مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را مردان همیشه مرد میمانند و زنان همیشه زن و آنگاه هر روز ، نه روز "زن" و نه روز "مرد" بلکه روز "انسان" است.


آخرین نظرات

بلاخره تکلیف خدا چیست ؟؟


گویند:

مردی دو دختر داشت یکی را به یک کشاورز و دیگری را به یک کوزه گر شوهر داد.

چندی بعد همسرش به او گفت : ای مرد سری به دخترانت بزن و احوال آنها را جویا بشو.

مرد نیز اول به خانه کشاورز رفت و جویای احوال شد. دخترک گفت که زمین را شخم کرده و بذر پاشیده ایم اگر باران ببارد خیلی خوبست اما اگر نبارد بدبختیم.

مرد به خانه کوزه گر رفت. دخترک گفت کوزه ها را ساخته ایم و در آفتاب چیده ایم، اگر باران ببارد بدبختیم و اگر نبارد خوبست.

مرد به خانه خود برگشت همسرش از اوضاع پرسید مرد گفت:
چه باران بیاید و چه باران نیاید ما بدبختیم...!

حال حکایت امروز ماست.
باران ببارد خیلی ها بی خانمان  میشوند و خواب ندارد،
و اگر نبارد خیلی ها آب و غذا ندارند

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۲۴
aziz ghezel

درختی را که در غیر فصل بار بدهد باید از ریشه درآورد


روزی بود روزگاری بود ، زمستان و برف بود . صاحب باغ که از خانه ماندن خسته شده بود با خودش گفت : برم به باغم سری بزنم . به باغش رفت . برف روی زمین نشسته بود باغبان گفت : دو سه ماه دیگر درختانم دوباره به بار می نشیند . ناگهان چشمش به درخت انجیری افتاد که بر شاخه هایش چند تا انجیر روییده بود .
باغبان با تعجب گفت:نکند خواب می بینم ؟ این فصل و میوه انجیر ؟ باغبان با خودش گفت : بهتر است میوه ها را به پادشاه هدیه کنم تا جایزه ای به من بدهد . با این فکر به طرف قصر پادشاه راه افتاد . دربانها پرسیدند : با شاه چکار داری ؟ باغبان گفت : آمده ام هدیه مخصوص به شاه تقدیم کنم .
شاه از دیدن انجیرها خوشحال شد . دو سه تا انجیر خورد و گفت : از این باغبان در قصر پذیرایی کنید تا برگردم .
باغبان فکر کرد که شاه برمی گردد و جایزه ی خوبی به او می دهد موضوع این بود که شاه به شکار می رفت . شکار شاه چند روزی طول کشید وقتی به قصر برگشت دلخور و ناراحت به اتاق خوابش رفت . چون نتوانسته بود شکار کند ، کسی هم جرات نکرد درباره باغبان با او حرفی بزند .
چند روز گذشت . صاحب باغ با اعتراض گفت : به شاه بگویید مرا مرخص کند ولی آنها جواب درستی به او ندادند . باغبان صدایش بلند شد . داد و بیداد راه انداخت و خودش را به در و دیوار کوبید . آنها هم ناراحت شدند و او را بعنوان دیوانه به تیمارستان فرستادند صاحب باغ مدتها در تیمارستان ماند دیگر کسی باور نمی کرد که او سالم است و دیوانه نیست .
از قضای روزگار یک روز شاه با درباریانش برای بازدید از تیمارستان به آنجا رفت باغبان او را دید و تمام ماجرا را برای شاه تعریف کرد . شاه خندید و گفت : چه سرنوشت بدی داشته ای . حالا دستور می دهم که تو را آزاد کنند . و بعد تو را به خزانه من ببرند و هر چه خواستی بردار باغبان به خزانه جواهرات شاه رفت .
مدتی در خزانه گشت و به خزانه دار گفت : آنچه من می خواهم در اینجا نیست . پرسیدند : تو چه می خواهی ؟ باغبان گفت : به دنبال یک تبر تیز و یک جلد قرآن می گردم . خبر به پادشاه رسید . باغبان را صدا کرد و گفت : چرا به جای جواهرات ( تبر و قرآن ) می خواهی !
صاحب باغ گفت : تبر را به دلیل این می خواهم که با خود به باغ ببرم و درختی را که بی موقع میوه داد و مرا به این درد و رنج انداخت ببُرم و قرآن را هم به این دلیل که پیش فرزندانم ببرم و آنها را به قرآن قسم بدهم که به طمع مال و دنیا و جایزه به کارهایی مثل کاری که من کردم دست نزنند .
از آن به بعد ، به کسی که می خواهد محبت و لطف بی موقع انجام دهد می گویند : درختی را که در غیر فصل بار بدهد باید از ریشه درآورد.

       

دو قورت و نیمش هم باقیه


چون حضرت سلیمان بعد از مرگ پدرش داود به رسالت و پادشاهی رسید از خداوند خواست که همه جهان و موجودات آن و همه زمین و زمان و عناصر چهارگانه و جن و پری را بدو بخشد. چون حکومت جهان بر سلیمان مسلم شد روزی از پیشگاه قادر مطلق خواست که اجازه دهد تمام جانداران را به صرف یک وعده غذا دعوت کند. حق تعالی او را از این کار بازداشت و فرمود: «رزق و روزی تمام جانداران عالم با اوست و سلیمان از عهده این کار بر نخواهد آمد. بهتر است زحمت خود زیاد نکند.»

ولی سلیمان بر اصرار خود افزود و استدعای وی مورد قبول واقع شد و خداوند به همه موجودات زمین فرمان داد تا فلان روز به ضیافت بنده محبوبش بروند. سلیمان هم بیدرنگ به افراد خود دستور داد تا آماده تدارک طعام برای روز موعود شوند. وی در کنار دریا جایگاه وسیعی ساخت و دیوان هم انواع غذاهای گوناگون را در هفتصد هزار دیگ پختند. چون غذاها آماده شد سلیمان بر تخت زرینی نشست و علمای اسرائیل نیز دور تا دور او نشسته بودند از جمله آصف ابن برخیا وزیر کاردان وی .

آنگاه سلیمان فرمان داد تا جمله موجودات جهان برای صرف غذا حاضر شوند. ساعتی نگذشت که ماهی عظیم‌الجثه از دریا سر بر آورد و گفت: «خدای تعالی امروز روزی مرا به تو حواله کرده است بفرمای تا سهم مرا بدهند.»

سلیمان گفت: «این غذاها آماده است مانعی وجود ندارد و هر چه می‌خواهی بخور.»

ماهی با یک حمله تمام غذاها و خوراکی‌های آماده شده را بلعید و گفت: یا سلیمان، سیر نشدم غذا می‌خواهم.

سلیمان چشمانش سیاهی رفت و گفت: «مگر رزق روزانه تو چقدر است؟ این طعامی بود که برای تمام جانداران عالم مهیا کرده بودم؟»

ماهی عظیم‌الجثه در حالی که از گرسنگی نای دم زدن نداشت به سلیمان گفت: «خداوند عالم روزی مرا روزی سه بار و هر دفعه سه قورت تعیین کرده است. الان من نیم قورت خورده‌ام و دو قورت و نیم دیگر باقی مانده که سفره تو برچیده شد.» 

سلیمان از این سخن مبهوت شده و به باری تعالی گفت: «پروردگارا، توبه کردم. به درستی که روزی دهنده خلق فقط توئی

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۲۱
aziz ghezel


ما جزئى از طبیعت هستیم نه رئیس آن!

ما هیچگاه گیاهى را با ریشه از خاک نمى کنیم!

ما موقع ساختن خانه، خاک را زیاد جابه جا
نمى کنیم!


ما در فصل بهار،آرام روى زمین قدم بر میداریم چون مادر طبیعت باردار است!

ما هرگز به درختان آسیب نمى رسانیم!

ما فقط درختان پیر و خشک را قطع مى کنیم و قبل از قطع کردن، براى آرامش روحش دعا مى کنیم ، حتى حیواناتى که براى مایحتاج غذایى از آنها استفاده مى کنیم را نیز با اجازه و دعا براى آرامش روحش او را از چرخه ى هستى جدا میکنیم و به اندازه ى مصرفمان گوشت تهیه مى کنیم!

هرگز هیزم ها را اسراف نمى کنیم اگر حتى یک درخت جوان و سرسبز را قطع کنیم ، همه ى درختان دیگر جنگل، اشک مى ریزند واشک آنها در دل ما نفوذ می کند و وجودمان را مجروح می کند و قلبمان آرام آرام تاریک می شود!


خاک مادر ما و آسمان پدر ماست...

باران عاشقانه ترین سرود هستی است...


طبیعت روح دارد و مهربانی را می فهمد!


ما جزئی از طبیعت هستیم نه رئیس آن ...! 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۱۷
aziz ghezel

پوست موضع سفید و کرخت می شود، اگر چه فرد ممکن است متوجه نباشد که چه اتفاقی افتاده است.
معمولا درد سوزشی به طور موضعی و تدریجی ایجاد می شود، البته اگر سرما شدید باشد ممکن است این علامت ایجاد نگردد، چرا که تمام حس موضع از بین رفته و بافت کاملا یخ زده است.



فرد سرمازده باید:
- بهر صورت ممکن سعی کنید از تماس بیشتر با سرما در امان باشد.
قسمت سرما زده توسط گرمای بقیه ی قسمت های بدن گرم شود. دست گرم را می توان روی گونه یا بینی سرما زده قرار داد، دست سرما زده را می توان زیر بغل یا روی پوست شکم گذاشت. در شرایط بحرانی در مخیطی امن پای سرمازده را می توان روی پوست شکم همنورد خود قرار داد.
- هرگز از برف برای ماساژ پوست و بافت یخزده و سرمازده استفاده نشود.
- قسمت سرما زده را نباید روی آتش گرفت، زیرا حس پوست به علت سرمازدگی مختل شده است و بنابراین احتمال سوختگی وجود دارد.



سرپرست تیم یا مسئول گروه باید:
- فرد سرما زده را باید هر چه سریعتر به یک محل دور از سرما و باد(چادر یا پناهگاه) منتقل کند.
اگر مطمئن نیستید که بتوانید از محیط سرما خارج و دور شوید، پاهای سرمازده را گرم نکنید زیرا با پای سرمازده بدون احتمال آسیب بیشتر می توان برای مدتی کوهپیمایی کرد، ولی اگر پاها گرم شوند، درد شدیدی ایجاد می شود و راه رفتن را بسیار مشکل می شود ضمنا بافتی که یکبار یخ زده و گرم شود و در اثر بی احتیاطی دوباره یخ بزند آسیب بافتی به عضو بسیار بیشتر خواهد بود. در پناهگاه برای درمان سرمازدگی موضعی از آب گرم(40 درجه سانتی گراد ) می توان استفاده کرد.
عوارض اگر بعد از چند ساعت یا چند روز، در محل سرمازده تاول ایجاد شد، از دستکاری آن خودداری شود. زیرا پوست سطح تاول بهترین مانع در راه عفونت است. عارضه طولانی مدت سرمازدگی، حساسیت شدید پوست آن قسمت به سرما، تعریق و درد های سوزشی است.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۰۰:۵۹
aziz ghezel

فرمان اول:
در خوشحال کردن مردم بسیار بکوشید تا در قیامت خدا خوشحال تان کند.

فرمان دوم:
تا می توانید سکوت اختیار کنید که سکوت موجب محبت می شود و راهنمای هر خیری است.

فرمان سوم:
در خواندن سوره حمد استمرار بورزید که جمیع خیردرامور دنیا و آخرت درآن گرد آمده است.

فرمان چهارم:
به روزی اندک خدا راضی باشید تا خدا نیز از عمل کم شما راضی باشد.

فرمان پنجم:
در برقرار کردن صله رحم ثابت قدم باشید که بهترین نوع آن خودداری از آزار خویشاوندان است.

فرمان ششم:
به کسی که از خدا نمی ترسد امید نداشته باشید که نه تعهد دارد، نه نجابت و نه کرم.

فرمان هفتم:
بسیار احسان کنید که خداوند در قیامت یک نصفه خرما را مانند کوه احد بزرگ می کند.

فرمان هشتم:
حق الناس را رعایت کنید که دوستی محمدوآل محمد بدون آن پذیرفته نیست.

فرمان نهم:
ازبخششی که زیانش برای تو بیش از سودی است که به دیگران میرسد، حذر کن.

فرمان دهم:
بسیارمراقب کردار خودباشید تا مورد تهمت واتهام قرار نگیرید،که در آن صورت حق ملامت ندارید.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۰۰:۵۳
aziz ghezel



1- جهت یابی به وسیله ساعت مچی:

عقربه ساعت شمار را طوری به سمت خورشید بگیرید که در امتداد جهت تابش باشد یا به عبارتی سایه آن درست زیر عقربه قرار بگیرد. از مرکز ساعت به سمت ساعت 12 یک خط فرضی با نوک انگشتتان ترسیم کنید، نیم ساز زاویه بین این خط فرضی و عقربه ساعت شمار جنوب را به شما نشان خواهد داد با دانستن جنوب شما می توانید بقیه جهت ها را پیدا کنید.


2- جهت یابی بوسیله شاخص:

یک چوب را به طور عمودی در زمین فرو کنید سایه سر چوب را با یک تکه سنگ بر روی زمین علامت بزنید. پس از حدود 20 تا 30 دقیقه سایه سر چوب را که تغییر کرده علامت گذاری کنید. به وسیله خطی این دو نقطه را به یکدیگر وصل کنید. یادمان باشد که سایه از مغرب به مشرق حرکت می کند چون خورشید از شرق طلوع و در غرب غروب می کند. حال پای چپ خود را در سایه اول و پای راست خود را در سایه دوم قرار دهید در این حالت روبه روی سمت شمال است پشت سر جنوب سمت راست شرق و غرب سمت چپ شما است.



3 - مقطع درختان:

اگر مقطع درخت بریده شده ای را ببینید تعدادی دوایر متحدالمرکز مشاهده خواهید کرد. که هر یک از آنها نشانه یک سال عمر درخت می باشد. دایره های نشان دهنده عمر درخت در یک سمت به هم نزدیکتر و در سمت دیگر از هم دور خواهند شد سمتی که دوایر از هم دور خواهند شد سمت جنوب و سمتی که دوایر به هم نزدیک می شوند شمال است. (در نیمکره جنوبی عکس این پدیده صحیح است).

4-  لانه مورچه ها:

مورچه ها در هنگام خانه سازی خاک لانه خود را به سمت جنوب می ریزند تا در هنگام وزش بادهای شمال غربی خاک به لانه شان برنگردد. پس می توان نتیجه گرفت که تل خاک کنار لانه مورچه جهت جنوب را به ما نشان می دهد با دانستن جنوب بقیه جهت ها را می‌توانید پیدا کنید.


5- ذوب شدن برف ها:

چون در نیمکره شمالی آفتاب از سمت جنوب می تابد قله ها در دامنه جنوبی خود برف کمتری دارند پس سمت جنوب را به ما نشان می دهد. در زمین تخت معمولا ارتفاع برف در سمت جنوب بیشتر است. اما توجه داشته باشید که این روش به علت موقعیت های آب و هوایی گوناگون و همچنین جهت و موقعیت زمین همیشه صادق نیست.


6- پوسته درختان:

پوسته درختان در جهتی که به سمت جنوب قرار دارند به علت تابش بیشتر نور آفتاب پررنگ تر و همچنین ضخیم تر است. ضمنا" شاخه هایی از درختان که به سمت جنوب هستند پررنگ تر و با برگ های سبزتر است.



7- جهت یابی به وسیله دب اکبر:

صورت دب اکبر یا هفت برادران هفت ستاره می باشند که به شکل ملافه در آسمان قرار گرفته اند. چنانچه دو ستاره آخر یعنی لبه ملافه را در نظر بگیرید و به وسیله یک خط فرضی آنها را به هم وصل نموده و 5 برابر ادامه دهید این خط به ستاره قطب شمال می‌رسد.



8- خزه روی درختان :

آن طرفی که خزه زیاد است سمت شمال را نشان می‌دهد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۰۰:۳۴
aziz ghezel


 معرفی کارهایی که در کشورهای دیگر توهین حساب می شود



فرانسه: درباره‌ی پول نه بپرسید و نه صحبت کنید.

اوکراین: مراقب باشید که تعداد گل‌هایی که هدیه می‌دهید عدد زوج نباشد.

نیوزلند: بوق نزنید، واگر نه به دیگران توهین کرده‌اید.

هند: مراقب باشید در مکان‌های عمومی با جنس مخالف برخورد نکنید.

ژاپن: انعام ندهید.
 
مکزیک: از شوخی‌های محلی دلخور نشوید.

نروژ: در مورد رفتن به کلیسا سوال نکنید.

ترکیه: با دست‌تان علامت “OK” را نشان ندهید، چرا که خیلی توهین‌آمیز است.

انگلستان: نپرسید حقوق مردم چقدر است.

ایرلند: سعی نکنید لهجه‌ی ایرلندی را تقلید کنید.

آلمان: هیچ وقت تولد کسی را پیش از روز تولدش تبریک نگویید.

کنیا: هیچ وقت مردم را ابتدا با نام صدا نکنید.

شیلی: با دست غذا نخورید.

سنگاپور: در وسایل نقلیه‌ی عمومی غذا نخورید.

آمریکا: انعام دادن را فراموش نکنید.

ایتالیا: در رستوران کاپوچینو سفارش ندهید.

مجارستان: لیوان‌های‌تان را به هم نزنید.

چین: چتر و ساعت هدیه ندهید

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۰۰:۳۰
aziz ghezel


مرد کوب؛ صدایی بم و خشن داشت و کوبیدن آن نشانگر این بود که مردی پشت در است. اگر مرد خانه حضور داشت که در را می‌گشود، وگرنه زن خانه از پشت در و با تغییر صدا به وسیله بردن انگشت در درون دهان می‌پرسید کیست و چه کار دارد.

زن کوب؛ صدایی زیر و ظریف داشت و کوبیدن آن نشانگر آن بود که زنی پشت در است. در این صورت زن خانه پشت در
رفته و آن را می‌گشود.

غریب کوب؛ هر گاه غریبه‌ای از روستا یا شهر دیگری به آبادی وارد می‌شد، اولین منزلی را که این کوبه را داشت، دق‌الباب می‌کرد، به این امید که ممکن بود صاحبخانه به او پناه دهد. اگر صاحبخانه امکان پذیرایی از غریبه را داشت، در را می‌گشود، وگرنه غریبه به خانه بعد مراجعه می‌کرد.



توضیح: این درکوب‌ها یکی از مظاهر حفظ حریم  در خانواده ایرانی و همین‌طور هوشمندی، نظم و دقت ایرانیان در گذشته است

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۰۰:۱۴
aziz ghezel

درسال ۱۹۷۶ محمد رضا شاه دو کشتی توریستی به نام‌های رافائل و میکل آنژ را از ایتالیا به عنوان تسویه بدهی تسهیلاتی که سالها قبل دولت ایران به ایتالیا پرداخت کرده بود و ایتالیایی‌ ها توانایی بازپرداخت آن را نداشتند دریافت کرد.

این کشتی تجملاتی با ۶۰ متر پهنا و گنجایش ۱۸۰۰ مسافر، یک شهرک تفریحی تجملاتی بود با ۶ استخر مخصوص کودکان و بزرگسالان و ۷۵۰ کابین به صورت سوییت‌ های بزرگ و کوچک که حمام‌ هایش با مرمرهای گرانبهای ایتالیا پوشیده شده بود.

رافائل با ۱۸ آسانسور در طبقات مختلف، ۳۰ سالن برای برگزاری جشن‌ها، میهمانی‌ ها و اجرای نمایش‌ ها و چند باشگاه ورزشی برای پرورش‌ اندام و برگزاری مسابقات در نظر گرفته شده بود.

در جنگ ایران با عراق رافائل هدف موشکهای عراقی قرار گرفت و اگرچه قابل تعمیر بود اما اقدامی برای نجات رافائل انجام نشد. تا جایی که امکان داشت تمامی تجهیزات و امکانات کشتی باز شد بطوریکه سیستم مخابراتی داخل کشتی در پایگاه دریایی بوشهر بعنوان یک تلفن داخلی مورد استفاده قرار گرفت. (تا سال ۱۳۸۴ این سیستم فعال بود و اغلب منازل مسکونی در پایگاه با این خط با هم یا با خارج پایگاه ارتباط داشتند.)

این کشتی در دوران دفاع مقدس به عنوان یکی از مناطق احتمالی بمباران توسط عراق اعلام شد. به همین دلیل توسط یدک کش ۱۰۰۰ متر در کنار ساحل جابجا شد اما توسط یکی از موشکها مورد اصابت قرار گرفت و بعدها به زیر آب رفت.

در حال حاضر پس از سالها، تصمیم به خارج کردن این کشتی عظیم الجثه از زیر آب گرفته اند. البته برای برش زدن بدنه و فروش آن!!! کشتی رافائل در عمق ۷ متری دریا در فاصله ۲ کیلومتری نیروگاه اتمی خوابیده است.



۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۰۰:۰۸
aziz ghezel


ساختمان حمام شیخ بهایی مربوط به دوره صفوی – قاجار است و در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۷۷ با شمارهٔ ثبت ۲۰۶۳ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
این حمام با استفاده از یک سیستم پیچیده مهندسی به مدت طولانی تنها با یک شمع روشن می‌شده است.

درباره چگونگی گرم شدن این حمام به کمک شمع شایعات فراوانی وجود دارد، اما تنها نظریه قابل قبول درباره این حمام این است که یک سیستم سفالینه لوله کشی زیرزمینی در حد فاصل آبریزگاه مسجد جامع و این حمام وجود داشته که با روش مکش طبیعی، گازهایی مانند متان و اکسیدهای گوگردی را به مشعل خزینه حمام هدایت می‌کرده و این گازها به عنوان منبع گرما در مشعل خزینه می‌سوخته است.
این احتمال وجود دارد که این گازها به طور مستقیم از مواد زاید دفع شده در خود حمام جمع آوری می‌شده است.

در جریان مرمت خانه شیخ بهایی که در نزدیکی گرمابه قرار دارد در کف زمین تنپوشه‌های سفالی و چاه‌های مرتبطی پیدا شده که احتمال دارد مربوط به طراحی حمام باشد.
همچنین با مطالعات باستان‌شناسی در این منطقه مشخص شد که فاضلاب شهر اصفهان توسط لوله‌های جمع آوری فاضلاب وارد خزینه حمام می‌شده است.

در واقع شیخ بهایی طبق محاسباتی دقیقی خزینه حمام را به گونه‌ای طراحی کرده بود که فاضلاب این مکان تبدیل به گاز متان شود.
همچنین بخشی از لجن‌های ته نشین شده در این مکان  برای تولید بیوگاز مورد استفاده قرار می‌گرفت، بدین شکل که شیخ بهایی با محاسباتی حجم لجن مورد نیاز برای تولید بیوگاز را مشخص کرده بود و گاز تولید شده به وسیله شعله‌هایی مخزن آب حمام را گرم می‌کرد.

بنابراین آب این حمام با سیستم «دم و گاز» یعنی به کمک گاز متان فاضلاب مسجد جامع و چکیدن روغن عصارخانه شیخ بهایی (عصارخانه محلی برای تهیه روغن از دانه‌های روغن بوده است) در مجاورت حمام روشن می‌شده است.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۵۹
aziz ghezel