تکه های اخال 8000 سوار و 12000 پیاده سالورها
1500 سوار و 2500 پیاده اما نیروهای ترکمن به فرماندهی بردی مراد خان که دفاع از
اخال به او ویارانش واگذارشده بود در حدود 15000 نفر بود یک نیروی مشترک 5000 نفره
ساریق تکه و سالور آماده خواهد بودتا در صورت نیاز نیروهای آخال راییاری دهد تمام
نیروهای ترکمن عمدتا مسلح به تفنگهای قدیمی منسوخ و شمشیر بودند فقط تعداد بسیار
کمی از انها تفنگهای جدید داشتند که در سالهای قبل از ایرانیها و افغانها و روسها
گرفته یا خریده بودند خلاصه تسلیحات بسیار فقیرانه بود وچیزی در باره عملیات جنگی
جدید نمی دانستند اما آنها سوراکاران ممتاز وشمشیر زنان عالی بودند این بود وضعیت
نیروهای ترکمن که قرار بود با نیروهای کاملا انضباطی و مسلح به سلاح مدرن مقابله
کنند . در اوائل فوریه 1879 همانطور یکه
قبلا شرح داده شد وقتی کمیته مخصوص دولت روس تصمیم به لشگرکشی به ترکمنستان گرفت
به مقامات قفقاز و ماوراء خزر دستور داده شد تدارکات لازمه را بعمل آورند . کمیته
مخصوص ژنرال آی . د . لازاروف فرمانده بخش نخست قفقاز را به سمت رئیس این لشگرکشی
با عنوان فرمانده موقت نیروها در منطقه نظامی ماوراء خزر انتخاب کرده ژنرال لازاراف
سربازی خشن و بسیار منضبط بود . وی نزد مقامات روس و مردم قفقاز به جنگجوی قفقازی
معروف بود . برای این لشکر کشی سربازان زیر در اختیار او گذاشته شد : 5/16 گردان برای
جنگ پیاده هر گردان 450 نفر 7310 نفر 22 سوتنیا قزاق ( 100 = سوتنیا ) ودو اسواران
سواره نظام 3200 نفر با 34 توپ 400 نفر جمعا 10910 نفرافسران همراه ژنرال لازاروف
عبارت بودند از ژنرال کنت بورچ فرمانده سپاه کارمندان کلنل پرنس دولکوروکوف آجودان
امپراتور ورئیس منصوب گارد پیشروی و ژنرال لوماکین حاکم کل منطقه ماوراء خزر در
اواخر مارس 1879 ژنرال به کراسنوودسک رسید وتمام سپاهان روس مستقر در چکیشلر و چات
را بازرسی کرد جنگجوی قفقازی بلافاصله جنگ روانی بر ضد ترکمنها را آغاز کرد او در
یگ پیام به ترکمنها گفت قصد دارد با سپاهیانش به پیشتازد و کشور آنها را تسلیم
مقامات روسی کند و این با انها ست که تصمیم به مقاومت بگیرند یا تسلیم اما او بهر
حال مصمم است که ارادهء تزار بر آورد شود . اما ترکمنها به پیام او جواب ندادند
وبه ساختن استحکامات شان سرعت بخشیدند . آنگاه لازاروف در 18 ژوئن پس از تکمیل
تدارکاتش در ماهای اوریل و مه یگ دسته گارد پیشروی 2260 نفری با 4 توپ تحت رهبری
کلنل دولگوروکوف از چکشیلر براه انداخت وظایف دولگوروکوف عبارت بود از ساختن یک
انبار ذخایر پیشروی در دوزاولوم بنای پل برروی رودسومبار کندن چاه وتسطیح جاده در
مسیر لشگرکشی گارد پیشرو دولگوروکوف پس از 12 روز راه پیمای در 29 ژوئن به
دوزاولوم رسید . در 7 ژوئیه انها ساختمان پل برروی رود سومبار را تکمیل کردند ودر
مکانهای لازمه چاه کندند انگاه تصمیم گرفتند به سوی تارسا کان ( ترس آقان ) و خوجه
قالا دو آبادی غیر متروک ترکمن در مسیر بنده سن پاس حرکت کنند . وقتی خبر مربوط به
پیشروی روسها به بردی مرادخان و مشاورانش رسید آنها فورا 4000 سوار و 2000 پیاده
بسوی بنده سن پاس گسیل داشتند دو هفته بعد آنها در 16 اوت اگاهی یافتند که
تارساکان بدست روسها افتاده است بردی مراد خان فورا گروه زیادی سوار به خوجه قالا
فرستاد تااز سقوط آن بدست روسها جلوگیری کند اما افراد او بوسیله سواره نظام روسها
که موفق به ربودن 4000 گاو از اهالی خوجه قالا شدند دفع گردیدند باشنیدن این خبر
بردی مراد خان با سپاهیانش بهمراه تاکما سردار به خوجه قالا تاخت مقابله بانیروی
روسها در نزدیک خوجه قالا که از فاصله بسیرا دور آتش می گشود روی داد که از ا ن
فاصله اسلحه ترکمنها نمی توانست آسیبی به آنها برساند بردی مراد خان با
مشاهده برتری اسلحه روسها افرادش را از خواجه قالا به بنده سن و از انجا به بورما
عقب کشید و در انجا یک شورای اضطراری تشکیل داد بعد از مباحثه پیشروی سریع دشمن
شورا تصمیم گرفت مرحله دوم برنامه راباجرا در آورد . یعنی تمام ساکنان غرب آخال را
در گوگ تپه متمرکز سازد اما چون برای اینکار و تدارکات دفاعی نیاز به زمان
داشتند تصمیم گرفتند به ( گفته گرودکوف ) تاکماسردار وصوفی خان رابه
بهانه اعلام تسلیم و ارائه خدماتشان پیش روسها بفرستند تا پیشروی روسها را به تاخیربیاندازند
روساه پس از کسب آگاهیهای لازمه تاکما سرادر وصوفی خان را تا پایان جنگ شان در
توقیف خود نگهداشتند . در این هنگام تغیرات ناخواسته در اردوی روسها رویداد بخش
عمده
نیروهای لازاروف بین 11 و 14 اوت از چکیشلر حرکت
کردند ودر 21 و 22 اوت به دوزاولوم رسیدند در این حرکت سپاهیان روس بطور قابل
ملاحظه ای از شدت گرما آسیب دیدند . در 28 اوت وقتی به ترس اقان نزدیک بنده سن پاس
رسیدند در بلندیهای خنک تر وضعیت سربازان بهبود یافت . لازاروف در اواخر ژوئیه یک
تاول بزرگ دربین شانه های او پدید آمد دو هفته بعد در 14 اوت دکترهایش تاول اورا
عمل کردند ومعلوم شد مسمومیت خونی دارد که در 26 اوت 1879 با رسیدن به چات از دنیا
رفت که بعد از وفات لازاروف مشاور او سر لشکر لوماکین سر فرمانده سپاه روس شد .
تشکیل هشت گردان پیاده نظام و سواره نظام با توپخانه در یک اردو در بنده سن پاس برای
جمع اوری ذخیره دو ماهه در انجا ایجاب می کرد . لوماکین کشور ترکمنها را خوب می
شناخت واز 1873 در چند لشکر کشی بر ضد ترکمنهای تجارب مفیداندوخته بود .
در این حال ترکمنها عقب نشینی از بورما به گوگ تپه
را ادامه می دادند اما عقب نشینی انها قدر کند وسازمان نیافته بود که باعث به جا
ماندن چند اردوگاه کوچک در حواشی خط پیشروی دشمن بود ساکنان این آبادیها با دارئی
هایشان در جهت چاهها عقب نشینی کردند اما روسها در مسیر پیشروی خود انها راغافگیر
نموده و 300 ترکمن را قتل عام کردند 6000 گوسفند 1200 شتر را به یغما بردند . بدین
ترتیب راه گوگ تپه برای روسها کاملا باز شد .
لوماکین در 31 اوت بعد از متمرکز کردن نیروهایش در
بنده سن با افسران خود یک شورای جنگ تشکیل داد . در باره جریانات این شورا خبرنگار
( نووووره میا ) اینطور نوشت : تصمیم گرفته شد از گذرگاه بامی بگذارند وارد
واحه آخال شوند وانگاه ترکمنها را مطیع سازند که هدف اصلی این لشگر کشی بود
.برداشت شورای جنگ این بود که آنها می توانند ترکمنها را به یک درگیری تمام عیار
بکشانند وبرای همیشه مغلوب سازند . این شورا تصمیم گرفت یک سوم نیروهایش را با 4
توپ در خوجه قالا وبنده سن بگذار و دو سوتنیا قزاق و دو موشک انداز را در تهاجم به
شاخه آتابای ترکمنها ی یموت که از فراهم کردن امکانات برای روسها در قزل آروات خود
داری کرده بودند بکار گیرد .ژنرال لوماکین نیروهایش را به دو ستون تقسیم کرد تا
کار پیشروی آسانتر باشد یک گارد پیشرو تحت فرمان دولگوروکوف ویکی نیروی اصلی تحت
فرمان ژنرال بورچ انها قبل از حرکت یک سان نظامی در بنده سن ترتیب دادند لوماکین
در برابر سپاهیانش ظاهر شد و گفت دشمنی که ما با آنها می خواهیم بجنگیم اگر چه
سازمان یافته نیستند وفقط تسلیحات ضعیفی دارند ، باشمار زیادشان ایمانشان بیباکی
شان با انرژی و داشتن اسبهای تندرو وخستگی ناپذیر شان میتوانند ناگهان از همه جا
ظاهر شوند وخطرناک هستند . و فرمان پیش روی داد گارد پسشرو در 3 سپتامبرحرکت کرد
وروز بعد نیروی اصلی براه افتاد روسها همه آبادیهای وروستاهای مسیر خود گوگ تپه را
اشغال و ویران ساختند صدها خانواده این روستانشین ها فرصت نیافتند با رسیدن به گوگ
تپه جان خود را نجات دهند مسیر روسها از بامی ، بورما ، آرچمان و سونچو می گذاشت
تا دورون در مکان اخیر ستونهای روسها بهم پیوستند ودر یگ ستون پیشروی کردند درشب 7
و8 سپتامبر در دورون مبادله نیراندازی بین گشت مراقب روسها وترکمنها صورت گرفت در
سپتامبر روسها به یاراجی در فاصله 17 میلی استحکامات ترکمن گوگ تپه رسیدند .
در اخرین شورای جنگ در بهار 1879 در مرو تصمیم
گرفته شد ترکمنها روسها را در بین خوجه قالا وبنده سن پاس متوقف کنند اما در حمله
روسهابه خواجه قالا آنها آتش توپخانه وتفنگهای روسها را تجربه کردند ومجبور به عقب
نشینی به بورما واز انجا به گوگ تپه شدند . درگوگ تپه گرد همائی جدیدی تشکیل دادند
و تصمیم گرفتن استحکاماتی در اطراف گوگ تپه بکشند ودر داخل ان تا اخرین قطره خون
از خویش دفاع کنند .کار ساختن استحکامات بلافاصله شروع شد و یانگی شهر (شهر جدید )
نام گرفت و زنان کودکان پیر مردان در ساختن ان کمک میکردنند . در 9 سپتامبر وقتی
قوای روس به گوگ تپه رسید بخش جنوبی قلعه تمام نشده وضلع شرقی نیمه تمام بود و کار
دیوارها باارتفاع مطلوب نرسیده بود و چادرها داخل قلعه قابل رویت بود . در مقابل
ضلع غربی گوگ تپه دو آسیاب قرار داشت ودر کنار هر یک قلعه یا دژی بود که دو دژ
دفاع بیرونی گوگ تپه را تشکیل میداد .
روسها در بعد از ظهر 8 سپتامبر دومین شورای جنگی
خود را تشکیل دادند که در ان ترتیبات نهای برای حمله را در صبح روز بعد را اختیار
نمودند . که این بار نیروهای روسی به سه ستون تقسیم شد ستون اول تحت فرمان کلنل
دولگوروکوف که اورا ژنرال لوماکین وژنرال وینگنستین وافسران اداری همرای می کردند
ستون دوم تحت فرمان ژنرال بورچ ستون سوم تحت فرمان کاپیتان که گانوف که مسئولیت
تمام کاروان حمل ونقل را بعهده اشت بود .
روسها صبح 9 سپتامبر از یاراجی بسوی گوگ تپه شروع
به پیشروی کردند ستون اول ساعت 3 صبح ستون دوم 4 صبح وستون سوم 5 صبح وقتی روسها
به 5/5 میل بسوی گوگ تپه پیش رفتند جمعی از سوران ترکمن به رهبری قارا باتر از
قلعه بیرون ریختند قاراباتر یگ بخش ازسواره نظام را به مقابله گاردپیش رو روسها
فرستاد و خود با نیروی اصلی به یاراجی تاخت به این امید که ستون حمل ونقل روسها را
قطع کند . نیروی اعزامی بدون مقاومت عقب نشست وقاراباتر با اجتناب از در گیری با
گارد پیشرو بسوی ستون ژنرال بورچ اسب راند و نیروهایش در اگمان باتر گرد آورد .
لوماکین کلنل شکورینسکی را بفرماندهی ستون حمل ونقل گماشت ویکصد قزاق به مقابله
ترکمنها فرستاد تا ستون حمل ونقل فرصت جمع و جور شدن را بیابد . وقتی سوارن ترکمن
به تیر رس قزاقان رسیدن انها به سوی انها تیر دستجمعی پرتاب کردند که ترکمنها با
اسلحه های قدیمی شان جواب عبث به انها دادند وترکمنها مثل برق پیش تاختند وروسها
را به عقب راندند صحنه این اولین برخورد بین دو طرف را خبر نگار گولوس اینطور
توصیف کرده است : انبوه مردم تکه ملبس به خلعت هایرنگارنگ بسیاری از انها عمامه
سفید یا کلاههای پوستی بزرگ بر سر شمشیر های کج بدست و تفنگهای دولول به پشت با
فریادهای الله اکبر خود را به روی قزاقها می زدند سواران مجرد ( یکیت ها ) پیشاپیش
همه همچون سواران سیرک برق آسا در مقابل ستونها ظاهر می شدند وانگاه پیش از انکه
هدف قرار گیرند برق آسا دور میشدند وبه زودی به قزاقها رسیدن وجنگ تن به تن اغاز
شد اگر بورج فرمان شلیک چند گلوله توپ بمیان مهاجمان صادر نمیکرد قزاقها قطعه قطعه
شده بودند ترکمنها با صدای شلیک توپ از قزاقها جدا شدند . ترکمنها به زودی از حالت
بهت زدگی خارج شده وبه سوی روسها تاختند این بار هدف ستون حمل ونقل بود اما توپهای
کوهستانی وتوپهای ته پر دشمن آتش سنگینی به میان آنها فرو ریخت انها با عبور از
برابر ستون بورچ درست خارج از تیررس آنها بر کشتند وبسوی اگمان باتر اسب راندند در
این درگیری روسها هفت وترکمنها سی نفر تلفات دادند . مقابله دوم بین سواره نظام
ترکمنها و ستون پیشرو روسها بود پس از کوشش ناموفق برای قطع ستون حمل نقل سوار
نظام ترکمنها این بار به ستون پیشرو روسها حمله کرد تا مانع انها شود این حمله
چنان سریع بود که رشته سواره نظام روس از هم گسست و روسها برای مدتی وحشت زده شدند
ژنرال وینگنستین به توپخانه دستور آتش داد اما ترکمنها فورا از تیرزس توپهای روس
عقب نشستند انگاه فرمانده انها قاراباتر نیمی از انها را به شمال گوگ تپه فرستاد
تا در صورت عقب نشینی راه عشق آباد را امن نگهدارند . و خودش با باقی افرا د به یک
آسیاب آبی وقلعه مجاور ان بنام اسیاب سفلی که بر روی نهری کوچک در فاصله یک ونیم
میلی سنگرهای روسها قرار داشت مستقر شد .
پس از عقب نشینی سواره نظام ترکمنها روسها به پیش
روی خود ادامه دادند و درنیمروز به یک تپه شنی در فاصله تیر رس گلوله توپ 1200
یارد از گوگ تپه رسیدند . وبلا فاصله توپهایشان را به بلندی تپه کشیدند وشروع به
توپ باران قلعه داخل قلعه ترکمنها کردند . وهر توپ هدف خود را پاره پاره میکرد
ویرانی زیادی به بار میاورد خانواده های ترکمن از قلعه بسوی شرق در جهت عشق آباد
به دست به فرار زدند . لوماکین وقتی کوشش ترکمنها رابرای فرار از قلعه دید به سوار
نظام روسها فرمان داد ضلع شمالی گوگ تپه را دور بزنند وراه منتهی به عشق اباد را
قطع کنند سواره نظام روسها بفرماندهی کلنل چاوچاوادزه فورا اجرای این دستور را
اغاز کرد .
قاراباتر فرمانده سواره نظام ترکمن که در قلعه
مجاور آسیاب سفلی بود با دیدن این حرکت با افرادش به دشمن تاخت اما پس از زدوخورد
کوتاه مجبور شد اسیاب سفلی را ترک وبه اسیاب علیا نزدیک دیوارهای شرقی گوگ تپه عقب
بنشیند . بردی مراد با مشاهد این حمله یک دسته پیاده نظام از قلعه به یاری
قاراباتر فرستاد اما روسها با واحد موشک اندازشان وتوپهای کوهستانی ترکمنها را عقب
راند . وپیش روی به ضلع شمالی گوگ تپه را ادامه دادند وبه اسیاب علیا رسیدند .
قاراباتر با افرادش دوباره به دشمن تاخت در این جنگ او شهید شد وافرادش شکست خوردن
اما گروه کوچگی از پیاده نظام ترکمن موفق به حفظ اسیاب علیا شدندو با کنترول نهر
آب ایجاد دردسر به دشمن را آغاز نمودند و روسها کنترول کامل جاده عشق اباد را بدست
اوردند .
ژنرال لوماکین برای بدست اوردن نهر اب دو گردان از
سپاهانش را به مقابله ترکمنها فرستاد وترکمنها با درک اهمیت این نهر اب افراد
بیشتری از قلعه برای حفظ نهر اب به بیرون قلعه فرستادن که با توپخانه روسها مواجه
شدند ومجبور به مراجعه به قلعه شدند . روسها حمله ای طوفانی به اسیاب علیا کردند و
تمام ترکمنها را از دم تیغ گذاراندند که دفاع قهرمانانه آنها ازسوی خبرنگار گولوس
این چنین است :وقتی او چندین ساعت بعد به ان محل رسید موضوع گفتگو در میان سربازان
روس بود بدین ترتیب بعد از ویران کردن تمام دفاع خارجی گوگ تپه روسها در حدود ساعت
3 بعد از ظهر به نزدیک دیوارهای قلعه رسیدند . سپاهیان روس نیم ساعت استراحت کردند
وفرماندهانشان لوماکین ، بورچ ، ویتگنستین و دولگوروکوف در باره عملیات
آینده جلسه ای تشکیل دادند . مشاوره فرماندهان روس منتهی به ین تصمیم شد که قسمت
اصلی نیروهادر ضلع شمالی متمرکز وبه سه فرماندهی تقسیم شود حمله به ضلع غربی بعده
دولگوروکوف ضلع شمالی به بورچوورهبری سواره نظام در ضلع شرق بهد ویتکنستین واگذار
شد خود ژنرال لوماکین کل قوا را بدست گرفت . بمحض موضوع گیری سپاهیان ژنرال
لوماکین فرمان بمباران قلعه را صادر کرد . او اجازه هر گونه ارتباط ومسلاحه رابا
ترکمنها رد کرد . واجازه خروج خانواده های ترکمن را از قلعه نداد .
رهبرا جوان ترکمنها بردی مرادخان بامشاهد ویرانی وکشتاراز اثر توپ خانه دشمن یک
بار دیگر در 4 بعد از ظهر کوشید زنها وبچه ها را از قلعه خارج کند که گروه از سورا
نظام روس به فرماندهی گولیتسین مانع خروج آنها شد زنها به این باور که روسها با
رفتار انسانی عکس العمل نشان خواهند داد استرحام نموده وکودکان شیر خواره شان به
انان نشان دادند وفریاد می زدند همه مارا بکشید لااقل به این موجودات کوچک رحم
کنید شمارا به پیغمبر انها را باردو نفرستید تا در مقابل چشمان مان بوسیله گلولهای
توپهای شما تکه تکه شوند . کلنل گولیتسین کورکورانه از مافوق خود فرمان می گرفت و
به کسی اجازه خروج نداد وبا تمام آه وناله ها انها را به قلعه باز گرداند .
ژنرال لوماکین در ساعت 5 بعد از ظهر با شلیک 4 فیر
توپ به سپاهیان خود فرمان حمله به قلعه گوگ تپه را داد .در این حال در میان قلعه
تنش ونگرانی درمیان ترکمنهای از جان شسته شدت گرفت دشمن بیرحم حتی به زنان وکودکان
اجازه خروج از قلعه ویران شده را ندادند . بعد از جنگ یک شاهد عینی ترکمن این لحظه
را بیاد می اورد : بیش از پیش اگاه می شدیم که تعداد کشته ها تقریبا مساوی زنده ها
بود انها وظیفه خود را انجام داده اند و خوشبخت آرمیده اند کاهشما هم
میتوانسیتم بمیریم و این همه وحشت و شرم و توهین را نمی دیدیم انها هیچیک از مرگ
نترسیدند دلاوران ما با عبور از روی اجساد رفقایشان محاصره دشمن را گسستند همه
توده های مردان پیر و جوان حس می کردند که مردن بهتر از زنده ماندنشان است .
سربازان روس بسوی گوگ تپه پیش می رفتند توپخانه
آنها از شمال غرب گلولهای کشتار گر به داخل قلعه فرورمیرختند با رسیدن سربازان به
دیوارها اتش توپ خانه قطع گردید و جنگ تن به تن شروع شد مدافعین دقیقا در انتظار
این لحظه بودند و از برتری سلاح روسها هیچ وقت فرصت جنگ تن به تن را پیدا نکرده
بودند . بردی مراد خان به مدافعین قوت قلب داد وچنین گفت خدا بهمراه ما باد اگر
پیروز شویم افتخار نصیب ما می شود واگر کشته شویم بهشت در انتظار ماست همه ماباید
به دشمن همچون ببر بتازیم شجاع باشید نه عقب نشینی در کار است ونه ترحمی وجود دارد
هیچ روزی برای مردن بهتر از امروز نیست .
وقتی سربازان روس از جانب شمال وغرب به دیوارها
رسیدند ترکمنها خودشان را به دشمن زدند بدین ترتیب یک جنگ فوق العاده بین مدافعین
گوگ تپه وروسها آغاز شد جنگ ضلع غربی دیوارهای گوگ تپه توسط آرسگی یک خبر نگار روس
از تپه توپخانه ها چنین توصیف شده است : ما میدیدیم چگونه افراد یکی پس از دیگری
میافتاد ، چگونه پرچم از دستهای یکنفر می افتاد وبسرعت توسط سربازانی که نزدیکتر
بودند بر داشته می شد ، چگونه یک افسر از اسبش غلطید وبی حرکت روی زمین بجا ماند
انبوه پیراهنهای سفید ( سربازان روس ) دائم به جلو شتاب میکرد وبرای رسیدن به
باروتلاش می نمودند . لحظه بعد سربازان در حال یورش پای دیواردر داخل دود ناپدید
شدند . توپها ز غرش افتاد وفریادها خفه شدند . همه فکر میکردند همه چیز تمام شد
اما اینطور نبود . اما پس از نیم ساعت ، سربازان بازهم پای دیوارهای مدافعان
ظاهر شدند این بار شتابان به مواضع قبلی شان بر می کشتند . تازه از دیوارفاصله
گرفته بودند که بدنبال آنها با فریادهای خشمناک و شمشیرهای آخته ، توده خروشان
ترکمن موج زد .....
آنچه سربازان روس را در این جنگ بیش از همه
غافلگیر کرد وجود گودالهای دوازده پایی پای همه دیوارهای ترکمن ها بود . وروسها
نتوانستند از این موانع بگذرند . و مجبور به عقب نشینی شدند که ترکمنها به تعقیب
شان پرداختن اما آتش جناحی بموقع روسها پیشروی آنها را مانع شد و روسها خود را با
تلفات جدی نجات دادند .
در این جبهه هنگام عقب نشینی ونبرد روسها
چهار افسر کشته وهفت افسر زخمی پنجاه و هفت سرباز کشته وهشتاد ویک سرباز زخمی
داشتند تلفات ترکمنها غیر قابل شمارش بود . همزمان با حمله از ضلع غربی یک حمله
طوفانی از شمال صورت گرفت گرفت به محض اینکه شلیک توپها اغاز حمله را اعلام کردند
نیروهای روس بفرماندهی ژنرال بورچ در دو خط به قلعه ترکمنها پیشروی کرد . خبرنگار
نوووئه وره میا گزارش داد قبلا در عمرم هرگز چنین صحنه ای ندیدم سربازان افسران در
جلو باگامهای بلند و سریع پیش رفتند آتش توپخانه تشدید شد فریاد کرکننده از
ترکمنها در خط باروها بهوا خاست و امام از مناره با پرچم سبز خارج شد ودر ان بالا
باهتزاز در اورد و مومنین را به مقاومت در برابر حمله کفار دعوت کرد . در جبه
روسها سربازان سرودهای ملی میخواندند . سربازان روس به داخل گودال پریدند
ومیکوشیدند از میان حفره ها به داخل اردو بالا بیایند . بسیاری طعمه نیزه چوبی
شدند وبا سر به گودال افتادند با انهم گردان گرجی ها توانستند به داخل اردو راه
یابند وبه چادرها رسیدند از انسو هزاران ترکمن از جان گذاشته خشمناک که زمین زیر
پایشان به جهنم تبدیل شده بود به سربازان روسی حمله کردند مهاجمان با اشگفتی و بهت
زدگی به این منظره نگاه میکردند وقتی به پشت سر خود نگاه کردن سربازی پشت سرشان
نبود با دیدن این منظره پا به فرار گذاشتن وترکمنها به تعقیب انها پرداختند
در برکشتشان زنها همچون ماده ببرهای خشمگین آنها را سنگ باران وآب جوش بر سر آنها
ریختند . بردی مراد خان فریاد زد حالا زمان بابودی تمام روسهاست به دنبال من
بیائید ! وانگاه نبرد از جان گذاشته وتن به تن رویداد . در مدت کوتاه روسها بیش از
شصت نفر کشته دادند و با اشفتگی دست بسوی توپخانه شان دست به فرار گذاشتن و
ترکمنها در تعقیب انها وقتی به به توپخانه رسیدند کوشیدند یک خط دفاعی بسازند اما
هیچ چیزی نمی توانست در برابر حمله ترکمنها ایستادگی کند . دو نفر ترکمن با مشاهده
خط فولادین روسها برای دفع پیشروی ترکمنها با آغوش کشوده بسوی سر نیزه های روسها
هجوم بردند وبا کشاندن سر نیزه ها به بدنهای خودشان دو شکاف در خط دفاعی روسها باز
کردند وسدفولادین روسها را در هم شکستن . با رهبری بردی مراد خان به پیش
تاختند . در عرض چند دقیقه عده زیادی از انها در میان توپها بودند وروسهای توپچی
را از دم تیغ می گذراندند . ژنرال بوچ بعدها میگفت فکر کردم کاملا شکست خورده ایم
. در این گیرو درا کاپیتان ماخوخی فرمانده توپخانه چهار توپ در میان ترکمنها شلیک
کرد که عده زیادی از ترکمنها به شمول بردی مراد خان رهبرشان تکه تکه شدند .
ترکمنهای خسته بعد از شهادت رهبرشان پیشروی را متوقف کردند و سپس به پایگاهشان
بازگشتند . دفع حمله ترکمنها توسط روسها جنگ گوگ تپه در 9 سپتامبر 1879 را به
پایان رساند . تلفات روسها 7 افسر و170 سرباز کشته 20 افسر و247 سرباززخمی و 8 نفر
ناپدید بود و تلفات ترکمنها در دفاع از قلعه شان حدود 4000 نفر حدس زده شدکه
اکثرشان غیر نظامی بودند . بعد از این نبرد روسها به نقطه ای در فاصله سه چهار
میلی گوگ تپه عقب نشستند وشب یک صف چهار گوش تشکیل دادند . آرسکی میگوید هیچکس نمی
دانست کجاست خیلی وقت گذاشت تا فهمیدیم که عده زیادی شتربان مخصوصا آنهایی که
مسئول اساس کارمندان بودند با شترها و بسته هایشان به دست ترکمنها افتاده بودند .
از سوی دیگر در داخل قلعه وضعیت ترکمنها غم انگیز
بود 200 موشک 500 گوله توپ و 246000 فشنگ ساچمه ای توسط روسها به قلعه شلیک شده
بود وعده کثیری را به خاک وخون کشیده بود .
بعد از مرگ بردی مراد خان رهبری ترکمنها به اراز
محمد خان سپرده شده ود ر طی شورای بین بزر گان ترکمن در مورد شرایط متارکه و
تسلیمی به روسها چنین فیصله گردید که افرادی تام الاختیار جهت ابلاغ تسلیمی محض به
روسها به اردوی روسها فرستاده شود . صبح 10 سپتامبر وقتی نمایندگان ترکمن نزدیک
کمپ روسها شدند دیدند که روسها در حال عقب نشینی به سوی چکلشیلر است انها به قلعه
بازگشته وخبر خوش را برای مدافعان دادند و این جنگ باتمام کشتار و ویرانیش به پیروزی
ترکمنها خاتمه یافت .
ماخذ : ترکمنها در عصر امپریالیسم
محمد امین فرهنگ