مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را مردان همیشه مرد میمانند و زنان همیشه زن و آنگاه هر روز ، نه روز "زن" و نه روز "مرد" بلکه روز "انسان" است.


آخرین نظرات

تنباکوی مورد استفاده برای قلیان، تنباکویی مرطوب و چسبناک است که در عسل و شیره خیسانده میشود و بطور معمول با طعم های مختلفی از قبیل سیب، هلو، نارگیل، انبه، نعناع و توتفرنگی به فروش می رسد.

از جنبه های نگران کننده قلیان این است که سابقاً در کشورهایی مثل پاکستان و هند توسط افراد سالخورده ای که در روستاها زندگی میکردند استفاده میشد اما اخیراً بیشتر در مناطق شهری ایران بشکل همه گیر مورد استفاده قرار میگیرد. مهمتر اینکه رستورانهای شهری زیادی آن را برای مشتریان خود سرو میکنندیک سری باورهای نادرست و واقعیت درباره کشیدن قلیان وجود دارد که آنها را برای شما دوستان بیان می کنیم:

بــاور غلط اول : از آنجا که تنباکوی قلیان از طریق آب فیلتر میشود، کلیه مواد مضر آن تصفیه میشود. واقعیت اول : کشیدن تنباکو از طریق آب، مواد سرطانزای آن را تصفیه نمیکند. این دود میتواند به اندازه دود سیگار اثر مخرب بر روی ریه و قلب داشته باشد.

بــاور غلط دوم : استنشاق دود قلیان ریه ها را نمیسوزاند، به همین دلیل مضر نیست.

واقعیت دوم : دود قلیان وقتی استنشاق میشود، ریه ها را نمیسوزاند، زیرا از طریق آبی که در پایین آن قرار دارد خنک میشود. با اینکه دود خنک میشود، اما هنوز هم حاوی مواد سرطان زایی است که برای بدن مضر است.

بــاور غلط سوم : کشیدن قلیان سالمتر از کشیدن سیگار است.

واقعیت سوم : دود قلیان به همان اندازه دود سیگار مضر است. قلیان به طریقی متفاوت دود تولید میکند: دود سیگار از سوختن تنباکو ایجاد میشود، در حالی که دود قلیان از طریق گرم شدن تنباکویی که در کاسهی بالای آن قرار دارد از طریق زغال تولید میشود. محصول نهایی آن یعنی دود یکسان است که حاوی مواد سرطانزا است.

بــاور غلط چهارم : کشیدن قلیان به اندازه کشیدن سیگار اعتیادآور نیست، زیرا نیکوتین در خود ندارد.

واقعیت چهارم : تنباکوی قلیان هم مثل تنباکوهای معمولی حاوی نیکوتین است. در واقع، در یک جلسه ۶۰ دقیقهای قلیان، فرد در معرض حجم دودی ۱۰۰ تا ۲۰۰ مرتبه بیشتر از یک سیگار قرار میگیرد.

بــاور غلط پنجم : تنباکوی گیاهی قلیان سالمتر از تنباکوی معمولی است.

واقعیت پنجم : این هم مثل کشیدن سیگار گیاهی یا “طبیعی”، فرد را در معرض مواد سرطانزا قرار میدهد.

منبع:

pezeshkan.org

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۹
aziz ghezel


توبه از گناھان
تنھا روش علاج قطعی ھمه عذابھا.
لقمه ای نان حلال
تنھا داروی شفابخش بیماریھا.                                                                                                                                            قطع روابط ریائی
تنھا داروی آرامبخش اعصاب و روان.
ترک تھمت ناحق
تنھا راه رھائی از بد بینی و شک.
ترک بیمه ھا
تنھا راه نجات از بیم ھا.
قطع امید از پزشک
تنھا راه فائق آمدن بر دردھا.
ساده زیستی
تنھا روش چیره شدن بر آتش حسد.
گوش بستن بر حرف مردمان
تنھا داروی خواب خوش و آرام.
چشم بستن بر تلویزیون
تنھا راه نجات از توّھم و مالیخولیای مدرن.
خود  شناسی
تنھا راه رھائی از شرک و نفاق.
خود را علت سرنوشت خود دانستن
تنھا راه رھائی از ظلم.
دل کندن از عزیزان
تنھا راه نجات از بغض و کینه.
دوستی با اھل اخلاص و یقین
تنھا راه عملی ساختن عقل خویش.
مأیوس بودن از ھمه عالم
تنھا راه خدا پرستی خالصانه.
دست و دل شستن از مالکیت ھا
تنھا راه رھائی روح.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۰۱
aziz ghezel


آویشن به لحاظ فرھنگ دارویی یک گیاه کاملاً ایرانی و از مکاشفات خارق العاده ابن سینا میباشد .
مصرف دم کرده این گیاه بطور روزمره به عنوان نوعی چای خواصی بسیار بھتر از چای را دارد و علاوه
بر این موجب پیشگیری و درمان معجزه آسای صد ھا بیماری است و مصرف زیاد از حد آن فقط برای
فشار خون خیلی بالا دارای عوارضی مثل تپش قلب و سرگیجه است که بھتر است رقیق تر مصرف
شود و یا به ھمراه مقداری آبلیمو این عارضه جانبی ھم منتفی می شود و بدین لحاظ یکی از بی
عارضه ترین گیاھان دارویی است و فقط برای کسانی که دارای طبع به اصطلاح سرد ھستند و
خوراکیھای طبع گرم به طبیعت آنھا نمی سازد مصرف انواع مرکبات این مشکل را برطرف می سازد
زیرا آویشن دارای طبعی آتشین است و موجب نوعی مستی وسرخوشی سالم میگردد به ھمین
دلیل ابن سینا به آن شراب حلال لقب داده است .
خواص بھداشتی و درمانی :سرماخوردگی ، انفولانزا ، آنژین ، آسم ، سل، سینوزیت ، میگرن ،سوء ھاضمه ، نفخ ، ناکا رآمدی کبدو کلیه ، سنگ کلیه ، انسداد مجاری ادراری ، سنگ مثانه ، پالایش کننده خون و درمان چربی و اوره و قند و غلظت خون ، پاک سازی شریانھا و رفع انسداد عروق ، ضد عفونی کننده دھان و مجاری
گوارشی ، مبارزه با انگلھای روده ، نارسایی خون ، دردھای روماتیسمی و تصلب عصبی، درمان بی
خوابی ، تشنج ، رعشه و انواع صرع ، رفع ناتوانی جنسی و تسریع کننده عادت زنانه و تسریع در ترک
اعتیاد . و ھمچنین شستشوی بدن جھت لکه ھا و قارچھای پوستی و شستسوی چشم و گوش و
اشتھا آور و کمک به خون سازی و ھمچنین برای پیشگیری و درمان انواع بیماریھای قلبی و از جمله
سکته ھا دارویی معجزه بخش و بی عارضه است .
امروزه بر حسب معرفی ابن سینا در کتاب قانون این گیاه در سراسر اروپا بصورت چای در اکثر خانه
ھا مصرف می شود . مصرف دم کرده آویشن به ھمراه عسل طبیعی و لیموی تازه مؤثرترین درمان
انواع سرماخوردگیھا شناخته شده است و بسیاری از امراض گوارشی و تنفسی و ویروسی و
عفونی و خونی را پیشگیری می نماید . آویشن را بعنوان یک چای اصیل ایرانی و نشاط آور وارد
فرھنگ غذایی خود نمایید .

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۳۷
aziz ghezel


روزی ازآلبرت اینشتن پرسیدم : اگرفضا ، منحنی است پستکلیف خط راست چه می شود ؟
گفت : مثل تکلیف کل علوم بشری که توھمی بیشنیست.
روزی از ابن سینا پرسیدم : تو که آنھمه امراضلاعلاج راشفا نمودی پس چرا قولنج مادام العمر
خودت راشفا ندادی وجوانمرگ شدی ؟
گفت : من بین بوعلی بودن و تندرست بودن ، اولی را برگزیدم .
ازتولستوی پرسیدم : توکه جھان ادبیات داستانی راجھان حماقت بزرگ نامیدی پس چراتاآخرداستان
نوشتی ؟
گفت : آدمی راازحماقت خویش رھائی نیست.
ازفروید پرسیدم : آن سرطان عجیب چه بود که سی بارجراحی کردی وآنھمه عذاب کشیدی که نھایتابامخدر خودکشی کردی ؟
گفت : عذاب تلاشمن برای علمی کردن وآکادمیک نمودن مقام پیامبری بود تاھرکسی بتواندپیغمبرشود ومعجزه کند ومردم را شفا دھد.
ازحضرت مسیح پرسیدم : چرا دین تو زنانه است ؟
گفت : زیرا وصی من مریم مجدلیه بود!
ازصادق ھدایت پرسیدم : چرا خودت را کشتی ؟
گفت : ھرچه نوشتم کسی حاضر نشد مراشھید کندخودم اینکارراکردم.
ازدکترشریعتی پرسیدم : چه چیزی توراکشت ؟
گفت : تھمت ناحق کسی که ازھمه بیشتر دوستش داشتم.
از سقراط حکیم پرسیدم :چرا خود کشی را بر گزیدی؟گفت :به این امید که شاگردم افلاطون ازخواب غفلت بیدار شود که نشد .
از فردریک نیچه پرسیدم :چه اصراری داشتی که ثابت کنی که آلمانی نیستی در حالیکه ثابت شده که لااقل ھفت جدّ تو آلمانی بوده اند. گفت:برای اینکه میخواستم ثابت کنم که اصلاً خودم نیستم .
از حسن صباح پرسیدم :تو که اثنی عشری بودی چرا به ناگاه به لباس اسماعیلیه در آمدی ؟گفت:حقیقت از زبان غیر بھتر به گوش دوست می رسد بخصوص که دشمن باشد .
از ژان پل سارتر پرسیدم :چرا بالاخره با خانم سیمون دوبووار رسماً ازدواج نکردی ؟ گفت :میترسیدم که به من خیانت کند .







۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۲۰
aziz ghezel


* زن تا امکان مکر نمودن و بازی کردن داشته باشد حقی را تصدیق نمی کند .
* زن تا زمانیکه مردی را برای ناز کشیدن خود داشته باشد تن به ھیچ وظیفه ای نمی دھد.
* زن تا زمانیکه ولایت ھمسرش را نپذیرفته باشد مادر نمی شود.
* زن تا زمانیکه بواسطه مردی پرستیده می شود خداپرست نمی شود.
* زنی که به امر مردی با حجاب شود یک روسپی بالقوه است.
* زن تا از مردان کاملاً نومید نشود خود را نمی شناسد.
* زن تا عاشق بر مرد مؤمنی نشود مؤمن نمی شود.
* زن تا یائسه نگردد شیطان از وی روی بر نمی گرداند.
* زنی که به لحاظ مالی بی نیاز باشد ھیچ مردی را نمی پذیرد.
* ایثار گری زن منشأ مکرھای بزرگتر است.
* زن مطلقه دشمن قسم خورده محبت است.
* زنی که بدون بکارت ازدواج می کند محبت ناپذیر است.
* زن موجودی در خود و برای خود است که بدست مرد ، بی خود می شود و ھمه مکرھایش در جھت
خود شدن دوباره است که حاصلی ندارد.
تذکر : ھر حکمتی استثنائی ھم دارد ولی شما شامل آن نمی شوید !

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۲
aziz ghezel


رابطه جنسی مجرای فیزیکی انتقال روح از مرد به زن است . در این انتقال کل اراده و ولایت و محبت
مرد به قلب زن راه می یابد . این واقعه را زن بوضوح در تن و دل و جان و اراده و اعمال واندیشه اش
درک می کند و می داند که تمکین جنسی نمودن در رابطه با مردش به چه معنائی است . لذا زنی
که بھر دلیلی میل ندارد که تحت ولایت شوھرش باشد عمداً و به ھزار بھانه تمکین جنسی نمیکند و
در واقع به شوھرش دل نمی دھد و یا فقط تن می دھد که این یک رابطه زنائی محسوب می شود و
این نوع رابطه صرفاً جسمانی بسرعت به عذاب و سوء ظن و بن بست می انجامد و کار را به طلاق
می کشد.
اگر شوھری مؤمن باشد عدم تمکین جنسی زن نشانه آشکار کفر اوست. و اگر شوھری کافر باشد
و او خود را مؤمن می داند باید جدا شود و گرنه مرتکب ظلم و فسق و زنا می شود .
رابطه جنسی زن و شوھری که ھمدل و ھمسرنوشت نیستند ذاتاً زنا است و این رابطه موجب کینه و
عداوت می شود .

زن به لحاظ خلقت و فطرت از سینه آدم خلق شده و دل آدم ھمان مأمن و وطن وجودی اوست .
پذیرش ولایت شوھر برای زن یک امر و نیاز وجودی است . و زنی که تمکین جنسی نمی کند نمی
تواند در سینه مردش آرام و قرار یابد و لذا نمی تواند در خانه چنین مردی احساس وجود و آرامش
داشته باشد و به گمراھی می رود . اینست که در دین اسلام اولین وظیفه دینی زن تمکین جنسی
است و عدم تمکین تنھا امری است که مستوجب تنبیه و طلاق می باشد .
زن به مثابۀ جمال دل و باطن مرد است ھمانطور که از سینه او خروج کرده است و زیر نگاه او
احساس وجود می کند . زنی که جمال و زیبائیھای خود را برای غیر آشکار می کند و از نامحرمان
بطور خواسته یا نخواسته دل می برد سائر مردان را بر نفس خود وارد میکند و لذا چنین زنی قادر
نیست که به شوھرش دل بدھد و تحت ولایت او آرام و قرار گیرد و ولایت شوھر را بپذیرد و رابطه
جنسی سالمی با او داشته باشد و اصلاً بتواند تمکین جنسی نماید .
بنابراین بی حجابی و بی عفّتی رفتاری و گفتاری و پوششی زن علت العلل ھمه مشکلات زناشوئی
می باشد . زن تجسم روح مردشمی باشد و ھر چیزی و نگاھیبه آسانیبر او وارد می شود و این
ھمان اصل زنای باطنی است که رابطه زناشوئی را مختل می کند و به عذاب و سوء تفاھم می
کشاند .
زنی که حجاب نگاه و رفتار و لباسخود را حفظ نمی کند نمی تواند به شوھر خود دل بدھد و با او
ھمسرنوشت شود و لذا در رابطه جنسی ھم به عذاب می افتد.
این امر اساسھمه سوء ظن ھا و عذابھای جادوئی رابطه زناشوئیمیباشد . چنین وضعیدیر یا
زود به طلاق می رسد چه رسمی و چه پنھان . زنیکه از ھر مردی بھر روشی دلبریمی کند رابطه
زناشوئی خود را تباه می کند . زنای پنھان و نامرئی زن جز این نیست .
زن با عصمت و کامل زنی است که بتواند ولایت شوھری مؤمن را با دل و جان پذیرا شود و آن جز از
طریق حفظ عفّت و عصمت و حجاب و نگاه ممکن نمی آید .

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۳۳
aziz ghezel

زن ھمواره در جستجوی مردی عاشق و پولدار است و در بین این دو امر سرگردان و بازیچه و
مستھلک می گردد و ھرگز قادر نیست که بین این دو امر جمع کند و لذا به نفاق و چه بسا به فساد
اخلاقی مبتلا می گردد .
جمع بین عشق و پول مثل جمع بین خدا و خرماست و مشرکانه ترین تلاش ممکن در بشر است . و از
آنجا که عمل مشرکانه ذاتاً محکوم به ابطال است لذا این نوع زنان دچار سرنوشتی پوچ شده و در
غایت ریا و مکر حاصل از این اتحاد محال تباه می گردند . این محور شرک زنانه است .
حقیقت اینست که مرد عاشق ھرگز ثروتمند نمی شود و مرد ثروتمند ھم عاشق نمی شود . ثروت
اندوزی از فسق و شقاوت حاصل می آید و عشق و عاطفه را نابود می کند . به ھمین دلیل چنین
زنانی جبراً بسوی فسق و خیانت می روند و بھترین وضع ممکن را داشتن دو مرد می دانند : مردی
عاشق و مردی پولدار !
حال که عشق با پول به اتحاد نمیرسد پس مجبور به خیانت و زنا می شوند و این راز فسق و تباھی
زنان است . مرد پولدار را به شوھری می گیرند و با فاسقان خود در خفا مربوط می شوند . به ھمین
دلیل این زنان ھرگز میل ندارند با عاشق خود ازدواج کنند . اینان به گمان خود با پول ازدواج میکنند
ولی در خفا با عشق زندگی می کنند ولی غافل از اینکه مرد واقعًا عاشق ھرگز این نوع زنان را نمی
پذیرد زیرا عشق ھمواره قرین پاکی و عصمت است . لذا این نوع زنان ھر دو را از دست می دھند و
خسرالدنیا و آخرت می شوند . از این نوع زنان امروزه به وفور می یابیم مخصوصاً در کنار خیابان و
عشرت کده ھا .

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۱۷
aziz ghezel


اکثر جوانان تا قبل از ازدواج براستی عفّت و شرافت و صداقت خود را حفظ می کنند ولی پس از
ازدواج بناگاه به انواع ھرزه گی و مفاسد اخلاقی دچار می شوند . براستی این چه رازی است . چرا
ازدواجھای مدرن بجای پیشگیری از مفاسد اخلاقی خود موجب فساد و تبھکاری می شوند ؟ این نیز
یکی از پدیده ھای واژگون آخرالزمان است .
مشاھده ھمین پدیده اجتماعی خود از علل گریز بسیاری از ازدواج کردن شده است . بخش عمده ای
از زمینه ھای اعتیاد نیز ازدواجھای مدرن می باشد .
برخی از علل چنین پدیده ای را تیتر وار بر می شمریم :
زندگی مشترک را وسیله ای برای اھداف فردی قرار دادن .
ازدواج بعنوان یک جبر و نه نیاز آگاھانه و اختیاری .
تلاش برای برابر سازی تصنّعی حقوق زناشوئی .
فقدان ولایت مردانه به سبب بی ایمانی و لذا مسئولیت ناپذیری .
تکبر زنانه در انکار پذیرش ولایت شوھر در امور دنیوی .
عدم رعایت حقوق اخلاقی و موازین شرعی و عفّت متقابل .
افراط در ناز زن و ناز کشی مرد.
دعوای بیھوده و ناحق عشق مرد به زن و تلاش برای اثبات آن.
حضور رسانه ھای شھوانی در محیط خانواده .
نگاه اقتصادی مرد به زن .
بی غیرتی مرد نسبت به زن تحت عنوان عشق و آزادی و برابری .
عدم معرفت درباره حق ازدواج.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۷
aziz ghezel


اسرار آمیزترین و در عین حال نا چیزترین عضو بدن زن پرده ای عجیب بنام پرده بکارت است که در
مدخل آلت تناسلی وی قرار دارد . این پرده کل راز و سرنوشت زناشوئی را تعیین می کند . و با این
حال مگوترین اسرار حیات زناشوئی است . این پرده بسیار ظریف و تقریباً غیر قابل تشخیص، ورودگاه
مرد بر وجود زن است نه فقط به لحاظ جسمانی که به لحاظ روانی وقلبی.
آنچه که ولایت مرد بر زن نامیده می شود عملاً وبه طرزی اعجاب انگیز منوط به ھمین پرده است .
یعنی آن مردی می تواند برزن ولایت وجودی داشته باشد ودلش را که کانون اراده اوست در تسخیر
خود داشته باشدکه این پرده را برداشته و از آن عبور کرده باشد . ومسلماً فقط یک مرد می تواند
چنین نقشی را ایجاد کند و آن مرد اوّل است . حال بھتر می توان اھمیت سرنوشت ساز آنرا در قلمرو
فرھنگ واعتبار عرفی و شرعی و ھمچنین عاطفی و غریزی درک نمود که امری بیھوده و خرافی
و قراردادی و آناتومیک نیست و بریک حقیقت کبیری دارای ارزش شده و بزرگترین نشان عفت و عصمت
و شرافت زن است یعنی نخستین علامت وفای زن در رابطه با مرد می باشد . درست به ھمین دلیل
است که دختران آزادیخواه جدید ھرگز با مردی که بکارتشان را برداشته ازدواج نمی کنند زیرا میبینند
که حتی علیرغم میل خود تحت تأثیر اراده اویند ونمی خواھند چنین باشند . و با اینھمه پس از ازدواج با
مرد دیگری ھم تا آخر عمر از خاطره زجر آور و جنون آمیز آن مرد اول رھائی ندارند ولذا ھرگز رابطه ای
سالم وصادقانه با شوھر خود نخواھند داشت .
راز یاغیگری لاعلاج اکثریت زنان جدید در قبال شوھرشان فقدان ھمین پرده است . واگر به لحاظ
عرفی وشرعی در سراسر جھان ، دختری که در شب زفاف فاقد این پرده باشد شوھرش حق
طلاقش را دارد وھیچ حقوقی ھم به آن دختر تعلق نمی گیرد برحقی عظیم است زیرا چنین دختری
ھرگز ھمسر موافق نخواھد بود الا بواسطه صدق و اعترافی عظیم وتوبه ای نصوح وجھادی در
سراسر زندگی برعلیه نفس خود باخته خویش در قبال شوھرش . زیرا یک زن بکارت باخته در واقع
زنی خود باخته و ھویت باخته است و ھرگز نمی تواند براستی ھم سرنوشت مردش شود .
وزنی که نتواند ھم سرنوشت شوھر شود مسلماً ھرگز به لحاظ عاطفی نمی تواند مادر ھم شود
حتی اگر دھھا شکم بزاید.
لذا واضح است در جامعه ای که بکارت از اھمیت و قداست افتاده باشد خانواده ھا بی بنیادند ونسلی
سرگردان ودر واقع بی پدر و مادر پدید می آیند و مدنیت ھم در آن جامعه بی ریشه و ریائی وغرق در
تضاد و جدال است و کلاً یک جامعه جنگی ومتشنج است.
این پرده کوچک و تقریباً نامرئی ، بزرگترین لطیفه الھی در خلقت انسان بعنوان اشرف مخلوقات است .

زن فقط مردی را می تواند دوست بدارد و با وی موافق گردد که بکارتش را برداشته باشد و این امری
الھی و رازی فوق منطقی است و از اسرار الھی در وجود انسان است . آنچه که دل نامیده میشود
که قلمرو مھر و رحمت است در زن نه در سینه که در رَحِم اوست که کارخانه رحم اوست . وبکارت
درب ورود به قلمرو رحمت زن است ومی دانیم که اراده وھویت زن تماماً از رحمت اوست . وآن مردی
که برای اولین بار این پرده را گشوده بر این کارگاه وارد می شود ھویت و رحمت و محبت او را جلب می
کند و اراده خود را در او می کارد . پس بدیھی است که آن دختری که بکارتش را به مردی میدھد و با
مرد دیگری ازدواج می کند چه خیانت کبیری در حق خود نموده است وچه تباھی و فساد و مکر عظیمی
را برپا نموده است و چه عاقبتی را برای خود فراھم ساخته است الّا به توبه و اعتراف و جھادکبیری تا
به پایان عمرش. که البته خداوند توبه پذیر وبسیار مھربان است.
تاریخ مدرن آخرالزمان را بایستی تاریخ مابعد بکارت نامید که زمان (عمر) خانواده را به آخر می رساند .
جامعه بی بکارت جامعه ای خائن و بی رحمت و مکار و ریاکار و قسی القلب و بی اراده است. زیرا مربی
اول بچه ھا مادر است ومادر این چنینی فرزندان بھتر از خود ببار نمی آورد فرزندانی فراری از خانه
و متنفر از خانواده و عھد و وفا .
 واین تراژدی مدرن نیز از محصولات شیطانی مکتب برابری است زیرا زن ھم می خواھد چون مرد بدون بکارت باشد .





۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۲
aziz ghezel


بزرگترین ابتلا و امتحان خدا برای ھر مردی ھمسر کافر و نا موافق و ابله است که محبت را چاپلوسی
می داند و صداقت را وقاحت می پندارد و گذشت را بزدلی و حق حساب مینامد و وظیفه را ایثار می
یابد و تعھد را خفت و خواری می فھمد و حرمت را رشوه.
این نوع انسانھا را به قول قرآن گویی که دلی نیست زیرا دل آدمی کانون شعور و ادراک است.
چنین ھمسری ھمچون خاری در چشم و استخوانی در گلو و میخچه ای در پا و غده ای در مغز و
موئی در دماغ و دریچه مسدودی در قلب است. نه می ماند و نه می رود نه ھست و نه نیست . نه
دوست است و نه حتی دشمن.
خداوند این نوع زنان را برای مھربانترین مردان قرار می دھد تا مھرشان را به کمال برساند که ھمان
قھاریت عادلانه است که چنین زنانی را ھم بالاخره بیدار و صاحب دل می سازد.
صبر بر ھمسر در ھمه حال به مثابه عمیق ترین و کاملترین امتحان خدا و قلمرو اشد تجربه و خود
آزمایی و انسان شناسی و کسب معرفت است که نھایتا به خدا شناسی می انجامد.
صبر بر ھمسر صبر بر نیمه پنھان خویشتن است و صبر بر حق است البته تا آنجا که موجب تباھی
ایمان و عقل و عصمت نگردد. ھیچکس بر چنین صبری زیان ندیده است . و بدانیم که مقام صبر در
قاموس قرآن به مثابه کمال ایمان است ( سوره عصر). و این را نیز بدانیم که خداوند میفرماید که :
از جنس نفس ھر کسی برایش ھمسری قرار می دھد . پس  صبر بر ھمسر صبر و تحمل بر خویشتن
است و قلمرو اشد خود شناسی و خدا شناسی.

و این را نیز بدانیم که زن را عموما دلی نیست و به ھمین دلیل ھمواره مرد است که عاشق است. و
عشق زن چیزی جز عشق به عشق مرد و به خودش نیست . فقط زنان مخلص و عارفه ھستند که
صاحب دلند که تحت ولایت مردی مخلص به توبه ای نصوح رسیده اند.
و کلام آخر اینکه زن خود به مثابه دل مرد است و لذا مرد عاشق بر دل خویشتن است که ھر گاه
حقوقش را ادا نمود رستگار است و این رستگاری ھمانا گذشتن از دل خویش است در غایت گذشت :
دل کندن از خویشتن خویش؟ اینست کمال !





۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۶
aziz ghezel