مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

مطالب گوناگون

از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث می کند خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت است، زن اگر سکوت کرد، بدان سکوتش نشانه پایان توست

وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را مردان همیشه مرد میمانند و زنان همیشه زن و آنگاه هر روز ، نه روز "زن" و نه روز "مرد" بلکه روز "انسان" است.


آخرین نظرات

۱۵۰ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است


*من آهن، ویتامین ها و سایر مواد معدنی مورد نیاز شما را ذخیره می کنم.
بدون من شما نیرویی نخواهید داشت.
*من ماده تلخی که برای هضم غذا لازم دارید را تولید می کنم. بدون من در کمترین زمان نابود می شوید.
*مواد شیمیائی سمی که به خورد من می دهید، مثل داروها (چه آنها که تجویز شده اند و چه خود تجویز می کنید و می خرید) را سم زدائی می کنم. بدون من عادات بد، شما را می کشد.
*من قند (کربوهیدراتها، گلوکز و چربی) را مثل یک باتری در خودم ذخیره می‌کنم تا وقتی به آن نیاز دارید در اختیارتان بگذارم. بدون من افت شدید قند شما را در حالت کما قرار خواهد داد.
*حتی قبل از اینکه بدنیا بیائید خونی که زندگی شما را به گردش در می آورد می‌سازم. بدون من اصلا وجود نخواهید داشت.
*من پروتیئن هایی که برای رشد و زندگی نیاز دارید را می‌سازم. بدون من نمی‌توانید درست رشد کنید.
*من سمومی که از طریق هوا، اگزوز اتومبیل‌ها و مواد شیمیائی که تنفس می‌کنید را می‌زدایم. بدون وجود من آلوده کننده‌ها شما را نابود می کنند.
*من فاکتور لازم برای لخته شدن خون را می‌سازم و وقتی بطور اتفاقی دست خود را می‌برید خونریزی را بند می‌آورم. اگر من نباشم آنقدر خون از بدن شما می رود که می‌میرید.
*من از شما در مقابل تمامی میکروبهایی که به بدن وارد می شوند دفاع می‌کنم. میکروب‌های سرماخوردگی، ویروس آنفلوآنزا و هر نوع موجود ذره بینی مضر را نابود می کنم و یا حداقل ضعیفشان می کنم. بدون من شما هدف آسانی برای هرنوع عفونت شناخته شده برای بشر هستید.
*من شما را اینقدر دوست می دارم. اما شما چقدر مرا دوست دارید؟
اجازه بدهید به شما بگویم چگونه مرا دوست بدارید، یعنی کبد خودتان را مراقب داروها باشید. تمام آنها مواد شیمیایی هستند و وقتی شما بدون تجویز پزشک از آنها استفاده می کنید می توانید ماده ای سمی بوجود آورید که به سختی به من صدمه می زند. من به آسانی زخمی می شوم. و این زخمها که سیروز نام دارند همیشگی هستند. دارو گاهی لازم است. اما دارو خوردن در زمانی که نیازی به آن نیست عادت بدی است. این مواد شیمیائی می توانند به سختی کبد شما را اذیت کنند.
*مراقب انواع اسپری ها باشید. به یاد داشته باشید من مسئول سم زدائی آنچه تنفس می کنید هم هستم. پس وقتی دارید با مواد پاک کننده کار می کنید مراقب باشید که هوای اتاق دائم عوض شده و از یک ماسک استفاده کنید. این مسئله در مورد حشره کش ها، خوشبو کننده ها، اسپری رنگ های و سایر مواد شیمیائی به دو برابر مراقبت احتیاج دارد. مراقب چیزی که تنفس می کنید باشید.
*مراقب چیزی که با پوست شما تماس پیدا می کند باشید. آن حشره کشها که به گیاهان یا درختان می پاشید نه تنها هر نوع حشره ای را که گیر بیاورند می کشند بلکه سلولهای پوست شما را هم نابود می کنند. به یاد داشته باشید که آنها هم مواد شیمیایی هستند. هرگاه در معرض حشره کشها بوده و یا خود سمپاشی می کنید پوست خود را با دستکش آستین بلند، یک کلاه یا ماسک بپوشانید
اخطار
*من تا وقتی که به آخرین لحظه های های زندگی خود…و در نتیجه خود شما نرسیده ام به شما خبر نمی دهم که دچار مشکل هستم.
به یاد داشته باشید:
من شکایت بکن نیستم.
وارد آوردن بار اضافی بمن با داروها و سایر مواد مضر می توانند مرا نابود کنند. این ممکن است تنها اخطاری باشد که به شما می شود
*لطفا به نصایح من گوش کنید. مرتب به کمک پزشک مرا چک کنید. آزمایش غربال کردن خون می تواند بعضی از مشکلات را نشان دهد. من وقتی صاف و نرم هستم خوبم. اگر سخت یا دارای برجستگی شوم یعنی مشکل دارم. اگر پزشک شما به چیزی مشکوک شد سی تی اسکن می تواند مشکل را نشان دهد. زندگی من، و شما، به روشی که با من رفتار می کنید و تغذیه ای که میکنید وابسته است حالا دیگر می دانید من چقدر مراقب شما هستم.
*لطفا با سمومی مانند روغنهای صنعتی مایع و روغن جامد و نوشابه و سوسیس و کالباس و چای زیاد و فست فودها و قندهای مصنوعی و گوشتهای نامراد مانند گوساله و مرغ منو از پای در نیاورید . من ابتدا با این سموم چرب میشوم و کم کم دچار سیروز و از کارافتادگی میگردم . شما می دانید من چقدر نگران شما هستم پس لطفا با من به نرمی و با علاقه رفتار کنید.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۵ ، ۰۵:۴۴
aziz ghezel

ابو علی سینا:

اگه آب یخ شمارادرجوانی بیمار نکند در میانسالی شما را سخت بیمار خواهد کرد.


*آب یخ باعث چسبیدن چربی دور عروق قلب شده و عامل انسداد 4 رگ اصلی قلب و سکته یا ایست قلبی میشه ...

* شاید شنیده باشید افراد جوانی که ایست قلبی میکنن و از دنیا میرند،علت اصلی این اتفاق بد نوشیدن آب یخه...

* آب یخ اولین و بزرگترین علت سیروز کبد و نابودی کبد محسوب میشه چون آب یخ باعث چسبیدن چربی دور جداره کبد میشه .....


* متاسفانه بالای 90 در صد کسانی که در انتظار پیوند کبد هستن قبلش به نوشیدن آب خیلی خنک عادت داشتند ،،،

* در کل نوشیدن آب یخ باعث از کار افتادن لوزالمعده و بیماری دیابت میشه ....


* آب یخ باعث از بین رفتن عاج روده و معده شده و موجب  سرطان دستگاه گوارش میشه

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۵ ، ۰۵:۳۰
aziz ghezel


آنا- سانا- ساینا- سارینا- رسپینا- راسپینا- مینا- کیانا- تینا- سینا- جانا- نینا- دینا- مونا- زونا- آوینا- آتنا- آدنا- دانا- دیانا- مانا- لنا- برنا- ماندانا- رکسانا- یسنا- فرحنا- ژینا- روژینا- روبینا- لبینا- بینا- رامینا- رامونا- لومانا- رامتینا- اوتانا- آریانا- آشینا- عرشیا- ارشیا- گردیا- بردیا- آندیا- ایلیا- آریا- پریا- پرنیا- دنیا- داریا- دریا- ناریا- مهریا- وریا- پوریا- پویا- جویا- شایا- کیا- سونیا- آترنیا- بهنیا- رویا- لیلیا- الیا- لعیا- شنتیا- آموتیا- نادیا- کیمیا- گیسیا- وانیا- تانیا- هانیا- مانیا- سارنیا- کامپوزیا- نمیا- داماسپیا- ژیا- ارتاریا- پارسیا- آئوتا- رزیتا- آزیتا- آنیتا- گیتا- بیتا- یکتا- نیکتا- ناکتا- مهتا- آرتا- راتا- آرمیتا- شارمیتا- آناهیتا- چیستا- ویستا- آریستا- اوستا- وستا- سپنتا- سیتا- پوشیتا- پورچیستا- پارتا- ورتا- تارا- میترا- المیرا- کسرا- اهورا- حمیرا- حوریا- سمیرا- سارا- سالار- سورا- آدورا- پاتیرا- استاتیرا- سریرا- چترا- داورا- دلارا- دارا- آرا- افرا- ویرا- آپادا- مزدا- شهلا- شیلا- شکیلا- شمیلا- سهیلا- نازیلا- ژیلا- لیلا- نیلا- همیلا- کارمیلا- آرمیلا- رامیلا- آیلا- فیلا- گلسا- درسا- ترسا- مهرسا- مهاسا- مهسا- لاریسا- راسا- رسا- آسا- آتوسا- آویسا- ملیسا- پریسا- نکیسا- نیسا- پارسا- ایرسا- ببروسا- دلاسا- رایکا- ریکا- اریکا- الیکا- نیکا- آرنیکا- رونیکا- توکا- شوکا- ویشکا- آبلانکا- ملکا- ولکا- ناییریکا- نوتریکا- آیدا- ماندا- ویدا- وندا- پارمیدا- لیدا- هیلدا- ندا- اردا- هویدا- شیدا- آرشیدا- صبا- سبا- سوبا- فریبا- زیبا- دیبا- دلربا- شیبا- زیما- نیما- هیما- هما- ارشاما-آرسیما- ارسیما- مهسیما- سیما- شیما- ریما- فریما- آریتما- آپاما- هیوا- شیوا- آروا- نوا- آوا- پروا- پژوا- روژا- آروشا- نیوشا- انوشا- نوشا- ناشا- کوشا- ساشا- آشا- ارشا- پاشا- رها- زلیخا- غوغا- چلیپا- ورجا- پانته آ- نیش آ - کردان- کاساندان- وهسودان- ماندان- آیدان- وردان- شادان- شاران- شایان- شیان- دایان- رایان- آریان- کیان- پویان- فریان- ستایان- بلیان- جویان- کیوان- روان- سیروان- انوشیروان- نوشروان- شیروان- اردوان- جوان- اردلان- ارمغان- ارغوان- سولان- ارسلان- ژالان- کامران- مهران- میتران- واران- بوران- پوران- توران- انیران- تیران- تیگران- پیران- اشکان- ارشکان- سانان- نیسان- آرسان- مهسان- ساسان- سامان- جامان- نریمان- پیمان- پژمان- پوژمان- هورمان- هومان- آرمان- بارمان- دارمان- رادمان- آسیمان- آریامان- راژیان- راژان- روژان- بوژان- فروزان- فرزان- سوزان- پیروزان- شایگان- مهرگان- مژگان- مشکان- ماکان- پاکان- اشتوکان- ماهان- مهان- کیهان- جهان- ارشان- پرشان- رخشان- افشان- کوشان- رستان- دستان- مستان- وارتان- آرتان- آرمیتان- تابان- توفان- سیمین- شمین- جامین- بامین- رامین- آرمین- کیارمین- فرامین- شارمین- آسمین- یاسمین- نرمین- آفرین- نازآفرین- نوشافرین - آرین-آذین- آزین- آرزین- ارزین- ارتبرزین- نسرین- کارین- آترین- آرتین- آبتین- راتین- رامتین- چوبین- رابین- اردین- رادین- رادوین- آروین- نوین- آیدین- فردین- فرزین- برزین- زرین- ژوپین- شرمین- شروین- پروین- راشین- ارشین- آرشین- نوشین- افشین- اشکین- شیرین- نگارین- نازنین- دانین- برسین- بارسین- آرسین- رامسین- شاهین- شهین- مهین- نگین- هاوژین- به آیین- مهر آیین- ماه برزین- نیک بین- کتایون- همایون- هامون- فریدون- افسون- آتشگون- آذرگون- گلگون- آرگون- ردگون- آرتیستون- پاکتن- پریتن- تهمتن- هوتن- هومن- وهمن- برهمن- سمن- آسیمن- یاسمن- سپیتمن- ارتامن- ارتمن- برزن- ارسن- سوسن- سورن- نسترن- لادن- بیژن- ارژن- اورژن- هژیر- هژبر- آلیش- بلاش- ستایش- نیایش- رادش- آرامش- رامش- آزمش- هورتاش- بکتاش- مهرتاش- بهتاش- اوراش- اورش- آتش- آرش- کیارش- بیارش- دلکش- رایش- سیاوش- پریوش- مهوش- خوروش- چاوش- سروش- داریوش- کوروش- آرتوش- ستوش- کیانوش- کیاوش- نوش- دانوش- انوش- مانوش- شهرنوش- آبنوش- مهرنوش- مهنوش- بهنوش- فرنوش- برانوش- آذرنوش- دیانوش- دریانوش- ارشانوش- ارشنوش- آترونوش- رادنوش- نازنوش- نسرین نوش- هخامنش- کیامنش- فرمنش- فره وش- فرورتیش- نیوتیش- فرنو- فرگون- فریبا- فرید- فریده- فردین- فریان- فرخ- فرخزاد- فرنبغ- فروغ- فرناز- فرحناز- فرهبد- فرهود- فریبرز- فرامرز- فرشاد- فرهاد- فرجاد- فرزاد- فرزام- فرزان- فرزانه- فرزین- فرشته- فرشید- فرانک- فرود- فروهر- فرهنگ- فرنگیس- فریدون- مازیار- مانیار- سامیار- کامیار- رامیار- سانیار- مهیار- خشایار- شهریار- اسفندیار- ژیار- هویار- گویار- هوشیار- بختیار- راویار- رزمیار- زانیار- خدایار- نگار- ایلگار- زیبار- ریبار- ریبوار- ژیوار-

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۵ ، ۰۵:۱۸
aziz ghezel


اتحاد بیماریهای ژاپنی آخرین تجربه درمان با آب که نتایج صد درصد برای بیماریهای زیر را دارد منتشر کرد
سردرد شدید. فشار خون. کم خونی. درد مفاصل. فلج. ضربان شدید یا تند قلب. صرع. چربی. سرفه. التهاب حلق.آسم.سل. التهاب شرایین. وهر مرضی که به مجاری ادرار مربوط میشود. زیادی ترشح اسید و التهاب معده. کم اشتهایی. وهر مرضی که به چشم وگوش و حنجره مربوط میشود.
طریقه درمان با آبی که بجوش آمده
هر روز صبح زود از خواب بیدار شو و4 لیوان آب با معده خالی بخور 160 میلی. وآب باید گرم باشد ولی نه آنقدر که زبان را بسوزاند ولی ولرم نزدیک به گرم باشد
وتا 45 دقیقه بعد هیچگونه غذایی نخورید.
وپس از هر وعده غذا تا 2 ساعت آب نخورید   بعضی از افراد یا مریضها در اوایل برای نوشیدن 4 لیوان در یک وقت مشکل دارند میتوانند کمتر آب بنوشند ویواش یو اش به 4 لیوان برسد
نتایج درمان با آب برای امراض زیر در مدت معین زیر ثابت شده
مرض قند 30 روز
فشار خون 30 روز
مشکلات معده 10 روز
انواع سرطان 9 ماه
سل و التهاب شرائین 6 ماه
کم غذایی 10 روز
مشکلات مجاری ادرار 10 روز
مشکلات بینی و گوش و حنجره 20 روز
مشکلات عادت ماهیانه 15 روز
مشکلات قلب و انواع آن 30 روز
سردرد شدید 3 روز
کم خونی 30 روز
چربی 4 ماه
صرع و فلج 9 ماه
مشکلات دستگاه تنفسی 4 ماه

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۵ ، ۰۵:۱۶
aziz ghezel


ﻋﺘﯿﻘﻪ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺭﻋﯿﺘﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ .
ﺩﯾﺪ ﻛﺎﺳﻪﺍﯼ ﻧﻔﯿﺲ ﻭ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ
 ﻛﻪ ﺩﺭﮔﻮﺷﻪﺍﯼ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﮔﺮﺑﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ
ﺁﺏ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ .
ﺩﯾﺪ ﺍﮔﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﻛﺎﺳﻪ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺪ
ﺭﻋﯿﺖ ﻣﻠﺘﻔﺖ ﻣﻄﻠﺐ ﻣﯽﺷﻮﺩ
 ﻭ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﺮﺍﻧﯽ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻣﯽﻧﻬﺪ.
ﻟﺬﺍ ﮔﻔﺖ :
ﻋﻤﻮﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﮔﺮﺑﻪ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺩﺍﺭﯼ،
 ﺁﯾﺎ ﺣﺎﺿﺮﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ؟
ﺭﻋﯿﺖ ﮔﻔﺖ:
ﭼﻨﺪ ﻣﯽﺧﺮﯼ؟
ﮔﻔﺖ :
ﯾﻚ ﺩﺭﻫﻢ .
ﺭﻋﯿﺖ ﮔﺮﺑﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻋﺘﯿﻘﻪ ﻓﺮﻭﺵﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺧﯿﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﯽ .
ﻋﺘﯿﻘﻪ ﻓﺮﻭﺵ ﭘﯿﺶ ﺍﺯﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﮔﻔﺖ :
ﻋﻤﻮﺟﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﺑﻪ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺗﺸﻨﻪﺍﺵ ﺷﻮﺩ، ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ
ﻛﺎﺳﻪ ﺁﺏ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ .
ﺭﻋﯿﺖ ﮔﻔﺖ :
ﻗﺮﺑﺎﻥ!
ﻣﻦ با این کاسه ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ پنجاه ﮔﺮﺑﻪ ﻓﺮﻭﺧﺘﻪﺍﻡ،
ﻛﺎﺳﻪ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻧﯿﺴﺖ ،
عتیقه است...!!

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۵ ، ۰۵:۰۳
aziz ghezel


۱- افزایش ظرفیت حافظه
تحقیقات نشان داده است که نواختن موسیقی و نیز گوش دادن به آن باعث تحریک مغز و افزایش ظرفیت آن می­شود. در یک آزمایش، به ۲۲ کودک بین سه الی چهار و نیم سال درسهای کیبورد و یا آواز داده شد. در سوی دیگر، به گروهی ۱۵ نفره نیز هیچ درس موسیقی ارائه نشد. هر دو گروه در یک کلاس پیش دبستانی قرار گرفتند. نتایج نشان داد، کودکانی که در کلاسهای هفتگی کیبورد شرکت می­کردند، ۳۴ درصد بهتر از سایرین در کسب مهارتهای ماندگار عمل کردند.

بنابر مقاله­ ای که در مجله آنلاین تلگراف منتشر شده است، «تحقیقات اخیر نشان می­دهد که نواختن منظم یک ساز باعث تغییر شکل و قدرت مغز شده و می­توان از آن برای بهبود مهارتهای شناختی افراد استفاده کرد.» همچنین تحقیقات نشان داده­ است که نواختن منظم موسیقی باعث بهبود مهارت در استفاده از دستان، شنوایی، ذخیره اطلاعات صوتی در ذهن و حافظه در افراد می­شود. همچنین این کار می­تواند به اندازه ۷ نمره، آی کیو ی افراد را بهبود بخشد.

۲- بهبود دادن مدیریت زمان و مهارتهای سازماندهی
یادگیری نواختن یک ساز نیازمند تمرین نظم و سازماندهی می­باشد و یک موسیقیدان خوب می داند که کیفیت زمان تمرین از کمیت آن مهم تر است. یک نوازنده برای این که بتواند سریعتر پیشرفت کند، خواهد آموخت که چگونه زمان خود را سامان دهد و از زمان خود به شکل بهینه استفاده نماید.

۳- افزایش مهارت کار تیمی
مهارتهای کار تیمی از مهارتهای بسیار مهم برای موفقیت در زندگی هستند. نواختن یک ساز نیازمند این است که نوازنده برای ساخت آهنگ با سایرین همکاری کند. در یک گروه موسیقی، افراد می­آموزند که چگونه با سایرین کنار بیایند و همکاری کنند و برای نواختن یک آهنگ خوب به صورت گروهی، هر نوازنده باید یاد بگیرد که به دیگران گوش فرادهد تا افراد در کنار هم بتوانند آهنگی دلنواز خلق کنند.

۴- افزایش پشتکار
یادگیری نواختن یک ساز نیازمند صرف زمان و تلاش است که این امر باعث می­شود که صبر و پشتکار افراد در بوته آزمایش قرار می­گیرد. هیچ قطعه موسیقی را نمی­توان در بار اول بی نقص اجرا نمود و اکثر نوازندگان پیش از آنکه بتوانند قطعه­ای را به درستی اجرا کنند، بارها آن را تمرین می­کنند.

۵- بهبود هماهنگی جسمی و ذهنی
هنر نوازندگی نیازمند هماهنگی و همکاری چشم و ذهن و دستهاست. با خواندن نُت از روی یک صفحه، مغز به صورت ناخودآگاه این نُت ها را به الگوهای حرکتی تبدیل می­کند. به این مجموعه، تنفس و گرفتن ریتم را نیز اضافه کنید تا بهتر متوجه هماهنگی ایجاد شده شوید.

۶- بهبود توانایی ریاضی
خواندن نت­های موسیقی نیازمند شمارش نت­ها و ریتم­هاست که این امر می­تواند به بهبود مهارتهای ریاضی مغز کمک کند. در عین حال، مطالعه تئوری موسیقی نیازمند یادگیری جنبه­های بسیاری از ریاضی است. مطالعات نشان داده است که دانش آموزانی که سازی را می­نوازند از دانش آموزانی که سازی نمی­ نوازند، نمره­های بهتری کسب می کنند.

۷- بهبود مهارتهای درک مطلب
بنا بر تحقیقی که در مجله «روانشناسی موسیقی» چاپ شده است، کودکانی که به مدت چند سال در کلاسهای مربوط به آموزش موسیقی و آموزش ریتمهای پیچیده شرکت کرده اند، عملکرد بهتری در خواندن و درک مطلب متون از خود نشان داده اند. شاید چنین نتیجه ای چندان عجیب نباشد چرا که نوازندگی شامل خواندن و ادراک مداوم می باشد. زمانی که نوازنده نت های سیاه و سفید را روی یک صفحه می بیند، باید بتواند نام نت را تشخیص داده و آن را به حرکت دست متناسب ترجمه کند. در عین حال باید بتواند ریتمی که نتها تشکیل می دهند تشخیص دهد و الگوی مناسب را اجرا نماید.

۸- افزایش احساس مسئولیت
نواختن یک ساز مسئولیتهایی نیز به همراه خود دارد. نگهداری از ساز و حفظ آن و نیز احساس مسئولیت برای شرکت در تمرین و انجام تمرینات روزانه عواملی که می­تواند باعث افزایش حس مسئولیت افراد گردد.

۹- افزایش تمرکز
نواختن یک ساز نیازمند تمرکز بر روی چیزهایی همچون گام، ریتم، تمپو و کیفیت صداست. نوازندگی در یک گروه حتی نیازمند تمرکز بیشتری است، چرا که باید به عملکرد سایر اعضای گروه نیز توجه کرد و آن را تحلیل نمود.

۱۰- کاهش استرس
ساز  یک نوازنده متعلق به وی است و او می­تواند هر چه می­خواهد با آن بنوازد. این کار به وی کمک می کند تا احساسات خود را با استفاده از ساز بیان نماید و در نتیجه خود را از استرسها و فشارهای روزانه خالی کند.

۱۱- ایجاد احساس کامیابی
یادگیری مهارتهای دشوار نوازندگی و فائق آمدن بر چالشهای آن و تسلط بر آن با حسی از رضایت و کامیابی همراه است و اعتماد به نفس نوازنده را در انجام سایر کارهای چالش برانگیز در زندگی افزایش می دهد. تسلط بیشتر بر ساز و نوا

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۵ ، ۱۲:۳۹
aziz ghezel

نُت اصطلاحی در موسیقی، که دو معنی عمده دارد:

نشانه‌ای است در یادداشت‌های موزیکال برای نشان دادن نسبیِ مدت و زمان اجرای یک صوت؛
یک صدای معین، به‌تنهایی.
نت‌ها مانند «اتم‌های» بسیاری از موسیقی‌های غربی هستند: تجزیه‌وتحلیل اجزای یک اثر موزیکال که ایفای آن را آسان می‌کند، درک موسیقی، و آنالیز.

اصطلاح نت می‌تواند در هر دو معنیِ عام و خاص: یکی مثل وقتی که می‌گوییم «قطعهٔ تولدت مبارک با دو نتِ هم‌صدا آغاز می‌شود»، و دیگری «قطعه با دو بار تکرارِ یک نت شروع می‌شود». در حالت قبلی، اصطلاح «نت» به یک عمل موسیقایی اشاره می‌کند؛ در دومی، در این حالت به تعدادی از اعمال موسیقایی با یک صوت معین اشاره می‌کند.


همانند زبان فارسی که الفبایی دارد ، زبان موسیقی هم الفبایی دارد که به هر حرف از این الفبا نت می گوییم

          می باشند  ( Do   re   mi   fa   sol   la   siنتها شامل :دو   ر   می   فا   سل   لا   سی )

 گام چیست ؟
     تعریف ساده گام این است که اگر از یک نت شروع کنیم به همان نت برسیم یک گام را طی کرده ایم

مثال :دو   ر   می   فا   سل   لا   سی   دو
ضرب چیست ؟

اگر تا حالا به یک اهنگ گوش داده باشید به این نتیجه رسیده اید که همراه با ریتم (وزن موسیقی) یا با دست یا با پا یا با گردن یا با کمر اهنگ را همراهی میکنید شاید هم همه را باهم حرکت بدهید که دراین صورت دیگر همراهی با موسقی نمی باشد و رقص نام دارد. خوب این حرکت ها همان وزن موسیقی یا ضرب نام دارد.


ولی برای اینکه یک واحد همگانی برای ضرب داشته باشیم ضرب را تعریف میکنیم که :

پاشنه پای خود را روی زمین بگذارید و نک پنجه ها را بالا بیاورید

ضرب از اینجا شروع می شود که : در تقریبا یک ثانیه پنجه پای خود را به زمین بزنید(نیم ضرب) سپس به جای اول خود
برگردانید(نیم ضرب دیگر که در کل یک ضرب می شود)

خوب ضرب بالا را اگر ضرب ساده بگوییم چندنوع ضرب دیگر هم وجود دارد که بعدها توضیح میدهم.


ارزش های نتی :

1- نت گرد : ارزش این نت چهار ضرب متوالی است یعنی باید یک نفس نت چهار ضرب را زد و شکل ان در درس اول کتاب شیوه نی نوازی موجود است که شکل ان به صورت یک بیضی افقی (خوابیده) تو خالی است

2- نت سفید : ارزش این نت دو ضرب متوالی می باشد و شکل ان نت گرد با یک دم عمودی اضافه است

3- نت سیاه : ارزش این نت یک ضرب می باشد و شکل ان یک نت سفید توپر است

4- نت چنگ : ارزش این نت نصف (2/1) ضرب است و شکل ان نت سیاهی است که در انتهای دم ان یک دمچه متصل وجود دارد و اگر دو تا از انها کنار هم قرار گیرند با یک خط افقی به دم هم وصل می شوند

5- نت دولا چنگ : ارزش این نت ربع ضرب (4/1) است یا به عبارت دیگر نصف نت چنگ است  و شکل ان نت چنگی است که دوتا دمچه دارد و اگر دو یا چهار یا چند تا از انها به هم وصل شوند با دوخط افقی موازی در دمچه ها به هم وصل می شوند

6- نت سه لاچنگ ،چهارلاچنگ و... هم به ترتیب 8/1،16/1و.... است


خطوط حامل چه هستند ؟

خطوط حامل پنج خط می باشند (البته قابل افزایش هم می باشند)که اگردرس های کتاب را نگاه کنید نت ها برروی انها سوار می شوند

میزان چیست ؟ خط هایی عمود بر خط حامل که موسیقی را به قطعات با ضرب های مساوی تقسیم می کند

انواع میزان : 4/4     4/2      4/3 و ...... = میزانهای ساده

8/6     16/9  و.... = میزانهای ترکیبی

نت های با اهمیت در هر گام:
چنانچه در مبحث دستگاه دریافتیم، هر دستگاه در موسیقی ایرانی درجات، فواصل و در واقع گام مخصوص به خود را داراست.
نتی که گام دستگاه از آن آغاز می گردد، در واقع همان نت تونیک (درجه اول گام) می باشد.
اما در هر گام ایرانی غیر از نت تونیک نت های دیگری هم هستند که از اهمیت ویژه ای برخوردارند.
   1. نت شاهد:
نتی که در نغمات و گوشه ها بیش از همه ی نت ها به صدا در می آید و در واقع محور آهنگ است که در دستگاه ها و آواز های مختلف محل سکون و قرار گرفتن نت شاهد در گام ثابت نیست و روی درجات مختلف گام جای دارد. مانند درجه پنجم گام شور برای شاهد دشتی و درجه ی چهارم گام شور برای شاهد ابوعطا.
  2. نت ایست:
عموما غیر از نت تونیک که نت اصلی و نشان دهنده ی مایه دستگاه یا آواز مربوطه است، برای فرودی موقت در نغمات و گوشه ها نتی از نت های گام هموار جلوه نمایی می کند. به عبارتی دیگر نتی که پس از جلوه نمایی نت شاهد روی آن ایست کنیم، نت ایست نام دارد.
مثل درجه سوم گام شور در آواز دشتی و درجه دوم گام شور در آواز ابو عطا، اما چون این فرود کامل نیست و ملودی هردو آواز میل به تونیک شور دارد به این فرود نیم فرود می گویند.
  3. نت متغیر
نتی است که برای بیان احساسات تاثر انگیز، شادی بخش و... به صورت موقت از حالت طبیعی خود خارج شده و به وسیله ی علامات عرضی حدود ربع پرده تغیر پیدا می کند و باز نت اصلی بر می گردد.
مانند درجه پنجم گام شور برای آواز دشتی و درجه پنجم گام شور برای آواز افشاری.

 


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۵ ، ۱۲:۳۱
aziz ghezel


 الف
آذرآبادگان = از شهرهای ایران
اترط = پسر شم
آذرگشسپ = از سران جنگی بهرام
آرش = از پهلوانان ایرانی
آزرم دخت = چهل و هشتمین شاه ایران . مدت پادشاهی چهار سال بود .
آزادسرو = از موبدان دربار کسری
آمل = از شهرهای ایران
آموی = از شهرهای ایران
اردبیل = از شهرهای ایران
ارمنی = از جنگاوران ایران در برابر تازیان
ارمینیه = از شهرهای ایران
ارونددشت = از شهرهای ایران
اهواز = از شهرهای ایران
استادبرزین = از سران سپاه انوشیروان
اسفندیار = پسر گشتاسپ
اسکندر = سردار رومی
اشتاد = از سران سپاه خسرو
اشکبوس = سردار تورانی
اصطخر = از شهرهای ایران
اصفهان = از شهرهای ایران
افراسیاب = پورپشنگ  . پادشاه توران
اکوان دیو = دیوی که رستم او را کشت
الانان = از شهرهای ایران
آموی = رودی در ایران
اندمان = از سران لشگر خسرو
اندیان جهانجوی = از بزرگان سپاه خسرو پرویز
اندیوشهر = شهری در ایران
انطاکیه = از شهرهای روم
انوشیروان = چهل و یکمین شاه ایران . نام دیگرش کسری بود . چهل و هشت سال پادشاهی کرد .
آوازه دژ = دژ پرموده شاه توران
اورمزد = از سران سپاه خسرو
اورمزد = پروردگار
اوستا = کتاب زرتشتیان
اوغان = از اقوام ایرانی
آئین گشسپ = از بزرگان دربار هرمزد
ایزدگشسپ = از موبدان زمان بهرام
ایزدگشسپ = وزیر نوشیروان
ب
بابک = نام موبد انوشیروان
باربد = رامشگر دربار خسرو
بخارا = از شهرهای ایران
بیژن = حاکم سمرقند
بیژن = پسر گیو . از سرداران ایران
بارمان = از سران توران
بالوی = از بزرگان سپاه خسرو پرویز
باهله = نام شهری در ایران
بردع = شهری در ایران
برزمهر = وزیر نوشیروان
برزمهر = وزیر خسرو پرویز
برزین = سالار لشگر نوشیروان
برزو = پسر سهراب
برزویه = طبیب دربار نوشیروان که کلیله و دمنه را به ایران آورد .
برسام = رئیس سپاه بیژن حاکم سمرقند
بلوچ = از اقوام ایرانی
بندوی = دائی خسرو پرویز
بودلف = از بزرگان زمان فردوسی
بوذرجمهر = بزرگمهر ، وزیر کسری
بهزاد = برادر کک کوهزاد
بهزاد شبرنگ = اسب کیخسرو
بهرام آذرمیان ( آذرمهان ) = موبدی که به دست هرمزد کشته شد .
بهرام تل = بهرام چوبینه
بهرام چوبینه = سردار ایرانی هرمزد شاه
بهرام فرخ = از سران سپاه خسرو
بهرام گرد = از سپاهیان بهرام چوبینه .  بهرام سیاوش
بهرام گو = پسر گودرز و برادر گیو
بهرام گوهرفروش = بازرگانی در سیستان
بیور = ضحاک
پ
پارس = از شهرهای ایران
پرموده = پسر بزرگ ساوه شاه
پرویز = نام دیگر خسرو پسر هرمزد . چهل و سومین شاه ایران . مدت پادشاهیش سی و هشت سال بود .
پوران دخت = چهل و هفتمین شاه ایران . مدت پادشاهیش شش ماه بود .
پیران = سردار تورانی . وزیر افراسیاب
پیروز = از سران سپاه خسروپرویز
پیروز خسرو = رئیس لشگر اردشیر شیروی
پیروز شاپور = فرستاده رستم نزد سعد وقاص
پیروز شاه = مرزبان خسرو پرویز در نیمروز
پیروز شیر = از پهلوانان زمان نوشیروان
پیلسم = پهلوان چینی دربار افراسیاب
ت
تخواره = از سران سپاه خسرو پرویز
تور = پسر جمشید و سمن ناز
تهم = از سران ایرانی
تهمتن = رستم
تیسفون = پایتخت نوشیروان
ج
جم ، جمشید = شاه ایران . پسر طهمورث . مدت پادشاهیش هفتصد سال بود .
جاماسپ = ستاره شناس و وزیر گشتاسپ
جان فروز = از سران سپاه بهرام چوبینه
جمهور = پادشاه هند
جهرم = از شهرهای ایران
جهن برزین = سازنده طاقدیس به دستور فریدون
چ
چاچ = از شهرهای ایران
چیچست = دریاچه ارومیه
چین = کشور همسایه ایران
چینوی = از سران سپاه قیصر
ح
حیی قتیبه = از بزرگان زمان فردوسی
خ
خاقان = پادشاه ترکان
خانگی = مرد فرزانه دربار قیصر و فرستاده او نزد خسرو
خراد برزین = سپهدار دربار خسرو پرویز
خراسان = سپهدار ایرانی
خراسان = از شهرهای ایران
خراد = سپهدار دربار هرمزد
خزروان خسرو = سالار ایرانی
خره اردشیر = شهرستانی در روم
خسرو = نام آسیابانی که یزدگرد را کشت
خسرو پرویز = چهل و سومین شاه ایران . پسر هرمزد . مدت پادشاهیش سی و هشت سال بود .
د
دارا = سردار ایرانی
دارابگرد = نام شهری در ایران
داراپناه = سردار سپاه بهرام چوبینه
دارمان = سپهدار ارمینیه از لشگر خسرو پرویز
دشت دوک = دشتی در ایران
دمور = از سرداران تورانی
دموی = از سرداران تورانی
دنبر = از شهرهای هند
دیو سفید = رئیس دیوها
ر
رام برزین = از بزرگان دربار خسرو پرویز
رام برزین = نگهبان مرز مدائن
رای = لقب پادشاه هند
رستم دستان = پسر زال زر
رستم = فرمانده سپاه یزدگرد
رودبار = از شهرهای ایران
رودکی = شاعر پارسی گوی
روم = کشور همسایه ایران
روئین = از سرداران توران . پسر پیران
رهام = از سرداران ایران . پسر گودرز
ری = از شهرهای ایران
ز
زادشم = پسر جمشید
زادفرخ = رئیس آخور اسبان هرمزد شاه
زاروی = نام موبدی که خسرو را از کشتن ماهوی بازداشت.
زال زر = پسر سام یل
زردهشت = موبد موبدان
زروان = حاجب نوشیروان
زنگوی = از سران سپاه خسرو پرویز
زنگوی = از سران سپاه قیصر       زنگه شاوران = از سرداران ایران
زواره = برادر رستم
زیب خسرو = شهری که خسرو در روم ساخت .
س
ساری = از شهرهای ایران
سام یل = پسر نریمان
سپنسار = از سران لشگر خسرو پرویز
سرکش = رامشگر دربار خسرو پرویز
سرند = پسر شاه کابل
سعد وقاص = فرمانده سپاه تازیان
سقلاب = از شهرهای توران
سقیلا = دژی در روم
سمرقند = از شهرهای ایران
سمن ناز = دختر کورنگ شاه
سوسن رامشگر = رامشگر دربار افراسیاب
سهراب = پسر رستم و تهمینه
سیاوش = پسر کیکاووس
ساوه شاه = حاکم هری
سغد = از شهرهای ایران
سنباز = پهلوان ایرانی زمان خسرو پرویز
سند = رودی در هند
سورسان = شهری که نوشیروان به یاد مهبود وزیر بنا نهاد .
سیما برزین = موبدی که به دست هرمزد کشته شد .
ش
شاپور = از سران لشگر خسرو پرویز
شاپور شیر = از بزرگان سپاه خسرو پرویز
شادان برزین = نام موبدی است.
شاه محمود = محمود غزنوی
شاهوی پیر = حکیم فرزانه . نام موبدی است .
شطرنج = نام یک بازی که از هند به ایران آمد .
شعبه = فرستاده سعد وقاص نزد رستم
شم = پسر تورگ
شنگان = از شهرهای توران
شنگل = از سران توران
شورآب = نام شهری در روم
شهران گراز = پیرمرد جهاندیده پهلوان درگاه بهرام چوبینه
شهروی = نام موبدی که ماهوی را سرزنش کرد.
شهروی گوهرفروش = مادر برزو
شهریار = پسر شیرین و خسرو پرویز
شیدسپ = پسر تور
شیدوش = از بزرگان ایران . پسر گودرز
شیده = پسر افراسیاب
شیرزاد = جارچی سپاه نوشیروان
شیرزیل = از سران سپاه خسروپرویز
شیرکپی = حیوان عظیمی که بهرام چوبینه آن را از پا درآورد.
شیروی = قباد . پسر خسرو پرویز و مریم رومی . چهل و چهارمین شاه ایران . مدت پادشاهیش هفت ماه بود .
شیروی بهرام = سپهبد لشگر نوشیروان
شیروی گرد = نام پدر شهرو و پدر بزرگ برزو
شیرین = از همسران خسروپرویز
ض
ضحاک = بیور
ط
طرخان = سردار توران
طلحند = پسر مای
طورگ = از سران سپاه قیصر
طورگ = پسر شیدسپ
طوس = از سرداران ایران . پسر نوذر
طهمورث = شاه ایران . پدر جمشید
ع
عباس = از سران سواران نیزه دار عرب
عراق = ازشهرهای ایران
علی (ع) = امام اول شیعیان
علی دیلمی = از بزرگان زمان فردوسی
عمر = دومین خلیفه از خلفای راشدین
عمر = از سران سواران نیزه دار عرب
عیسی (ع) = پیامبر مسیحیان
غ
غاتفر = سالار هیتالیان
غور = از شهرهای ایران . سرزمینی که کیخسرو به برزو داد.
ف
فغانیش = شاه هیتال
فغفور = پسر کوچک ساوه شاه
فغفور = از سرداران توران
فغفور = پادشاه چین
فرات = نام رودی در عراق کنونی
فرامرز = پسر رستم
فرائین = گراز . از بزرگان دربار خسروپرویز که بعد از بیداد او به سوی قیصر رفت و بعد از اردشیر پادشاه چهل و ششم ایران شد . مدت پادشاهیش پنجاه روز بود .
فرخ زاد = چهل و نهمین شاه ایران . مدت پادشاهیش یک ماه بود
فرخ زاد = از بزرگان ایران در زمان خسروپرویز
فرخ زاد هرمزد = از بزرگان ایران
فرخ سروش = نام فرشته نگهبان خسروپرویز
فرشیدورد = از سران توران . برادر پیران
فرطوس = سردار توران
فرغان = مهندس رومی که ایوان مدائن را به دستور خسروپرویز ساخت .
فرفوریوس = سردار بزرگ رومی
فرود = پسر شیرین و خسروپرویز
فرهاد = یکی از سران سپاه نوشیروان
فریبرز = برادر سیاوش که با فرنگیس ازدواج کرد . پسر کیکاووس
فریدون = پادشاه ششم ایران . مدت پادشاهیش پانصد سال بود.
ق
قادسی = شهری در عراق کنونی
قارن = از پهلوانان ایران
قالینیوس = نام یکی از دژهای رومی
قباد = شاه یازدهم ایران . مدت پادشاهیش صد سال بود.
قراخان = پسر افراسیاب
قراخان = سالار بلخ بامیان
قشقر = فرستاده ضحاک به نزد جمشید
قلواد = از پهلوانان ایران
قلون = ترکی که قاتل بهرام چوبینه بود . برادر مقاتوره
قم = از شهرهای ایران
قنوج = از شهرهای هند
قیس بن حارث = سالار کاروانی که در راه روم خسرو با او روبرو شد.
قیصر = پادشاه روم
قیصرنوان = شهر رومی
ک
کابل = از شهرهای ایران
کابل شاه = شاه کابل
کاموس = سردار توران
کاووس = پسر کیقباد . دوازدهمین شاه ایران . مدت پادشاهیش صدوپنجاه سال بود .
کرد = از اقوام ایرانی
کشواد = پسر قارن از پهلوانان ایران
کک کوهزاد = رئیس دژ مرباد . دزد و باجگیر بین راه هند و زابل
کلیله = کتابی که از هند توسط برزویه طبیب به ایران آورده شد.
کنداگشسپ = یکی از سران جنگی بهرام چوبینه
کوت = سردار رومی سپاه خسرو در جنگ با بهرام
کورنگ = شاه زابلستان
کیخسرو = شاه ایران پسر سیاوش و فرنگیس
کسری = انوشیروان
گ
گراز = از بزرگان سران خسرو که بعد از بیداد او به نزد قیصر رفت و بعد از اردشیر پادشاه ایران شد . چهل و ششمین شاه ایران . مدت پادشاهیش پنجاه روز بود . نام دیگرش فرائین بود.
گردوی = از سران لشگر خسروپرویز . برادر بهرام چوبینه و گردیه
گردیه = خواهر بهرام چوبینه و گردوی . همسر خسرو پرویز
گرسیوز = برادر افراسیاب
گرسیون = رئیس سپاه ماهوی
گرشاسپ = پسر ماهوی
گرگان = از شهرهای ایران
گرگساران = اقامتگاه سام     گرگین = از سرداران ایران . پسر میلاد
گروی = از سرداران توران
گستهم = دائی خسروپرویز
گستهم = از سرداران ایران . پسر نوذر
گشتاسپ = پسر لهراسپ . شاه ایران
گرشاسپ = از کارگزاران نوشیروان
گشسپ جهانجوی = از سران سپاه نوشیروان
گشسپ = پیری حکیم که نوشیروان معتقد بود او آزمند است .
گلباد شیر = از بزرگان لشگر توران
گلبوی طبری = از جنگاوران ایران
گلزاریون = از شهرهای هیتال
گلینوس = کسی که بعد از برکناری خسرو نگهبانی او را به عهده داشت.
گندیشاپور = از شهرهای ایران
گو = پسر جمهور و پادشاه هند
گودرز = از بزرگان ایران . پدر گیو . پسر کشواد
گیلان = از شهرهای ایران
گیو = از بزرگان ایران . پسر گودرز . پدر بیژن
ل
لاچین = از اقوام ایرانی
لهاک = از بزرگان توران . برادر پیران
م
ماخ = مرزبان هری . پیر جهاندیده خراسان
مامون = شاه عباسی
ماه آذر = وزیر نوشیروان . ( بهرام آذرمیان یا آذر مهان )
ماهان کوهی = نام مستعار جمشید شاه
ماهوی سوری = مرزبان مرو
مای = برادر جمهور و پادشاه هند
مای = از شهرهای هند
مدائن = نام یکی از شهرهای ایران .
مردانشه = پسر شیرین و خسروپرویز
مردوی = باغبان خسرو
مرز خزر = از شهرهای ایران
مرو = از شهرهای ایران
مریم = دختر قیصر . همسر خسروپرویز
مقاتوره = از سران دربار خاقان
منذر = سپاهی دلیر از نژاد عرب
منوچهر = هفتمین پادشاه ایران . نوه ایرج . مدت پادشاهیش صدوبیست سال بود .
منوشان = از سرداران ایران
موسیل ارمنی = از بزرگان زمان خسروپرویز
مهبد ، مهبود = وزیر نوشیروان
مهبود = از سرداران ایران
مهران = از سرداران نوشیروان
مهران پیر = نام استوار سپاه بهرام چوبینه
مهران ستاد = پیری خردمند در درگاه نوشیروان
مهران ستاد = بازرگانی که در راه روم با خسرو روبرو شد .
مهراس = از بزرگان روم
مهرنوش = نام موبدی که ماهوی را سرزنش کرد
مهروی = از سران بهرام چوبینه
مهرهرمزد = قاتل خسروپرویز
میلاد = پسر قلواد
مرباد = دژی که کک کوهزاد در آن بود.
محمد (ص) = پیامبر اسلام
ن
نرد = نوعی بازی که بوذرجمهر اختراع کرد و از ایران به هند رفت .
نریمان = پسر گرشاسپ . پدر سام
نستور = پسر شیرین و خسروپرویز
نستوه = از سران سپاه خسرو
نصرالله منشی = مترجم کلیله و دمنه
نوشزاد = نام پسر انوشیروان
نوشیروان = پسر قباد . نام دیگرش کسری . چهل و یکمین شاه ایران . مدت پادشاهیش چهل و هشت سال بود.
نشابور = از شهرهای ایران
نیاطوس = برادر قیصر . فرمانده سپاه روم
و
وریغ = نام شهرستانی در روم
ه
هرمزد = پسر نوشیروان . چهل و دومین شاه ایران . مدت پادشاهیش دوازده سال بود .
هرمزد خراد = از سران سپاه نوشیروان
هرمزد خراد = نام موبدی که ماهوی را سرزنش کرد
هرمزد شهران گراز = از بزرگان ایران
هری = از شهرهای ایران . سرزمینی که کیخسرو به برزو داد .
همدان گشسپ = از سران بهرام چوبینه
هند = نام کشور همسایه ایران
هندو = گروه مذهبی در هند
هوشنگ = پسر سیامک که چهل سال پادشاهی کرد .
هومان ویسه = از بزرگان توران . برادر پیران
هیتال = کشوری بین ایران و چین
هیربد = محافظ آتشکده
ی
یزدگرد = پنجاهمین شاه ایران . مدت پادشاهیش بیست سال بود.
یلان سینه = یکی از سران جنگی بهرام چوبینه
یلان سینه = یکی از سران جنگی خسروپرویز    

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۵ ، ۱۱:۳۰
aziz ghezel

الف
آرزو = دختر ماهیار جواهرفروش و همسر بهرام گور
آرش = از سرداران ایران – شاه خوریان
آرش = از حاکمان ملوک و طوایف
آرش = از پهلوانان ایران
آزادسرو = کسی که داستان رستم و شغاد را برای فردوسی نقل کرد
آزاده = کنیز چنگ زن بهرام
آذرافروز = پسر اسفندیار
آذرمهربرزین = آتشکده زرتشتیها
آوه سمکنان = از سرداران ایرانی
اخواست = از سران توران
اردشیر = پسر بیژن گیو
اردشیر = پسر گشتاسپ
اردشیر = نام دیگر بهمن پسر اسفندیار – پادشاه ایران
اردشیر = از نامداران سپاه ایران
اردشیر = نام یکی از موبدهای کیقباد
اردشیر بابکان = اولین شاه ساسانی – پسر ساسان
اردشیر نیکوکار = برادر شاپور ذوالاکتاف – شاه موقت ایران
ارجاسپ = شاه تورانیان
اردوان = شاه شیراز و اصفهان – از ملوک طوایف
ارسطالیس = حکیم رومی – معلم اسکندر
استقیلا = از سرداران تورانی
اسفندیار = پسر گشتاسپ
اسکندر = پسر ناهید و داراب – قیصر روم و ایران و توران
اشک = از پهلوانان ایران
اغریرث = پسر گشتاسپ
الوای = از سرداران ایرانی
الیاس = حاکم خزر – پسر مهراس
اندریمان = پسر ارجاسپ
اندمان = از سرداران ایران
اندیرمان = برادر ارجاسپ
اورند شاه = پسر کی پشین و نوه کاووس شاه
اورمزد = از حاکمان ملوک و طوایف
اورمزد = پسر شاپور – شاه ایران
اورمزد = پسر نرسی – شاه ایران
اهرن = از نامداران روم و داماد سوم قیصر
ایرج = از بزرگان ایران – شاه کابل
ایلا = از سرداران توران
ب
بابک = حاکم اصطخر – از ملوک طوایف
براهام = مرد جهود خسیس در زمان بهرام گور
برجاسپ = از سرداران توران
برزمهر = از سرداران ایران
برزوی = نامی که بهرام گور خود را با آن به شنگل معرفی کرد .
برزویلا = از سرداران توران
برزین = نام پیرمردی دهقان و پدر سه زن بهرام گور
برزین آژنگ چهر = از سرداران ایران
بزانوش = سپهبد لشکر روم
بزانوش = قیصر روم
بلاش = پسر پیروز – شاه ایران
بنداه = پادشاه سند
بنه = از سرداران ایران
بوراب = آهنگر قیصر روم
به آفرید = دختر گشتاسپ
بهرام = پسر اورمزد – شاه ایران
بهرام = پسر بهرام – شاه ایران
بهرام = پسر شاپور – شاه ایران
بهرام = از سرداران ایران از نژاد زرسپ
بهرام = از حاکمان ملوک طوایف
بهرام بهرامیان = پسر بهرام – شاه ایران
بهرام پیروز بهرامیان = از سرداران ایران
بهرام گور = پسر یزدگرد – شاه ایران
بهروز = مرد سپاهی دانایی در لشکر بهرام گور
به زاد برزین = پهلوان ایرانی – نواده رستم
بهزاد = اسب گشتاسپ
بهمن = پسر اردوان حاکم اصطخر
بهمن = پسر اسفندیار – نام دیگرش اردشیر – شاه ایران
بی درفش = برادر ارجاسپ و سردار تورانی
بیژن = از کیانیان – از حکام ملوک طوایف
بیطقون = وزیر اسکندر
بیورد = از سرداران ایرانی
پ
پدروان = پهلوان ایرانی
پشوتن = پسر گشتاسپ
پیروز = پسر یزدگرد – شاه ایران
پیروز = از سرداران ایرانی
ت
تباک = شاه جهرم که به کمک اردشیر آمد .
تبه = از سرداران تورانی
تخوار = از ایرانیان – شاه دهستان
ث
ثقیل = پسر قیصر روم
ج
جاماسپ = ستاره شناس و دانشمندی که وزیر گشتاسپ بود .
جاماسپ = برادر قباد که مدتی به جای او نشست .
جانوسیار = وزیر دارا که او را کشت .
جرجانس = از سرداران توران
جوانوی = پیک ایرانیان به منذر و بهرام گور
جهانگیر قحطانی = از بزرگان عرب
چ
چشموان = دبیر دربار ایران
چغانی = شاه هیتال
چهرزاد = نام دیگر همای – دختر بهمن – ملکه ایران
خ
خراد = از سرداران سپاه اردشیر
خزاعه = از بزرگان اعراب
خزروان = از سرداران ایران
خسرو = جوانمردی که مدتی بر جای بهرام گور نشست
خشاش = دیده بان – از سرداران توران
خضر = راهنمای اسکندر برای پیدا کردن آب حیوان
خوزان = از بزرگان ایران که بر پارس حکمرانی میکرد .
خوشنواز = پسر خاقان چین
د
دارا = پسر داراب – شاه ایران
داراب = پسر هما و بهمن – شاه ایران
داراب گرد = شهری که داراب ساخت .
دشمه = پدر تخوار
دقیقی = شاعر ایرانی که فردوسی قسمتهایی از شاهنامه را از روی دیوان او نوشته است.
دلارای = همسر دارا
دل افروز = خارکنی در زمان بهرام گور
دمور = از سرداران تورانی
ر
رادبرزین = از سرداران ایران
رزمهر = پسر سوفرای
رستم = پسر جاماسپ
رشنواد = سپهبد ایرانی در زمان همای
روزبه = نام موبد بهرام گور
روشنک = دختر دارا – همسر اسکندر
رهام = از پهلوانان ایرانی
ریو = از سرداران ایرانی از نژاد زرسپ
ز
زردهشت ، زرتشت ، زردشت = پیامبر ایرانی
زریر = پسر لهراسپ و برادر گشتاسپ
زنگوله گرد = از سرداران ایرانی
زهیر = از سرداران ایران
س
ساسان = پسر بهمن
ساسان = نوه بهمن
ساسان = پسر دارا و بقیه ساسانها نواده های او بودند و آخرینشان پدر اردشیر بابکان بود .
ساوه = از سرداران ایرانی
سپینود = دختر شنگل – همسر بهرام گور
ستوه = جاسوس ارجاسپ
سرخاب = وزیر بلاش
سقیلا = نام کوهی است .
سروش = ستاره شناس یزدگرد بزه گر که طالع بهرام گور را دید .
سورگ = پهلوان هندی که به جای فور نشست .   سوفرای = از پهلوانان ایرانی
سیامک = از سرداران تورانی
سیه رنگ بهزاد = اسب گشتاسپ
ش
شاپور = از ملوک طوایف از نژاد خسرو
شاپور = پسر اردشیر – شاه ایران
شاپور = پسر اورمزد = شاه ایران ملقب به ذوالاکتاف
شاپور = پسر شاپور ذوالاکتاف – شاه ایران
شاپور رازی = از سرداران ایرانی
شاهوی = پسر هفتواد
شبدیز = اسب بهرام گور
شعیب = سالار تازیان از قبیله قتیب
شغاد = برادر ناتنی رستم
 شکنان = از سرداران ایرانی
شماخ سوری = شاه سوریه – از سپاه ایران
شماخ = از سرداران ایران
شنبلید = دختر برزین که با بهرام گور ازدواج کرد.
شنگل = شاه هند – پدر سپینود همسر بهرام
شهرگیر = از سرداران اسکندر
شهرگیر = از سرداران اردشیر
شهروی = نام موبد شاپور ذوالاکتاف
شهره = کسی که بهرام گور او را شاه توران کرد .
شیدسپ = پسر گشتاسپ
شیرو = پسر گشتاسپ
شیرویه = پسر بیژن گیو
ص
صباح = شاه یمن – از سپاه ایران
ط
طائر شیردل = رئیس غسانیان
طرخان = از سرداران تورانی
طغرل = نام باز بهرام گور
طینوش = پسر قیدافه و داماد فور
طینوش = قاصد رومی که نزد یزدگرد واسطه شد تا بهرام گور را آزاد کند .
ف
فرانک = دختر برزین – همسر بهرام گور
فرخ زاد = وزیر قیصر روم
فرشیدورد = پسر گشتاسپ
فرشیدورد = صاحب خسیس خانه ویرانه ای که در راه بهرام گور بود .
فرطوس = سردار تورانی
فروهل = سردار ایرانی
فریان = شاه یکی از شهرهای مرزی اندلس
فغستان = دختر کید – همسر اسکندر
فور = شاه هند
فیروز = شاه غرچه – فرزند گروخان – از سپاه ایران
فیلفوس = شاه روم – پدربزرگ اسکندر
ق
قارن = پسر گشتاسپ
قارن = شاه خاور – از بزرگان ایران
قالوس = پیک روم که از جانب قیصر به نزد لهراسپ رفت .
قباد = پسر پیروز – شاه ایران
قراخان = پسر افراسیاب
قیدافه = ملکه اندلس
قیدروش = پسر قیدافه – داماد فریان
قتیب = قبیله ای از اعراب
ک
کاکله = سردار تورانی
کبرد = سردار تورانی
کتایون = دختر قیصر روم – همسر گشتاسپ – نام دیگرش ناهید است .
کتماره قارنان = سردار ایرانی
کرسیون = سردار تورانی
کسری = پسر قباد – نام دیگرش نوشیروان – شاه ایران
کنارنگ = پهلوان ایرانی
کندر = سردار تورانی
کهرم = برادر ارجاسپ
کهرم = پسر ارجاسپ
کهیلا = سردار تورانی
کید = شاه قنوج
کیروی = نام دهقانی در زمان بهرام گور
گ
گرزم = از بزرگان ایران که از اسفندیار نزد پدرش بدگویی کرد .
گرشاسپ = از سرداران ایران
گرگسار = سپهبد ارجاسپ
گرگوی = سردار ایرانی
گروخان = از سرداران ایرانی – فرزند کیقباد
گستهم = پهلوان ایرانی
گشتاسپ = پسر لهراسپ – شاه ایران
گشسپ = دبیر دربار ایران
گلنار = کنیز اردوان که با اردشیر ازدواج کرد .
گودرز = از ملوک طوایف – اشکانیان
گوران شاه = شاه کرمان – از سپاه ایران
گوش بستر = مرد عجیبی که اسکندر در راه بابل دید.
گو گردگیر = پسر افراسیاب
ل
لنبک آبکش = مرد آزاده و بخشنده در زمان بهرام گور
لهراسپ = از سرداران ایران – شاه ایران
م
مالکه = دختر طائر – دخترعمه و همسر شاپور ذوالاکتاف
مانی = نقاش چینی که در زمان شاپور ذوالاکتاف ادعای پیامبری کرد .
ماه آفرید = دختر برزین که با بهرام گور ازدواج کرد.
ماهیار = وزیر دارا
ماهیار = از بزرگان زمان بهرام گور
ماهیار = جواهرفروش – پدرزن بهرام گور
مزدک = کسی که در زمان قباد ادعای پیامبری کرد .
ملک قیطون = شاه مصر
منذر = معلم بهرام گور
منوچهر آرش = رئیس لشکر خراسان از سپاه ایران
منوشان = از بزرگان ایران که بر پارس حکومت میکرد.
مهرآذرپارسی = نام موبدی است .
مهراس = پدر الیاس حاکم خزر
مهران = دانشمند و ستاره شناس هندی
مهربرزین خراد = از پهلوانان ایرانی
مهربنداد = پیرمردی دهقان در زمان بهرام گور
مهرپیروزبهزاد = از پهلوانان ایرانی
مهرنوش = پسر اسفندیار
مهرک نوش زاد = از اهالی جهرم و از نژاد شاهان
میرین = داماد دوم قیصر
میلاد = از پهلوانان ایرانی
ن
نام خواست = سردار تورانی
ناهید = نام دیگر کتایون همسر گشتاسپ و دختر قیصر روم
ناهید = دختر فیلفوس – همسر داراب – مادر اسکندر
نرسی = از حکام ملوک طوایف
نرسی = پسر بهرام بهرامیان – شاه ایران
نرسی = برادر بهرام گور
نستار = گله دار قیصر روم
نستور = پسر زریر
نصرقتیب = نبیره اسماعیل ع – از نامداران عرب
نعمان = معلم بهرام گور
نوبهار = عمه شاپور ذوالاکتاف – دختر نرسی – زن طائر
نوذران = سردار ایرانی
نوش آذر = پسر اسفندیار
نوشیروان = نام دیگر کسری – پسر قباد – شاه ایران
نیوزار = پسر گشتاسپ
ه
هرمز = نام کدخدای دهی در زمان بهرام گور
هرمز = پسر یزدگرد – شاه ایران
هرمزد پیر = نام موبدی است .
هفتواد = از بزرگان و ثروتمندان شهر کجاران
همای = دختر گشتاسپ
همای = دختر بهمن – نام دیگرش چهرزاد – ملکه ایران
همای = نام موبدی است .
هوش دیو = سردار تورانی
هوم = یکی از پاک مردان ایران
هیربد = نام موبدی است .
هیشوی = قایقران رومی
ی
یاجوج و ماجوج = از موجودات افسانه ای
یانس = برادر قیصر روم  
یزدگردبزه گر = برادر بهرام – پسر شاپور – شاه ایران
یزدگرد = پسر بهرام گور – شاه ایران

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۵ ، ۱۱:۰۶
aziz ghezel


الف
آبتین = نام پدر فریدون
آرزو = نام همسر سلم
آزاده = نام همسر تور
آفریدون = پسر آبتین و فرانک . ششمین شاه ایران که پانصد سال پادشاهی کرد.
اجناس = از سرداران توران
ارژنگ = نام سالار مازندران که از دیوان بود
ارژنگ = از سرداران تورانی
ارنواز = خواهر جمشید که ابتدا همسر ضحاک شد و سپس به همسری فریدون درآمد
اسپینوی = نام همسر تژاو سردار تورانی
اشکبوس = نام سردار تورانی
اشکش = از سرداران ایرانی
اغریرث = پسر پشنگ و برادر افراسیاب که به دست برادر کشته شد
افراسیاب = فرزند پشنک که بعد از پدر به پادشاهی توران رسید
اکوان = نام دیوی که رستم او را کشت
الکوس = نام سردار تورانی
الوا = از سرداران ایرانی
اندریمان = از سرداران تورانی
اولاد = پهلوانی دلیر که بعد از پیروزی رستم بر دیوها سالار مازندران شد
اهنوخشی = مردمی که اهل اندیشه بودند
ایرج = نام پسر کوچک ( سوم)فریدون پادشاه ایران
ارمایل = یکی از آشپزهای ضحاک که سعی در نجات جوانان داشت
ارجاسب = از بزرگان لشکر توران
ب
بارمان = از سرداران تورانی
بهرام نیو = پسر گودرز و برادر گیو . از سرداران ایرانی
بیژن = پسر گیو . از سرداران ایرانی
بیورسپ = پسر مرداس که بسیار ناپاک و پلید بود و نام دیگر او ضحاک است.
برزین = از بزرگان سپاه ایران
برته = از بزرگان ایرانی
بید = از دیوان
پ
پشنگ = برادرزاده فریدون پادشاه ایران و داماد ایرج
پشنگ = پادشاه توران و پدر افراسیاب
پرمایه = برادر فریدون
پلاشان = از بزرگان تورانی
پولاد = از بزرگان سپاه کیقباد
پولادوند = سردار تورانی
پولاد غندی = از دیوان
 پیران = سردار تورانی و وزیر افراسیاب
پیلسم . پیلستم = پسر ویسه و برادر پیران
ت
تخوار = از سرداران توران
تژاو = از سرداران توران
توابه = از سرداران ایران
تلیمان = از سرداران ایران
تور = پسر دوم فریدون
تهمتن = رستم
تهمینه = دختر شاه سمنگان که با رستم ازدواج کرد
ج
جریره = دختر پیران که با سیاوش ازدواج کرد
جمشید = پسر طهمورث که هفتصدسال پادشاهی کرد
جهن = از بزرگان توران و پسر افراسیاب
چ
چنگش = از سرداران تورانی
خ
خراد = از سرداران سپاه ایران
خزروان = از سرداران توران
خون اسیاوشان = گیاهی که از خون سیاوش رویید
د
دستان زند = زال
دانشومند = نام موبدی که تهمیته را برای رستم خواستگاری کرد
دموی = از سرداران توران
دیو سپید = رئیس همه دیوها
ر
رخش = نام اسب رستم
رستم = پسر زال و رودابه . قهرمان اسطوره ای شاهنامه
رودابه = دختر مهراب و سیندخت که با زال ازدواج کرد
رویین = از سرداران تورانی . پسر پیران
رهام = از سرداران ایرانی . پسر گودرز
ریو = از سرداران ایرانی . داماد طوس
ریو = پسر کاووس
ز
زرسپ = پسر منوچهر
زرسپ = پسر طوس
زنگه شاوران = از سرداران ایران
زواره = نام برادر رستم
زوطهماسب = پس از نوذر به پادشاهی رسید و پنج سال پادشاهی کرد
زال = پسر سام نریمان و پدر رستم
زادشم = پدر پشنگ شاه توران
ژ
ژنده رزم = برادر تهمینه
س
سام نریمان = پدر زال و پسر نریمان
ساوه = از سرداران توران
سپند = نام کوهی است
سپهرم = از سرداران توران
سرخه = پسر افراسیاب
سرو یمن = از سرداران ایران
سزان = از سرداران توران
سلم = پسر بزرگ فریدون
سنجه = نام یکی از دیوها
سودابه = دختر شاه هاماوران . همسر کیکاووس
سهراب = نام پسر رستم و تهمینه
سهی = همسر ایرج
سیامک = پسر کیومرث که در جنگ با اهریمن کشته شد
سیاوخش . سیاوش = نام پسر کیکاووس
سیاوخشگرد = نام شهری که سیاوش بنا نهاد
سیندخت = همسر مهراب . مادر رودابه
ش
شاپور = از بزرگان ایرانی
شبرنگ بهزاد = نام اسب سیاوش
شماساس = از سرداران توران
شنگل = از سرداران توران
شهربانو = دختر گیو . همسر رستم
شهرناز = خواهر جمشید . ابتدا همسر ضحاک بود و سپس به همسری فریدون درآمد
شید = از سرداران توران
شیداسپ = وزیر طهمورث
شیدسب = از سرداران ایران
شیدوس = از سرداران ایران
شیدوش = پسر گودرز . از سرداران ایران
شیده = پسر افراسیاب . نام دیگرش پشنگ است .
شیروی = از سرداران توران
ط
طوس = از سرداران ایران . پس نوذر. توس
طورگ = از سرداران توران
تهمورث = پسر هوشنگ که سی سال پادشاهی کرد
غ
غرچه = سردار تورانی
ف
فریدون = ششمین شاه ایران که پانصد سال پادشاهی کرد . پسر آبتین و فرانک
فرامرز = نام پسر رستم
فرانک = نام مادر فریدون
فرشیدورد = برادر پیران . از سرداران توران
فرغاز = از سرداران توران
فرنگیس = دختر افراسیاب . همسر سیاوش
فرود = پسر جریره و سیاوش
فرهاد = از سرداران ایران
فریبرز = برادر سیاوش . پسر کاووس
فرطوس = سردار توران
ق
قارن کاوگان = برادر قباد . از سرداران ایران
قباد = برادر قارن . از سرداران ایران
قراخان = از سرداران تورانی
قلون = از سرداران توران
ک
کاتوزیان = مردمی که کارشان پرستش بود
کافور = پادشاه شهر بیداد
کاکوی = نبیره ضحاک . از سرداران توران
کالو = از سرداران توران
کاوه = آهنگری که هجده تن از پسرانش را ضحاک کشت و بالاخره برضد او قیام کرد
کاموس = سردار توران
کبوده = سردار توران
کرکوی = نبیره سلم
کرمایل = آشپز ضحاک که سعی در نجات جوانان داشت
کروخان ویسه نژاد = سردار توران
کشواد = سردار ایران. پدر گودرز
کلاهور = از سران لشکر دیوها
کنارنگ = سردار ایران
کنارنگ = یکی از دیوها
کاتی = سردار توران
کندرو = وزیر ضحاک
کندرو = سردار توران
کهرم = سردار توران
کهارکهانی = سردار توران
کی آرش = پسر کیقباد
کی آرمین = پسر کیقباد
کیانوش = برادر فریدون
کی پشین = پسر قباد
کیخسرو = پسر فرنگیس و سیاوش
کیقباد = یازدهمین شاه ایران که صد سال پادشاهی کرد
کی کاووس = پسر کیقباد که صدوپنجاه سال پادشاهی کرد. دوازدهمین شاه ایران
کیومرث = اولین پادشاه ایران که سی سال پادشاهی کرد
گ
گرازه = از سران سپاه رستم
گردآفرید = دختر گژدهم سردار ایرانی که سهراب عاشق او شد
گرسیوز = برادر افراسیاب
گرشاسپ = دهمین شاه ایران که نه سال پادشاهی کرد
گرشاسپ جم = از بزرگان زمان فریدون
گرگین = پسر میلاد . از سرداران ایران
گروی زره = سردار توران
گرزم = سردار توران
گژدهم = سردار ایران در دژ سپید
گستهم = پسر گژدهم . سردار ایران
گلباد جنگی = برادر پیران . سردار توران
گلشهر = همسر پیران
گودرز = پدر گیو و پسر کشواد . از بزرگان ایران
گیو = پسر گودرز و پدر بیژن . از بزرگان ایران
ل
لهاک = برادر پیران . از بزرگان توران
م
ماه آفرید = همسر ایرج
مرداس = پدر ضحاک که به دست پسر کشته شد
مردوس = سردار توران
منشور = از بزرگان توران
منوچهر = نوه ایرج و ماه آفرید . هفتمین شاه ایران که صدوبیست سال پادشاهی کرد
منیژه = دختر افراسیاب . همسر بیژن
مهراب = پدر رودابه
میلاد = سردار ایرانی
مهین بانو گشسب = دختر رستم . همسر گیو
ن
نستهین = برادر پیران . سردار توران
نسودی = مردمی آزاده که می کاشتند و از دسترنجشان می خورند
نوذر = پسر منوچهر که هفت سال پادشاهی کرد . هشتمین شاه ایران
نهل = سردار توران
نیساریان = مردمی که کارشان جنگ بود
و
ورازاد = شاه سپیجاب . سردار توران
ویسه = پدر پیران . از بزرگان توران
ه
هجیر = پس گودرز . سردار ایرانی
هزبر = سردار توران
هژیر = سردار ایران
هوشنگ = پسر سیامک که چهل سال پادشاهی کرد
هومان = برادر پیران . از بزرگان توران
هیربد = مامور شبستان کیکاووس


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۵ ، ۱۰:۴۶
aziz ghezel