سلام مادر !
سلام بر تو که عزیزترین مخلوق خدائی همانند پدر ..
سلام عزیزم شب و روزها از پی هم دوان دوان میگذرند ،گویی که یارای ایستادن بی تو را ندارند
.آری مادر در این روز و شبهای گذران تنها ثانیه ای انگار جهان ایستاد تا خبری خوش را برایم
"حجی "کند-حروف به حروف بخواند- و تنها همان ثانیه در ذهنم حک شد تا برایت به فراغ بال
شرح دهم .
شرح دادن از آن لحظه برای تو که تازگی ندارد ،اما میدانم که دعای خبر تو همیشه بدرقه راه ما
خواهد بود عطر خوب حضور خداوند را حس میکنم . عطر حضور تو را ،که تبریک میگویی که
هستی در میان ما ،که هستیم در کنارت .
شیرینی مهمان تازه واردمان را به منزل آوردم و در کنار عکس زیبایت نوش جان کردیم باز هم با
شیرینی یادهای تو . همه جا هستی و حضور مادرانه ات هویداست هنوز آثار یک فرزند نمایان
شده اینگونه ام ،گیج و مبهوت و خوشحال و نگران و هر آن حسی که موجود است وای بر ما
فرزندان که هنوز لحظات زندگی تو را آنطور که باید نمیشناسیم و نمیدانیم و نمیدانم به اندازه
ای که میدانستیم قدر شناس بودیم یا نه؟
دستان مهربان و چشمان زیبایت را بر دیواره تک تک سلولهایم حک کرده ام تا با گذر هر قطره
خون و هر دم و بازدم تو را حس کنم سراپای وجودت را بوسه باران میکنم و خدا را خواهم که
هر آنچه از بهترینها دارد نصیب تو گرداند
دوستت دارم که دوست داشتنت لیاقت میخواهد
امیدوارم لایق باشم