زندگی یک سفر است
زندگی ایستا نیست، پویاست. پیوسته در حال حرکت به سوی ناشناخته است.
اما ما به دلیل ترسمان به شناخته و آشنا می چسبیم و زندگی را از حرکت باز می داریم.
آزادش نمی گذاریم تا شتابان به سوی ناشناخته روان شود و رقص کنان به سوی دریا برود.
زندگی چون یک رودخانه است اما ما آنرا به مرداب تبدیل می کنیم و مرداب شدن، عین مرگ است.
رودخانه ماندن، زنده ماندن است. مرداب هیچگاه به جایی نمی رسد. فقط خشک می شود.
گل آلودتر، کثیف تر و متعفن تر می شود،
زیرا راکد است.
نمی تواند تازه بماند. نمی تواند زلال بماند.
رودخانه است که زلال، تازه و روان می ماند.
زندگی لذت آفرین است، زیرا همیشه چیزی شگفت آور در انتظار توست بعد چه اتفاقی خواهد افتاد؟
هر لحظه زندگی شگفت آور است. زندگی یک شگفتی و یک معمای بی پایان است.
رازی است که هیچ آغاز و پایانی ندارد. اما تو باید رودخانه باقی بمانی. باید بدون هیچ ترسی، بدون واماندن در جایی همچنان حرکت به سوی دریا را ادامه دهی.
همیشه جاری بمان! هرگز مگذار راکد شوی
پویا بمان، جوان بمان.
جسم تو ناگزیر روزی پیر می شود اما روح تو ناگزیر از پیر شدن نیست. روح فقط زمانی پیر می شود که ما بگذاریم پیر شود.