مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را مردان همیشه مرد میمانند و زنان همیشه زن و آنگاه هر روز ، نه روز "زن" و نه روز "مرد" بلکه روز "انسان" است.


آخرین نظرات
اشعار مختومقلی دریایی است بی کران و ناشناخته، دریایی که اعماق آن پر از درهای گرانبها است. گنجهایی نهفته است که کسی را یارای قیمت نهادن بر آن نیست، جای بس تأسف است که بسیاری از این خزاین هنوز که هنوز است ناشناخته است. باید غواص بود تا به اعماق این دریای بی کران رفته یکی یکی این درهای گرانبها را بالا کشید و به عموم جهانیان نشان داد.
مختومقلی یک معلم است که عشق می آموزد، عشق راستین، عشق به همنوع ، عشق به وطن، عشق به هم وطن و صد البته عشق به مبدأ هستی یعنی خدا. معلمی است که راه و رسم زیستن، آزاد و آزاده زیستن را می آموزد به تمام آنانی که اشعارش را با دل و جان می خوانند و درک می کنند. مختومقلی عارف است و طریق عرفان را نشان می دهد و خود رهرو آن است. مختومقلی احادیث را، آیات الهی را به زبان شعر آنگونه که برای عموم قابل فهم باشد بازگو می کند. دنیا را آنگونه که هست و آنگونه که باید باشد توصیف می کند. آخرت را ، جنت و دوزخ و برزخ را معرفی می کند. نشانه های قیامت را برمی شمارد و ما را به اندیشیدن در آن فرا می خواند.
در قرآن و احادیث بزرگان دین می توان نشانه های آخرالزمان و قیامت را مشاهده کرد. مختومقلی که بسیاری از اشعارش را با الهام گرفتن از قرآن و احادیث سروده است و بسیاری ار نکات آنرا به زبان شعر تفسیر کرده است در جای جای اشعارش خطاب به مردم نشانه های آخرالزمان را یادآور می شود و از ایشان می خواهد که غافل نباشند و بر حذر باشند که قیامتی در پیش است، زمانی فرا خواهد رسید که اسرافیل در صور خواهد دمید و هر آنچه در این جهان جان دارد جهن خواهند داد.

آخر بر گون بولار آخرزمان
اسرافیل صور اورسه بولارلار فانی
یا؛
اسرافیل صور اورسه یالان جهانه
جان نه یخشا قالار نه یامانه
بر ساعتده قوفار آخر زمانه
اگر گلار بولسه قهری دلبرینگ
ترجمه :
اسرافیل اگر در صور خویش بدمد / جان نه نیکان را ماند نه بدان را / به یک ساعت آخر زمان گردد / گر دلبر به خشم آید

در اینجا دلبر خداییست که خالق جهان و جهانیان است و خشم او کافیست که به یک ساعت ( در یک آن ) قیامتی در این عالم به پا شود ، پس اگر امروز جهان هنوز باقی است بدان علت است که دلبر هنوز در خشم نیامده و هنوز به جهانیان فرست زیستن در این دنیای فانی را داده است ولی انسان که برترین و پسترین موجودات است روزی گستاخی را به حدی خواهد رساند که دیگر گریزی از برپا شدن قیامتی که خداوند وعدة آنرا داده نخواهد بود.
اما پیش از آنکه اسرافیل صور به دست گیرد ، وقایعی رخ خواهد داد، وقایعی که نشانه های قیامت می دادندش و آنگاه که تمام نشانه های قیامت پیش آمدند اسرافیل به امر خالق ازلی در صور خواهد دمید و همه را فانی خواهد کرد..

حقدان باشغه جانلی قالماز                همه فانی خواهند شد جز خدا

نشانه هایی که در روزگار مختومقلی رخ داده بود:

مختومقلی ابتدا به جامعه ای که در آن زندگی می کند، به جوامعی که در سفرهایش دیده می نگرد و با معلوماتی که از احادیث و آیات قرآن دارد، در میان ایشان چیزهایی را درک می کند که گوشه ای از نشانه های قیامت است و آنچه را خود به چشم خود دیده به قلم می آورد و به زبان شعر به یاران و نزدیکان و مردمش می گوید و آنان را هشدار می دهد که بر حذر باشند و به فکر آخرت خویش باشند. مختومقلی در اشعاری همچون " قایسی بیلینماز " ، " قیامتدان نشان " ، " آخر زمانه " ، " زمانه " ، " قاچه باشلادی " ، "یرانلار" و ... توجة مخاطبانش را به اطراف ، به اتفاقاتی که هر روز و هر شب می افتد، معطوف می دارد و ایشان را به اندیشدن فرا می خواند که شاید این وقایع نشانه هایی باشد از آخرالزمان و قیامت.
در شعر " قایسی بیلینماز " از روزگاری می نالد که در آن خیر و احسانی نیافته، از جور و جفای ظالمان گله دارد، اسلام و ایمان نیافته، می بیند که بین حلال و حرام فرق نمی نهند و سود وزیان خود نمی دانند.

خلایقده گورالده یوق گوریم یوق              در میان خلایق الگوی شایسته ای نمی یابم
بایلارده سخاوت یوق بریم یوق               درمیان اغنیا بخشش و سخاوتی نیست
عیال لارده اویات، قیزلارده شرم یوق       در زنان و دختران شرم و حیایی نیست
ادب قایسی ، ارکان قایسی بیلینماز           ادب و احترام نیست وفراموش شده
و در پایان به خود یادآور می شود که خلایق فرقی بین نیک و بد نمی نهند.
مختومقلی ! جان مهماندور گوره لاش         جان مهمان تن است و روزی در زمین فرو خواهد رفت
یاخشا دوست یوق، یامانه کوبدور قرداش     نیکان را یار و یاور نیست و بدان را دوستان فراوان

مختومقلی در شعر " قیامتدان نشان " رو به دوستان می کند و خطاب به آنان وقایعی را که به چشم دیده و به گوش شنیده بیان می کند و بی شک خطاب او تنها دوستان خویش نیست بلکه خطاب همة جهانیان سخن می گوید و شاید هم همة جهانیان را دوست خویش می داند و دغدغة همه را دارد. بعد از برشمردن تعدادی از نشانه های قیامت که رخ داده می گوید: " شک ندارم دوستان ، این همه نشانه ایست از قیامت که رخ داده " .
می گوید:1- بزرگ شمارند هر آنکه را که در سر شرارتها دارد2- نه از مروت اثری است نه از عدالت3- منکر محشر شوند4-کارهای شرعی بد فرض شود و کارهای بد را خوب بدانند5- هر آنکه در کارش ساز و آواز است حرمت نهند و آنکه قرآن بخواند در نظر مردم بسان آواز خر باشد6- صوفیان از کلام خدا و پیامبر بی خبرند 7- فاسق گشته قاضی که رشوت خورت8- ملاها حلال و حرام هر چه بیابند بخورند. بعد از بر شمردن چنین وقایعی به خود می گوید که خود را با چنین سخنانی تسکین ده ، یعنی تو که می فهمی ، تو درک می کنی ، وظیفه داری سخن بگویی و مردم را آگاه کنی تا شاید کسی پند گیرد که تنها اینکار موجب تسکین تو خواهد بود و در پایان باز می گوید " شک ندارم دوستان ! این همه نشانه های است از قیامت که رخ داده است" .
ایگسه ور مختومقلی سوز برله دردینگ هر زمان  
     شک دگلدور دوستلاریم گلدی قیامت دان نشان
در شعر " آخر زمانه " باز دوستانش را مورد خطاب قرار می دهد و می گوید:
کونگلیم آیدار دوستلاریم ایلاین بیان                دلم گوید که حرف دلم را بگویم به دوستان
بیلمانم یاقین می آخرزمانه                           نمی دانم که شاید نزدیک  باشد آخرالزمان
دنیا اوچین شریعت نی تاشلابان                    بااین همه دروغ و نیرنگ دنیا، حفظ دین میشود
بیلمانم یاقین می آخرزمانه                          نمی دانم که شاید نزدیک  باشد آخرالزمان
و ابتدا توجة دوستانش را و البته مردم زمان خویش و آیندگان را به اعمالی معطوف می دارد که از " ملاها ، مفتی ها، رؤسا، پیران طریقت و صوفیان، شیوخ، خواجه و سیدها، کدخداها واغنیا سر می زند و پاره ای از اعمال بد آنان که شاید نشانه های آخرالزمان باشد برای همگان بیان می دارد.
1-عمل نکردن ملاها به علمشان 2- روایت دروغ آوردن مفتی ها بخاطر پول3- رشوه گرفتن رؤسا از زیردستان4- ریا کاری ایشانها ( پیران طریقت ) 5- سفر مکه رفتن به خاطر نفس در نزد صوفیان6- فخرفروشی سادات به اصل نسبشان7- حق کشی کدخدا و گواه دروغ دادن ایشان8- بی سخاوتی ثروتمندان که حتی زکات مالشان را نیز نمی دهند.                                                                                                                      پس از آن گریزی می زند به افزون شدن فساد در جهان را یاد آور می شود:
قیز جوانده یوق دور حیادان اثر               در دختران جوان اثری از شرم و حیا نمانده است
یگیت لار قیز بیله اوینایب گزار              پسران کارشان شده بازی کردن با دختران
یامان ایش کوفالدی گون گوندان بتر         کارهای بد روز به روز افزون گشته
بیلمانم یاقین می آخرزمانه                    نمی دانم که شاید نزدیک  باشد آخرالزمان

مختومقلی مونچه قیلماق حکایت                شاید این همه قصه گفتن
عاقل لارده شاید بولار کفایت                  عاقلان را کفایت بکند
دنیانیگ ایشنه یوقدور نهایت                   کار دنیا را نهایتی نیست
بیلمانم یاقین می آخر زمانه ؟                  نمی دانم که شاید نزدیک  باشد آخرالزمان

نشانه هایی که سالهای آتی ظهور خواهند نمود :

مختومقلی نه تنها وقایع روزگاری را که درک کرده و از آن نشانه های آخرالزمان را مشاهده کرده بیان می کند، بلکه به وقایعی می پردازد که در آینده رخ خواهند داد که از نشانه های آخرالزمان است. اینجاست که مختومقلی در مقام پیشگویی است که بیش از دویست سال قبل از وقایعی خبر می دهد که با حیرت شاهد رخ دادن گوشه هایی از آنها هستیم و اینجاست که آدم گمان می برد مختومقلی پیشگویی کرده است، ولی باید گفت که قصد مختومقلی پیشگویی چشم بسته نبوده است بلکه او با توجه به آیات قرآن و احادیث مسائلی را که از آنها دریافته بیان می کند و به بیان دیگر مختومقلی آیات و احادیث را به زبان ترکمنی در قالب شعر ترجمه می کند، بی آنکه بخواهد چنین کاری کرده باشد و خود را مقید نمی داند که از ابتدا تا انتهای آیات و احادیث را ترجمه کند بلکه بسته به موضوعات مختلف با الهام گرفتن از آنها جملاتی را بیان می کند که خوانندة آشنا به قرآن و حدیث احساس می کند این قطعه و این سخن ترجمه ایست از آیات و احادیث . در زمینة پیشگویی نشانه های آخرالزمان نیز اینگونه است و در ذیل به بیان قسمتی از آن که مربوط به خلق و خوی بشری در سالهای قبل از آخرالزمان است می پردازیم.

* خود مختومقلی معترف است که از کلام الله الهام گرفته است :  
"
مختومقلی سوزلار کلام سوزینه "
در قسمتی از شعر " آرتسه گراکدور صص 455 - 447 " می گوید :

قارداشلار گون گوندان بتار بولوبدور        روزگار روز به روز بدتر گشته است
ئیل ئیل دان بدعتلار آرتسه گراکدور         سال به سال بدعتهایی افزورده خواهد گردید
عرق ایچیب زنا قیلان جهانده                برادران شراب نوشیده به زنا مبادرت کنند
بللی مشهور بولیب دورسه گراکدور        در میان خلایق بسیار مشهور خواهند شد و عرف چنین اعمالی را خواهد پذیرفت

و در قسمتی از شعر " دوکه باشلادی " می گوید که در هر دری " ایشان " ( صوفی ، پیران طریقت ، و در بعضی موارد صفتی است موروثی ) یافت شود ، ملاها متهم به بی حیایی گردند. جوگیان ادعای اولیا بودن نمایند، و باز در مورد دختران می گوید که سر به بیابان زنند وخود را در مقابل نامحرمان بیارایند و پول خود را در راه زینت دادن به خود حیف و میل کنند. یعنی اینکه بی حیایی به اوج خود خواهد رسید و آیا اکنون چنین نشده است ؟ فقط تصورش را بکنید مردم در چنین مواردی آزاد ( بی قید و بند = آزادی منفی ) باشند آن هنگام شاهد خواهید بود که آنانی که امروز جرأت بروز بی حیایی های خویش را ندارند چگونه زشتی های خویش را بروز خواهند کرد برای تصور وضع جامعه در آن هنگام وضع امروز ممالک غرب و شرق را که انسان برای انجام هر غلطی آزاد می گذارند، بنگرید که چگونه مرد و زن تمام ارزشهای اخلاقی و مذهبی را زیر سؤال برده اند و حتی اگر دقیق تر در جامعة خود که در دیوار مانع انجام بی حیایی هایی از این دست است ، بنگرید پشت پرده اتفاقاتی را خواهید دید که حتی در جوامع وحشی هم ضد ارزش است .

در شعر " بولماسا ص 170 " باز بر شیوخ می تازد که در آخرالزمان :

آخرزمان بولسا شیخ دان پال قاچار               در شیوخ نیات پاک بمیرد
کلامینگ یوزیندان خط قالماز اوچار             خط بر چهرة کلام ( قرآن ) نماند
میدان داکی سوسیز آریغا اوخشار                به رود بی آب وسط میدان بماند
هر کیمینگ سخاوت خیری بولماسا             هر کس که در او خیر و سخاوت نباشد
اینکه می گوید خط بر چهرة کلام خدا نماند یعنی چه؟ آیا واقعا" منظور ایشان اینست که صفحات تمامی قرآنها از خطوط پاک شود؟ یا اینکه در روزگار آخرالزمان قرآن تحریف شود طوریکه با آغاز اسلام متفاوت گردد؟ یا شاید هم منظور ایشان اینست که کسی به کلام خدا عمل نکند ؟
به نظر می رسد امکان آخری بیشتر باشد چرا که عمل نکردن به قران درست مانند آن می ماند که قرآنی در کار نیست یا خواندن قرآن بدون عمل کردن به آن درست مثل این می ماند که بر روی صفحات قرآنی که پیش روی ما باز است ، خطی وجود نداشته باشد.
در قسمتهایی از شعر " بلا بولار صص 133 - 131 " خطاب به مردم می گوید ببینید آنانرا که از خود تعریف می کنند آنانرا که به برادرشان رحم نمی کنند، ببینید هر که از راه رسید ملا شده، ملاهایی که عمامه اشان را شبیه پیاز نمایند! ببینید نشانه ای چنین قدرتمند که از هر دهانی حرفی بیرون می آید، صوفیان آخرالزمان کدخدایانی بد کردار گردند، نیکترین آدمیان علما اند که اگر عمل نکنند ظالمند " .
در جایی دیگر می گوید : " ببینید چه زمانه ایست که نیکی به بدی پیوست، هنگامی که قیامت نزدیک شود فرقی بین راست و دروغ نباشد، وقتی خدا قناعت را بگیرد بانوا بینوا گردد و در پایان می گوید:
مختومقلی سوزلار دلیندان
ناموسین برماز قولیندان
قیاس ادینگ قیز گلیندان
ئیل ئیلدان بی حیا بولار
یعنی : مختومقلی سخن گوید از زبان خویش / از کف ندهد ناموس خویش / قیاس کنید دختران و نوعروسان را / سال به سال بی حیا گردند.
در مورد دجال :
آنطور که از اشعار مختومقلی بر می آید دجال جانداری ( چیزی ) است که سوار بر الاغ از کوه قاف بیرون خ.اهد آمد، چشمش یکی است و تن سیاهپوش و آن هنگام که آید غوغایی در عالم ایجاد کند.
دجال گلار دیر لار بر نیچه ئیلدان
عالمه بر غوغا سالسه گراگ
گوزی بردور قره گیمیش قدینه

هنگامی که دجال به دنیا فرود آید ملتی دیگر و دینی دیگر ظهور کند
دجال دنیا اینانده
باشغا ملت دین دؤرار
قوشونی که از دجال حمایت کند بقدری زیاد خواهد بود که ابتدای آن در هند و انتهایش در فارس باشد و هنگامی که سازش را بنوازد و دوباره به سوی کعبه برگردد ارواح و جن پدید آیند.
دجال سازین قوران سونگ
ساز صحبتین سوران سونگ
دونیب کعبه باران سونگ
ارواح بیله جن دؤرار
روزی از کوه قاف دجال به همراه الاغش بیرون آید، الاغی که آنرا با زمرد زینت داده است، مهدی در مقابلش پرجم نبرد علم کند و دجال را نابود کند و دجال در همان کوه قاف اسیر و گرفتار شود و حال دوباره چراغ دین شروع به نورافشانی کند.
بر گون قاف داغیندان خر دجال چیقار
بسلاب اشاگینه زمرد داقار
یا مهدی اونگیندان توغینی تیکار
سواش ایلاب دجالی قیرسه گراکدور
اوشالداغده دجال نربانه دونار
یانگی باشدان دین نینگ چراغی یانار

در شعر " خراب ایلار " بعد از بر شمردن وقایعی که بر سرزمینهای مختلف اتفاق خواهد افتاد در آخر می گوید: " سرزمین بلغار را روس ویران کند و روس را دجال و آتش ویران کنند "‌و در ادمه می گوید که مهدی از زمین بیرون آید و عیسی از آسمان فرود آید و دجال را این دو جوانمرد از بین ببرند و باز یادآور می شود که اینهمه قبل از آخرالزمان اتفاق خواهد افتاد.

همانطوری که جسته و گریخته اشاره شد سرانجام با آمدن حضرت عیسی ( ع ) و حضرت مهدی ( ع ) جهان اصلاح خواهد شد و ایندو در کنار هم برای از نو نورافشان کردن چراغ دین خدا با تمام تاریکیها و پلیدیها و ظالمان و منافقان و کافران خواهند جنگید تا دنیا پاک گردد از پلیدی، تا تاریکی به روشنایی بدل گردد. نیکی جای بدی را بگیرد ، عدالت جای ظلم و ستم را بگیرد و انسان در جهانی پر از عدالت و آسایش با آسودگی خاطر زندگی کند. همانطور که قبلا" آمد مهدی و عیسی ( ع ) در مدینه به مدت چهل سال پادشاهی خواهند کرد و بعد از چهل سال سفر کنند، اما به چه مدت ؟ روایتهای مختلفی در این زمینه وجود دارد ، بعضی می گویند که آن دوران آنقدر طولانی خواهد بود که دوران پیش از آن بسان ساعتی از آن است .
"                                                                                                            دارغانینگ شهرینه گوگدان سس گلار
اول شویله سس دور اشیدان اولار
بلغارینگ شهرینی اول اورس آلار
اورسی دجال بیلان نار خراب ایلار
مختومقلی هر کیم دنگلسه جاندان
بو ایشلار اونگ گلار آخر زماندان
مهدی یردان چیقار عیسی آسماندان
دجالی بو ایکی أر بیل خراب ایلار

 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۱۱
aziz ghezel

نظرات (۱)

۲۰ اسفند ۰۱ ، ۱۰:۰۰ اسمعیل پقه

با سلام

می دانم بیش از 7 سال از زمانی که این مطلب را گذاشته اید گذشته است. و البته مطلب خیلی قبلتر از آن تاریخ نوشته شده است. مطلب را بنده زمان دانشجویی (سال 1378) نوشته بودم و چند سال بعد در سایت Turkmens.com گذاشته شد که خود برای آنها ارسال کرده بودم. ولی بعدها متوجه شدم که چند سایت دیگر هم آنرا گذاشته اند. از اینکه مطلبم در سایتهای مختلف گذاشته شده خوشحال شدم که شاید اینجوری افراد بیشتری مطلب را بخوانند (شاید بخاطر خودستایی!). بیشتر این سایتها مطلب را با ذکر منبع و با ذکر اسم نویسنده یعنی اینجانب گذاشته بودند ولی شما در این سایت این کار را نکرده اید و اسمی از من نبردید. قطعاً این کار درست نیست. نمی گویم مطلب را بردارید نه! ولی حداقل می توانید به اسم نویسنده اشاره بکنید.

موفق باشید. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی