مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را مردان همیشه مرد میمانند و زنان همیشه زن و آنگاه هر روز ، نه روز "زن" و نه روز "مرد" بلکه روز "انسان" است.


آخرین نظرات

نگاهی به سلسله سلجوقیان

پنجشنبه, ۳ دی ۱۳۹۴، ۰۳:۱۹ ب.ظ


دولت سلجوقی که توسط دو برادر، چغری بیگ و طغرل بیگ ترکمان به دنبال غلبه نهایی ایشان بر به وجود آمد، هر چند از لحاظ نظامی بر عناصر ترک و ترکمان متکی بود، امااز نظر اداری و سیاسی به همان اندازه دولت غزنوی، صبغه ایرانی داشت که بر بستری وآل سلاجقه نیز همچون خود را وارث آیین ومی‏دانستند.
نیم قرن پس از آن که حکومت طغرل در خراسان پا گرفت، قلمروجانشینان او ازجیحون تا  فارس تا شام و آناطولی را در بر گرفت و بدین گونه یک خاندان غیر ایرانی پس از گذشت چهار سده که از سقوط می‏گذشت، حدود ایران را که به دست وی افتاده بود به وسعه عهد ساسانیان رساند و حتی فرهنگ ایرانی و میراث ساسانی را در سراسر آن نشر کرد.


قدرت گیری سلجوقیان آغاز کار سلجوق

پس از مرگ دُقاق، فرزند وی، سلجوق مورد توجه بیغو قرارگرفت و با لقب سباشی «= جلو دار لشکر» مفتخر شد. سلجوق چون خود را به بیغو بسیارنزدیک می‏دید، به خود اجازه داد، روزی در حرمخانه پادشاه رفته، بالاتر از زنان وفرزندان وی بنشیند. زنان بیغو این رفتار «ناپسند» را به پادشاه بردند و از وی تنبیها  خواستار شدند. چون سلجوق از عزم پادشاه در سیاست کردن خود، مطلع شد، با صد تن ازخویشان و دلاوران و جنگجویان خود به همراه بار و بنه، ترکستان را ترک گفت و رهسپارماوراءالنهر شد و راهسمرقنددر پیش گرفت. چندی در جند اقامت کردو در همانجا بود که اسلام آورد.

 

اعتبار نظامی سلجوق
در همین ایام و اقامت وی در جُند بود که برخی ازطوایف ترک، از امیر جُند، درخواست باج و خراج کردند. سلجوق وی را از پرداخت باج برحذر داشت و با دلاوران خود، با سپاهیان ایلک خان به جنگ پرداخت و آن‏ها را متفرقکرد. از آن پس، سلجوق اعتبار و قدرت زیادی کسب کرد و اغلب امیران و پادشاهان در دفع «کفار» از وی استفاده می‏کردند، چنان که، ابراهیم سامانی نز در نبرد با ایلک خان ازسلجوق یاری طلبید.

پسران سلجوق
سلجوق چهار پسر داشت به نامهای؛ اسرافیل، میکائیل، موسیبیغو و یونس. میکائیل و موسی بیغو در روزگار جوانی در یکی از جنگها، زخم سختیبرداشته و کشته شدند. میکائیل خود دارای دو پسر به نامهای؛ طغرل بیگ و چغری بیگبود. همین دو برادر بودند که توانستند در عهد مسعود غزنوی، پایه‏ های دولت سلجوقیان را مستحکم سازند.

 

رابطه سلاطین سلجوقی با خلفایرابطه سلجوقیان با رهبر اسمی عالم اسلام؛ یعنی خلیفه بغداد نیز مبتنی بریک سیاست روشن و پیروی از یک سلسله اصول دیپلماسی نبود. از همان عهد طغرل تا پایان فرمانروایی قوم، پادشاهان سلجوق، وقتی محتاج به تأیید خلیفه بودند، نسبت به وی اظهار فروتنی و خاکساری می‏کردند و هنگامی که از حمایت او بی نیاز، با وی دعویرقابت و همسری داشتند و احیاناً برخوردهایی خشونت آمیز نشان می‏دادند.

خلیفه عباسی در دوران اقتدار این قوم، اگر چه مثل دوراندر شرایط ضعف نبود، اما با تعظیم و تکریم ظاهری هم که از سوی سامانیان و غزنویان درحق وی اظهار می‏شد، مواجه نبود.
در اغلب مواقع در این دوران، خلیفه بغدادقدرتش محدود به قلمرو کوچک خویش و نظارت بر امور شرعی بود، و حتی اتابکان و نیز، خلیفه را تنها در همین محدوده مورد تأیید قرار می‏دادند.

 

انتظام ملوک الطوایفی از طریق قدرت سلطان
ملوک الطوایفی رایج در این عصر هم از طریق قدرت فائقه سلطان تحت نظارت بود. چیزی که این نظارت را تا پایان عهدسلجوقیان تأمین کرد، ترتیبات دیوانی و نظام اداری بود که هر چند شاهزادگان و حکام - ملوک الطوایف - به آسانی به آن گردن نمی‏نهادند، اما به هر صورت نوعی انتظام قابل قبول را در سراسر قلمرو آل سلجوق برقرار می‏داشت.
از سوی دیگر، خوی بیابانی امیران ترک آل سلجوق وقدرت مطلقه و عشق به غارت و استبداد این امیران، نظام دیوانی و صاحبان دیوان را که به هر تقدیر نظم و نسق و حساب و کتاب ازلوازم و ضرورتهای شغل آنان بود، این وزیران و دیوانیان را در مقابل سلطان قرارمی‏داد زیرا استبداد و اِعمال قدرت بدون حسابرسی و حساب دهی پادشاهان، نظام دیوانی را بر نمی‏تافت.
به همین جهت بارها سلاطین سلجوقی، وزیران خود را کشتند ویا به کشتن دادند و یا به دست دشمنان سپردند و اموالشان را مصادره کردند.

 

زمینداری سلجوقیان سستی بنیان های حکومت
با توسعه و رایج شدن نظام اقطاع، بزرگان و امیران خود را در مجرای قانونی انداخته و بهنام قانون و حکومت، اقدامات مستبدانه را مشروع و مقبول ساختند. در عین حالی که،بنیانهای حکومت را نیز سست و بی دوام نمودند.
به هر حال این شبانان بیابانگرد، بعد از غلبه بر مسعود، در مرو و همچنین نیشابور، خطبه سلطنت به نام خودخواندند و آغاز فرمانروایی آل سلجوق را اعلام داشتند.
این جابجایی سلطنت ازغزنویان به سلجوقیان دست کم برای مردم ایران با وجود استمرار برخی از معایب ومصیبتهای گذشته که ناشی از طبیعت این قوم و استبداد مطلقه حاکم بر ایران بود محاسن و منفعت هایی نیز به همراه داشت.
چه امیران اولیه قوم که تربیت شدگان وزیرانی با کفایت و مدبر و توانا همچون خواجه عمید الملک کندری، و خواجه نظام الملک طوسی بودند، این میزان درک و آگاهی منافع دراز مدت دولت خود را داشتند که بخشی ازاموال ستانده شده را صرف رعایا، تعمیر جاده‏ها، امنیت راهها، ساختن پلها و رباط ها کنند.
بدون نظارت آنها بر احوال رعایایی که می‏باید بر وفق آیین حکومت،منافع مادی و نیروی نظامی آنرا تأمین کنند، ممکن نبود.

 

وزارت وزیران با کفایت
به هر حال این نکته نیز از شگفتیهای تاریخ این مرز و بوم است که پر بارترین، پر آوازه ‏ترین و طلایی‏ترین ادوار آن در پایان سده‏ های نخستین اسلامی، مقارن فرمانروایی قومی بیگانه، بیابانگرد بود که در عهد سامانیان و غزنویان بیشتر به حال بیابانگردی و راهزنی در اطراف بخاراو مرزهای شمالی خراسان سر می‏کردند وهیچ گونه پیوند قابل ملاحظه‏ای با تمدن و فرهنگ شهر نشینی نداشتند.
عامل عمده توفیق آنها در نیل به این موفقیت غیر منتظره، اتکاء آنها بر ایمان مذهبی واعتمادشان بر دستگاه وزارت بود که هر چند در اواخر چندان استوار نماند، در همانآغاز کار به استقرار دولت و قدرت و شوکت آنها کمک بسیار کرد.
این که خواجه نظام الملک وزیر در اواخر عمر که از جانب سلطان تهدید به عزل شد، گفته بود
نقش وزارت را درتوسعه و تنظیم دولت آنها خاطر نشان می‏کرد و حوادث بعدی نیز نشان داد که خواجه گزاف نمی‏گفت.
در مدتی که سلطنت سلاجقه به حمایت دستگاه وزارت و سازمان دیوان،مجال توسعه یافت، دوران فرمانروایی سلجوقیان دوران شکل گیری سنتهای اداری، و عصرترقی و توسعه صنایع و معارف شد، که مساعی خواجه نظام الملک طوسی در این توفیق، نقش غیر قابل انکار داشت.
نتیجه آن شد که حکومت سلجوقیان در مقایسه با غزنویان که تنها متکی بر یک ماشین جنگی و مخرب و تهاجمی بود و علاقه‏ای به سازندگی و اهمیتی به حضور طولانی مدت خود، در مناطق تحت نفوذ نمی‏داد، بسیار موفقتر عمل کرد.



حکومت این فرمانروایان غیر ایرانی نمونه‏ای شد که در رعایت آداب عدالت و درحمایت از ارکان شریعت، خیلی بیش از آن چه حکومت غزنویان، در آغاز فرمانروایی خویش،داعیه آن را داشتند توفیق حاصل کرد و نتایجی نیکو و سنتهایی تمدن ساز در همین دورهبرای آیندگان به یادگار گذاشتند.

نظام دیوانی در عهد سلجوقیان

مختصری درباره ی دیوان در عصر سلجوقی
این دیوان بر منوال دیوان عهدغزنوی و سامانی طرح ریزی شده بود و از طریق دیوانهای تابع، جمیع امور کشوری را تحت نظارت می‏گرفت.

مکاتبات به وسیله دیوان رسایل و طغرا،
محاسبات به وسیله دیوان استیفا، و امور بازرسی انجام می‏شد
و این جمله تحت نظارتدیوان صدارتبود که خواجه بزرگ، نظام الملک در رأس آن بود. که تحت نظارت خواجه بزرگ بود،
در امور جنگ مسئولیتی که بر عهده دیوان بود، ثبت و ضبط نام افراد و فرماندهان سپاه، پرداخت مواجب و مستمریها، تأمین مخارج سلاح و اسب و علوفه بود. مسئول این دیوان عارض خوانده می‏شد و در اکثر مواقع نیز با شخص سلطان سر و کار داشت.

 
وزرا

 
ابوالقاسم علی بن عبدالله جوینی


مقارن روی کار در خراسان، دبیران و مستوفیان و کارگزاران ولایت که از بی ‏رسمی ها و کژتابی های اواخرعهد به شدت رنجیده خاطر بودند و پیدایش یک دستگاه فرمانروایی و دولت تازه رامایه ایمنی و آسایش بیشتری می‏دانستند، برای استقرار قدرت ترکمانان سلجوقی سعی وهمت خود را به کار بردند.
با همین مساعی دبیران و منشیان بود که قسمتخراسان غربی از  جدا شد و توانست پایگاه یک دولت تازه گردد و اهل خراسان را از بیدادگریهایکارگزاران غزنوی رهایی بخشد.

سالار سپاه، ابوالقاسم علی بن عبداللهجوینی
که در هنگام ورود طغرل به نیشابور، در آن شهررئیس شرطه (شهربانی)بود، به سبب ناخرسندیهایی که وی و اهالی نیشابور ازعمال غزنوی داشتند، به طغرل پیوست و وی را در استقرار دولت تازه کمک کرد.
چندی بعد، طغرل وزارت خود را که در واقع نظارت بر تمام امور بود به عبدالله جوینی تفویض کرد. اما وی که با وجود علاقه به تحکیم دولت ترکمانان برای تصدی تماملوازم این شغل - از جمله نظارت بر دیوان انشاء و استیفا - به قدر کافی آمادگی نداشت، چندی بعد از کار کناره گرفت.

 

ابو نصر عمیدالملک کندری
طغرل وزارت را به کاتب جوانی به نامابو نصر عمیدالملک کندری سپرد. وی که دبیری لایق و کاردان بود، مساعی صمیمانه عبدالله جوینی را در تحکیم دولت ترکمانان ادامه داد.
دیوان وزارت را که ایجاد آن برای نظارت بر تمام امور ولایت ضرورت داشت به وجود آورد و رسوم سلطنت را که پس از از خراسان، از یاد رفته بود، بار دیگر احیاء کرد.
خواجه نظام الملک طوسی هم که سالها بعد پساز عزل و قتل عمیدالملک کندری «456 ق / 1064 م» به وزارت رسید، مساعی او را دنبال کرد و در نتیجه کفایت و تدبیر او، دستگاه وزارت و سازمان دیوان، وسیله تحکیم واستقرار بی منازع دولت نو خاسته سلجوقی گشت.
بالاخره در دوران فرمانروایی الب ارسلان و ملکشاه، دیوان وزارت که با سعی خواجه به نهایت حد توسعه خود رسیده بود، بر تمام امور سلطنت قوم به جز جنگ نظارت داشت.

 

خواجه نظام الملک طوسی
وزارت در عهد خواجه نظام الملک به حداکثر حیثیت و اعتبار خویش رسید و خواجه در اِعمال نظارت بر امور چندان قدرت و قاطعیتی داشت که به تدریج، سلطان و حرمسرایش را از خرده نگریهای خویش ناراضی کرد
و همامیران دربار که این نظارت دقیق خواجه، مجال هر گونه استفاده شخصی را برایشان تنگ کرده بود، به ستوه آورد. کشته شدن خواجه به دست یکی از مزدوران منسوب به فداییان باطنی، قدرت و غلبه وزارت را به شدت متزلزل کرد.

عزل و نصب وزیران به دست امیران و اتابکان
شاهان و شاهزادگان، دست نشانده و دست آموز امیران و اتابک خواندگان خویش شدند و عزل و نصب وزیران به دست امرا و اتابکان افتاد. با انحطاط سازمان وزارت، سلطنت نیز دچارانحطاط شد و اتابکان  هم، که به خاطر سلطنت، خود را از فواید تدبیر و ارشاد اهل دیوان محروم ساختند، به همین اختلال دچار گشتند و در هجوم مغول به بادی فرو پاشیدند.
معهذا درمدتی که سلطنت سلاجقه به حمایت دستگاه وزارت و سازمان دیوان، مجال توسعه یافت،دوران فرمانروایی سلجوقیان، دوران شکل گیری سنتهای اداری، و عصر ترقی و توسعه صنایع و معارف شد. مساعی خواجه نظام الملک وزیر و علاقه ملکشاه و سلطان سنجر در این توفیق تأثیر غیر قابل انکار داشت.
الگوهای گذشته و میراث دیوانی که از عهدتأسیس و در عهد غزنویان توسعه‏ای یافته بود، در دوره سلجوقیان به شکل نهایی و کامل خویش نزدیک شد. گرچه، ضعف و فتور در این نظام با مرگ خواجه و تمایل به قدرت مطلقه و، در اندک زمانی، کل جامعه رادچار اختلال نمود که حمله ی مغولان و فتح ایران نیز، یکی از نتایج شوم این فروپاشی دیوانی و سلطه سلطنت بود.

پاشیده شدن نظم و انتظام بعد از مرگ ملکشاه سلجوقی
مرگ ناگهانی سلطان ملکشاه که اندک زمانی بعد از قتل خواجه روی داد، موجب تحکیم سلطنت نشد. بر عکس،سلطنت را در اندک مدتی، معروض اختلافهای خانوادگی ساخت و نظم و وحدت و انسجام آن را از هم گسیخت.
در جریان کشمکشهای برکیارق، ترکان خاتون و محمد بن ملکشاه، وزارت به شدت از اعتبار افتاد و دستخوش هوسهای امیران درگاه شد. به تدریج نظام دیوانی به قدری بی اعتبار گشت که یک پادشاه سلجوقی، وزیر خود را به یکی از مدعیان مخالفش فروخت تا او به مصادره، هر چه می‏تواند از او وصول کند.
پادشاهی دیگر،عنوان وزارت خود را در مقابل دریافت مبلغی مختصر به یک سوداگر عامی که به کلی فاقدسواد بود و عاری از هر گونه صلاحیت واگذاشت. برخی از وزیران نیز به تحریک یا رضایت پادشاهان خویش کشته شدند و بعضی دیگر، مجبور به کناره گیری و ارتباط با مخالفان سلطان. بدین گونه با تزلزلی که امر وزارت و در جریان کار دیوان پیش آمد، اداره مملکت دچار اختلال گشت.

میراث فرهنگی و تمدنی سلجوقیان

هنر در عصر سلجوقی



معماری
در این عصر،عهد سلجوقیان از نظر بسط و توسعه دانش و ادب یکی از ممتازترین دوران تاریخ ایران محسوب می‏شود. 
مدارس
توسعه یافت و علما مورد تشویق و حمایت قرار گرفتند. کثرت نسبی آثار علمی و ادبی این دوران، تا قرنها بعد عصر سلجوقی را همچون درخشنده ‏ترین ادوار فرهنگ و دانش در تمام تاریخ ایران نشان داد.
در زمینه هنر، خاصه در هنر معماری، عصر سلجوقیان را دوره رنسانس، شکوفایی شیوه‏های بدیع و تازه معماری می‏دانند. بنای مسجد جامع اصفهان، هر چند شامل ترمیم و افزودن قسمتهای تازه بر روی مسجد کهنه و قدیمی بود، نشانه‏ای از آغاز یک نهضت هنری را عرضه داشت. در پی آن، مسجد زواره «530 ق / 1135 م» و مسجدهای مشابه دیگری که در همان ایام در اردستان، گلپایگان و بروجرد تأسیس، ترمیم و یا تعمیر شد،
در جزء جزء بنا، آثاری از سلیقه بدیع و هنر معماری شکوفا شده سلجوقیان را در خود حفظ کرد.
حیات دینی، البته در این دسته از ابنیه، کاملاً بارز و قابل ملاحظه بود، حتی بقعه ه‏ایی هم که در همین سالها در مرو برای مقبره سلطان سنجر بنا کردند، یادگار به جای ماندنی از معماری عصر سلجوقی است که از تأثیر حیات دینی مایه دارد. گنبدهایی که در مساجد و بقعه‏ ها، در همین دوره و ادوار بعد به وجود آمد نیز، همین زمینه شعور مذهبی را در شکل سمان گونه و فیروزه‏ای آن عرضه می‏کند.
با این حال، تزیینات، کتیبه‏ ها، و مقرنس های سلجوقی هم حتی در ادوار بعد هم تأثیر شگرف خود را در بناهای آینده باقی گذاشت. اما در دیگر فنون نیز، هنرمندان سلجوقی، یک هنر پیشرو ممتاز است.
موسیقی،فلزکاری،سفالگری
در دیوان برخی شاعران عصر، از جمله خاقانی، از آلات و آهنگهای موسیقی چنان یاد می‏شود که از رواج و اهمیت فوق العاده آن حکایت می‏کند. در زمینه فلزکاری و مجلس پردازی در داخل و خارج ظروف نیز این نوع آوری کاملاً پیداست.
در اواخر این عهد، هنر سفال سازی هم، چنان که اغلب محققان خاطر نشان کرده‏اند، به عالی‏ترین مرحله کمال خود رسید. بی‏ گفتگو، پیداست که آن چه در هنرهای عهد مغول ظاهر شد، خود از میراث عهد سلجوقی به شدت متأثر بود، چنان که در شعر و شاعری هم کمالی که در کلام سعدی، مولانا، و حفظ ظاهر گشت، متأثر از شیوه کمال اسماعیل، خاقانی و انوری بود. تداول رقص و سما در بین صوفیه این عهد، زمینه رواج این هنر را در مجالس عیش و طرب در بین عام و خاص نشان می‏دهد.

 

شعر
از علاقه ه‏ای هم که در این دوره به مراتب بیش از ادوار گذشته، به صنایع بدیع شهری اظهار می‏شد، و ادیب صابر و عبدالواسع جبلی در دستگاه سلطان سنجر از سرآمدان عصر بودند، شیوع ذوق تجمل گرایی را که یک عامل عمده در پیدایش رنسانس هنری است، حکایت دارد.
این نکته هم که در شعر آن دوران، از جمله در کلام انوری، خاقانی و ظهیرالدین فاریابی،
به نحو بارزی شامل اشارات و تلمیحات به علوم رایج عصر و اصطلاحات و الفاظ قرآنی، عرفانی، و فلسفی است، حاکی از ارتباط آن با محیط اعیانی عصر و متناسب با ذوق طبقات تربیت یافته وابسته به دیوان و درگاه است که لاجرم تفنن گرایی آنها در پسند شعر، عامل عمده‏ای در نفوذ روحیه نوگرایی و رنسانس در ادبیات همچون هنر بود.

علم در عصر سلجوقیان
انعکاس این گونه اشارات و تعلیمات در شعر عهد سلجوقی، در عین حال نتیجه رواج علوم و توسعه مدارس عهد سلجوقی است. دوران سلاجقه نه تنها دوران رواج علوم، بلکه اوج ابداع و نوآوری در آن زمینه بود. فقط عمر خیام نیشابوری «517 ق / 1123 م» که در زمینه ابداع مسایل ریاضی و ریاضیات، توانست خود را از علمای عصر ممتاز سازد تا بدان جا که در تاریخ علوم عالم، این دوره را عصر عمر خیام بنامند، خود نمونه‏ای از ویژگیهای عصر طلایی شکوفایی علوم در عهد سلجوقی است.
از سایر علمای آن عصر، ابو روح زرین دست، چشم پزشکی نام آور بود و در این زمینه رساله‏ای هم به نام نورالعیون «حدود 480 ق / 1087 م» نوشت.
سید اسمعیل جرجانی «وفات 536 ق / 1141 م» مؤلف ذخیره خوارزمشاهی و خُفی علایی در طب نیز، در این ایام در قلمرو خوارزمشاهیان به عنوان یک طبیب عالی مقام شناخته می‏شد.
عین الزمان حسن قطان مروزی، که حکیم و عالم طبیعی بود و در طب و هندسه هم مهارت داشت، رساله‏ای به فارسی به نام گیهان شناخت، تألیف کرد «حدود 500 ق / 1106 م» که شامل گزیده معارف عصر در زمینه علوم طبیعی بود.
ابو حاتم اسفزاری «وفات 515 ق / 1121 م» معاصر حکیم عمر خیام نیز در بین علمای عصر در هندسه و جراثقال و حرکت کواکب، مطالعات علمی ارزنده ‏ای داشت، و رساله‏ای به فارسی موسوم به کائنات جوّ در این زمینه به او منسوب است.
ظهیرالدین ابوالمحامد مسعودی، از اهالی غزنه، مؤلف کتاب کفایة التعلیم «542 ق / 1147 م»،
ابوالفتح خازنی، مؤلف اثری به نام میزان الحکمه، و ابوبکر خَرَقی «وفات بعد از 536 ق / 1142 م»
مؤلف کتابی به نام منتهی الادراک فی تقسیم الافلاک، از علمای ریاضی، مکانیک و نجوم در این عصر به شمار می‏روند.

مشربهای مذهبی در عهد سلجوقیان
جامعه ی سلجوقی توسعه و دانش در منطق، حکمت و کلام، لغت، تفسیر و ادبیات عرب در عصر سلجوقی و ایجاد مدارس مذهبی متعدد مدارس نظامیه و درخشیدن بسیاری از مشایخ و کبار علوم دینی در این عصر که مستعد بروز آن بود، از یک سو موجب شکوفایی این علوم گردید و آثاری را از خود باقی گذاشت که برای تاریخ علم خالی از اهمیت نیست.
با این همه، بنای مدارس که موجب اشاعه دانشهای شرعی و مخصوصاً ترویج زبان عربی در بین طبقات نخبه اهل عصر در بلاد ایران و حتی انگیزه ادامه تصنیف کتب به زبان عربی می‏شد، در عین حال عامل عمده‏ای در ترویج تعصبات مذهبی و فرقه‏ای در سراسر ایران شد.

با رونقی که بر اثر وجود این مدارس، و نیز مدرسه‏ هایی که از جانب سلطان برای حنفیها و از سوی خلیفه برای پیروان بیشتر مذاهب معروف فقهی ایجاد شد، علوم دینی همه جا مورد توجه و علاقه عام واقع شد.
نفوذ علما هم پا به پای رونق علم در پایتخت و در بلاد مختلف قلمرو آل سلجوق، فوق العاده بالا گرفت. چنان که خاندان بعضی علماء در شهرها نفوذی همچون حکام و وزیران پیدا کردند. و ریاست ولایات به دست آنها افتاد.
از جمله در بخارا، آل برهان، شوکت و قدرت فوق العاده به دست آورد. در اصفهان، آل خجند که ریاست شافعیان شهر با آنها بود، و آل صاعه که ریاست حنفیان شهر را داشتند، قدرت و نفوذ بسیار حاصل کردند و بست و گشودن کارها اغلب به دست آنها بود.
سادات ترمذ، سادات بیهق، سادات ری و قم، خاندانهای بزرگی بودند که به غیر از مقام علمی، ریاست دنیوی هم داشتند و عظمت مقام دنیوی آنها، طلاب جوان را همه جا به سعی در کسب علم و روی آوردن به مدارس جلب و تشویق می‏کرد.
محیط مذهبی عهد سلجوقی
محیط مذهبی عصر، محیط مشاجرات و تعصبات بود. تعدد مدارس و کثرت روز افزون طالبان این مدارس هم استمرار این مشاجرات و تعصبات را در بین عامه تشدید می‏کرد.
قسمتی از این تعصبات بر ضد فرق مختلف شیعه بود که مخصوصاً به سبب وحدت منشأ با اسماعیلیه از سوی متعصبان اهل سنت مورد تهقت و سوء ظن بیشتر واقع بودند، به علاوه بروز کشمکش در بین فرق مختلف اهل سنت نیز وجود داشت.
تنازع فرقه‏های مذهبی، در این عصر، جامعه اسلامی ایران را همچنان مثل دوران غزنویان و آل بویه د حال تفرقه و تشتت نگه داشت.
کرامیه در قلمرو غوریان، معتزله در قلمرو خوارزمشاهیان در این ایام همچنان فعال بودند. مذاهب اهل تشبیه در نواحی جبال، مذاهب جبریه در ماوراء النهر، هنوز بیش و کم رایج بود و در سیستان تا پایان عهد، هنوز بقایایی از خوارج دیده می‏شد.
پیروان این مذاهب حتی اگر در فروع با یکدیگر اختلاف نداشتند، در اصول عقاید دائم یکدیگر را تحطئه و تکفیر می‏کردند و بدین ترتیب، امکان مسالمت جویی اجتماعی را از مردمان سلب نمودند.
چیزی که در حمله ی مغول، نیل به هر گونه توافق و وحدت را بین آنها برای مقابله با مهاجمان، غیر ممکن ساخت. حتی استمرار این اختلافات در قسمت عمده‏ای از قلمرو سلجوقیان، منجر به توفیق فرقه اسماعیلیه شد که در ایجاد یک قدرت پایدار در نواحی مختلف ایران، نقشی مخرب، ویرانگر و ارتجاعی ایفا کردند.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۰۳
aziz ghezel

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی