخصیت های حماسی ارادت خاصی داشته است و با سرودن 15 شعر در کتاب خویش به نام سرداران نام آور ترکمن، یادشان را برای همیشه در تاریخ ثبت کرده است، اکنون به ذکر نمونه ای از شعر ملانفس می پردازیم:
کونگلوم سانگا نصیحت، گزسنگ سر به سر گزگین
تانی دوست- دوشمانی، اویونگه با خبر گزگین
قانیم بیلن قارجاشسانگ، دایم مشتی پر گزگین
گزسنگ دونیا یوزونده، دوام تازه تر گزگین
قیرق ییل مایا گزینچانگ، توتین بیرییل نِر گزگین

ترجمه:
ای دل بیا نصحیتی بکنم، اگر زندگی می کنی سربلند باش
دوست و دشمنت را بشناس و از خانه ات با خبر باش
اگر با دشمن می جنگی، با مشتی آماده و پر زندگی کن
در زندگی مقاوم باش
یک سال مردانه زندگی کردن بهتر که چهل سال به خفت زندگی کنی.

ملانفس در جریان جنگ مرو که بزرگترین واقعه ی تاریخ ترکمن، در سده ی نوزدهم میلادی است، فعالانه شرکت داشت و پس از کسب پیروزی، اشعاری در ستایش خانها و سرداران بزرگ ترکمن «قره اوغلان، قاجاربای، عوض مراد و ... » سروده است.
ملانفس پس از آن نیز در عملیات مقابله با قشون «حمزه میرزا» (والی خراسان از سوی ناصرالدین شاه قاجار) که استیلای بر شهر مرو را در سر می پروراند به نبرد پرداخته، به سختی مجروح شد و چندی بعد به روایتی در سال 1860 میلادی و بنا به روایتی دیگر 1862 میلادی چشم از جهان فرو بست. پیکر وی را در آرامگاه «خوجه عبدالله بابا» در حوالی مرو به خاک سپردند.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۳۰
aziz ghezel