مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را مردان همیشه مرد میمانند و زنان همیشه زن و آنگاه هر روز ، نه روز "زن" و نه روز "مرد" بلکه روز "انسان" است.


آخرین نظرات

سرگذشت هابیل و قابیل

شنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۰۸ ق.ظ
هابیل و قابیل ازجمله فرزندان آدم علیه السلام هستند که خداوند قصه ی آنان را در قرآن پاک، ذکرکرده است. حینی که حوّاء رضی اللّه عنها حامله شد و مدت حمل او بسر رسید یک پسر و یک دختر (دوقلو) به دنیا آورد که نام پسر را «هابیل» و نام دختر را «لیوثا» یا به قولی «لبودا» گذاشتند و باز حینی که حوّاء حمل برداشت و مدت حمل او بسررسید دو طفل دوقلوی دیگری متولد شدندکه یکی پسر و دیگری دختر بود نام پسر را «قابیل» و نام دختر را «اقلیما» گذاشتند. خداوند متعال به آدم علیه السلام فرموده که اگر از حواء در یک شکم، یک پسر و یک دختر و در شکم دیگر نیز یک پسر و یک دختر متولد شوند، دختر شکم اول با پسر شکم دیگر و بالعکس یعنی هابیل با اقلیما و قابیل با لیوثا به نکاح هم درآیند و بین پسر و دختری که دوقلو از یک شکم به دنیا آمدند نکاح درست نیست. از این رو آدم علیه السلام امر نمودکه اقلیما خواهر قابیل به نکاح هابیل درآید و لیوثا خواهر هابیل نیز به نکاح قابیل. چون اقلیما خواهر قابیل از لیوثا خواهر هابیل زیباتر بود، ‌قابیل گفت: من خواهرم اقلیما را به نکاح هابیل در نمی آورم. که در این پیشامد قابیل به راه غلط رفته بود. اما آدم علیه السلام برای دفع این فتنه به ایشان حکم کرد که هرکدام قربانی کنند، خداوند قربانی هرکدام را که قبول کرد، او به حق است و به سخن او عمل میشود وآن دیگری از اراده ی خود منصرف شود

هابیل گوسفند بزرگ و چاقی را به قربانگاه برد. اما قابیل گوسفندی لاغر را برای قربانی آماده کرده بود. به حکم خداوند یک قطعه ابرسفیدآمد وگوسفند هابیل را به آسمان برد و گوسفند قابیل نیز در جای خود ماند، بردن گوسفند نشانه ی قبولی قربانی بود. از این رو بغض و حسدی سخت در دل قابیل پدیدار شد و به هابیل گفت: من هیچگاه خواهر زیبا و حسینه خویش را در اختیار تو نمیگذارم و با خواهر زشت و بد رنگ تو ازدواج نمیکنم و اگر اقلیما خواهر مرا به نکاح درآوری تو را خواهم کشت. بالآخره قابیل اراده ی قتل برادرش هابیل را نمود. اما نمیدانست که چگونه او را بکشد، در این وقت بود که شیطان به صورت انسانی پدیدار شد و یک سنگ را از زمین برداشت و بر سنگ دیگر محکم زد که سنگ دوم شکست، قابیل حرکت او را مشاهده کرد و در دل خود تصمیم گرفت که برادرش را اینگونه از مقابلش بردارد. قابیل در پی قتل هابیل روانه شد. حینی که هابیل را بالای کوهی به خواب دید، سنگ بزرگی را برداشت و بر سر هابیل زد سر او شکست و به اثر آن جان به حق تسلیم کرد. هابیل در این وقت بیست ساله بود، در میان فرزندان آدم علیه اسلام این اولین قتلی بود که رخ داد. قابیل بعد از کشتن برادرش در حیران ماند که جسد او را چکار کند. نعش او را در پوستی پیچاند و مدت زیادی آن را به دوش گرفته وآواره بود. خداوند اراده کرد تا طریقه ی دفن او را به قابیل بیاموزد. دو زاغ را فرستاد که یکی از آن مرده و دیگری زنده بود. زاغ زنده زمین را با منقار و چنگال خویش حفر نمود و زاغ مرده را درآن گذاشت و خاک بر روی آن ریخت. قابیل آن را مشاهده کرد و نعش هابیل را به این طریق دفن نمود. خداوند متعال همان حکایت را در قرآن کریم آورده و میفرمایند: یَوَیلَتِی اَعجَزتُ اَن اَکُونَ مِثلَ هَذَا الغُرَابِ فَاُوَارِی سَوءَةَ اَخِی، فَاَصبَحَ مِنَ النَادِمِین. سوره ی ما‌ئده آیه 31 ترجمه: وای برمن! آیا من نمیتوانم مثل این زاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟! پس سر انجام از ترس رسوایی و بر اثر فشار وجدان، از کرده خود پشیمان شد و از زمره ی افراد پشیمان گردید

مفسرین میگویند: پشیمانی او به خاطر ترس از خدا و ندامت بر کار زشت نبود تا آن تو به بشمار آید. بلکه پشیمانی او بدان خاطر بود که سرزنش پدر و مادر و احتمالا برادران را پیش چشم میداشت، و اینکه بحدی درمانده شده بود که نمیتوانست جسد برادر خود را دفن و او را از دیده ی دیگران پنهان نماید

قابیل بعد از این وقایع، خواهرش اقلیما رابه نکاح خود درآورد. حضرت آدم علیه السلام مدتی که این حوادث رخ داد در سفر بود و هنگامی که برگشت و از اینکه قابیل، هابیل راکشته و خواهرش اقلیما را به نکاح خود در آورده بود، باخبر شدند. حضرتآدم علیه السلام بسیار غمگین شده و گریه کردند و تا مدتی طولانی به حوا نزدیکی نکردند. خداوند متعال به آدم علیه السلام وحی کرد که تا چه مدت غمگین میمانی وگریه میکنی، در عوض ما پسر مبارکی برایت عطا میکنم که از نسل او پیامبران بسیاری برخیزند و او به تنهایی در شکم حوا باشد و حینی که به دنیا آمد نام او را شیث بگذار
منابع و مآخذ: تفسیر نور ـ قصص القرآن ـ لغت نامه دهخدا
موافقین ۱ مخالفین ۱ ۹۵/۰۴/۱۹
aziz ghezel

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی