مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را مردان همیشه مرد میمانند و زنان همیشه زن و آنگاه هر روز ، نه روز "زن" و نه روز "مرد" بلکه روز "انسان" است.


آخرین نظرات

۱۱۸ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است


۱. من به تو اعتماد دارم.

۲. حضور او در جمع خانواده را مهم بدانید. مثلا بگویید «وقتی خدا تو رو به ما داد، می دانست ما چه چیزی در زندگی احتیاج داریم»

۳. ببخشید عزیزم. می توانی من را به خاطر کاری که کردم ببخشی؟

۴.من تو را می بخشم. و دیگر این موضوع را مطرح نمی کنم. باشه؟

۵.امشب می خواهم فقط وقتم را با تو بگذرانم. چه کاری دوست داری که انجام بدهیم؟

 ۶. بله،امشب غذایی رو میپزم که دوستش داری.​

 ۷. از تو ممنون هستم.

 ۸.بکار بردن صفات مثبت. نمی توانم باور کنم که تو چقدر ... هستی.

 ۹.به تو افتخار می کنم.

 ۱۰. برایت روی میز پول گذاشتم.

 ۱۱. حرفت را باور می کنم.

 ۱۲. به تو افتخار ​می​کنم. حتی با اینکه تو خیلی خوب نبودی، همچنان به تو افتخار می کنم.

 ۱۳.می دانم که اخیرا خیلی رو در رو حرف نزده ایم. اما میخواهم بدانی که تو را قبول دارم. حتی اگر با تو موافق نباشم. و سعی می کنم برای بهتر شدن رابطه بین ما تلاش کنم تا هر دو بتوانیم دیگری را خوب درک کنیم.

 ۱۴.تو واقعا داری مرد / خانم می شوی. نمی توانم بگویم چه قدرهیجان انگیز است!

 ۱۵. برایت فلان چیز را گرفته ام.

 ۱۶. از توانایی های او در یک موضوع خاص تعریف کنید. اخیرا دیده ام که در فلان چیز خیلی پیشرفت داشته ای. درست مثل فلان کاری که انجام می دادی.

 ۱۷. تو را در فلان چیز تحسین می کنم. خیلی چیز​ا​ از تو در این زمینه می توانم یاد بگیرم.

 ۱۸. انتخاب بسیار هوشمندانه ای بود.

 ۱۹. می دانم که چقدر در فلان قضیه اذیت شدی. من واقعا متاسفم. نمی دانم چه قدر تحمل این موضوع برایت دشوار است ولی می دانم که لحظات سختی داشته ای.

 ۲۰.تو همیشه فرزند من هستی و من همیشه تو را می بخشم و دوست دارم.

 ۲۱. برو تا فردا صبح بخواب و استراحت کن. فکر چیزی نباش.​

 ۲۲. فکر نمی کردم بتوانی فلان کار را انجام بدهی. واقعا من را تحت تاثیر قرار دادی.


 ۲۳. نظرت درمورد فلان چیز چه است؟

 ۲۴.چون میدونستم کار داری و یادت نیست ​من وقت دندانپزشکی تو را کنسل کردم.

 ۲۵. بکار بردن صفات خوب در مورد پدر او. من پدرت را خیلی دوست دارم. او واقعا فوق العاده است.

 ۲۶. دوست دارم وقتم را با تو بگذرانم.

 ۲۷. خیلی خوشحالم که الان خانه هستی.

 ۲۸. دوست دارم فلان کار را با تو انجام بدهم.

 ۲۹. تو یکی از بهترین هدایایی هستی که خدا به من داده. واقعا خوشحالم خدا تو را به من داده!

 ۳۰. وقتی با تو هستم احساس غرور خاصی می کنم.

 ۳۱. خیلی خوب از عهده فلان کار برآمدی.

 ۳۲. غذای مورد علاقه ات را درست کرده ام.

 ۳۳. مطمئن هستم که خدا از هر دوی ما مراقبت می کند. او همیشه این کار را کرده است. بیا باهم از او بخواهیم و دعا کنیم.

 ۳۴. با لطف و کمک خدا، من و پدرت هرگز و هرگز از هم جدا نخواهیم شد.

 ۳۵ . فلان لباس چه قدر به تو می آید.

 ۳۶. من تو را همان طور که هستی دوست داری. می دانم شاید خودت خیلی از خودت راضی نباشی ولی خداوند دقیقا می دانسته که تو را چگونه بیافریند. و من هم تو را همان طور که او آفریده دوست دارم و دلم نمی خواهم تو جور دیگری بودی.

 ۳۷. اگر من جای تو بودم، همین حس را داشتم.

 ۳۸. می توانی صدای موزیکی که گوش می دهی را کمی بلند کنی؟

 ۳۹  .خیلی در فلان کار مرتب و منضبط هستی.

 ۴۰.فلان کاری که کردی واقعا شجاعانه بود.

 ۴۱.حس می کنی که تو را ​در​​کت​ می کنم؟

 ۴۲.اگر چیزی را بخواهی در من به عنوان مادرت تغییر بدهی، چه چیزی خواهد بود؟

 ۴۳. واقعا در فلان زمینه استعداد خوبی داری.

 ۴۴. بیا باهم بریم به مادربزرگ و پدربزرگ سر بزنیم.

 ۴۵. تماشای بزرگ شدن تو واقعا جالب است.

 ۴۶. فقط می خواستم بدانی که من برایت دعا می کنم.

 ۴۷.دلم برایت تنگ شده ولی خوشحالم که دارد به تو خوش می گذرد.

 ۴۸. واقعا وقتی خودت هستی من را خوشحال تر ​می کنی.

 ۴۹. خیلی دوستت دارم.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۴ ، ۲۳:۲۲
aziz ghezel

احمد شاملو:
یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم که یک روز ابری پوشیدمش و موقع بازگشت به خانه باران گرفت ... گلی شد .
و من بی خیال پی اش را نگرفتم به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک می شود
ولی نشد ...
بعدها هر چه شستمش پاک نشد ؛
حتی یکبار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایده نداشت !!!
آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت :
"این لباس چِرک مرده شده!"
گفت :
"بعضی لکه ها دیر که شود ، می میرند ؛ باید تا زنده اند پاک شوند !"
چرک مُرده شد ...
و حسرت دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت !
بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید !
حواست که نباشد لکه می شود ؛
وقتی لکه شد اگر پی اش را نگیری ، می شود چرک ...
به قول صاحب خشکشویی "لکه را تا تازه است ، تا زنده است ، باید شست و پاک کرد ...!"
مواظب دلهای خودمون ودلهای دوستانمان باشیم تاهنوزلکه نگرفته بشوئیمشان !!!!وگرنه دیرمیشود!!!!!

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۴ ، ۲۳:۱۵
aziz ghezel


 ای اشک، آهسته بریز که غم زیاد است
ای شمع ، آهسته بسوز که شب دراز است
امروز کسی محرم اسرار کسی نیست
ما تجربه کردیم، کسی یار کسی نیست
هر مرد شتر دار اویس قرنی نیست
هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست
هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست
بر مرده دلان پند مده خویش نیازار
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست
با مرد خدا پنجه میفکن چو نمرود
این جسم خلیل است که آتش زدنی نیست
خشنود نشو دشمن اگر کرد محبت
خندیدن جلاد ز شیرین سخنی نیست
جایی که برادر به برادر نکند رحم
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست
صد بار اگر دایه به طفل تو دهد شیر
غافل مشو ای دوست که مادر شدنی نیست

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۴ ، ۲۳:۰۱
aziz ghezel

1- کشمش، میوه خشک مغذی است و مانند دیگر خشکبارها در تمام سال یافت می شود. یک غذای پر انرژی، کم چرب و کم سدیم می باشد. بنابراین برای افرادی که رژیم های کم سدیم را باید رعایت کنند، خوردن کشمش بسیار مفید می باشد.
 
2- کشمش دارای خاصیت آنتی اکسیدانی می باشد و از تخریب سلولی جلوگیری می کند.
 
3- کشمش برای سلامت استخوان ها و جلوگیری از پوکی استخوان نقش مهمی را بر عهده دارد، به همین دلیل مصرف آن برای زنان قبل از یائسگی بسیار مفید است.
 
4- منبع خوب ویتامین D و هورمون استروژن می باشد.
 
5- کشمش باوجودی که شیرین و چسبناک می باشد، بر دندان اثر مخربی ندارد و باعث خرابی دندان نمی شود، حتی می توان گفت این میوه خشک از فساد دندان جلوگیری می کند... کشمش برای سلامت دندان و لثه بسیار مفید می باشد.
 
6- کشمش منبع خوب ویتامین ها و عناصر مغذی بدن می باشد. عناصر و ویتامین هایی همچون آهن، پتاسیم، کلسیم و ویتامین B در کشمش موجود است.
 
7- کشمش محتوی مقدار زیادی آهن می باشد... 600 گرم کشمش، 90 درصد آهن مورد نیاز روزانه بدن را تأمین می کند. 100 گرم کشمش در حدود 88/1میلی گرم آهن دارد، در حالیکه 100 گرم گوشت گاو بین 4-2 میلی گرم آهن دارد.
 
8- کشمش، منبع خوب فیبر، آنتی اکسیدان و همچنین منبع خوب انرژی می باشد.
 
9- فیبر باعث جلوگیری از سرطان کولون، کمک در جلوگیری از رشد غیر معمول سلول ها، بیماری ها و همچنین کنترل قند خون را می شود.
 
10- کشمش را به گوشت اضافه کنید تا مقدار چربی غذا را کم کند و مقدار فیبر و آهن را افزایش و مقدار سدیم را کاهش دهد.
 
11- آنتی اکسیدان از پیری و بیماری های حاصله از آن می کاهد.
 
12- کشمش از سرطان جلوگیری می کند.
 
13- کشمش میزان LDL یا کلسترول بد را در خون کم می کند و باعث کاهش بیماری قلبی می گردد.
 
14- اگر به مدت 4 هفته هر روز کشمش مصرف کنید، آنتی اکسیدان در خون افزایش و کلسترول بد( LDL) کاهش می یابد.
 
15- کشمش موجب کاهش استرس می گردد.
 
16- این میوه خشک باعث عملکرد صحیح رگ های بدن می شود.
 
17- کشمش برای درمان بی نظمی معده و یبوست مصرف می شود. برای جلوگیری از این ناخوشی ها می توانید، 6-5 عدد کشمش را خیس کنید و بعد از چند ساعت، آب آن را بنوشید.
 
18- تحقیقات نشان داده است که ورزشکارانی که قبل و در حین ورزش، حدود یک فنجان کشمش مصرف می کنند، بهتر از بقیه سلول های بدن را از آسیب حفظ می کنند.
 
19- کشمش به علت داشتن قند فروکتوز، دارای خاصیت مصرف سریع انرژی و کاهش وزن نیز می باشد.
 
20- کشمش مانند هویج، برای سلامتی چشم نیز خوب است.
 
21- کشمش باعث تقویت اعصاب می شود.
 
22- کشمش، سستی و رخوت را از بدن دور می کند.
 
23- با خوردن کشمش، غضب را از خود دور کنید.
 
24- کشمش موجب از بین رفتن آب اضافی بدن می گردد.
 
25- کشمش، دهان را خوشبو می کند.
 
26- کشمش، اسپاسم یا گرفتگی عضلانی را کم می کند.

پس از همین حالا، کشمش را به ماست یا سالاد خود اضافه کنید و از خوردن آن لذت برید.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۴ ، ۲۲:۵۵
aziz ghezel



خانم دکتر جاهان رجپوونا پلی‌یوا (Jahan Rejepowna Pollyýewa)، متولد ۱۵ آوریل ۱۹۶۰ (۵۴ ساله)، عشق آباد، از زنان موفق ترکمن در صحنه سیاسی. دستیار رئیس جمهوری روسیه، ولادیمیر پوتین، دستیار رئیس جمهور روسیه، دمیتری مدودیف (از ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۲)، مشاور درجه اول دولت فدراسیون روسیه. از سال ۲۰۱۲، رئیس دستگاه مدیریت دومای روسیه.

شاعر و نویسنده. چندین شعر ایشون در روسیه با آهنگ‌‌های استرادا مشهور شدن (مثل «دوباره بوران» و غیره). ایشون برای مدتی طولانی نویسنده سخنرانی‌های ریاست‌جمهوری روسیه بودن و برای باریس یلتسین، ولادیمیر پوتین و دمیتری مدودیف، متن پیام‌هاشون به شورای فدرال رو نوشتن و می‌نویسن.

خانوم پلی‌یوا در سال ۱۹۷۷ مدرسه متوسطه شماره ۱۲ شهر عشق آباد رو تموم و وارد دانشکده حقوق دانشگاه دولتی ترکمن، تحت نام ماغتئم قولی می‌شن. به علت انتقال شغلی همسرشون به مسکو، ایشون هم به دانشکده حقوق دانشگاه بزرگ دولتی مسکو انتقالی می‌گیرن. در سال ۱۹۸۲ از دانشگاه دولتی مسکو تحت نام لامانوسوف فارغ‌التحصیل می‌شن. در سال ۱۹۸۶ برای تحصیل دکتری از انستیتو دولت و حقوق آکادمی علوم شوروی سابق پذیرش می‌گیرن و با مدرک «دکترای علوم حقوقی» از اون مرکز علمی فارغ‌التحصیل می‌شن.

زندگی حرفه‌ای
- از ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۰: همکار علمی، استاد، رئیس بخش سیاسی-حقوقی مرکز علمی-تحقیقاتی انستیتو جوانان شوروی سابق. یکی از نویسندگان «قانون شوروی درباره سیاست جوانان»؛
- از ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۲: «متخصص برتر»، مشاور شورای شهر مسکو؛
- از ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۲: مدیر مرکز آنالیز و پیشبینی اجتماعی-سیاسی، عضو سرویس مشاوران دولتی فدراسیون روسیه در مسائل سیاسی؛
- از ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۳: مشاور رئیس دفتر رئیس جمهور روسیه؛
- از ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۵: مشاور معاون نخست‌وزیر روسیه، سرگی شاخرای؛
- از ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷: دبیر اجرایی و معاون آژانس خبری اینترفاکس؛
- ۱۹۹۷: مشاور معاون اول نخست وزیر فدراسیون روسیه، باریس نمتسوف؛
- ۱۹۹۷: دستیار مدیریت رئیس دفتر ریاست جمهوری روسیه؛
- از اکتبر ۱۹۹۷ تا مه ۱۹۹۸: مرجع اول ریاست جمهوری فدراسیون روسیه (پستی که دستورات ریاست جمهوری رو مستقیما اجرا می‌کنه)؛
- ۱۹۹۸: مدیر دفتر نخست وزیر روسیه، سرگی کیرینکو؛
- از ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۴: معاون رئیس دفتر رئیس جمهور فدراسیون روسیه؛
- از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۲: دستیار رئیس جمهور فدراسیون روسیه (پوتین و مدودیف)؛
- از سال ۲۰۰۴: دبیر شورای ریاست جمهوری در علوم، تکنولوژی و آموزش. همزمان، نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه در حوزه همکاری‌های انسانی بین کشورهای مستقل مشترک‌المنافع؛
- از سال ۲۰۱۲: رئیس دستگاه مدیریت دومای روسیه.

مدال‌ها و جوایز:
- نشان افتخار «برای خدمت باوجدان چند ساله دولتی»، ۱۶ آوریل ۲۰۰۱؛
- برنده جایزه قدردانی اجتماعی از موفقیت‌های زنان، به نام «اولمپیا»، از آکادمی تجارت و کارآفرینی روسیه، ۲۰۰۵؛
- جایزه ویژه ریاست جمهوری روسیه (۱۲ اکتبر ۲۰۰۸) «به خاطر شرکت فعال در آماده‌سازی پروژه قانون اساسی فدراسیون روسیه و زحمات فراوان برای توسعه اساس‌های مردم-مداری در روسیه»؛
- نشان «خدمت به کشور» درجه سه (۱۵ آوریل ۲۰۱۰) «به خاطر زحمات فراوان برای دولت و کارهای نتیجه‌بخش چندساله در فراهم کردن بستر فعالیت‌های رئیس جمهور روسیه»؛
- رئیس افتخاری انجمن وین-بوردو مسکو. انجمن وین-بوردوی مسکو یکی از اعضاء لیگ بین‌المللی وین-بوردو هستش که شرکت کنندگانش، الیت‌های سیاسی و اقتصادی ۱۸ کشور عضو هستن.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۴ ، ۱۸:۳۴
aziz ghezel



باباقولی آنناقوف (متولد ۱۹۷۲؛ ۴۱ ساله) — استاد بزرگ شطرنج ترکمنستان و آمریکا. ساکن تگزاس. قهرمان 2003 World Open، قهرمان تگزاس بین سال‌های ۲۰۰۳-۲۰۰۱، قهرمان Southwest Open در سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳، قهرمان Texas Masters Tournament در سال ۲۰۰۴.

آقای آنناقوف در سال ۱۹۹۸ موفق شدن در یک نیم‌سال، تعداد حیرت‌انگیز ۲۱۲ بازی رو ببرن - در حالی که رتبه دوم این سال، با ۲۰۳ برد، به آقای خانجار اؤدی‌یف، شطرنج‌باز دیگر ترکمن تعلق داشت. بالاترین رکورد آقای آنناقوف تا به حال ۲۶۱۹ بوده (برای مقایسه، رکورد بابی فیشر: ۲۷۶۰، رکورد گری کاسپاروف: ۲۸۰۰).

آقای آنناقوف در حال حاضر مربی چندین استعداد جوان و جدید آمریکا در شطرنج هستن: ۴ شاگرد ایشون قهرمان آمریکا شدن، چندین عضو تیم ملی آمریکا (در ۸ سال اخیر) در World Youth Championship، شاگردان آقای باباقولی آنناقوف بودن. در بین افتخارات مربی‌گری شطرنج‌باز ترکمن می‌شه به مقام‌های دوم، سوم، چهارم و پنجم دنیا از طرف شاگردانشون اشاره کرد.


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۴ ، ۱۶:۳۷
aziz ghezel

کرمولک کوچولو قهرمان می شود.


یکی بود یکی نبود، کرمولک کوچولوی قصه ما با پدرو مادرش در باغچه کوچولوی حیاط خانه‌ای زندگی می‌کرد. کرمولک دوستان زیادی داشت که هرروز باهم در این باغچه زیبا بازی می‌کردند. کرمولک قصه ما خیلی بچه خوبی بود اما خودش همیشه فکر می‌کرد که نمی‌تواند کارهای بزرگ را درست انجام دهد. او همیشه نگران بود که اگر اتفاق بدی بیفتد او توانایی هیچ کاری را ندارد.
او همیشه دوست داشت خیلی شجاع باشد و همیشه در رویا‌هایش خودش را خیلی قوی می‌دید ولی در واقعیت این‌طور نبود!
کرم کوچولوی قصه ما هر وقت تنها می‌شد با خودش فکر می‌کرد که ‌ای کاش بتواند شجاع باشد ولی نمی‌توانست این شجاعت را نشان بدهد. گاهی که با دوستانش دور هم جمع می‌شدند واز کارهایی که می‌توانستند انجام دهند تعریف می‌کردند، کرمولک چون با خودش فکر می‌کرد نمی‌تواند کاری را درست انجام دهد ساکت می‌ماند ودوستانش همیشه فکر می‌کردند که او یا خجالتی است یا ترسو و این باعث می‌شد کرمولک غصه بخورد.
یک شب کرمولک قصه ما با غصه این‌که او هرگز نمی‌تواند کار بزرگی را درست انجام دهد به خواب رفت ولی از شدت ناراحتی از خواب پرید ودید که مادرش در کنار اونشسته وبه آرامی اورا نوازش می‌کند. مادرش علت پریشانی‌اش را پرسید و کرمولک هم به او توضیح داد که خیلی دوست دارد بتواند کارهای بزرگی را خودش به تنهایی انجام دهد ولی نمی‌تواند واین باعث شده تا دوستانش کمی به او بخندند...
مادر کرمولک به او گفت: «عزیزم، اتفاقا تو توانایی‌هایی داری که شاید دیگران نداشته باشند و با استفاده از این توانایی‌ها می‌توانی کارهایی انجام بدهی که خیلی بزرگ ومفید باشند، مثلا این خیلی خوب است که تو در مورد مشکلی که احساس می‌کنی وجود دارد فکر می‌کنی ودوست داری آن را حل کنی.»
کرمولک کمی در تخت خوابش این طرف و آن طرف کرد و فکر کرد تا این‌که فکری به خاطرش رسید. او به یاد آورد که پدرش همیشه می‌گوید با تمرین کردن کارهای سخت راحت می‌شود! پس لبخندی زد و با آرامش به خواب رفت. از فردای آن روز کرمولک در وقت تنهایی به جای این‌که به این فکر کند که هرگز کاری را درست انجام نمی‌دهد، تمرین می‌کرد تا بتواند از توانایی‌هایش استفاده کند. ورزش می‌کرد، به مادرش کمک می‌کرد، کار‌هایش را با دقت و به تنهایی انجام می‌داد.
کم کم دیگر آن احساس بد را نداشت و می‌توانست باور کند که می‌تواند، تا این‌که در یک روز بارانی یک چاله کوچک آب در باغچه جمع شده بود. بعد از باران بچه‌ها به دیدن رنگین کمان آمدند و خواستند کمی بازی کنند که یک دفعه موش کوچولو یکی از دوستان کرمولک که همیشه تند‌تر از همه حرکت می‌کرد، افتاد داخل چاله.
کرم همه‌اش تکان می‌خورد چون نمی‌توانست از آن بیرون بیاید. همه جا گلی ولیز بود و همه بچه‌ها ترسیده بودند. در همین حال بود که کرمولک فکری به ذهنش رسید و سریع رفت یک شاخه کوچک ونازک چوب پیدا کرد وبا شجاعت به چاله نزدیک شد واز دوستش خواست تا شاخه را بگیرد وآرام آرام بیرون بیاید. بعد از این‌که کرمولک دوستش را از چاله بیرون آورد تمام دوستانش برایش هورا کشیدند و همه به او می‌گفتند: «کرمولک قهرمان!»
کرمولک خیلی خوشحال بود که توانسته بود کار بزرگی را به درستی انجام دهد و به یاد تصمیم مهمی که آن شب گرفته بود افتاد که باید تمرین کند تا از توانایی‌هایش درست استفاده کند. پس زودی به خانه رفت وماجرا را به مادرش گفت، مادر کرمولک او را بوسید و به او آفرین گفت، چون کرمولک فکر خیلی خوبی کرده بود وتوانسته بود مشکلش را حل کند. پس او حالا هم توانایی خوب فکر کردن را داشت و هم کمک کردن به دوستانش. کرمولک کوچولو آن شب خواب خوشی کرد.


یکی بودیکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود. بابا کفشدوزک و مامان کفشدوزک با پسرشان خال خالی در جنگل سبز زندگی می کردند.
مامان کفشدوزک کفشهای قشنگی درست می کرد.همه ی حیوانات جنگل مشتری کفش های او بودند.
بابا کفشدوزک هم کفش های دوخته شده را به  فروشگاه جنگل می برد و می فروخت.خال خالی کوچولو خیلی دلش می خواست مثل مادرش کفش بدوزد ولی پدر و مادرش به او می گفتند:«تو هنوز کوچکی و کار کردن برای تو زوده،تو حالا حالاها باید بازی کنی.»خال خالی کوچولو هم توی کارگاه ،پیش مامانش می نشست و کفش دوختنش را تماشا می کرد.
یک روز خبر خوشی توی جنگل پیچید،خبر عروسی خاله سوسکه.این خبر حیوانات را به فکر خریدن کفش و لباس نو انداخت.همه  دلشان می خواست با کفش و لباس نو در جشن عروسی شرکت کنند.باباکفشدوزک اسم حیواناتی را که کفش می خواستند نوشت و به مامان کفشدوزک داد تا برایشان کفش بدوزد.
مامان کفشدوزک چندین روز پشت سر هم کارکرد.آنقدر دوخت تا خسته شد اما برای تمام حیواناتی که کفش سفارش داده بودند،کفش دوخت.بابا کفشدوزک  تمام کفش ها را به حیوانات داد.آنها خوشحال شدند و از او و مامان کفشدوزک تشکر کردند.در جنگل سبز رسم بر این بود که هرکس برای دیگران کاری انجام می داد،آنها هم در مقابل برایش کاری انجام می دادند؛مثلاً برایشان خوراکی می آوردند.
حیوانات جنگل آنقدر خوراکی برای بابا و مامان کفشدوزک آوردند که انبارشان پرشد.آنها از این موضوع خوشحال بودند ولی مامان کفشدوزک آن قدر کار کرده بود که خسته و بیمارشد و در رختخواب خوابید.خال خالی و بابا کفشدوزک هم مواظبش بودند تا حالش خوب شود.
سه روز بیشتر به عروسی خاله سوسکه نمانده بود که آقا و خانم هزارپا به سراغ مامان کفشدوزک آمدند و از او خواستند برایشان کفش بدوزد تا بتوانند با کفش نو در جشن عروسی خاله سوسکه شرکت کنند، اما وقتی دیدند او در رختخواب خوابیده و حالش خوب نیست،ناراحت شدند و رفتند.
فردای آن روز وقتی مامان و بابا کفشدوزک  از خواب بیدار شدند،دیدند یک عالمه کفش اندازه ی پای هزارپاها توی کارگاه کنارهم چیده شده است.آنها با تعجب به کفشها نگاه می کردند و نمی دانستند چه کسی آن همه کفش را دوخته است.اما وقتی در گوشه ی کارگاه خال خالی را دیدند که لنگه کفشی در دست دارد و خوابش برده است،فهمیدند کسی که کفش ها را دوخته،خال خالی بوده که تمام شب بیدار مانده و برای خانم و آقای هزارپا کفش دوخته است.آقای کفشدوزک خال خالی را بغل کرد و او را توی تختش گذاشت تا راحت بخوابد.مامان کفشدوزک هم استراحت کرد تا بلکه حالش زودتر خوب شود.باباکفشدوزک به خانه ی هزارپاها رفت و کفش های آماده شده  را به آنها داد.هزارپاها خیلی خوشحال شدند و به بابا کفشدوزک مقداری داروی گیاهی دادند تا به مامان کفشدوزک بدهد .باباکفشدوزک داروها را به مامان کفشدوزک داد.حال مامان کفشدوزک خیلی زود خوب شد و توانست همراه خال خالی و باباکفشدوزک در جشن عروسی خاله سوسکه شرکت کند.روزجشن عروسی،تمام حیوانات کفشهای نو پوشیده بودند و می رقصیدند.هزارپاها که فهمیده بودند کفشهای آنها را خال خالی دوخته،کفشهایشان را به دوستانشان نشان می دادند و می گفتند:« ببینید خال خالی کوچولو چقدر هنرمنده!این کفش ها را خال خالی دوخته.ببینید چقدر قشنگ دوخته،دستش دردنکنه،حالا مامان کفشدوزک یه همکار خوب و زرنگ داره و می تونه  برای همه کفش بدوزه.»مامان کفشدوزک و بابا کفشدوزک هم خوشحال بودند و به پسرشان افتخار می کردند.
آن روز حیوانات جنگل سبز به افتخار خال خالی و پدر و مادرش دست زدند و هورا کشیدند و از آنها تشکر کردند.خاله سوسکه هم دسته گل قشنگی را که توی دستش گرفته بود به خال خالی کوچولو هدیه کرد.


مهمان های ناخوانده
در یک ده کوچک، پیرزنی زندگی می کرد.
این پیرزن، یک حیاط داشت قد یک غربیل که یک درخت داشت قد یک چوب کبریت. پیرزن خوش قلب و مهربان بود، بچه ها خیلی دوستش داشتند.
یک روز غروب، وقتی آفتاب از روی ده پرید و خانه ها تاریک شد، پیرزن چراغ را روشن کرد وگذاشت روی طاقچه. چادرش را انداخت سرش، رفت دم خانه که هوایی بخورد، آشنایی ببیند، دلش باز بشود.
همین طور که داشت با بچه ها صحبت می کرد، نم نم باران شروع شد. بوی کاهگل از دیوارها بلند شد.
پیرزن بچه ها را روانه خانه کرد و خودش به اتاق برگشت.
باران تند شد. صدای رعد و برق، کاسه کوزه های روی تاقچه را می لرزاند.
پیرزن سردش شد، فکر کرد رخت خوابش را بیندازد و برود زیر لحاف گرم شود؛ که صدای در بلند شد:
تَق تَق تَق...
کیه داره در می زنه؟
منم خاله گنجشکه. دارم زیر بارون خیس می شم، درو وا کن.
پیرزن در را باز کرد و گفت: بیا تو....
تَق تَق تَق...
کیه داره در می زنه؟
منم مرغ پاکوتا. دارم زیر بارون خیس می شم، درو وا کن.
پیرزن در را باز کرد و گفت: خُب بیا تو....
تَق تَق تَق...
کیه داره در می زنه؟
منم آقا کلاغه. دارم زیر بارون خیس می شم، درو وا کن.
پیرزن در را باز کرد و گفت: خُب بیا تو....
تَق تَق تَق...
کیه داره در می زنه؟
منم خاله گربه. دارم زیر بارون خیس می شم، درو وا کن.
پیرزن در را باز کرد و گفت: خُب بیا تو....
تَق تَق تَق...
کیه داره در می زنه؟
منم سگ پاسبون. دارم زیر بارون خیس می شم، درو وا کن.
پیرزن در را باز کرد و گفت: تو هم بیا تو....
تَق تَق تَق...
کیه داره در می زنه؟
منم آقا الاغه. دارم زیر بارون خیس می شم، درو وا کن.
پیرزن در را باز کرد و گفت: بیا تو....
تَق تَق تَق...
کیه داره در می زنه؟
منم گاو سیاهه. دارم زیر بارون خیس می شم، درو وا کن.
پیرزن در را باز کرد و گفت: خُب، تو هم بیا تو....
پیرزن رو کرد به مهمان ها و گفت: خُب، حالا همه تون با خیال راحت بخوابین، فردا صبح که شد، برین دنبال کارای خودتون....
همه مهمان ها که مهربانی پیرزن رو دیده بودند، از فکر رفتن غصه شان شد. پیرزن گفت: اگه از دل من بپرسین، می  خوام که همه شما، اینجا بمونین؛ امل حیاط من قد یه غربیله، جایی ندارم. اگه خاله گنجشکم بتونه بمونه، آقا گاوه مجبور میشه بره.
گاوه به فکر فرو رفت، به پیرزن نگاه کرد و گفت: من که مومو می کنم برات خرمنو درو می کنم برات، بذارم برم؟
پیرزن از اینکه گاو را رنجانده بود، دلش گرفت و گفت: با وجود تنگی جا، پهلوی من بمون....
من که جیک و جیک می کنم برات، تخم کوچیک می کنم برات بذارم برم...؟
من که عر و عر می کنم برات همسایه خبر می کنم برات بذارم برم...؟
من که میو میو می کنم برات، موشا رو چپو می کنم برات، بذارم برم...؟
من که قارو قار می کنم برات همه رو بیدار می کنم برات، بذارم برم...؟
من که قد قد می کنم برات تخم بزرگ می کنم برات، بذارم برم...؟
من که واق و واق می کنم برات، دزدارو چلاق می کنم برات، بذارم برم؟
پیرزن گفت: عیب نداره، تو هم بمون....
همه از سر سفره بلند شدند، بساط چای را جمع کردند و دنبال کارهایشان رفتند. از آن به بعد، سال های سال همگی با هم به خوشی و خوبی زندگی کردند.
مهمان های ناخوانده
نوشته فریده فرجام
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
چاپ اول اسفند ۱۳۴۵

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۴ ، ۲۳:۲۷
aziz ghezel


*بیمارانی که دچار پوکی استخوان شدید هستند، بویژه افراد خیلی مسن، زیرا امکان شکستگی استخوان در حین ماساژ یا شکستگی خود به خود پس از آن وجود دارد.

* مبتلایان به التهاب حاد و شدید مفاصل، باید از ماساژ دادن مفاصلی که دچار التهاب حاد و شدید هستند، خودداری کنند.

* ماساژ دادن مواضعی از بدن که دچار عفونت، التهاب، زخم، خونریزی و شکستگی است ممنوع است.

* در مورد شکستگی باید دقت کرد که ماساژ دادن اندام یا مواضعی از بدن که دارای سابقه شکستگی در چند ماه گذشته هستند نیز باید با دقت تمام و احتیاط انجام شود.

* ماساژ مواضعی از بدن که پوست آن دارای اگزمای شدید، پسوریازیس و سایر بیماری های پوستی حاد است نیز ممنوع است.

* در صورت شک به آپاندیسیت، التهاب کیسه صفرا یا پانکراس، بزرگی طحال، آنوریسم آئورت شکمی یا احتمال خونریزی شکمی ماساژ دادن شکم ممنوع است.

* ماساژ شکم در نیمه اول حاملگی خطرناک است و بهتر است انجام نشود، اما در نیمه دوم حاملگی انجام آن به صورت تخصصی و با احتیاط می تواند مفید باشد.

* بهتر است در هنگام تب بالا، آنفلوآنزا و مرحله حاد بیماری های عفونی از ماساژ استفاده نشود.

* هر چند ماساژ تخصصی و با روشی صحیح می تواند در درمان برخی مشکلات، بویژه گرفتگی های عضلانی مفید باشد، اما دقت داشته باشند ماساژ در مرحله حاد یعنی در صورت بیرون زدگی دیسک (فتق دیسک) خطرناک است و حتی به بدترشدن شدید بیماری منجر می شود.

* ماساژ کمر در بیمارانی که دچار تنگی کانال نخاع هستند بویژه افراد مسن باید بسیار دقت کنند زیرا امکان شکستگی مهره ها یا آسیب به نخاع وجود دارد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۴ ، ۱۷:۴۳
aziz ghezel

روغن بادام: روغن بادام طرفداران زیادی دارد و بسیار نرم است و استفاده از آن حس آرامش‌ بخشی به فرد القا می ‌کند. سریع جذب می ‌شود؛ زیاد روی پوست نمی ‌ماند؛ ایجاد حساسیت نمی‌ کند؛ خیلی چرب نیست، به راحتی پخش می ‌شود و در ضمن، خوش‌ بو و دارای عطری ملایم هم هست.
 
روغن هسته انگور: روغن هسته انگور هم زیاد چرب نیست اما معمولا با روغن بادام و روغن جوانه گندم ترکیب می ‌شود، سبک است و بوی زننده ‌ای ندارد.
 
روغن زردآلو: روغن زردآلو پوست را تحریک نمی‌ کند و خوب روی پوست پخش می‌ شود.
 
روغن آووکادو: روغن آووکادو رنگ سبز تیره‌ ای دارد و نسبت به سایر روغن‌ ها سنگین‌ تر است و به علت چرب بودن فوق ‌العاده ‌اش معمولا با دیگر روغن ‌ها مثلا روغن بادام ترکیب شده سپس مورد استفاده قرار می‌ گیرد.
 
روغن جوجوبا: این روغن از دانه گیاه جوجوبا گرفته می‌ شود؛ خوشبو است و خاصیت ضدمیکروبی دارد. برای درد‌های مفصلی و ناراحتی ‌های پوستی مفید است، پوست را تحریک نمی‌ کند و سریع و آسان جذب می ‌شود.
 
روغن جوانه گندم: بوی ملایم این روغن، باعث شده در روش ‌های ماساژ اروماتراپی رواج داشته باشد. هنگامی که با روغن بادام شیرین ترکیب می ‌شود، استفاده‌ از آن راحت ‌تر است.
 
روغن نارگیل: زنجیره چربی روغن نارگیل مدت طولانی ‌تری روی پوست می ‌ماند، استفاده از آن راحت است، حساسیت‌ زا نیست و لباس ‌های فرد را رنگی نمی‌ کند.
 
سایر روغن‌ها: دیگر روغن‌ های مورد استفاده در روش ‌های ماساژ عبارتند از روغن زیتون، کره ‌های معمولی، روغن برخی حبوبات و گیاهان و روغن شترمرغ. هر کدام از این روغن ‌ها ویژگی‌ های منحصر به فردی دارند و برای شرایط به خصوصی مناسب ‌ترهستند.
روغن ماساژ خوب 3 ویژگی دارد:
 
1- عطر و اسانس زیادی ندارد: روغن ‌هایی که بوی تندی دارند، نه تنها بیمار، بلکه تمام اطرافیان را هم آزرده می‌ کنند. فرض کنید شخصی بخواهد به تناوب، یک روز درمیان، از روغنی معطر استفاده کند. در این صورت، ماندن او در خانه و محیط‌ های اجتماعی، غیرممکن می ‌شود.

* شست ‌وشوی این روغن‌ ها دشوار است و بوی برخی از این روغن ‌ها آنقدر زیاد است که با شست‌ وشو هم از بین نمی ‌روند.
 
2- حساسیت ‌زا نیستند: اگر روغن‌ هایی که در تکنیک ماساژ استفاده می‌ شوند، خالص نباشند و ترکیبات مصنوعی در آن ها به کار رفته باشد، استعمال‌ شان در درازمدت سبب واکنش ‌های پوستی آلرژیک می ‌شود. البته 80 تا 90 درصد روغن ‌های پرکاربرد از عصاره گیا‌هان استخراج می‌ شوند.
 
3- خیلی چرب نیستند: اگر روغنی خیلی چرب باشد، مدتی بعد از استفاده باعث می‌ شود که پوست به شدت لغزنده و ناخوشایند ‌شود.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۴ ، ۱۷:۱۶
aziz ghezel


ماساژ باعث کاهش استرس، اضطراب و افسردگی می شود.

هنگامی که شما مضطربید و احساس فشار می کنید، بدن شما هورمون استرس، کورتیزول را ترشح می کند. متاسفانه، این اتفاق فقط باعث می شود شما احساس فشار و اضطراب بیشتری داشته باشید. اینجاست که ماساژ می تواند مفید باشد. محققان کلینیک مایو در روچستر، مینه سوتا، بیمارانی را که تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفته بودند مورد آزمایش قرار دادند. آنها مزایای ماساژ و استراحتی آرامش بخش را مقایسه کرده و دریافتند اعضای گروهی که ماساژ گرفتند به طور قابل توجهی کمتر دچار اضطراب و تنش شده بودند. آنها همچنین به طور قابل توجهی کمتر گزارش درد کرده بودند. مطالعات دیگر این نتایج را تایید میکند.
نویسنده این تحقیق ، دکتر بائر می گوید: "بررسی های مشابه در مورد عمل های قفسه سینه، پستان و جراحی کولورکتال به اجرای گسترده ی ماساژ درمانی در بیمارستان های ما منجر شده،"


ماساژ درد کمر را کاهش می دهد.

امان ازدرد کمر! اگر از در کمر به ستوه آمده اید ، یک مشتمال خوب می تواند بهترین تجویز پزشکی باشد!. محققان دانشگاه پزشکی میامی به مدت 5 هفته تحقیقی روی افرادی که حداقل 6 ماه از درد کمر رنج می بردند انجام دادند.آنها دریافتند افرادی که 2 بار در هفته به مدت نیم ساعت ماساژ درمانی میشوند ، در طول هفته دارای درد کمتر و تحرک بیشتری در ناحیه کمر خود نسبت به گروه دیگر که به استراحت مطلق پرداخته اند می باشند.به علاوه در گروه ماساژدرمانی ، افراد استرس کمتری داشتند.


خواب راحت تر !

بسیاری از ما در خوابیدن شبانه دچار مشکل هستیم و نزدیک به 10 درصد از مردم آمریکا از بی خوابی مزمن رنج می برند. در همان مطالعه انجام شده در خصوص درد کمر در دانشگاه پزشکی میامی ، اعضای گروه ماساژ درمانی ادعا کردند خواب راحت تری نسبت به گروه مقابل داشتند.. مطالعه دیگری در مجله روماتولوژی به مقایسه فواید ماساژ درمانی با استراحت درمانی در افراد مبتلا به فیبرومیالژیا پرداخت. افرادی که 2 بار در هفته به مدت نیم ساعت طی 5 هفته ماساژ درمانی شده بودند ، خواب راحت تر و طولانی تری نسبت به گروه تحت استراحت داشتند.علاوه بر آن افراد این گروه میزان درد و نقاط ملتهب کمتری گزارش کرده بودند.


 ماساژ ممکن است درد زانو را تسکین دهد.

آرتروز زانو به معنی تفکیک غضروف، رباطها، پوشش مفصل یا استخوان،بوده که می تواند دردی طاقت فرسا باشد. اما ماساژ ممکن است مفید واقع شود.
مطالعه در هر دو مرکز تحقیقات پیشگیری ییل-گریفین و دانشگاه پزشکی و دندانپزشکی نیوجرسی نشان داده که ماساژ سوئدی هفتگی باعث کاهش درد زانو در مبتلایان به آرتروز زانو می شود. در این مطالعه هشت هفته ای، برخی از شرکت کنندگان هفته ای 1 یا 2 بار به مدت 1 ساعت ماساژ سوئدی دریافت می کردند،در حالی که دیگران درمان های کوتاه تر یا کمتر و یا بدون ماساژ را تجربه می کردند. اعضای گروه ماساژ درمانی درد کمتر و عمل کرد بهتری در زانوان خود داشتند.


ماساژ درمانی باعث کاهش سندرم تونل مچ دست می شود.

با افزایش زمان استفاده از رایانه ، درد مچ تجربه ایست که بسیاری با آن روبه رو شده اند. درموارد شدید تر، شما ممکن است دچار سندرم تونل مچ دست شوید، که عبارت است از به دام افتادن عصب میانی مچ که باعث درد و سوزش(خواب رفتگی) می شود. ماساژ آرام ممکن است باعث تسکین شود.در یک مطالعه گزارش شده در روماتولوژی بین المللی ، افراد مبتلا به تونل مچ دست به دو گروه تقسیم شدند.
یک گروه علاوه بر پوشیدن آتل مچ، از ماساژ دست نیز بهره مند می شدند، در حالی که گروه دیگر فقط از آتل مچ دست استفاده می کردند. در پایان مطالعه، گروه ماساژدرمانی شده قدرت گرفتن بیشتر و درد کمتری داشتند.درمطالعه دوم که در مجله فعالیت های بدنی و حرکت درمانی چاپ شد ، بیماران تونل مچ دست به طور روزانه مچ خود را ماساژ داده و بطور هفتگی به مدت 4 هفته به صورت حرفه ای ماساژ درمانی می شدند. گروه ماساژدرمانی شده قدرت گرفتن بیشتر و درد کمتری نسبت به گروه شاهد (بدون ماساژ درمانی) داشتند.
 خلاصه اینکه :1-
افزایش گردش خون سطحی و آرامش عمومی بدن
2- تخلیه انرژی منفی از بدن و آرامش ذهن
3- برطرف شدن سردردهای عصبی و میگرنی
4- بهبود دردهای ناحیه ستون
5- بهبود سیاتیک
6- برطرف شدن گرفتگی های عضلانی ناحیه کتف و شانه و کول ها
7- افزایش تمرکز ذهنی و جسمی
8- افزایش انرژی بدن و مقاومت در برابر بیماری ها
9- کاهش اضطراب و استرس
10- بهتر شدن افسردگی
11- بهبود یبوست
12- بهبود دردهای ناحیه مفاصل ( زانو - شانه و ... )
13- بطرف شدن خستگی و گرفتگی های عمومی بدن به علت اسید لاکتیک به ویژه در ورزشکاران
14- افزایش سوخت و ساز عمومی بدن
15- کاهش خشونت و پرخاشگری
16- ریکاوری بعد از عمل جراحی و همچنین نواحی گچ گرفته شده
17- روشی مکمل جهت بهبودی فلجی های ناشی از سکته
18- مکمل در درمان بیماری ام اس



۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۴ ، ۱۶:۵۱
aziz ghezel