مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را مردان همیشه مرد میمانند و زنان همیشه زن و آنگاه هر روز ، نه روز "زن" و نه روز "مرد" بلکه روز "انسان" است.


آخرین نظرات

۹۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است


در ۱۵ سالگی آموختم که مادران از همه بهتر می‌دانند، و گاهی اوقات پدران هم. / در ۲۰ سالگی یاد گرفتم که کار خلاف فاید‌ه‌ای ندارد، حتی اگر با مهارت انجام شود. / در ۲۵ سالگی دانستم که یک نوزاد، مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعته، محروم می‌کند.

 در ۳۰ سالگی پی بردم که قدرت، جاذبه مرد است و جاذبه، قدرت زن است.

در ۳۵ سالگی متوجه شدم که آینده چیزی نیست که انسان به ارث ببرد بلکه چیزی است که خود می‌سازد.

در ۴۰ سالگی آموختم که رمز خوشبخت زیستن، در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم؛ بلکه در این است که کاری را که انجام می‌دهیم دوست داشته باشیم.

در ۴۵ سالگی یاد گرفتم که ۱۰ درصد از زندگی چیزهایی است که برای انسان اتفاق می‌افتد و ۹۰ درصد آن است که چگونه نسبت به آن واکنش نشان دهیم.

در ۵۰ سالگی پی بردم که کتاب بهترین دوست انسان و پیروی کورکورانه بد‌ترین دشمن وی است.

در ۵۵ سالگی پی بردم که تصمیمات کوچک را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب

در ۶۰ سالگی متوجه شدم که بدون عشق می‌توان ایثار کرد اما بدون ایثار هرگز نمی‌توان عشق ورزید.

در ۶۵ سالگی آموختم که انسان برای لذت بردن از عمری دراز، باید بعد از خوردن آنچه لازم است، آنچه را نیز میل دارد بخورد.

در ۷۰ سالگی یاد گرفتم که زندگی در اختیار داشتن کارت‌های خوب نیست، بلکه خوب بازی کردن با کارت‌های بد است.

در ۷۵ سالگی دانستم که انسان تا وقتی که فکر می‌کند نارس است، به رشد و کمال خود ادامه می‌دهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده است، دچار آفت می‌شود.

در ۸۰ سالگی پی بردم که دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگ‌ترین لذت دنیاست.

در ۸۵ سالگی یاد گرفتم که همانا زندگی زییاست.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۰۱:۱۳
aziz ghezel


روزجمعه ، روز بسیار پُرفضیلت و با برکتی است که سیدالایام ( نیکترین روزها ) نام گذاشته اند ، خداوندبرکاتی را در این روز گذاشته است که در روزهای دیگر دیده نمی شود و به دلیل جمع شدن این همه برکات در این روز ، ایـن روز را جمعه نامیده اند .

روز جمعه روز عبادت و روز تجمع مسلمانان است و همچنین خواندن نماز جمعه در این روز فرض عین بوده ومنکر آن از دایره اسلام خارج است. حضرت محمد ص درمورد فضیلت این روز با برکت برای مـا مسلمانان در چـند حدیثــی ارشاد فرمودند : هیچ روزی آفتاب طلوع نکرده که از روز جمعه  بهتر باشد چون دراین روز مبارک پـدر انسان هــا حضرت بابا آدم؛را الله از گِل آفرید ، در این روز ایشان به بهشت آمده ، درهمین روز به خاطر مکر و فریب شیطان رانده شده از بهشت به دستور الله خارج شده و به زمین ساکن شده و سرانجام پدر ما درهمین روز مبارک از دنیا رحلت کردنـد صور اول حضرت اسرافیل؛درهمین روز خواهد بود که با صدای آن همه زنده جـان ها وفات خواهند کرد ، قیامت در همین روز بر پا خواهد شد و مومنین در جنت برای اولین بار دیدار الله را در روز جمعه نصیب خواهند شد .


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۰۱:۱۱
aziz ghezel


1- هر روز چند دقیقه ای را جز الله به چیز دیگری نیندیشید.
2- به زبان خود و ساده و راحت با خدا سخن بگویید؛ لازم نیست حتماً از واژه های خاص یا مذهبی استفاده کنید.
3- هنگام فعالیت ، در ایستگاه اتوبوس ، پشت میز و… لحظاتی چشمان خود را ببندید و به خود تلقین کنید که الله اکنون با شماست.
4- همیشه موقع دعا سعی نکنید که چیزی از خدا بخواهید ، بیشتر سعی کنید ضمن دعا از نعمت های او تشکر کنید .
5- با این نیت دعا کنید که دعاهای صادقانه شما مؤثر است.
6- هنگام دعا فکر منفی به ذهن خود راه ندهید؛ این تلقینات مثبت است که نتیجه می دهد .
7- همیشه طوری سخن بگویید که گویی آماده برای قبول مشیت الهی هستید. هر چه می خواهید از خدا طلب کنید اما همواره راضی به رضای او باشید .
8- همه کارهایتان را به خدا سپرده و انجام هر کاری را به او واگذار کنید .
9- برای کسانی که به نحوی شما را آزرده اند ، دعا کنید، زیرا که رنجش راه قدرت معنوی را سد می کند.
10- فهرستی از کسانی که مایل به دعا برای آنها هستید ، تهیه کنید. هرچه بیشتر اطرافیانتان را دعا کنید، نتیجه دعا بیشتر به خودتان برمی گردد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۰۱:۰۹
aziz ghezel


1- برای همگان حقّ متفاوت بودن و متفاوت ماندن، قایل باشیم.
2- کوشش نکنیم به هر طریق ممکن، سخن خود را به کرسی بنشانیم.
3- در یک گفت‌وگو، بیش از هر چیز نیازمند بردباری و شکیبایی هستیم.
4- از به کار بردن الفاظ و واژه‌هایی که متضمّن توهین، تحقیر، تمسخر و یا تهدید باشد جدّاً امتناع ورزیم.
5- «هنرِ گوش دادن» را بیاموزیم و با دقّت در دلایل فرد مقابل تأمّل کنیم. تمرکز و تمرین سکوت از اهمّ آمادگی‌های گفت‌وگو محسوب می‌شود.
6- از «نیّت خوانی» بپرهیزیم و صرفاً به سخنانی که بر زبان می‌آید، گوش فرا دهیم و به آنها بیندیشیم.
7- فرد مقابل را کمک کنیم تا بتواند مُدّعیاتش را سامان دهد و دلایلی را برای آنها فراهم کند.
8- اصل همدلی و خوش بینی را (نسبت به صاحب سخن) به همراه نگاه تیز منتقدانه را (نسبت به مُدّعیات)، فراموش نکنیم.
9- گفت‌وگو را به میدان زور آزمایی میان افراد و اعلام برنده و بازنده، تبدیل نکنیم.
10- گفت‌وگو را به مجلس وعظ و خطابه و یا هدایت این و آن، تبدیل نکنیم.
11- بر باورهای بی‌دلیل، ابرام و تعصّب نورزیم.
12- پشت مفاهیم و اصطلاحات پر طمطراق، پنهان نشویم.
13- همواره فهم‌مان را از آنچه می‌شنویم، با گوینده‌ی سخن بررسی کنیم تا متوجّه شویم آیا مراد گوینده را آن‌چنان که او می‌خواسته است دریافت کرده‌ایم.
14- در باره‌ی دیگران، پیشداوری نکنیم و از فرد مقابل بخواهیم ابهامات سخنانش را برطرف نماید.
15- به نتایج منطقی و اقتضائات سخنانمان وفادار باشیم.
16- چنانچه متوجّه اشتباهاتمان شدیم، نه تنها بر آنها اصرار نورزیم بلکه بر اشتباهمان اقرار کنیم.
17- تمام تلاشمان را بکار ببندیم تا مبادا موضوعات اندیشه‌ای و مسأله‌های مورد گفت‌وگو به مسأله‌ی شخصی تبدیل شود.
18- زبان احساسات و عواطف را کنترل نماییم و از بروز خشم جدّاً جلوگیری کنیم.
19- مواظب باشیم بر فرد مقابل اتهام وارد نکنیم و از زدن هرگونه برچسب، خودداری کنیم.
20- در طول مسیر گفت‌وگو، آرامش را حفظ کنیم و از عجله کردن برای پاسخ دادن بپرهیزیم.
21- فرد مقابل را حریف خود نپنداریم بلکه او را هم‌اندیشی تلقّی کنیم که قرار است مسیر حقیقت را با هم طی کنیم.
22- همواره احتمال دهیم که دستِ کم بخشی از ایده‌های ما اشتباه است و آماده باشیم که آنها را با ایده‌های درست جابجا کنیم
23- شجاعت گفتن واژه‌ی «نمی‌دانم» را در خودمان تقویت کنیم. زیرا در جریان گفت‌وگو ممکن است مسأله‌هایی مطرح شود که از حیطه‌ی دانش ما بیرون باشد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۰۱:۰۶
aziz ghezel


سند زیر که از کلیسای کوه سینا استخراج شده است حاوی نامه‌ی رسول خدا -صلّی الله علیه وسلّم- است که در سال ۶۲۰ میلادی به این کلیسا فرستاده است. حامل این نامه علی بن ابی طالب است و رسول خدا -صلّی الله علیه وسلّم- در آن متعهده شده است که مسلمانان از مسیحیان حمایت می‌کنند و زمینه‌ی آزادی عبادت و دعوت به دین‌ مسیحیت را برای آنان فراهم می‌کنند. سلطان سلیم اول پادشاه عثمانی در سال ۱۵۱۷ میلادی این نامه را تأیید کرده و آن را در ضمن نسخه‌های خطی در موزه‌ی امپراطوری عثمانی در قسطنطنیه قرار داده است. این نامه توسط رسول خدا -صلّی الله علیه وسلّم- املا شده است و ترجمەی فارسی آن از قرار زیر است:
این نامه‌ پیمان‌نامه‌ی محمد پسر عبدالله با مسیحیان است؛ ما با با آنان هستیم خواه از ما دور باشند یا نزدیک. من و بندگان خدا و انصار و پیروان من برای دفاع از آنان آماده‌ایم و مسیحیان رعیت من هستند. به خدا سوگند هر آنچه را که مورد رضایتشان نباشد از آنان دور خواهم کرد و هیچ اجباری بر آنان نیست. قضاتشان از میان خودشان انتخاب خواهند شد و راهبانشان در دیر‌هایشان خواهند ماند. هیچ کس حق ندارد عبادت‌گاه‌هایشان را ویران کند یا آسیبی به آنان برساند. هیچ کس حق ندارد چیزی از آن بردارد و به خانه‌ی مسلمانان ببرد. هر کس غیر از این کند عهد خدا را شکسته است و از رسولش نافرمانی کرده است.
آنان هم‌پیمان من هستند و من با آنان عهد بسته‌ام که در حکومت من با چیز ناخوشایندی روبرو نشوند. هیچ کس نباید آنان را وادار به هجرت کند یا آنان را به جنگ مجبور سازد بلکه این مسلمانان هستند که باید از آنان دفاع کنند. اگر مسلمانی با زنی مسیحی ازدواج کند حتما باید با رضایت آن زن باشد و نباید او را از رفتن به کلیسا و نماز گزاردن در آن باز دارد. کلیسا‌هایشان باید مورد احترام باشد و نباید از تعمیر آن جلوگیری کرد و نباید حرمت عهد و پیمان آنان شکسته شود. تا روز قیامت هیچ یک از امت مسلمان حق ندارد این پیمان‌نامه را بشکند.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۰۱:۰۴
aziz ghezel


1. کسانی هستند که به خدا ایمان دارند به نحوی که ایمان‌شان آن‌ها را نسبت به خدا مطیع بارآورده و از هر جهت کاملاً تابع احکام خدا هستند و از آن‌چه نهی کرده، گریزانند.

2. کسانی هستند که به خدا ایمان دارند ولی ایمانشان آن‌چنان محکم نیست که بتوانند از هر جهت مطیع باشند و کاملاً از احکام خداوند پیروی کنند. این چنین کسانی با این‌که ایمان‌شان به درجه‌ی کمال نرسیده است، ولی به هر حال مسلمانند و به مقدار معصیتی که مرتکب شده‌اند مانند مجرمین مجازات خواهند شد.

3.کسانی که به خدا ایمان ندارند و به حسب ظاهر ملاحظه می‌شود که اعمالشان درست است.(منافقین) ولی از آن‌جا که به منظور اطاعت و پیروی از قانون خدا آن را انجام نمی‌دهند، بدیهی است که چنین اعمالی اعتبار و ارزشی ندارند.

4. دسته‌ی آخر افرادی هستند که به خدا ایمان نداشته و از انجام هیچ گناه و معصیتی کوتاهی نمی‌کنند، اینان مردمانی یاغی و بدکردارند که جز آتش سوزان دوزخ سرانجامی ندارند.(کافران)[14]
 خداوند در قرآن اصولی را که ایمان آوردن به آن‌ها ضروری است، چنین بیان می‌کند:

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی أَنزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ یکْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِیداً[15] یعنی: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، به خدا و پیغمبرش (محمد) و کتابی که بر پیغمبرش نازل کرده است (و قرآن نام دارد) و به کتاب‌هایی که پیش‌تر (از قرآن) نازل نموده است (و هنوز تحریف و نسیان در آن‌ها صورت نگرفته است) ایمان بیاورید. هر کس که به خدا و فرشتگان و کتاب‌های خداوندی و روز رستاخیز کافر شود (و یکی از این‌ها را نپذیرد) حقیقتاً در گمراهی دور و درازی افتاده است.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۵۷
aziz ghezel


مردی نابینا زیر درختی بر سر دو راهی نشسته بود.

پادشاهی نزد او آمد، از اسب پیاده شد و ادای احترام کرد و گفت: قربان، از چه راهی میتوان به پایتخت رفت؟

پس از او وزیر پادشاه نزد مرد نابینا رسید و بدون ادای احترام گفت: آقا، راهی که به پایتخت می رود کدام است؟‌

سپس سربازی نزد نابینا آمد، ضربه ای به سر او زد و پرسید:‌‌  احمق،‌راهی که به پایتخت می رود کدامست؟ هنگامی که همه آنها مرد نابینا را ترک کردند، او شروع به خندیدن کرد. مرد دیگری که کنار نابینا نشسته بود، از او پرسید:

 به چه می خندی؟ نابینا پاسخ داد: اولین مردی که از من سوال کرد، پادشاه بود، مرد دوم وزیر او بود و مرد سوم فقط یک نگهبان ساده بود. مرد با تعجب از نابینا پرسید: چگونه متوجه شدی؟ مگر تو نابینا نیستی؟  

نابینا پاسخ داد: فرق است میان آنها … پادشاه از بزرگی خود اطمینان داشت و به همین دلیل ادای احترام کرد. ولی نگهبان به قدری از حقارت خود رنج می برد که حتی مرا کتک زد.

طرز رفتار هرکس نشانه شخصیت اوست. نه سفیدی بیانگر زیبایی است و نه سیاهی نشانه زشتی .

شرافت انسان به اخلاقش هست.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۵۱
aziz ghezel


یک محقق امارات کشف کرد که صدای اذان در کره زمین در تمام شبانه روز قطع نمی شود
و در هر منطقه ای به پایان برسد
بلافاصله در جای دیگری آغاز می شود❗️
به نوشته پایگاه خبری عرب آنلاین،
وی توضیح داد که گفتن اذان ۴ دقیقه زمان لازم دارد
و زمین دارای ۳۶۰ خط فرضی از قطب شمال به قطب جنوب است
که معادل ۳۶۰ درجه است.
هنگامی که برای مثال ظهر شرعی درخط ۱ شروع می شود،
۴ دقیقه طول می کشد تا ظهر شرعی در خط ۲ شروع شود
و این مدت معادل زمانیست که در خط یک اذان گفته می شود.
به این ترتیب ۳۶۰ ضربدر ۴ می شود ۱۴۴۰ دقیقه
که معادل ۲۴ ساعت است

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۴۷
aziz ghezel


تجربه آموزی روباه

شیر و گرگ و روباهی با هم رفیق شدند و برای شکار به دشت و کوه رفتند . گرگ و روباه در رکاب شیر به بیشه کوه رفتند و سه حیوان را که عبارت بودند از گاو کوهی و بز کوهی و خرگوش شکار کردند.

گرگ بدون توجه به اینکه شیر سلطان حیوانات است و اختیار و انتخاب با اوست با روباه زمزمه کرد که لابد شیر مانند شاهان دادگستر سهمیه آنها را خواهد داد.

شیر از خیالات و طمع آنها آگاه شد ولی در ظاهر خندان بود و وانمود نمی کرد دل پری از آنها دارد. تا اینکه شیر به گرگ گفت این جانوران شکار شده را عادلانه به نیابت از طرف من تقسیم کن .

 گفت شیرای گرگ این رابخش کن   
 معدلت را نو کن ای گرگ کهن

نایب من باش  در  قسمت  گری
تا  پدید  آید که  تو چه  گوهری

 گرگ گفت. ای شیر چون تو بزرگ هستی گاو وحشی از آن تو باشد و بز کوهی چون میان قامت است مال من که میانه هستم و خرگوش نیز به مناسبت کوچکی مال روباه باشد که از همه کوچکتر است .

شیر ناراحت شد و گفت : تا من هستم تو (ما و تو) می کنی؟

سپس بر سر گرگ جهید و او را پاره پاره کرد
سپس همه آن سه شکار را به روباه بخشید و گفت:

روبها ! چون جملگی ما را شدی
چونت آزاریم چون تو ما شدی

ما تو را و جمله آشکاران تو را
پای بر گردون هفتم  نه بر آ

چون گرفتی عبرت از گرگ دنی
 پس تو روبه نیستی شیر منی

و روباه سپاسگزاری کرد.

استخوان و  پشم آن گرگان عیان
بنگرید  و  پند  گیرید ای مهان

عاقل از سر بنهد این هستی و بار
چون شنید انجام فرعونان و عاد

پس سپاس او را که ما را در جهان
کرد پیدا  از  پس پیشینیان

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۳۳
aziz ghezel

1- زبان ، اینکه ازترس خدادروغ نگویدوغیبت نکندوتهمت نزند
2- شکم ، روزی حلال بخوردوازحرام ومتشابهات جدا دوری نماید
3- چشم ، ازنگاه به نامحرم خود داری کند وچشم چرانی ننماید
4- دست ، دستش تنهابه خاطر رضای الله حرکت کند
5- قدم ، به طرف معصیت وگناه حرکت ننماید
6- دل ، خالی ازکینه وبغض ونفرت وحسادت باشد
7- اخلاص
، بدون اخلاص کاری انجام ندهدواز ریاوخودنمایی خود داری کند

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۲۲
aziz ghezel