قطعه شعری از دکتر الهی قمشه ای
سه شنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۴، ۰۷:۴۲ ب.ظ
سر سودای که داری تو که سود دو جهانی
دل به مردار چه بندی تو که سیمرغ زمانی
عاشق روی تو باشند همه خیل ملایک
جانب وصل تو پویند همه عالی و دانی
عنکبوتی است جهان دام نهان کرده به هر سو
حیف باشد چو تو مرغی که در این دام بمانی
باطن ذات تو باغی است پر از سنبل و ریحان
آهوی جان ز چه در وادی بی ذرع چرانی
طمع سیم و زر و وسوسۀ جاه و مقامات
از کفت بُرد به یغما گهر نقد جوانی
گوش خود دور کن از غلغلۀ زاغ و زغن ها
تا بگویند به گوشَت همه اسرار نهانی
عاقلان ، یوسف جان را مفروشید به درهم
عاشقان ، اشک روان را مفروشید به نانی
طفل عشقم چه کنم جز سخن عشق ندانم
بجز از عشق نگویم نکنم هیچ بیانی
۹۴/۱۱/۰۶