عاطفی بودن انسانها
*عاطفیترین انسانها، عرفا هستند. شدیداً به انسانها عشق میورزند. عرفا اینطورند که به گفتهیِ مجنون " ترسم ای فصّاد گر فصدم کنی/ نیش را ناگه برِ لیلی زنی "؛ یعنی اینقدر با او متّحدم که میترسم تو نیشتر را بر تنِ من فرو کنی امّا رگِ او را بزنی . خب اینها که عشقِ مجازی است. خودتان قیاس کنید که در عشقِ حقیقی، چقدر حساسیت زیاد میشود.
*به همین جهت است که امام علی (ع) در آن واقعهیِ حملهیِ سپاهیانِ معاویه به شهرِ الانبار و کندنِ خلخال از پایِ زنی یهودی میفرماید: «اگر تا صبحِ قیامت کسی این واقعه را بشنود و از اندوه بمیرد، بر او ملامتی نیست.» چقدر عاطفه باید شدید باشد که کسی مثلِ حضرت علی (ع) این چنین سخن بگوید. من و شما اینگونهایم؟ اینها چقدر روحهایِ لطیفی دارند که تا این حد نسبت به مردم مَحَبَّت (مرحلهیِ بعد از احترام و احسان) دارند؟ ما نهایت چیزی که به مردم داریم، احسان است.
*اینکه بتوانیم همهیِ مردم را دوست بداریم، تخلّق به اخلاق الله است. اگر همه چیز را ساختهٔ دستِ خدا (آثارِ وجودیِ خدا) بدانیم و بدانیم که هرچه او میسازد، نیکوست. عشقِ شدیدی که نسبت به خدا داریم، بر سرِ مخلوقاتِ او سرریز میکند.
این است که آن شاعرِ عرب میگوید: «بر خرابههایِ خانهیِ لیلی میگذرم و این دیوار و آن دیوار را میبوسم، چون لیلی در [ورایِ] این دیوار ساکن بوده است و دستش به این دیوارها رسیده است.» و آن دیگری در مدحِ حضرت علی میگوید: فدای چشمان کوفیان شدم که گذرگاه تو بودهاند.
*رمزش این است که اگر فرد کسی را دوست بدارد، نمیتواند وابستگانِ او و آثارِ وجودیِ او را دوست نداشته باشد. به همین جهت عرفا همه چیز حتّی سنگها و جمادات و ... را دوست میدارد. ذوالنون مصری دوازده سال بر لبِ رود نیل نشسته بود. (خاصیّتِ این رود این است که آبش گل آلود و بسیار بدبو و بدرنگ است.) ما اگر احساسی هم پیدا کنیم، لبِ جویی، زیرِ درختی و ... مینشینیم.