حمله تیمور گورکانی به ایران
تیمور لنگ که در بین اروپاییان به تامرلان مشهور مى باشد، اصالتاً از نوادگان چنگیز بود. حملات ویرانگر او به آسیاى میانه و غرب آسیا را مى توان موج دوم حملات مغولان دانست. اگرچه به دلیل اینکه این حمله ۱۵۰ سال پس از حمله اولى صورت گرفت، در آن از برخى کشتارهاى کور مغولى اثرى نبود.
در این بین اما مهمترین حمله تیمور را مى توان حمله به ایران دانست. اگرچه ایران در این زمان هویت متحد گذشته خود را نداشت. تیمور ابتدا با غلبه بر رقباى خود، ماوراءالنهر و خوارزم را گرفت. تیمور حمله بزرگ خود را در ۱۳۸۰ ابتدا علیه خراسان بزرگ صورت داد. او شهر هرات را به طور کاملاً ناگهانى تسخیر کرد و قندهار و کابل پس از آن مجبور به اطاعت شدند. اما در فتح کلات نادرى ناموفق ماند، به طورى که پس از ۱۴ بار حمله این منطقه فتح ناشده ماند. دلیل این امر نیز ارتفاعات بلند قلاع و محصور بودن آن در بین کوه هاى سر به فلک کشیده بود.
تیمور پس از این قصد سیستان کرد و در ۱۳۸۳ میلادى على رغم مقاومت سرسختانه مردم آن نواحى، کلیه قلاع آن نواحى را فتح کرد و به تلافى مقاومت مردم، دستور قتل عام داد.
حمله به شمال و مرکز ایران
در ۱۳۸۴ پس از فتح مازندران به طرف رى و سلطانیه جلو رفت و در ۱۳۸۶ آذربایجان را اشغال کرده و از ارس گذشت. (۱۳۸۷)
پس از آن حملات اصلى خود را معطوف اصفهان و شیراز کرد. اصفهان به دلیل مقاومت شدید با فرمان قتل عام روبرو شد و گفته مى شود ۷۰ هزار نفر از دم تیغ گذشتند اما شیراز به دلیل باز کردن دروازه شهر سالم ماند. تیمور پس از این غرب ایران را نیز تسخیر کرده و به تکریت لشکر کشید.
نتیجه حملات تیمور به ایران
تیمور اگرچه ادعا مى کرد که از حملات خود هدف مذهبى دارد و خود را مسلمان مى دانست اما بیشتر حملات خود را متوجه مسلمانان از جمله ایران کرد. حمله تیمور به ایران چند اثر مهم داشت:
۱- اتحاد ایران را صد سال به عقب انداخت و خرابى هاى ناشى از حملات این مرد نیز آبادانى را دوباره از کشور ما دور کرد.
۲- پیروزى سریع تیمور بر سراسر ایران به او کمک کرد که خود را سریع به غرب آسیا و شرق اروپا و جنوب روسیه برساند و بر مسائل نظامى و جغرافیاى سیاسى این کشور ها تأثیر گذارد و هند را نیز به راحتى فتح کند.
۳- اثر مهم تیمور به تاریخ دنیا را مى توان در مجموع تضعیف دولتهاى شرقى دانست در حقیقت تیمور با انهدام دولتهاى ایران، عثمانى، هند، ممالیک و خوارزم زمینه را براى قدرت گرفتن قدرتهاى غربى آماده کرد بى تردید ۲۵۰ سال یکه تازى مغولان بر ایران و شرق مهمترین دلیل عقب افتادگى شرق از تحولات «جهانى بود که از قرن ۱۷ سرعت قابل توجهى یافته بود.»
نبرد ۳۵: نبرد انقوره
در تاریخ کمتر پیش مى آید که ۲ قدرت نظامى هر دو در اوج، به هم برسند. معمولاً یک قدرت در حال اوج گیرى دولتهاى کهنسال بر سر راه را درهم مى کوبد و به پیش مى رود اما نبرد تیمور و بایزید اول استثناى تاریخ است دو قدرت بزرگ که هر دو در حال اوجگیرى بودند به هم مى رسند و لاجرم یکى از آنها باید با دنیاى فاتحان خداحافظى کند.
بایزید که بود
عثمانى ها از نیمه قرن ۱۴ میلادى در آسیاى صغیر قدرت گرفته بودند اما از زمان بایزید اول بود که آنها ناگهان تبدیل به قدرت مطلقه جنوب اروپا شدند. این مرد قدرتمند عثمانى، در ۱۳۷۱ در نبردى سرنوشت ساز بلغارها را شکست داد و نیروهاى سر سخت صرب را نیز در کوزوو در هم کوبید. وى سپس در طى چند لشکر کشى موفق ۷ امیر نشین آناتولى را شکست داد و بوسنى و والاکى را از آن خود کرد. در این زمان وى در بین اروپاییها به ایلدرم یا صاعقه معروف شد چرا که بر دشمن صاعقه وار مى تاخت و سرعت سیرش خیره کننده بود.
بایزید اکنون براى فتح پایتخت افسانه اى بیزانس (قسطنطنیه) مانعى را در پیش روى نداشت.
ورود تیمور به آسیاى صغیر
تیمور در ادامه فتوحات افسانه اى اش اکنون ناگزیر از تصادم با عثمانى ها بود. وى در ۱۴۰۱ سیواس را تسخیر کرد و سپس بایزید را به قتل رساند آنگونه که در تاریخ مذکور است بین دو سلطان نامه هاى تندى رد و بدل مى شود و تیمور مصمم مى شود که بایزید را شکست دهد.
در ۱۴۰۲ سپاه ۶۰ هزار نفرى بایزید به انتظار نیروهاى تیمور مى نشیند اما گویا نفرات تیمور بیشتر بوده اند. نبردى مرگبار بین طرفین در مى گیرد تیمور که تاکنون اکثراً با نیروها و ارتشهاى سست روبرو شده بود براى اولین بار به زحمت مى افتد پس از آنکه نیروهاى تازه نفس ینى چرى متعلق به ارتش عثمانى وارد عرصه نبرد مى شود قلب لشکر تیمور از جا کنده مى شود اما سلطان بى رحم مغول به ازاى هر واحدى که بایزید وارد کارزار مى کند ۲ واحد ذخیره را به میدان مى آورد و در نهایت على رغم پایدارى سپاه ینى چرى، تلف شدن دو سوم ارتش عثمانى سبب فروپاشى آنها مى شود.
تقدیر چنین بود که تیمور در هیچ جبهه اى بازنده نباشد اما این سلطان بى رحم دستور مى دهد که بایزید را در قفس کنند.
پیروزى بر عثمانى ها سبب فتح کل آسیاى صغیر به دست تیمور مى شود.
نتیجه نبرد انقوره (آنکارا)
نبرد انقوره از جمله نبردهاى ممتاز جهان بوده که على رغم ارزش نظامى داراى اهمیت سیاسى نیز بوده است.
اول آنکه قدرت عثمانى و فتح قسطنطنیه را ۵۰ سال به عقب مى اندازد و این امر مهم به عهده سلطان محمد فاتح در ۱۴۵۳ مى افتد.
دوم آنکه به اروپا که در آن زمان کاملاً در برابر عثمانى ها آسیب پذیر بود فرصت تنفس مى دهد گفته مى شود ناظران اسپانیایى با حساسیت زیاد ارتش تیمور را همراهى مى کردند تا نابودى دشمن اروپا (بایزید) را به چشم خود ببیند. و یا آنکه هنرى پادشاه انگلیس براى تیمور پیام تبریک مى فرستد.
تنها عثمانیان یک شانس بزرگ دارند و آن اینکه جانشینان تیمور «بى لیاقت» بودند و در نتیجه به سرعت آناتولى از دست آنها مى رود.