مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را مردان همیشه مرد میمانند و زنان همیشه زن و آنگاه هر روز ، نه روز "زن" و نه روز "مرد" بلکه روز "انسان" است.


آخرین نظرات

در بیان محبت خدا

دوشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۳۹ ق.ظ

بدان که محبّت خدای تعالی مقامی بلند است، و نهایت مقامات است. و غایت کمال بنده آن است که دوستی خدای تعالی بر دل وی غالب شود، و همگی دل وی را فرو گیرد. و اگر همگی دل را فرو نگیرد، باری چنان باشد که دوستی خدای غالب تر بود از دوستی چیزها دیگر که نجات بنده در این است. و لذت و راحت در آخرت بر قدر دوستی خدا خواهد بود؛ هر که را زیاده باشد، زیاده بود؛ و هر که را هیچ نباشد، هیچ نبود. رسول- علیه السلام- میفرماید که ایمان هیچ کسی درست نیست تا آن گاه که خدای را و رسول خدای را از همه چیزها دوستتر نگیرد. و از رسول- علیه السلام- سؤال کردند که ایمان چیست؟ -فرمود که دوستی خدای و دوستی رسول خدای. و رسول- علیه السلام- همیشه این دعا میکرد: «اللهم ارزقتی حبّک وحب من یحبّک و حب عمل یقربنی الی حبّک».

ای درویش! محبّت خدای تعالی از معرفت خدای تعالی پیدا میآید. هر که را معرفت خدای تعالی باشد، البته او را محبّت خدای تعالی بود؛ و محبّت خدای تعالی بر قدر معرفت خدای تعالی باشد. اگر معرفت بکمال بود، محبّت هم بکمال باشد؛ و چون محبّت بکمال باشد، لذت و راحت در آخرت هم بکمال باشد.

ای درویش! معرفت خدای تعالی اصل است، و بنای چندین مقامات بر وی است. اگر معرفت خدای تمام حاصل شد، باقی مقامات که بنا بر وی است، آسان گشت؛ بلکه باقی مقامات جمله حاصل شد؛ و شک نیست که این چنین است، از جهت آن که سالک چون یک قدم در معرفت نهاد در هر مقامی یک قدم نهاد. چون معرفت تمام شد، جملۀ مقامات که بنا بر وی است تمام شد. و این سخن بغایت خوب است. در معرفت میباید کوشید، که باقی خود حاصل شود الا اخلاق، که اخلاق از معرفت پیدا نیاید، کسب اخلاق بطریقی دیگر است. هریک عالمیاند، اخلاق عالمی است و معارف عالمی است. بسیار کس را باشد که معارف باشد و اخلاق نباشد، و بسیار کس را بود که اخلاق بود و معرفت نبود. هر که را دو بود، او بکمال باشد.

تا سخن دراز نشود و از مقصود باز نمانیم، غرض ما بیان محبّت حق تعالی بود.

ای درویش! تا دوستی خدای تعالی همگی دل بنده را فرو نگیرد، بنده یک جهت و یک قبله نگردد. و تا بنده یک جهت و یک قبله نشود، حاضر نگردد و با خدای نتواند بود.

ای درویش! خدای با بنده است، بنده میباید که با خدای باشد، تا کمال بنده بود. تا دوستی خدای همگی دل بنده را فرو نگیرد، بنده با خدا نتواند بود. و چون بنده با خدا باشد، اگر نماز گذارد، بحضور گذارد و اگر تسبیح گوید، بحضور گوید و اگر صدقه دهد باخلاص دهد. با خدای بودن هنرهای بسیار دارد، و بی خدای بودن عیبهای بسیار دارد. و هر طاعتی که نه بحضور بود، آن طاعت صورتی باشد بیجان و صورت بیجان را قدری نباشد. کار حضور دل دارد: «لا صلوة الا بحضور القلب». هرکه در مدت عمر سجدهئی بحضور کرد، کار خود تمام کرد و هر که در مدّت عمر هر روز هزار رکعت نماز بیحضور کرد، هیچ کار نکرد. طریق بدست آوردن حضور هیچ طریقی دیگر نیست الا دوستی خدای. چنان که معرفت اصل چندین مقامات است، محبّت خدای تعالی اصل چندین مقامات است.

برگرفته از کتاب : انسان کامل - عزیزالدین نسفی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۰۵
aziz ghezel

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی