مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را مردان همیشه مرد میمانند و زنان همیشه زن و آنگاه هر روز ، نه روز "زن" و نه روز "مرد" بلکه روز "انسان" است.


آخرین نظرات

۲۲۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است


۱- از کاسبی پرسیدند:
چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟!
گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند،
چگونه فرشته روزی اش مرا گم میکند.



۲- پسری بااخلاق و نیک سیرت اما فقیر به خواستگاری دختری میرود،
پدر دختر گفت:
تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم!
پسری پولدار اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود،
پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید:
ان شاءالله خدا او را هدایت میکند!
دخترگفت: پدرجان مگر خدایی که هدایت میکند با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟!



۳- از حاتم طایی پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟
گفت: آری مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود، یکی را شب برایم ذبح کرد. از طعم جگرش تعریف کردم، صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد.
گفتند: تو چه کردی؟
گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم.
گفتند: پس تو بخشنده تری؟
گفت: نه!
چون او هرچه داشت به من داد اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم.


۴- عارفی را گفتند: خداوند را چگونه میبینی؟
گفت: آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد اما دستم را میگیرد..


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۵ ، ۰۱:۳۲
aziz ghezel


من دکتر س.ص متخصص اطفال هستم.
سالها قبل چکی از بانک نقد کردم و بیرون آمدم ؛
کنار بانک دستفروشی بساط باطری ،
ساعت ،فیلم و اجناس دیگری پهن کرده بود.
دیدم مقداری هم سکه دو ریالی در بساطش ریخته است.
آن زمان تلفنهای عمومی با سکه های دو ریالی کار میکردند.
جلو رفتم یک تومان به او دادم و گفتم دو ریالی بده ؛
او با خوشرویی پولم را با دو سکه بهم پس داد و گفت: اینها صلواتی است!
گفتم: یعنی چه؟ گفت: برای سلامتی خودت صلوات بفرست و
سپس به نوشته روی میزش اشاره کرد.
(دو ریالی صلواتی موجود است)
باورم نشد ، ولی چند نفر دیگر هم
مراجعه کردند و به آنها هم...
گفتم: مگر چقدر درآمد داری که این همه دو ریالی مجانی میدهی؟
با کمال سادگی گفت:
۲۰۰تومان که ۵۰ تومان آن را در راه خدا و برای این که
کار مردم راه بیفتد دو ریالی میگیرم و صلواتی میدهم.
مثل اینکه سیم برق به بدنم وصل کردند، بعد از یک عمر که برای پول دویدم و
حرص زدم ،دیدم این دست فروش از من خوشبخت تر است
که یک چهارم از مالش را برای خدا میدهد،
در صورتی که من تاکنون به جرأت میتوانم بگویم یک قدم به
راه خدا نرفتم و یک مریض مجانی نیز نپذیرفتم
احساساتی شدم و دست کردم ده تومان به طرف او گرفتم .
آن جوان با لبخندی مملو از صفا گفت: برای خدا دادم که شما را خوشحال کنم .
این بار یک اسکناس صد تومانی به طرفش گرفتم و او باز همان حرفش را تکرار کرد.
من که خیلی مغرور تشریف دارم مثل یخی در گرمای تابستان آب شدم...
به او گفتم : چه کاری میتوانم بکنم؟ گفت:
خیلی کارها آقا! شغل شما چیست؟ گفتم: پزشکم.
گفت: آقای دکتر شب های جمعه در مطب را باز کن و مریض صلواتی بپذیر.
نمیدانید چقدر ثواب دارد!
صورتش را بوسیدم و در حالی که گریان شده بودم ،
خودم را درون اتومبیلم انداختم و به منزل رفتم.
دگرگون شده بودم ،
ما کجا اینها کجا؟!
از آن روز دادم تابلویی در اطاق انتظار
مطبم نوشتند با این مضمون؛
<شبهای جمعه مریض صلواتی میپذیریم>
دوستان و آشنایان طعنه ام زدند،
اما گفته های آن دست فروش در گوشم همیشه طنین انداز بود و این بیت سعدی:

گفت باور نمی کردم که تو را
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح گوی و ما خاموش ..

راستى یک سوال :

شغل شما چیه؟!

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۵۶
aziz ghezel


ارزش یک خواهر را، از کسی بپرس که آن را ندارد.

ارزش ده سال را، از زوج هائی بپرس که تازه از هم جدا شده اند.

ارزش چهار سال را، از یک فارغ التحصیل دانشگاه بپرس.

ارزش یک سال را، از دانش آموزی بپرس که در امتحان نهائی مردود شده است.

ارزش یک ماه را، از مادری بپرس که کودک نارس به دنیا آورده است.

ارزش یک هفته را، از ویراستار یک مجله هفتگی بپرس.

ارزش یک دقیقه را، از کسی بپرس که به هواپیما و ... نرسیده است.

ارزش یک ثانیه را، از کسی بپرس که از حادثه ای جان سالم به در برده است.

ارزش یک میلی ثانیه را، از کسی بپرس که در مسابقات المپیک، مدال نقره برده است.

زمان برای هیچکس صبر نمی کند. قدر هر لحظه خود را بدانید. قدر آن را بیشتر خواهید دانست، اگر بتوانید آن را با دیگران نیز تقسیم کنید.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۵۲
aziz ghezel


اگر از خودخواهی کسی به تنگ آمده ای، او را خوار مساز؛ بهترین راه آن است که چند روزی رهایش کنی.

گاهی شاپرکی را از تار عنکبوت میگیری تا خیلی آرام رهایش کنی،شاپرک میان دستانت له میشود....
نیت تو کجا و سرنوشت کجا


هنگامی که افسرده ای ،بدان جایی در اعماق وجودت ،حضور " خدا " را فراموش کرده ای...

لحظه ها ،
تنها مهاجرانی هستند
که هر گز بر نمی گردند
هرگز !


ﮔﻼﯾـﻪ ﻫﺎ ﻋﯿﺒﯽ ﻧـﺪﺍﺭد ... اما ﮐﻨــــﺎﯾﻪ ﻫــﺎ ﻭﯾـــ ــﺮﺍﻥ ﻣﯿـکند

سه چیز را نگه دار:
گرسنگیت را سر سفره دیگران
زبانت را در جمع
و چشمت را در خانه دوست . .


عاشــق طرز فکر آدمهـــا نشویــد
آدمهـــا زیــبا فکـــر میکنند
زیـــبا حرف میزنند
امـــا زیــبا زندگـــی نمیکنند.


مراقب باش
بعضی حرف ها فقط قابل بخشش هستند
نه فراموش شدن !


آرزوهایت را کنار نگذار
دنیا بالاخره مجبور می شود با دلت کنار بیاید !


ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺑﺤﺚ ﻭ ﺑﮕﻮ ﻣﮕﻮﯾﯽ .. ، ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻝ ﻣﻌﺬﺭﺕ
ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﻨﻪ ، ﺷﺠﺎﻉ
ﺗﺮﯾﻨﻪ …

ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻝ ﻣﯿﺒﺨﺸﻪ ، ﻗﻮﯼ ﺗﺮﯾﻨﻪ …
ﻭ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﻪ ،
ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺗﺮﯾﻨﻪ …



ﺑﻪ ﻫﺮﮐﺴﯽ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﻨﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﺎﺧﺘﯽ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺑﺪﯼ
ﮐﻨﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺎﺧﺘﯽ ؛
ﭘﺲ ﺑﺴﺎﺯ ﻭ ﻧﺒﺎﺯ !



 ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ
ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ !



ﺻﻔﺮ ﺑﺎﺵ !!!..
ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺍﯾﺮﻩ ﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺣﻀﻮﺭﺵ ﺭﻭﺑﺮﻭﯼ
ﻫﺮ ﻋﺪﺩﯼ ،
ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺩﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺻﺪﻫﺎ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺭﺯﺵ ﻣﯿﺒﺨﺸﺪ …..



ﺍﺑﺮﺍﺯ ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ﺩﻟﮕﺮﻡ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﻓﺮﺩﯼ ﺩﺭﻣﺎﻧﺪﻩ ،
ﺍﺭﺯﺷﺶ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻭ ﺗﻤﺠﯿﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ
ﮐﺎﻣﯿﺎﺑﯽ ﺍﻭﺳﺖ …


ﺻﺪﺍﻗﺖ، ﯾﮏ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺮﺍﻥ ﻗﯿﻤﺖ ﺍﺳﺖ
ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ...



۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۴۶
aziz ghezel


کرده  شاه  عباس   بزمی  را   بپا
مجلس شور وطرب،‌عیش وصفا

خوانده درجشنش رجال  مملکت
گرم   بگرفت  و  نموده   مرحمت

خادمان را گفته با فرمان خویش
چاق   بنمایید  قلیان ها   ز  پیش

جای    تنباکو   نهید   بر   آن  پِهن
تا که مهمانان کِشندش  هِنّ و هِن

آمدند   و   جملگی  پُک     میزدند
گه   عمیق   و گاه    نازک  میزدند

دود می شد بر هوا  سرگین اسب
بوده بدکام و غلیظ و دل نچسب

بوی    بنموده    فضا،    آلوده  گاه
مشمئز   شد  بر  همه   قلیان  شاه

لیک  کس  دَم   بر  نیاورده  از  آن
لاجرم    کرده   تحمل    در    نهان

شاه پرسیده  است از   جمع  رجال
وضعتان باشدچسان ودرچه حال؟
                                        
آن  یکی گفتا :  به جان شه  قسم
دَم به دَم بر  اوج   لذت    میرسم

دیگری  گفتا :  که  ای   عالیجناب
بوده تنباکویتان بی  چون و  ناب

وآن دگربا سرفه، بَه بَه کرد و‌گفت
من ندیدم همچو این،مانندو جُفت

شه چو دیده جملگی را  پاچه خار
حیفش  آمد  ز آن  مقام  و  افتخار

گفته چاپلوسان    رذل  بی  شعور
کاش می برده  شما  را  مُرده شور

از       برای        جایگه      بالاتّفاق
می کشید   تاپاله   را   با   اشتیاق

مرد‌  می جُستم   ولی   پیدا   نشد
نی به دیروز،  بلکه  هم  فردا  نشد

الغرض، مسئول  امروز،  ای  مدیر
اینقدر   دامان   این  و   آن   مگیر

اینچنین قلیان تورا در پیش هست
پُست راترکیب نوش ونیش هست

گر به  مافوقت بگردی  سینه چاک
از کفَت در  رفته   معیار  و   مِلاک

کاسه لیسیدن  بسی  منفور  هست
چرب گویی از شرافت دور  هست

اعتباری   نیست  بر  جاه  و   مقام
حُکم   را  بر  تار   مو   باشد   دوام

حالیا ،   غوری  در  این  اشعار  کن
بیت   آخر    مستمر     تکرار     کن
 
پُست گر  پَستت کند وایَت حبیب
گرکه پا بستت کند، وایَت«حبیب»


 حبیب الله نیک نژاد نیاکی


قلیان شاه عباس


شاه عباس اول  ارادت زیادی به امام رضا (ع)داشتچنانکه در سال 1009 مسافت اصفهان تا مشهد را برای زیارت حرم امام رضا(ع) با پای پیاده به مدت بیست وهشت روز طی کرد وی مدتی در مشهد ماند و خادم امام رضا شد چنانکه در این مورد نوشته اند:

غلام شاه مردان شاه عباس           شه والاگهر خاقان امجد

به طوف مرقد شاه خراسان          پیاده رفت با اخلاص بی حد

 شاه عباس بعد از بازگشت از این سفر زیارتی تصمیم گرفت تا از موقعیتی که بزرگان به دیدن او می آیند استفاده کرده و قلیان را ممنوع کند چنانکه در آن زمان یکی از صاحبان فضل در مورد تنباکو این رباعی را گفته است.

تنباکو چیست آفت برگ امید      گلخن به از آن گلو که این دود کشید

از تنباکو نفع توان داشت گمان     از دود اگر خانه توان کرد سپید

 برای این کا زمینه ای لازم بود بنابراین شاه عباس بزرگانی را که به دیدن او آمده بودند به کاخ خود دعوت کرد وبه خدمتکارانش نیز دستور داد تا قلیان بیاورند ومخفیانه به آنها گفت تا به جای تنباکو از پهن اسب استفاده نمایندوبرای خوشبو شدن به آن مقداری عود اضافه کنند.زمانی که خدمتکاران قلیانها را آوردند میهمان­ها مشغول کشیدن قلیان شدند! پشت سر هم بر قلیان پُک عمیق زده و با احساس رضایت دودش را هوا می دادند! گویی در عمرشان، قلیانی به آن خوبی‌ نکشیده اند! با هر پک زدن آنها دود و بوی پهنِ اسب فضا را پر می کرد،همه مانده بودند شاه عباس چنین تنباکویی را از کجا تهیه کرده است که دو  بوی متفاوت یکی بوی بد پهن حیوانی دارد ودیگری بوی خوب عود می دهد وبه غیر از دود کردن و بوهای ناسازگار هیچ تاثیری هم ندارد.

وقتی شاه عباس دید آنها با چه اشتیاقی به قلیانها پک می زنند رو به آنها کرد و گفت: «سرقلیان­ها با بهترین تنباکو پر شده است نظر شما چیست؟» بزرگان کشور هم چاره ای جز تملق وچابلوسی نداشتند همه از تنباکو و عطر آن تعریف می کردند از آن میان یکی به نمایندگی بلند شد وگفت :«به سر اعلیحضرت قسم، چندین سال است که قلیان می‌کشم، اما  تنباکویی به این عطر و مزه وگیرایی ندیده­ام!»

به ناگاه شاه عباس برآشفت ونگاه معنی داری به حاضران کرد وگفت:«کسانی که نمی توانند فرق پهن و تنباکورا تشخیص دهند حق ندارن از این به بعد قلیان بکشند.»از آن روز به بعد به دستور شاه عباس مصرف تنباکو وقلیان در قهوه خانه ها ممنوع شد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۴۲
aziz ghezel


هنگامی که بیماری عروق کرونر و دیگر شرایطی که در جریان خون به قلب تأثیر می‌گذارد اکسیژن برای مدت زمان طولانی به قلب نمی‌رسد،ایسکمی قلبی رخ میدهد.
 ایسکمی اصطلاح پزشکی برای قطع موقت جریان خون است، در بیماری‌های ایسکمیک قلب وقفه موقتی است. ایسکمی قلبی هنگامی رخ می‌دهد که عروق کرونر قادر به تأمین نیاز اکسیژن به قلب نیست.
بیماری‌های ایسکمیک قلب، بیماری‌هایی هستند که ناشی از کاهش خون ‌رسانی به عضله قلب (میوکارد) و ایسکمی آن می‌باشند. این بیماری‌ها اغلب ناشی از انسداد عروق کرونر مثلاً در اثر آترواسکلروزیس می‌باشند.


علائم :
در مراحل اولیه این بیماری ممکن است بی علامت باشد و فقط در معاینه یا اکوکاردیوگرافی قلبی کشف شود. بیمار یابی در این مرحله عمدتاً محدود به بیماران در ریسک کاردیومیوپاتی که تحت بررسی قرار می‌گیرند است (مثل بیماران باسابقه خانوادگی نارسایی قلب، بیماران مبتلا به فشارخون بالای مزمن، بیماران دیابتی و تیروئیدی، وجود آریتمی و…).
به تدریج با پیشرفت بیماری، علائم نارسایی قلب ظاهر می‌شود. این علائم شامل موارد زیراست:
- احساس تنگی نفس در زمان فعالیت و در موارد شدیدتر بیماری در زمان استراحت، در موارد شدیدتر سرفه خشک مکرر، گاهی همراه با خلط خونی یا کف دار.
ادم (تورم) ناحیه ساق و مچ پا و تورم شکم (در کاردیومیوپاتی پیشرفته با درگیری سمت راست قلب) احساس خستگی و ضعف عمومی، سرگیجه، بی‌حالی.
- تپش قلب و ضربان نامنظم قلب، کاهش اشتها، کاهش میل جنسی

درمان ایسکمی قلب

- مصرف مهارکننده ‌هاى آنزیم تبدیل‌کننده آنژیوتانسین مثل کاپتوپریل و انالاپریل.
- در صورت عدم تحمل مهارکننده آنزیم تبدیل‌کننده آنژیوتانسین، مسدودکننده گیرنده آنژیوتانسین (Angiotensin Receptor Blocker) یا ترکیب هیدرالازین به علاوه ایزوسوربید تجویز می‌شود.
- بتابلوکرها : مثل کارودیلول Carvedilole، متوپرولول Metoprolol یا متورال.
- در بیماران دچار نارسایی سیستولى قلب علامت ‌دار که علائم آن‌ها با درمان‌های قبلی بهبود نیافته یا در صورت وجود آریتمی فیبریلاسیون دهلیزی همزمان، به مهارکننده آنزیم تبدیل‌کننده آنژیوتانسین، بتابلوکرها

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۳۱
aziz ghezel


بیماری کبد چرب سوء‌تفاهم زیادی در مردم ایجاد می‌کند؛ اینکه غذای چرب با ورود به بدن روی کبد رسوب می‌کند و با گرفتن رژیم و کاهش وزن چربی کبد هم از بین می‌رود، در حالی که چنین نیست.

کبد عضو مهم بدن است و عملکردهای مختلفی دارد؛ تبدیل مواد به یکدیگر، جذب و دفع مواد غذایی، تصفیه مواد غذایی، مواد سازنده مورد نیاز برای انعقاد خون، محل اثر هورمون‌های مهمی مانند انسولین و... از عملکردهای کبد است.

در ایران و همه کشورهای دنیا رژیم غذایی پرکالری و کم‌تحرکی مشکلاتی زیادی برای کل بدن به‌خصوص کبد ایجاد کرده اما همین کبد چربی که به نظر می‌رسد زیاد پرخطر نباشد، می‌تواند باعث سفتی و فیبروز شدن بافت کبد شود و در نهایت به بیماری مهلکی به نام سیروز برسد.

کبد چرب هیچ علامتی ندارد و اتفاقی و در آزمایش‌های غربالگری می‌توان به آن پی برد. میزان آسیب کبدی با سونوگرافی، فیبرو اسکن و آزمایشات کبدی مشخص می‌شود.

افزایش وزن، کاهش وزن‌های ناگهانی و استفاده از داروهای سنتی غیراستاندارد برای چاقی یا لاغری می‌تواند منجر به کبد چرب ناگهانی با عوارض زیانباری شود.

مطالعات مختلف ارقام مختلفی را از کبد چرب ارائه می‌دهند. در بعضی از جوامع 40 درصد و حتی تا 90 درصد نیز گزارش شده است. وقتی کلمه چرب به دنبال کبد قرار می‌گیرد، در بدو امر این‌طور به نظر می‌رسد که چربی مقصر اصلی است ولی مبتلایان الزاما فقط مصرف‌کنندگان چربی نیستند و خوردن انواع نوشابه‌، شکلات و مصرف زیاد هیدرات کربن هم می‌تواند کبد را چرب کند.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۲۸
aziz ghezel


این نوع هپاتیت در صورتی که کنترل نشود منجر به سیروز کبدی خواهند شد.

هپاتیت C درمان دارد. در طول یکی-دو سال اخیر داروهای بسیار کارآمدی برای درمان هپاتیت C ساخته شده که می‌تواند هپاتیت را ریشه‌کن کند و امید می‌رود با این درمان و همکاری مسوولان و بیماران تا سال 2030 میلادی، بیماری به‌طور کامل ریشه‌کن شود.

 داروها باید  3 ماهه مصرف شوند و احتمال ریشه‌کنی بیشتر از 95 درصد است. قیمت دارو هم بسیار مناسب و تحت پوشش بیمه و بسیار کم‌عارضه است.

وقتی ویروس هپاتیت C وارد بدن می‌شود، ممکن است فاز حادی ایجاد کند که فقط به صورت علائم ساده سرماخوردگی یا زردی مختصر مشاهده می‌شود. بعد از این مرحله سیستم ایمنی حدود 20 درصد از بیماران ویروس را خودبه‌خود از بدن پاک می‌کند ولی 80 درصد مواقع بیماری مزمن می‌شود و درست مانند کبد چرب، بیماری طولانی‌مدت است و از زمان ورود ویروس به بدن تا سیروز کبدی ممکن است 3 دهه طول بکشد.

این بیماران علائم بالینی چندانی ندارند و فقط وقتی علامتدار می‌شود که کبد به مقدار زیادی آسیب دیده است. به همین دلیل باید افراد در معرض خطر را بشناسیم.

اولین راه انتقال سرنگ و تزریق مواد مخدر است. معتادان و همه افراد حتی اگر یکبار این کار را انجام داده‌ یا هرگز از سرنگ مشترک استفاده نکرده‌اند هم مشکوک هستند زیرا ممکن است معتادان ماده مخدر را از درون ظرفی آلوده به ویروس درون سرنگ کشیده باشند.

افرادی که قبل از سال 1375 فرآورده خونی دریافت کرده‌اند. (آن زمان خون از نظر هپاتیت C بررسی نمی‌شد)، مجروحان جنگ تحمیلی که خون دریافت کرده‌اند، افرادی که خالکوبی و حجامت انجام داده‌اند و روابط جنسی پرخطر دارند، جزو افراد در معرض خطرند ولی این ویروس فقط از طریق خونی منتقل می‌شود و دست دادن، رفتن به استخر و روبوسی و به‌طور کلی تماس غیرخونی با افراد حامل ویروس، باعث آلودگی افراد سالم نمی‌شود.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۲۳
aziz ghezel

چشم تو خواب می‌رود یا که تو ناز می‌کنی
نی به خدا که از دغل چشم فراز می‌کنی

چشم ببسته‌ای که تا خواب کنی حریف را
چونک بخفت بر زرش دست دراز می‌کنی

سلسله‌ای گشاده‌ای دام ابد نهاده‌ای
بند کی سخت می‌کنی بند کی باز می‌کنی

عاشق بی‌گناه را بهر ثواب می‌کشی
بر سر گور کشتگان بانگ نماز می‌کنی

گه به مثال ساقیان عقل ز مغز می‌بری
گه به مثال مطربان نغنغه ساز می‌کنی

طبل فراق می‌زنی نای عراق می‌زنی
پرده بوسلیک را جفت حجاز می‌کنی

عشق منی و عشق را صورت شکل کی بود
اینک به صورتی شدی این به مجاز می‌کنی


مولانا

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۱۸
aziz ghezel


روزی پسر جوان و خوشتیپی در بازار به قدم زدن مشغول بود . او خوشتیپ ترین پسر آن دیار بود و یک جوان با ایمانی قوی.
در بازار همچنان قدم میزد . که زن جوانی را دید که از او طلب کمک کرد . و جوان محض رضای خدا بار را از زن جوان گرفت و به طرف خانه زن حرکت کردن . وقتی به خانه زن رسیدن پسر عزم رفتن کرد ولی زن نزاشت.
زن: تو که این همه راه را بار من را حمل کرده ای پس باید تشنه باشی . بیا داخل تا آب به تو دهم تا سیراب شوی.
پسر هم همراه دختر به داخل خانه رفت.. وسایل را داخل آشپزخانه زن گذاشت و دید که زن با لباس زیر جلوی او قرار گرفته است . سر خود را به پایین انداخت و لیوان را از او گرفت و آب را نوشید و عزم رفتن کرد . ولی زن جلوی او را گرفت .
زن: اگه سعی کنی از اینجا خارج شی فریاد خواهم زن تا همه با خبر بشن و وقتی شما رو ببینن فکر میکنن تو سعی داشتی به من تجاوز کنی . پس الام باید با من سکس کنی شنیدم تو زیبا ترین پسر این دیاری . پس حسابی باید بهم برسی..
زن خود را لخت کرد و پسر درخواست او را پذیرفت و قرار شد پسر اول قبل از سکس به دستشویی برود ..
پسر به دستشویی رفت و در دل خود گفت .
پسر: خدایا من این کارو واسه رضای تو انجام میدم خودت کمکم کن .
پسر مدفوع خود را به صورت و بدنش کشید و از دستشویی خارج شد و زن با وقاحت کامل با او رفتار کرد و او را از خانه بیرون انداخت ..
پسر از خجالت که اهالی محل او را ببیند آب میشد .. سرش را با پایین انداخت و به طرف خانه خویش رفت .. آن روز آن کوچه شلوغ .. ساکت بود و هیچ کس داخل کوچه نبود تا پسر به خانه رسید..
نتیجه :
وقتی ایمان ادم به خدا قوی باشد خدا هم از بنده خویش حفاظت و حمایت میکند در همه شرایط

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۰۹
aziz ghezel