محرم اسرار بودن
نوجوانان به بزرگسالانی نیاز دارند که به حرفهای آنها گوش کنند،آنها را درک کنند و از همه مهمتر رازدار آنها باشند.این اشخاص میتوانند پدر،مادر یا معلم باشد.
مورد اعتماد بودن
نوجوانان پیش از رازداری میخواهند که در زندگی خود افراد مورد اطمینان و اعتماد داشته باشند.زمانی که او مرتکب خلافی میشود باید به او فرصت توضیح داد.برای یک نوجوان دردمند هیچ چیزی آرامش بخش تر از وجود والدینی که بتوانند آزادانه حرفش را به آنان بگویند،نیست.
آزادی در تصمیم گیری
آنها میخواهند مشکلاتشان را خود حل کنند،و بر اساس کمکهای والدین و یا معلمان در تصمیم گیری آزاد باشند.والدینی که این فرصت را به فرزندان خود نمیدهند،در حقیقت آنها را هم از اعتماد به نفس در مواجهه با موقعیت باز داشته اند و هم از تجربه ناشی از حل مساله محروم ساخته اند.نوجوانان،به جای اینکه به آنان بگوییم چه بکنند،به کمک والدین نیاز دارند،تا همه ابعاد و جنبه های مختلف مساله را ببینند.
توجه و علاقه ی مداوم والدین
آنها دوست دارند والدین مسولی داشته باشند.دانستن اینکه میتوانند روی چنین والدینی حساب کنند،به آنان اطمینان و امنیت میبخشد.
همخوانی در رفتار والدین
عدم توافق بین والدین نیز منبع دیگری از ناهمخوانی در رفتار بزرگسالان،کودک و نوجوان است و ناهمخوانی در رفتار والدین موجب ناراحتی و گاه عصبانیت نوجوانان میشود.
تشویق
نوجوانان به تشویق و تحسین کاری کخ شتیستگی آن را دارند نیازمندند.
روانشناسان در پژوهشهای گسترده ای به این نتیجه رسیده اند که خانواده مطلوب و ایده آل خانواده ای است که امنیت عاطفی،احساس ارزشمندی،احساس تعلق و مورد عشق و علاقه بودن را تامین می کنند.