هنر گوش کردن در موسیقی
خصوصیت هر تجربه موسیقایى بستگى به توانایى ما در ((شنیدن)) دارد. اولین قدم در راه پیشرفت قابلیت هنر گوش کردن این است که چگونه نیروى خود را در درک موسیقى متمرکز کنیم. در اینجا انسان امروزى شاید در وضع نامساعدى باشد. تکنولوژى توجه مارا از تمرکز بازداشته است. به عنوان نمونه ، دنیاى اصوات الکترونیک جامعه ى ما، ما را در ارتباط با موسیقى ، لحظه اى ، آنى، و از سوى دیگر مداماً، به همین خصوصیت معتاد مى کند.
شهر ما ، در مغازه ها، در مشاغل ادارى ما ، و حتى در خیابان، با موسیقى عجین شده است؛ ((موسیقى متن)) مانع فراگیرى هنر گوش کردن مى شود، زیرا هدف آن این است که ما را از شنیدن دقیق آن منحرف کند. این موسیقى عملا ما را تربیت مى کند که ((گوش کننده)) ى آن نباشیم مردمى که تمام روز در جاهایى کار مى کنند که موسیقى مانند ((وزوز زنبور)) دائما به گوششان تحمیل مى شود، اعتراف مى کنند که دیگر موسیقى را نمى شنوند. آنها (( درِ گوشهایشان را، به پیروى از غریزه مى بندند)) ، بسیارى از مردم ،که در محلى پر سر و صدا زندگى مى کنند، به زودى یاد مى گیرند که به آن اساساً گوش ندهند.
سالن کنسرت اما جاى دیگریست . در آنجا ما همه چیز را در خدمت گوش کردن به موسیقى مى یابیم. به جاى آنکه با عدم دقت ناشى از شنیدن سر و صدایى دائمى و تحمیل شونده در خود فرو رویم، به سالن کنسرت مى رویم تا به قصد گوش کردن به برنامه اى معین و از پیش دانسته، نیروى خویش را تمرکز بخشیم. در آنجا کم و بیش تمام عوامل گیج کننده غایبند، و آن لحظه هاى معلق سکوت، پیش از آمدن رهبر و آغاز برنامه ، توجه ادامه دار ما را به تمرکز کلیه ى نیروهایمان سوق مى دهد. اتمسفر رسمى وادارمان مى کند که ششدانگ حواسمان به موسیقى باشد؛ چراغها خاموش مى شوند؛ حاضران آماده ى گوش کردن هستند. اما گوش کردن اثر بخش ،به چیزى بیش از تمرکز توجه نیاز دارد. ما باید بدانیم براى چه هدفى گوش مى دهیم.
گوش کردن ابعاد مختلفى دارد.ابتدا ما از تأثیرهاى احساسى اصوات موسیقى لذت مى بریم، که علت اساسى آن را باید در هماهنگى روانى انسان دانست که گونه هاى مختلف اصوات و حرکات موسیقایى را به هم پیوند مى دهد. این پدیده اى طبیعى و قابل قبول است ،و به این دلیل ما خصوصیتى داریم که با نوعى معین از موسیقى،به وسیله ى عکس العملى دراماتیک، سازگارى نشان دهیم. موسیقى هیجان بخش تعقیب و شکار،موسیقى آرام و نرم یک صحنه ى عشقى، اصوات سحر انگیزى که لحظه هاى تعلیق ما را مى افزایند، انواع معین این موسیقى هستند.
موسیقیدانان تعلیم دیده از سوى دیگر، به تغییر سطوح تونالیته ها گوش مى دهند، به ظرافتهاى هارمونیک آهنگسازان مختلف توجه دارند یا به آرایش هاى منحصر به فرد در کادانسهاى موتزارت علاقه نشان مى دهند. این نوع گوش دادن نتیجه ى مطالعه و ممارست دراز مدت این هنر است که آنها را در درک ویژه موسیقى از راه گوش کردن یارى مى دهد.
مخصوص نوازندگان
یکی از مهم ترین دلایل ترس نوازندگان از اجرای عمومی از انجاست که نوازنده می ترسد مبادا دچار فراموشی شود و قسمتی از اثر در هنگام اجرا از ذهنش پاک شود.به همین جهت باید توجه کنید که در ابتدابه خوبی به یادگیری قطعه بپردازید.
برای این منظور لازم است از اثری که می نوازید تحلیل و واکاوی فرم و هارمونی داشته باشید تم هایی که مى نوازید رابه خوبى حفظ کنید(تم در موسیقی سوژه اصلی و به بیان دیگر وطرح اصلی داستان است که در بیان احساس موسیقی جلوه گر می شود.) و به این مطلب توجه کنید که شما دارای سه حافظه هستید:
حافظه شنوایی :چنانچه تم یا تم های اثر مورد نظر را حفظ کنید و توالی اکوردها را نیز در ذهن داشته باشید می توانید از حافظه شنیداری خود بهره ببرید.
حافظه بصری: به خاطر داشتن شکل انگشت گذاری روی ساز و همچنین فراگیری اثر تا حدی که با بستن چشمان بتوانید نت ها را ببینید کمک بسیار بزرگی برای یادآوری اثر و آرامش روی صحنه است.
حافظه انگشتان : تمام نوازندگان حرفه ای این تجربه را داشته اند که هرگاه به اجرای اثری می پردازند که مدت هاست آن را اجرا نکرده ند متوجه میشوند که انگشتان به شکل خودکار به اجرای اثر می پردازند. در زمان اجرای کنسرت بسیار مهم است که به انگشتان اطمینان کنیدتا به راحتی به اجرا بپردازند.
*برای تضمین اجرایی خوب استفاده از سه حافظه بالا بسیار لازم است