مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را مردان همیشه مرد میمانند و زنان همیشه زن و آنگاه هر روز ، نه روز "زن" و نه روز "مرد" بلکه روز "انسان" است.


آخرین نظرات

افزایش ضریب هوشی با آموختن موسیقی

آموزش موسیقی در طولانی مدت 7 امتیاز به میزان IQ یا ضریب هوشی دانش آموزان می افزاید در حالیکه آموزش هنرهای نمایشی 4.3 امتیاز به ضریب هوشی آنها خواهد افزود.


اثرات موسیقی بر روی حافظه کودکان


توسعه و بزرگتر شدن قسمت چپ مغز
آموزش و فراگیری یک آلت موسیقی می تواند در بهبود رفتار، حافظه و دانش عمومی کودکان تاثیر مثبت داشته باشد. فراگیری نواختن یک آلت موسیقی موجب توسعه و بزرگتر شدن قسمت چپ مغز کودکان می شود. در نتیجه حافظه کودکانی که آموزش موسیقی دیده اند به نسبت سایرین 20 درصد افزایش می یابد.


 

اعتماد به نفس و احترام به دیگران نتیجه یادگیری موسیقی



کودکان با کار در گروه های کوچک موسیقی موضوعات رفتاری مثل اعتماد و تکیه به دیگران، احترام ، تساهل و بردباری را فرا می گیرند.


نقش موسیقی در کاهش استرس و دلهره



موسیقی آرامش بخش و عامل رفع دلهره در دوران بلوغ نیز موسیقی می تواند نقش بسیار مثبتی در شکل گیری شخصیت کودکان داشته باشد و در لحظاتی که آنها احساس تنهایی و یا حالت دلهره دارند موسیقی می تواند آرامش بخش و موثر باشد.




فراگرفتن موسیقی یادگیری ریاضیات را بهبود می بخشد



یادگرفتن آواز و یا آموزش پیانو به خودی خود نمی تواند قابلیت فراگیری ریاضیات را در کودکان تقویت کند. موسیقی در فرهنگ جوانان ونوجوانان نقش بسیار مهمی ایفا می کند و می تواند الهام بخش و آموزنده باشد. باید به نسل جوان آموخت که موسیقی انواع گوناگونی دارد و برای موفقیت در آینده آنها باید از سنین پایین با جدیت کار کنند. در عین حال فراگیری موسیقی به آموزش و کارکرد بهتر دانش آموز در محیط مدرسه کمک زیادی می کند. بنابراین موسیقی باید نقش مهمتری در پرورش کودکان داشته باشد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۶ ، ۰۱:۱۴
aziz ghezel


موسیقی میتواند میزان ضریب هوشی را در میان کودکان و بزرگسالان تا ۷ درجه افزایش دهد. دانشمندان با انجام تحقیقاتی ادعا کردند افرادی که میتوانند یک ساز موسیقی را بنوازند باهوش ترند، زندگی اجتماعی بهتری دارند، و در تحصیلات خود موفق ترند.
تحقیقات جدید نشان میدهد، افرادی که بطور منظم یک ابزار موسیقی را می نوازند بعد از مدتی شکل و قدرت و مغز خود را تغییر می دهند که این عامل در نهایت می تواند به بهبود مهارتها و توانایی های ادراکی آنها منجر شود.
محققان اعلام کردند:شواهد نشان می دهد مغز موسیقی دانان از لحاظ ساختار و عملکرد با افرادی که با موسیقی آشنایی ندارند تفاوت های زیادی دارد. نواختن موسیقی سبب میشود قسمت های خاصی از مغز که وظیفه پردازش و نواختن یک آهنگ خاص را دارند تقویت شوند.
این قسمت ها همچنین وظایف دیگری مانند تونایی های حرکتی، مهارت های شنیداری و ذخیره سازی اطلاعات را دارند و زمانی که فردی شروع به آموختن نواختن یک ساز می کند این قسمت ها بطور قابل توجهی رشد کرده و عملکرد آنها طی دوران آموزش روز به روز بهتر میشود.
لوتز جانک، روانشناس دانشگاه زوریخ در این باره گفت:آموختن موسیقی بدون شک فواید زیادی برای مغز انسان دارد تا جایی که می تواند ضریب هوشی فرد را تا ۷ امتیاز افزایش دهد. ما در بررسی های خود متوجه شدیم که حتی افراد بالای ۶۵ سال هم، ۴ یا ۵ ماه بعد از شروع به آموختن نواختن یک ساز تغییرات زیادی در مغزشان به وجود می آید.حتی چند هفته بعد از شروع آموزش موسیقی نشانه های مثبتی در مغز سالمندان دیده میشود که این تغییرات در نهایت سبب میشود سالمندان ابتلا به بیماری های مغزی مانند آلزایمر را به تاخیر بیندازند. و حتی از بروز بعضی از فلجی ها که به خاطر کاهش عملکرد مغز به وجود می آید پیشگیری می شود.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۲:۰۰
aziz ghezel

ویولن از ادوات و آلات موسیقی جدید است که در زمان ناصرالدین شاه پس از تاًسیس شعبهً  موزیک دارالفنون، و آمدن مستشاران خارجی برای معلمی این شعبه و آوردن سازهای جدید مانند فلوت و قره نی در ایران معمول گردید مسیو دوال فرانسوی که در اواخر عصر ناصری به ایران آمد و دو سال بیشتر در ایران نماند معلمی قسمتی از شعبهًموزیک دارالفنون را بر عهده داشت و استاد و نوازنده ویولون بود و این ساز را با قواعد مخصوص آن تعلیم می داد. و ظاهراً از قدیمی ترین مربی و معلم ویولون بود. " حسن مشحون " در کتاب تاریخ موسیقی ایران حسین هنگ آفرین، را قدیمی ترین ایرانی نوازندهً ویولون معرفی کرده است ولیکن " روح الله خالقی " در کتاب سرگذشت موسیقی، "تقی دانشور " (اعلم السلطان ) را نخستین ایرانی می نویسد که با ویولون آشنا شده است. بعدها ویلن توسط اساتید بزرگ بعنوان قدرتمندترین ساز در اجرای موسیقی ایرانی پذیرفته شد تا انجا که باعث حذف کمانچه در ارکسترهای ایرانی شد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۶ ، ۰۰:۴۰
aziz ghezel


بانو کاساندان دختر فرناسپه از شاهدختان خاندان هخامنشی بود. وی از اصالت ایرانی برخوردار بود. او همسر و همراه  و همفکر همیشگی بزرگ مردی به نام کوروش بود. کوروش بزرگ در طول زندگی خود فقط یک زن اختیار کرد و او کاساندان نام داشت.

کاساندان قبل از کورش درگذشت و بعد از او کورش در اندوهی فراوان ماند و برای همیشه و به احترام همسرش تنهایی رابرگزید؛کوروش کاساندان را بسیار دوست میداشت.

هنگام مرگ کاساندان در بابل ۶ روز عزای عمومی اعلام مقبره کاساندان در پاسارگاد ، در کنار آرامگاه کوروش بزرگ می‌باشد.

پس از کورش بزرگ او نخستین شخصیت قدرتمند کشور بزرگ ایران بود. کاساندان  ملکه 28 کشور آسیائی بود که کورش بزرگ بر آنها پادشاهی می کرده است. مورخین یونانی و گزنفون از وی با نیکی و بزرگ منشی یاد می کرده اند.

کاساندان ملکه ایران ۵ فرزند با نام های کمبوجیه ،  بردیا ، آتوسا ، رکسانه و ارتیستونه داشت.

پسر بزرگ کاساندان و کورش، کمبوجیه دوم، جهانگشایی کرد و مصر را به امپراتوری هخامنشیان افزود. بردیا نیز مدتی کوتاه بر تاج تخت نشست. اما آتوسا را بی‌شک باید با دیدی دگر نگریست. چرا که دختر کورش بودن چنان «جایگاه ویژه ای» به او بخشید که داریوش بزرگ او را به همسری خویش برگزید. و فرهیختگی و درایت آتوسا در تمام طول تاریخ زبانزد شد.

بی شک کاساندان مادری بزرگ بود که چنین فرزندان بزرگی پرورش داد که هر یک نامی نیک در تاریخ دارند. وی همچنین همسری نمونه بود چرا که در همه مراحل سخت دوشادوش کوروش بزرگ حضور داشت و همراه همیشگی او بود.

 نوشته های تاریخی نشان می دهد که کوروش نه تنها در امور سپاهیگری دارای نبوغ نظامی و در جهانگشایی و کشور داری بسیار انسان دوست و نوع پرور بوده بلکه در امور خانوادگی نیز یکی از وفادارترین مردان روزگار بوده است.
  در مرگ این بانوی بزرگ همچنان اختلاف نظر وجود دارد برای نمونه آقای غیاث آبادی آورده اند
که: درگذشت کاساندان، بانوی کورش: 21 اسفند ایرانی، 26 آدار آرامی، 19 مارس میلادی،  . (شماره این روز را به دلیل تخریب متن کتیبه نمی‌توان خواند. اما به احتمال در روز پیش از آغاز سوگواری بوده است که با شش روز سوگواری، یک دوره هفت روزه تکمیل می‌شده است).

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۶ ، ۰۱:۰۰
aziz ghezel



اندیمشک؛
تنها شهری است در خاورمیانه که سه تا سد مطرح جهانی دارد و بیش از ۸۰ درصد برق کشور را تامین میکند.


پاوه ؛
شهری بدون حتی یک چراغ قرمز !!


لار؛
تنها شهر بدون کوچه در خاورمیانه !!!
بعد از زلزله ای که
شهر رو کامل ویران کرد به اینگونه طراحی شد .


ورامین؛
شهر بی دخانیات !!!
حتی در مغازه ها هم سیگار فروخته نمیشود .


چالدران؛
شهر بدون کولر !!!
دمای هوا به نحویست که در چله ی تابستان هم نیازی به کولر ندارند .


اردکان؛
پولدارترین شهر ایران
بدلیل معادن فراوان و ابرکارخانه های شخصی ، گردش حساب  بانکهای آن نسبت به جمعیت 24 برابر تهران بزرگ!!!


فردوس؛
شهری در خراسان جنوبی، دومین شهر امن جهان بعد از وین شناخته شده،
در این شهر چیزی به نام دزدی و سرقت وجود ندارد و در اکثر منازل و ماشین ها باز گذاشته میشود،
و مردمی مطمئن و قابل اطمینان دارد.


تبریز؛
شهر بی گدا !!!


جلفا؛
شهری بدون گورستان !!!
مردم برای دفن شدن به روستاهای اطراف فرستاده میشوند .


نورآباد ممسنی؛
شهری که هجده درصد جمعیت اون دانشجوست...
تهران با دوازده درصد رتبه دوم کشور را دارد ...


ایوان؛
شهر بدون غسالخانه !!
مرده‌ها طبق سنت های قدیمی در حیاط منزل شسته میشوند .


بروجرد ؛
باصفاترین شهر لرستان و خوشگذران ترین مردم ایران!


کیش؛
تنها شهر بی موتورسیکلت !!


گچساران؛
ثروتمندترین شهر ایران
دارای پنجمین ابر مخزن نفت جهان و بزرگترین منابع گازی ایران و خاورمیانه .

عسلویه؛
شهری که جمعیت مهاجرین و نیروهای مشغول به کار در آنجا تعدادشان یازده برابر جمعیت بومی آنجاست.

شادگان؛
تنها شهر بدون هتل و مسافرخانه
چون مردم این شهر حتی مهمان غریبه را به منزل خود دعوت کرده و پذیرایی می کنند.

سلماس:
تنها شهری که خیابان های آن شطرنجی است

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۶ ، ۰۰:۰۲
aziz ghezel


روانشناسی در کشور ما نسبت به رشته های دیگر تقریبا علم جدیدی به حساب می آید. موضوع روانشناسی به طور کلی «بررسی علمی رفتار و ف
رآیندهای طولانی» است. تمام کارهایی که در طول عمرمان انجام می دهیم، رفتار ما به حساب می آیند و فرآیندهای روانی
علت هایی است که باعث بروز یک رفتار اعم از «کار - حرف - برخورد - حالت چهره و ...» می شوند.
اینکه موسیقی چطور می تواند بر روی افکار و عملکردهای ما تاثیر بگذارد، مبحثی است که در این مطلب به آن پرداخته می شود.


موسیقی نیازی فیزیولوژیک، ذهنی، احساسی، اجتماعی و فرهنگی در زندگی انسان است و از طریق این نیازها در تار و پود زندگی بشر وارد شده است. موسیقی رابطه زیستی و فیزیوولوژیک با مغز آدمی دارد.

ریتم، محرک بیولوژیک و ملودی مولد لذت، خوشی و خیال انگیزی است. به همین خاطر کوچکترین کنش ریتمیک و نوای موزون روح و جسم را تحریک و برانگیخته می کند.

از ابتدای نوزادی بدون آنکه آموزشی در کار باشد، توجه به ریتم و ملودی وجود دارد و مغاز هم به هماهنگی و نظم و سازماندهی اصرار و گرایش دارد. بخش های مختلفی از مغز در تجزیه و تحلیل موسیقی شرکت می کنند.

نیمکره چپ مغز با شنیدن موسیقی به تجزیه و تحلیل اصوات موسیقی می پردازد و نیمکره راست هماهنگی و کل (گشتالت...) صدا و عواطف آن را درک می کند. به بیانی دیگر نیمکره راست مغز در دریافت کلی پیام های موسیقی، ترکیب فضایی روابط و درک وحدت موسیقی موثر است.

از سوی دیگر موسیقی با عناصر ذهنی مانند تخیل، حافظه، تداعی و درآمیخته که در نتیجه از آن مقوله ای شناختی به وجود آورده است اما بیش از هر چیز موسیقی نیاز عاطفی و احساسی است.

موسیقی سیستم عواطف (قسمت لیمبیک مغز) را به سرعت تحریک می کند و به تحریک احساسی و فرافکنی حالت های درونی و هم حسی منجر می شود و در بسیاری از مواقع زندگی که کلام و بیان پاسخگو نیست، می تواند موجب همدردی و هم حسی شود.

موسیقی همینطور یک نیاز اجتماعی است، هر جا که موسیقی جاری است گروهی در کنار و گرد هم جمعند، زیرا موسیقی به راحتی می تواند احساس های مشترکی را در جمع به وجود آورد و نیروی عمومی را برانگیخته کند.

موسیقی نیروی همدلی است، به همین خاطر قدرت پیوستگی دارد و از آن می توان در تفاهم اجتماعی همدلی عمومی بهره برد. در مقیاس و دیدی وسیع تر، موسیقی طنین یکپارچگی عالم است.
تمدن یعنی وقتی مردم کمی خود را از فکر معاش و قوت و غذا آسوده کنند
و به موسیقی و هنر بپردازند.

 ویل دورانت

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۱۰
aziz ghezel


نت اول Do : دومینس = هفت شهر عشق است
یعنی خدایی که در بشر متجلی شد ، و حضور خداوند است در بشر

نت دوم Re : رجاینا = ملکه ،
خلیفه ، ملکه پادشاه ، و( ماه)یعنی جانشین خورشید

نت سوم Mi مایکروکازم ، جهان آراسته
خائوس یا کائوس یعنی پریشانی که کازموس شده یعنی آراسته شده ، یعنی از یک هارمونی آ سمانی این طبیعت بدنیا آمد . یعنی طبیعت در زیر اتم هایی که همدیگر را خنثی می‌‌کردند شکل گرفت ، یعنی در ابتدا خائوس یا کائوس، یعنی در پریشانی بودند. در این جا صدای mi از آسمان آمد و همه سر جایشان رفتند.

نت چهارم، Fa- فیتس نی تس سرنوشت
یعنی سرنوشت انسان را در دست (، پلاتونها)سیارات می دانستند

نت پنجم ،Sol= تیپاسول خورشید
یعنی روشنایی و. پاراسل یعنی ضد خورشید

نت شش ام، La = کویلا یکتا ، راه شیری
یعنی کهکشان راه شیری که خورشید ما هم در ان سهیم است

نت هفتم ، Ci = ساسی دیوال ، کهکشان
منظور کل کهکشان های دیگر که راه شیری و کوارترها و کهکشان های خوشه ای هم در ان هستند
و دوباره برمیگردیم به شروع اکتاو دوم یعنی Do بعدی

نت برگشت ، Do = دومینس
یعنی برگشت دوباره انسان به خدا،ان (دو)ی اولی پیوستگی خدا با انسان است و (دو)ی دوم پیوند انسان با خداست ، همان رسیدن انسان به کمال حقیقی .
باخ آهنگساز بزرگ المانی در جواب اینکه چرا موسیقی را انتخاب کرد گفته است :موسیقی را فرا گرفتم تا خودم به بهشت بروم و در ضمن بقیه مردم را نیز با خود ببرم


"عناصر موسیقی ، نوشته رلف تیورک"

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۵ ، ۰۲:۰۲
aziz ghezel


نمیدانم چه در پیمانه کردی


نمی دانم چه در پیمانه کردی جانم
تو لیلی وش مرا دیوانه کردی جانم
چه شد از در دل من جا گرفتی
مکن از خانه ویرانه کردی
حبیب من ویرانه کردی
جانم جانم ویرانه کردی خدا

زدی از هر طرف
زدی از هر طرف آتش جانم
مرا بیچاره چون پروانه کردی جانم
حبیب من پروانه کردی جانم،جانم
پروانه کردی

ای یار سنگین دلم
لعبت خوشگلم
سر به پا در گلم
بفقی رازسه شاهانه کردی
حبیب من شاهانه کردی جانم
شاهانه کردی خدا

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۴۲
aziz ghezel


بعضا چنین عنوان می شود که برخی از بازیکنان بزرگ محصول استعداد ذاتی خود هستند و به اصطلاح فوتبالیست به دنیا آمده اند. مثل مسی، مارادونا یا رونالدینهو.
من فکر می کنم اینگونه استدلال ها بیشتر توجیهی هست بر عدم تلاش بیشتر توسط افراد تا حدودی تنبل و البته قاتلی است بر پیشرفت افراد بااستعداد.
البته منظورم این نیست که این بازیکنان فاقد استعداد فوتبالی بودند، بلکه منظور بنده این است که هر سه بازیکن فوق محصول استعداد فوتبالی و پشتکار و سرسختی ذهنی خود بودند نه صرف استعداد ذاتی.
اگر به گذشته و زندگی هر سه فرد فوق نگاه کنیم متوجه می شویم که آنها با مشکلات عدیده ای در دوران کودکی، نوجوانی و جوانی خود مواجه بودند که این مشکلات هم به زندگی شخصی آنها مربوط می شد و هم زندگی فوتبالی.
از طرفی مطالعه سرگذشت این افراد نشان می دهد که آنها حتی بیش از افراد عادی به تمرین و تلاش می پرداختند. مارادونا در ناپولی بعد از پایان تمرین تیم، به تمرینات اضافی انفرادی می پرداخت. بکام به تنهایی ضربات ایستگاهی را تمرین می کرد. رونالدینیهو در دوران کودکی همراه برادر بزرگ خود ساعت ها تمرین فوتبال می کرد و همینطور مسی.
بنابراین استعداد ذاتی تنها عامل موفقیت افراد نیست و پشتکار و تلاش زیاد به عنوان یک فاکتور اکتسابی می تواند موفقیت های زیادی را به همراه داشته باشد...

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۳۶
aziz ghezel



در زمان های قدیم سقای فقیری زندگی می کرد که خر لاغری داشت.

سقای تنگدست هر روز کوزه های پر از آب را بار خرش می کرد و برای فروش به شهر می برد. از آنجایی که حیوان بیچاره همیشه گرسنگی می کشید و بارهای سنگینی حمل می کرد، جثه ی لاغر و ضعیفی داشت. روزی از روزها میر آخور (مسئول اسب های دربار پادشاه)، سقا و خرش را دید و گفت: چه بر سر این خر بیچاره می آوری که از او جز استخوان و پوست چیزی باقی نمانده؟

سقا با ناراحتی پاسخ داد: راستش را بخواهید بخاطر فقر و تنگدستی من، این حیوان زبان بسته به این حال  و روز افتاده! با اینکه کار زیادی از او می کشم اما توانایی خرید علف و غذای کافی را ندارم.

میرآخور گفت: اگر می خواهی خرت را چند روزی به من بسپار تا او را به طویله دربار ببرم. مطمئن هستم که آنجا حسابی چاق و زورمند خواهد شد و به جان من دعا خواهی کرد.

سقای بیچاره با خوشحالی پذیرفت و خرش را به میرآخور سپرد.

میرآخور خر لاغر را به آخور دربار برد و آن را کنار اسب های امیران و لشکریان بست. خر بیچاره که تا آن روز هیچ گاه مزه ی جو و یونجه ی تازه را نچشیده بود، با اشتهای خاصی شروع به خوردن کرد. هنگامی که کاملاً سیر شد، با کنجکاوی به اطراف خود نگریست و در جای جای طویله اسب های سالم و با نشاط را دید.

با حسرت گفت: خوش به حالشان! ای کاش من هم مثل این اسب ها، همیشه اینجا می ماندم و بدون رنج و زحمت، زندگی شاد و آرامی داشتم و همیشه یونجه و علف تازه می خوردم.

سپس در حالی که به وضع زندگی فقیرانه اش تاسف می خورد، با خود گفت: مگر من چه فرقی با این اسب ها دارم؟

چرا من خری ضعیف و ناتوان آفریده شده ام؟ در حالی که این اسب ها در آسایش و نعمت فراوان قرار دارند؟!


خر همین طور با خود از این حرف ها می زد و حسرت می خورد، ناگهان چند نفر وارد طویله شدند و اسب ها را با سرعت برای بردن به میدان جنگ، زین کردند.

فردای آن روز خر بیچاره با صدای ناله اسب ها از خواب برخاست. در کمال تعجب مشاهده کرد که تعداد بسیاری از اسب ها زخمی شده و تیر خورده اند و عده ای با خنجر تیز و پر حرارت، تیرها را از بدن آن ها بیرون می کشند تا آن ها را پس از بهبودی دوباره برای بردن به میدان و صحنه کارزار آماده نمایند.

خر وقتی این صحنه های وحشتناک را دید و شیهه های دردناک اسبان را شنید، با خود گفت: درست است که من خر لاغری هستم و صاحب بی پولی دارم ولی به همان زندگی فقیرانه ای که داشتم، راضیم!
زندگی آرام و راحت این اسب ها، فقط ظاهر گول زننده ای دارد، بی خود نیست که به آن ها یونجه تازه می دهند، در واقع این غذاها قیمت جان اسب های بیچاره است. من دوست دارم هر چه زودتر به نزد صاحب خود باز گردم. این را گفت و در گوشه ای از طویله منتظر ماند تا هر چه زودتر مرد سقا به سراغش بیاید و برای کار او را به کنار چشمه ببرد.

مثنوی معنوی دفتر پنجم

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۳۳
aziz ghezel