حضرت سلیمان و ساحران
وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّیَـاطِینُ عَلَی مُلْکِ سُلَیْمَـانَ وَ مَا کَفَرَ سُلَیْمَـان ُوَ لَـکِنَّ الشَّیَـاطِینَ کَفَرُواْ یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ مَآ أُنزِلَ عَلَی الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَـارُوتَ وَ مَـارُوتَ وَ مَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّی یَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ مَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَ لاَ یَنفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَراهُ مَا لَهُ فِی الْأَخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ (بقره: ۱۰۲).
این آیه یکی از آیات مشکل قرآن کریم است. مفسران وجوه و معانی مختلفی را برای آن ذکر کردهاند. این آیه از حضرت سلیمان و هاروت و ماروت یاد میکند. برخی از مفسران بر این باورند که بیشتر داستان حضرت سلیمان نزد گذشتگان، رمزی تلقی میشده است.
مرحوم علامه طباطبایی در ذیل این آیه، احتمالات گوناگون را مطرح کرده، میگوید: حدود ۱/۲۶۰/۰۰۰ احتمال در این آیه وجود دارد.
این آیه شریفه یکی از ویژگیهای یهود را بیان میکند و آن رایج بودن سحر در بین آنان است. یهود سحر را حتی به سلیمان نیز نسبت میدادند و پادشاهی او را نیز مرهون سحر میدانستند. آیه در صدد توطئه دیدگاه یهود درباره سلیمان است. مراد از «وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّیَـاطِینُ عَلَی مُلْکِ سُلَیْمَـانَ» چه کسانی هستند؟ مرحوم طبرسی سه قول را نقل میکند:
۱- یهودیانی که در عصر حضرت سلیمان زندگی میکردند.
۲- یهودیانی که معاصر پیامبر اکرم بودند و با وی به دشمنی برخاستند.
۳-هر دو گروه.
واژه «سحر» و مشتقات آن، بیش از ۵۰ مورد در قرآن کریم آمده است.
آنگونه که در تفاسیر و احادیث آمده، در زمان حضرت سلیمان گروهی در صدد ترویج سحر و جادوگری برآمدند. آن حضرت، با جمع آوری نوشته های جادوگران از کارشان جلوگیری کرد. آنان پس از رحلت حضرت سلیمان، بار دیگر سحر و جادو را رواج دادند و اعلام کردند که سلیمان پیامبر نبود و با همین جادوگری و سحر، کشور را اداره میکرد. بنی اسرائیل با پیروی از آنان، به جادوگری دل بستند و تورات را رها کردند. بیشتر مطالبی که در قصه هاروت و ماروت دیده میشود، از اسرائیلیاتی است که از کسانی همچون کعبالاحبار نقل کردهاند.
ابن هشام به نقل از ابن اسحاق مینویسد:
هنگامی که قرآن کریم حضرت سلیمان را از پیامبران الاهی خواند، بعضی از علمای یهود گفتند: از محمد(ص) تعجب نمیکنید که سلیمان را پیامبر میداند. در حالی که، او ساحر بوده است. لازمه این تهمت و افترای یهودیان، کفر حضرت سلیمان بود. قرآن در پاسخ آنان میفرماید: سلیمان کافر نشد، بلکه شیاطینی که به مردم سحر آموختند و جادوگری را رواج دادند کافر شدند.